در رابطه با تشریح وضعیت اعضای جدا شده باید کمی از پروسه امر بگم در واقع وقتی که ما در کمپ لیبرتی بودیم طبق قرادادی که اون زمان بسته شده بود قرار بود که آلبانی به عنوان یک سرپل امن برای استقرار درکشورثالث باشه که حتی خود مسعود رجوی هم همون زمان در نشستی این رو خاطر نشان کرد که البته الان معلوم نیست کدوم گوری هست و اما در مورد نفراتی از اولین دسته ها وگروههایی که به اینجا اومدن برگه های اقامتی که داده شده بود وضعیت حقوقی پناهنده سیاسی داده بودند به موازات این حرکت انتقال نفرات خب فرقه هم دست به لابی گریهای خودش زد و با کمک لابی های آمریکایی که در این کشور که خیلی تحت نفوذ آمریکاست شروع به شرارت و تغییر ماهیت قرارداد اولیه کرد و وضعیت حقوقی نفرات رو از پناهندگی سیاسی به اقدام انسانی تغییر دادند یعنی اینکه افراد صرفا به صورت انسانی اینجا پذیرفته شدند تا شرایط کشورشون تغییر کنه و بتونن برگردن کشورشون که اصلا مزیتهای یک پناهند رو نداشته باشه صرفا برای اینکه فرقه نفرات خودش رو در چنگ خودش نگه داره چون همونطور که میدونید این فرقه کارش همینه که نفراتش رو در بن بست نگه داره و افراد دیگه جایی رو نداشته باشند…
فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن تشکیل یگان های سایبری از ربات های اینترنتی در شبکه های اجتماعی بوده است که به یک ترتیبی سازمان مجاهدین ازاین طریق دروغ را میفروخته تا اینکه بتونه باهاش جنگ و تحریم و غیره را بخره تا در آن مسیری که خودش مایل هست در چارچوب استراتژی ترور و خشونت بتونه بکاربگیرد و …
گفتگوی محمد حسین سبحانی با حسن حیرانی از اعضای جداشده از مجاهدین خلق در آلبانی
وضعیت نگران کننده اعضای اعضای جداشده از فرقه مجاهدین در آلبانی
یگان های سایبری فرقه مجاهدین از ربات های اینترنتی ىر آلبانی
تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 19.07.2019
محمد حسین سبحانی: سلام میکنم خدمت بینندگان عزیز و گرامی .درخدمت شما هستیم دراین برنامه با رویدادها و اتفاقاتی که توسط سازمان مجاهدین خلق درآلبانی صورت گرفته و میگیرد . همچنین میخواهیم وضعیت اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق را در آلبانی بررسی بکنیم . همانطور که مطلع هستید سازمان مجاهدین در شهریور سال بعد از سه دهه استراتژی مبارزه مسلحانه و تروریستی و خشونت بار و جاسوسی برای صدام حسین و راه انداختن مغزشویی در اشرف و لیبرتی سرانجام به آلبانی آمد تا دور از ـ جوار خاک میهن ـ دوباره مبارزه ! را از فرنگ آغاز کند. رجوی فراموش کرده بود که یکبار در سال های گذشته مبارزه ىر فرنگ را حرام اعلام کرده بود تا رفتن به دامن صدام حسین حلال و توجیه شىده باشد. رجوی گفته است اینکه در آلبانی به تعبیر ما زندان اشرف 3 را می سازد و به تعبیر خودشان اشرف 3 یعنی اشرف اول و دوم در قلعه های این فرقه ىر عراق بوىه است و اشرف 3 هم ىر آلبانی خواهد بود.
که البته از نظر ما زندان است بخاطر وضعیتی که قربانیان دردرون تشکیلات فرقه در آنجا دارند دارند و همینطور شرایطی که بر اعضای جداشده از سازمان مجاهدین در آلبانی و تیرانا تحمیل شىه است. شرایطی که براساس توطئه های سازمان مجاهدین خلق و کم کاری های کمیساریای عالی پناهندگان ایجاد شده بنابراین وضعیت اعضای جداشده دراینجا بسیار نگران کننده است. هرچند این دوستان جداشده از سازمان مجاهدین با قاطعیت و شهامت و صبرو بردباری این شرایط را تحمل میکنند تا ازاین شرایط عبور بکنند تا گامی باشه برای اینکه سایر دوستانشان ازان حصار زندان اشرف 3 رهایی یابند.
