بنابراین مردم و افکار عمومی بیش از یک دهه بود که از درون سازمان مجاهدین خلق اطلاع نداشتند. اما در ابتدای دهه 1380 ورق توسط افراد شجاع، جسور و فداکار برگشت، افرادی که بعضا از دو تا هشت سال در زندان های انفرادی مجاهدین خلق در حبس بودند. از این مقطع کابوس رجوی آغاز شد و این آغاز یک سرفصل تاریخی برای روشنگری و نور انداختن بر تاریکخانه فرقه مجاهدین خلق بود. اگر هم اکنون ، سال 1400 خورشیدی ، مجاهدین خلق و رجوی منفور و عریان در نزد مردم ، افکار عمومی هست، حاصل رنج و شکنجه اعضای شجاع جداشده از مجاهدین خلق می باشد و این امر خود به خودی صورت نگرفته است. این سرفصل تاریخی از دوم بهمن 1381 و بعد از آزادی 50 تن از اعضای منتقد و ناراضی مجاهدین خلق از زندان ابوغریب آغاز شد. زندانی که شاید در فرهنگ رسانه ای ایران تا آن زمان کمتر نام آن شنیده و برده شده بود. اما بسیار بسیار تلخ بود و هست ، بسیار خائنانه بود و هست که سازمانی که مدعی آزادی ، برابری ، عدالت، دمکراسی ؛ جامعه بی طبقه توحیدی و … بود ، تحمل انتقادات تاکتیکی ،استراتژیکی و ایدئولوژیکی اعضای خود را نداشت و آنها را که صرفا انتقاد داشتند، یا می خواستند دیگر با سازمان مجاهدین خلق همکاری نکنند و یا حتی دنبال زندگی خودشان بروند. آنها را بعد از سالها زندان انفرادی در اشرف و یا سایر پایگاه های سازمان در عراق ، آنها را به صدام حسین ، دیکتاتور سابق عراق ، تحویل می داد و او هم در زندان ابوغریب به عنوان ” امانت مجاهدین” حبس می کرد. اما چه شد که رجوی اعضای منتقد و ناراضی خود را به صدام حسین تحویل می داد تا در زندان ابوغریب زندانی شوند.
من از زندان ابوغریب سرزمین درد و شکنجه می آیم
نگاهی به سرفصل تاریخی آزادی اعضای ناراضی و منتقد مجاهدین خلق از زندان ابوغریب عراق
به قلم محمد حسین سبحانی عضو سابق اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق
ایران قلم ـ 23.01.2022
سال های 1370 تا 1380 خورشیدی سال های طلایی برای رجوی جهت سرکوب و خاموش کردن اعضای منتقد و ناراضی سازمان مجاهدین خلق بود، چرا که رجوی بعد از خروج تعدادی قابل توجه از اعضای ناراضی در سال های 1369 و 1370 از سازمان مجاهدین خلق در جلسه های ستادی سازمان سوگند خورده بود که دیگر اجازه نخواهد داد که هیچ عضوی از تشکیلات مجاهدین خلق از عراق و پادگان اشرف خارج تا به دنیای آزاد برسد. اعضای ناراضی هم که رجوی در سال 1369 تا 1370 به اردوگاه رمادی فرستاده بود توانست با ترفندی که او ” فتج رمادی ” ( 1) نام گذاشته بود ، به “بریده شرمنده ” و ” بریده نیم سوز” ( 2 ) تبدیل کند تا به جز انگشت شمار ، مثل زنده یاد هادی شمس حائری و بعد ها کریم حقی ، بقیه سکوت کنند و چشم هایشان را بر روی نقض حقوق بشر در درون سازمان مجاهدین خلق ببندند. افراد انگشت شماری هم در سال 1373 بعد از آمدن مریم رجوی از عراق به اروپا دیگر به عراق برنگشتند، اما آنها هم متاسفانه سکوت کردند و از زندان های انفرادی رجوی در پادگان اشرف سخنی نگفتند. در این سال ها تنها یک ماهنامه پیوند در ابعاد محدود وجود داشت که به همت زنده یاد هادی شمس حائری، کریم حقی و مهدی خوشحال منتشر می شد و هیچ سایت اینترنتی هم که اخبار منتقدین مجاهدین خلق را پوشش دهد، وجود نداشت.
بنابراین مردم و افکار عمومی بیش از یک دهه بود که از درون سازمان مجاهدین خلق اطلاع نداشتند. اما در ابتدای دهه 1380 ورق توسط افراد شجاع، جسور و فداکار برگشت، افرادی که بعضا از دو تا هشت سال در زندان های انفرادی مجاهدین خلق در حبس بودندو بعد به زندان ابوغریب فرستاده شده بودند. از این مقطع کابوس رجوی آغاز شد و این آغاز یک سرفصل تاریخی برای روشنگری و نور انداختن بر تاریکخانه فرقه مجاهدین خلق بود.
اگر هم اکنون ، سال 1400 خورشیدی ، مجاهدین خلق و رجوی منفور و عریان در نزد مردم ، افکار عمومی هست، حاصل رنج و شکنجه اعضای شجاع جداشده از مجاهدین خلق می باشد و این امر خود به خودی صورت نگرفته است. این سرفصل تاریخی از دوم بهمن 1381 و بعد از آزادی 50 تن از اعضای منتقد و ناراضی مجاهدین خلق از زندان ابوغریب آغاز شد. زندانی که شاید در فرهنگ رسانه ای ایران تا آن زمان کمتر نام آن شنیده و برده شده بود. اما بسیار بسیار تلخ بود و هست ، بسیار خائنانه بود و هست که سازمانی که مدعی آزادی ، برابری ، عدالت، دمکراسی ؛ جامعه بی طبقه توحیدی و … بود ، تحمل انتقادات تاکتیکی ،استراتژیکی و ایدئولوژیکی اعضای خود را نداشت و آنها را که صرفا به خشونت و مبارزه مسلحانه انتقاد داشتند، یا می خواستند دیگر با سازمان مجاهدین خلق همکاری نکنند و یا حتی دنبال زندگی خودشان بروند. آنها را بعد از سالها زندان انفرادی در اشرف و یا سایر پایگاه های سازمان در عراق ، به صدام حسین ، دیکتاتور سابق عراق ، تحویل می داد و او هم در زندان ابوغریب به عنوان ” امانت مجاهدین” حبس می کرد.
اما چه شد که رجوی اعضای منتقد و ناراضی خود را به صدام حسین تحویل می داد تا در زندان ابوغریب زندانی شوند.
ادامه دارد
1 ـ ” فتح رمادی ” بحث درون تشکیلاتی می باشد که مسعود رجوی در نشست محدود شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق تئوریزه کرد که در فرصت مناسب باید به آن پرداخته شود.
2 ـ برای آشنایی بیشتر با مفاهیم “بریده شرمنده ” و ” بریده نیم سوز” به کتاب روزهای تاریک بغداد مراجعه شود