ولی بخاطراینکه دقیق تر این مسایل و اخبار را دنبال کنیم میخواهیم که با آقای حسن حیرانی گفتگویی را داشته باشیم. آقای حسن حیرانی را احتمالا شما دوستان با مطالبشون و مصاحبه هایی که بعد از جدایی از سازمان مجاهدین کرده اند را تا تاحدودی اشنایی دارید. من خدمت آقای حسن حیرانی سلام عرض میکنم و خواهش میکنم ابتدا مختصری از بیوگرافی خودتان را بفرمایید ، نحوه ورودتان به سازمان ، درهرصورت کی وازد سازمان شده اید؟ کی توی اشرف بودید؟ کی توی لیبرتی بودید؟ و چرا در آلبانی ازسازمان مجاهدین جداشده اید؟
بعد من بپردازم به سوالهایی که وجود داره باتوجه به اخبار و رویدادهاییکه درچندروزگذشته مریم رجوی درالبانی اعلام کرده است بفرمایید اقای حیرانی خواهش میکنم .
حسن حیرانی: با عرض سلام حضور شما جناب سبحانی و بیننده های محترمتون من حسن حیرانی هستم و همونطورکه قبلا هم در مصاحبه های و مقالات قبلی هم بدان اشاره کرده ام در سال 2003 در سفری به عراق تحت تاثیر تبلیغات سازمان و شعارهایی که میداد و بالاخره تو اون سن وسال با احساسات وطن پرستانه و بطور خاص در اون دوران پس از یک سرخوردگی که در زمان دولت اصلاحات بعد از وقایع 18 تیر 1388 پیش اومد و خلاصه مجموعه عواملی بود وبخشی هم کنجکاوی باعث شد که به این سازمان بپیوندم و در ابتدا هم که وارد شدیم صبحتها و بحثها و آموزشهایی تئوری بود که در ظاهر جذاب به نظر میومد و مدتی گذشت تا اینکه ماهیت و محتوای فرقه ای این سازمان برای ما آشکاربشه. و در طی سالیان گذشته در قسمتهای مختلف این فرقه دوسال اول در قسمت پذیرش و چند سال بعد در قسمت تولید انتفاعی که کارمون درست کردن کانتینر بود و بعدش هم بعد از وقایع شیش و هفت مرداد و نوزده فرودین تا اینکه رفتیم به کمپ لیبرتی که محل ارتش آمریکا بود قبل از خروج از عراق و طی سالیان آخر هم در قسمت سیاسی فرقه بودم. در لیبرتی هم که بودیم در هنگامه آمدن به اینجا وعده های زیادی داده بودند که مشکلات حل خواهد شد و خودشون هم قبول میکردن که یک سری موضوعات تشکیلاتی سازمان درست نبود و ….. و حتی خودشون هم میگفتن که خود مسئولین هم موافق این برخوردهای نبودند وشرایط زمان ومکانی به تحمیل کرده توی محیط جدید که برسیم دیگه اینچنین نخواهد بود و حتی خود مریم رجوی تو نشستهای اولیه ای که در آلبانی گذاشته میشد میگفت که مثل علم شیمی و فیزیک و زیست شناسی که از هر مرحله به مرحله دیگر وارد میشود همه قوانین قبلی کنار گذاشته میشود ما هم با سربلند همه قوانین قبلی رو کنار میگذاریم و با قوانین جدید تو زمین جدید حرکت خواهیم کرد که متاسفانه این نشد و دقیقا بعد از اومدن ترامپ اینا شروع کردن به طی طریق فرقه ای خودشونز
سازمان یک زمین بزرگی را در اطراف تیرانا خرید و به شیوه فرقه و سکتاریستی خودشون شروع به ساخت مزرعه حیوانات خودشون رو کردند ودقیقا به شیوه همون سی چهل سال پیش که در عراق زندان ساخته بودند شروع کردند به زندان سازی و دقیقا نشون دادند که اون وضعیت اسفناک تشکیلاتی که در عراق به اسم مبارزه و انقلاب و ارزشهای مبارزاتی حاکم کرده بودند به نفرات نه به دلیل شرایط زمان و مکانی وموضوعاتی که سازمان رو احاطه کرده بود بلکه به دلیل ماهیت ارتجاعی و پست وفرقه ای سران فرقه بود . تا اینکه این شرایط میگذشت که هم من و هم سایرین دیدیم که نه اینها علی رغم وعده و وعیدهایی که داده بودن که همش دروغ و فریب و ریا بود دقیقا مسیر انقباض روبه جای مسیر انبساط رفتند و به اسم آرمانشهر همین مزرعه حیوانات خودشون رو ساختند.
به موازات این وضعیت آزار دهنده هم موضوع دیگری هم برای ما پیش اومده بود و اونهم اینکه ما سالیان از داخل وارتباط با خانواده قطع بودیم و ارتباطی نداشتیم تا اینکه ما در اینجا ارتباطی با خانواده در داخل پیدا کردیم و دوست من حسن شهباز که باهم به اینجا به سازمان اومده بودیم و فرقه در سال 86 بهش گفته بوده که تماسی بگیره و خانواده اش رو به اشرف دعوت کنه و البته در طی این سالیان حسن شهباز فکرمیکرد که خانواده اش نیومدن چون تماسی هم نداشتیم در این سالیان که کانفرم کنیم که در اینجا متوجه شدیم که خانواده حسن که در اسفند 86 به فرموده فرقه به اشرف دعوت شده بودند و حدود یکی دو ماه بعد که اوایل سال 87 میشد به اشرف اومدن ولی تو این یکی دوماه خط کار فرقه عوض شده بوده حالا به چه دلایلی ….. و خلاصه وقتی خانواده حسن میان مسئولین برخورد فرقه دم درب اشرف میرن میگن که نه همچین کسی رو اینجا نداریم البته مثل اینکه تهدیدهایی هم کرده بودن و اینکه اگه اینجا رو ترک نکنید میگیم آمریکاییها بیان و…… که خانواده حسن میگن که ما رو خودتون دعوت کردین و در ایران با ما تماس گرفته شده حتی پیک خودتون اومده و ….. که میگن اگه هم اینجا بوده رفته دیگه اینجا نیست و حتی فردای اون روز دوباره خانواده اش میان و عکس من و حسن شهباز رو نشون میدن که اینا باهم دیگه تو دانشگاه درس میخوندن و باهم دیگه اومدن اینجا و لااقل دوستش حسن حیرانی رو بگین بیاد که ما ببینیمش و …. که دوباره میگن این هم نیست اگه بوده رفته و ما الان دیگه همچین کسانی رو نداریم بطوری که در طی این سالیان گذشته خانواده حسن فکر میکردن که حسن شهباز اصلا زنده نیست و یا بلایی سرش اومده و ….. خلاصه این موضوع رو ما به مسئولین فرقه گفتیم اولش که انکار و بعدش گفتن ببینیم موضوع چی بوده و …. بعد از چند ماه مچل کردن که دیگه حرفی نداشتن بگن اومدن گفتن حالا مگه چی شده یه توک پا اومدن عراق و برگشتن خب یک زیارتی هم کردن و ….. چرا اینقدر موضوع رو عمده میکنید.
این رفتار فرقه خیلی تاثیر منفی روی حسن شهباز که صادقانه سالیان در این فرقه خدمت کرده بود شد و خیلی باعث دلشکستگی و سرخوردگی حسن شهباز شد که النهایه در سیزده بدر پارسال که نفرات رو برده بودن بیرون از مزرعه حیوانات دریک فرصتی که پیش اومده بود حسن از اونجا فرار کرد. البته من از قبلش به همه مسئولین فرقه گفته بودم که این رفتاری که شما با حسن شهباز میکنید این میگذاره میره. خلاصه حسن شهباز در روز سیزه بدر فرار کرد و چند روز بعدش من و صدا زدند و گفتن که بیا و اون دوست خائنت رو محکوم کن که فائزه نشسته بود وجواد خراسان و افشین ابراهیمی و من تو روی همشون گفتم نه خائن شما هستید شما از اول این کارها رو کردید و…. که جر و بحث لفظی درگرفت و گفتن اگه اینکار رو نکنی اخراجت میکنیم که گفتم به درک این زندان هارون الرشیدی که اینجا درست کردی فکر کردی خیلی آش دهن سوزیه که منو تهدید به اخراج هم میکنی که جر و بحث خیلی بالا گرفت و گفتند که فردا صحبت میکنیم و… و خودشون هم انتظار نداشتند که در مدت ده دقیقه کار به اخراج بکشه و …. و فائزه هم خیلی دیوانه شده بود و دستش رو روی میز میکوبید و میگفت تو به اینجا میگی زندان هارون و…. که گفتم بله چرا که نه . خلاصه فردای اونروز منو صدا زدند و جانوری به اسم احمد واقف که همین مهدی برائی باشه که یک حکم اخراج آورد که من هم گفتم باشه من حکم اخراج رو می پذیرم ولی حاضر نیستم که به دروغ اون چیزی که شما میخواهید را انجام بدهم و بیام به دروغ کسی رو محکوم به خیانت به نون و نمک سفره انقلاب خواهر مریم تون بکنم. خلاصه این موضوع سکوی پرشی برای ترک فرقه مجاهدین و کلا این مجموعه عواملی بود که به خروج من از این فرقه منجر شد.
محمد حسین سبحانی: مرسی از توضحیاتی که دادید . خب آقای حیرانی من خودم در واقع مطالب شما را دنبال کردم . فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن تشکیل یگان های سایبری از ربات های اینترنتی در شبکه های اجتماعی بوده است که به یک ترتیبی سازمان مجاهدین ازاین طریق دروغ را میفروخته تا اینکه بتونه باهاش جنگ و تحریم و غیره را بخره تا در آن مسیری که خودش مایل هست در چارچوب استراتژی ترور و خشونت بتونه بکاربگیرد.
خب شما مصاحبه های خوبی کردید با الجزیره ، تلویزیون شبکه 4 انگلستان و سایر رسانه ها من خیلی مایل هستم به ویژه که این چند روزگذشته ام عکس هایی از این یگان سایبری در تشکیلات فرقه مجاهدین منتشرشده که بسیارجالب است . در گروه های هفتاد هشتاد نفره همینطوری پشت کامپیوتر نشسته اند که نشانه ای از همین موضوع است که شما فکر کنم هفت هشت ماه قبل به ان اشاره کرده اید و درتایید آن مطالب هست. اگر مایل هستید ابتدا به این بپردازید البته خودم هم دوست دارم به یک موضوع دیگری هم بپردازیم.
وضعیت بچه های جداشده در البانی چگونه است ؟ درهرصورت شرایطی که در اونجا دارند شرایط بسیارسخت و ناجوری هست که سازمان مجاهدین برای اونها تحمیل کرده ازیک سو و ازسوی دیگر هم کمیساریا پناهندگان رسیدگی لازم رانمیکند . مقامات آلبانی هم احتمالا یک واکنش جدی و دقیقی در این مورد ندارند که بهرصورت شما را بعنوان پناهنده هایی که توی عراق ازهمون جا کمیساریای عالی پناهنده گان بعنوان پناهنده شما را شناسایی کرده و له البانی آورده است ولی کمیساریا بر خلاف وظایف اصلی اش این پناهنده را ولش کرده است.
مشخص نیست ـ که البته ازنظرمن مشخصه ـ که گاوبندی که سازمان مجاهدین و کمیساریا پناهنده گان و بعضی ازمقامات البانی با هم بسته اند چیست ؟ روشنه که نتیجه أن را در وضعیت و شرایط فعلی اعضای چداشده سازمان مجاهدین درالبانی می توان دید که امکانات بسیار ناچیزی دارند و شاید اصلا چیزی ندارند و درشرایط بسیاربدی بسر میبرند. این دوتا سوال را من خدمتتان اقای حسن حیرانی دارم. حالا شما هرکدام را مایل هستید.
حسن حیرانی: در رابطه با سوالی که فرمودید موضوع ارتش سایبری من یک مقاله سه قسمتی در این رابطه قبلا نوشتم وبه تفصیل درمورد چگونگی پیدایش و شکل گیری این موضوع پرداختم. اما الان شخصا بیشتر مایلم به دلیل آنچه که هم اکنون در حال وقوع است و خیلی حالت اورژانسی داره و آنهم وضعیت افراد جدادشده از فرقه رجوی است بپردازم.
در این رابطه با تشریح وضعیت جدا شده باید کمی از پروسه امر بگم در واقع وقتی که ما در کمپ لیبرتی بودیم طبق قرادادی که اون زمان بسته شده بود قرار بود که آلبانی به عنوان یک سرپل امن برای استقرار درکشورثالث باشه که حتی خود مسعود رجوی هم همون زمان در نشستی این رو خاطر نشان کرد که البته الان معلوم نیست کدوم گوری هست و اما در مورد نفراتی از اولین دسته ها وگروههایی که به اینجا اومدن برگه های اقامتی که داده شده بود وضعیت حقوقی پناهنده سیاسی داده بودند به موازات این حرکت انتقال نفرات خب فرقه هم دست به لابی گریهای خودش زد و با کمک لابی های آمریکایی که در این کشور که خیلی تحت نفوذ آمریکاست شروع به شرارت و تغییر ماهیت قرارداد اولیه کرد و وضعیت حقوقی نفرات رو از پناهندگی سیاسی به اقدام انسانی تغییر دادند یعنی اینکه افراد صرفا به صورت انسانی اینجا پذیرفته شدند تا شرایط کشورشون تغییر کنه و بتونن برگردن کشورشون که اصلا مزیتهای یک پناهند رو نداشته باشه صرفا برای اینکه فرقه نفرات خودش رو در چنگ خودش نگه داره چون همونطور که میدونید این فرقه کارش هیمنه که نفراتش رو در بمبست نگه داره و افراد دیگه جایی رو نداشته باشند.
در اینجا هم که ما افراد جداشده زیر نظر کمیساریا بودیم و همچنین سازمان رمسا که متعلق به کمیساریا بود که این رمسا عبارت بود از تعداد کارمند تعدادی مترجم یک سری کلاسهای آموزش زبان گذاشته بودند و همچنین دکترو رسیدگی های پزشکی و …. داشت کلاسهای کاریابی و افراد رو به کلاسهای مهارت فنی فرستاده بودند که مدرک بگیرن به لحاظ تامین هزینه هم ماهیانه نزدیک به 240 نقدی به نفرات داده میشد یک کارت آبونه اتوبوس بود که 15 یورو و با هزینه داروهای نفرات که به صورت رایگان ارائه میشد نزدیک به سیصد یورو کمک میشد علاوه بر این هم هزینه دندانپزشکی و اپتیشن و فیزیوتراپی و … رایگان بود و خلاصه طوری بود که نفری که از فرقه میزد بیرون اگه میخواست زیر بیرق فرقه نباشه میتونست با این خدمات و کمک ماهیانه نه در یک شرایط خوب ولی در یک شرایط معمولی بطوریکه چند نفری باهم یک خونه اشتراکی بگیرن میتونستند بدون وابستگی به فرقه زندگی کنند. این وضعیت ادامه داشت که هفت هشت ماه پیش که یک دفعه اینا یک ساز جدید کوک کردن که نه دیگه ماموریت کمیساریا و رمسا تموم شده و ما دیگه بودجه نداریم و ماهم بهشون گفتیم خب شما بودجه ندارین این دولت ما رو تحویل نگرفته . این دولت باید ما رو تحویل بگیره که گفتن نه این دولت هر دفعه یک حرفی میزنه و الان هم به ما قول داده که به شما اجازه کار بده و واسه کار هم شما رو معرفی کنه و آیدی کارت میخواد بده و …. به طرز مهوء و فضیحت باری یک ناهار هم تو هتل موندیال دادند مثلا به عنوان جشن پایانی ماموریت رمسا و کمیساریا که من هم همونجا چند تا کلیپ تهیه کردم که منتشر شد. بعد از این ما رفتیم کمیساریا و من خودم شخصا سوال کردم که آیا واقعا در دنیا همچین چیزی وجود داره که کمیساریا یک پناهنده ای یا پناهجویی رو برداره بیاره تو یک کشوری بعد بدون اینکه دولت اون کشور این پناهنده رو تحویل بگیره طرف رو ول کنن برن. خود کارمندان کمیساریا هم سرشون پایین بود و میگفتند ولله ما هم چنین تجربه ای نداریم و این دستورات داره از ژنو میاد و ماهم هرچی در رابطه با وضعیت شما گزارش میدیم که وضعیت این افراد روشن نیست به ما گفته میشه که شما کاری نداشته باشید و پرونده این افراد بسته شده و کسی در تیرانا بلاتکلیف نیست که البته کاملا مشخص بود که این موضوع از آبخور کدوم رذلهای روزگار آب میخوره نه تنها کمیساریا کارمندان مربوط به قسمت مارو از این کشور منتقل کرد و برد بلکه حتی سازمان رمسا رو هم قسمت اعظمش رو تعطیل وکلیه کارمندان مربوط به قسمت ما رو هم اخراج کردند و الان دیگه هیچی وجود نداره و ما موندیم و وزارت کشور دولت آلبانی که قراره مثلا جواب ما رو بده من باب اطلاع شما الان سه ماه است که به کسی حقوقی داده نشده و ما هم به وزارت کشور گفتیم که لااقل به نفرات یک اجازه کار داده بشه که نفرات بتونن کار کنند و مدام این هفته به اون هفته میکنن و الان سه ماه که گذشته و خبری نشده دفعه پیش هم که من با چند تا از نفرات به وزارت کشورمراجعه کردم خود شخص سوکل شیدی که یکی از معاونتهای وزارت کشور هست اومد و خیلی از موضع بالا و با منت گفت که نه برگه شما انسانی و در یک اقدام انساندوستانه اینجا پذیرفته شده اید و کسی که با این استاتو باشه اجازه کار نداره ولی با این حال دولت آلبانی داره تلاش میکنه ببینه در آینده واسه شما میتونه کاری بکنه و ….. و بهش گفتم که خب اینجور که شما میگین ما تنها تو این کشورفقط حق نفس کشیدن داریم.
من باب اطلاع شما الان اکثر نفرات دارن میرن وکار سیاه انجام میدن یعنی بدون مجوز کار دارن میرن کار میکنند که هم حقوق کمتری بهشون داده میشه ویا گاها داده نمیشه و مورد سوءاستفاده قرار میگیرن و از اونطرف هم از داخل فرقه دوستان سابقمون واسمون پیام میفرستن که آره اینجا هر روز مسئولین فرقه میان با آب وتاب بریف سر وضعیت شما میخونند و با جست و خیزهای بسیار میمون واری ابریشمیچی و امثالهم شروع میکنن به گفتن اینکه بله دیگه رمسا بسته شده و کمیساریایی دیگه وجود نداره و جداشده ها آواره کوچه وخیابون شدند و …. پولی ندارند و … که البته ازداخل فرقه هم به ما میگن که همه میدونند که این بریفها رو واسه ما نمیخونند که از موضوعات آگاه باشیم در واقع غیر مستقیم دارند به نفرات میگن اگه قصد جداشدن داری از فرقه بیرون خبری نیست و …. و الان همون بمبستی رو که فرقه میخواست لااقل تا این نقطه ایجاد کرده حتی نفراتی که ازفرقه پول میگیرند درسته که این افراد از فرقه پول میگرفتند ولی خب خدمات رمسا شامل داروی رایگان و خدمات دندانپزشکی و چشم پزشکی و ….. خیلی کمک کننده بود و الان که این خدمات قطع شده فرقه یک قرون به مستمری نفراتش اضافه نکرده و این نفرات که وضعیت نامناسبی افتادند وفرقه کثیف هم که ککش نمیگزد چون داره انتقام خودش رو میگیره چون اینا همه خائنین به انقلاب خواهر مریمشون هستند و نفرات ماهم که وضعیتشون روشنه که مریم رجوی میگفت که گلوله آخر رو واسه ایناگذاشتیم که رژیم هم سرنگون نشد ولی اینا رو …..
ماهم تا جایی که امکان داشته اطلاع رسانی کردیم و به همه جا مراجعه کردیم به تمام مقامات نامه نگاری شد حتی به خود سفارت آمریکا مراجعه کردیم که متاسفانه همه درها تا الان بسته شده اینجا افراد در وضعیتی هستند که بعد از چند سال نه اجازه کار نه اجازه مسافرت و …. حتی یک برگه اقامت که میخوان واسه نفرات به روز کنند شاید یک ماه نفر رو از کار وزندگی میندازند. هدفشون هم کاملا مشخصه از وزارت کشورو سکرت سرویس و …. بارها به ما گفته اند که شما نباید اینجا بمونید به نفعتونه که از این کشوربرین و…. و ما حتی به کمیساریا هم گفتیم اگه دولت آلبانی نیمخواد و یا در توانش نیست ما رو بپذیره خب کمیساریا که مسئول پرونده ماست ما رو به سفارتهای دیگه معرفی کنه یا نه اگه هم نمیکنید اصلا ما رو ریجکت کنید به عراق ما ازخیر این اروپای شما گذشتیم که زیر بار این موضوع هم نرفت. ما حتی به وکلا هم مراجعه کردیم میگن ما اصلا تا حالا چنین وضعیتی ندیدیم که واسه یک پناهنده ایجاد کنند که کاملا مشخصه که این چیزی نیست جز حاصل یک زد و بند کثیف و رذیلانه ای که این فرقه با بخش فاسد این کشور انجام داده تا انتقام کشی های خودش رو از نفرات جدا شده بکند.
ادامه این گفتگو را می توانید در ویدیوی زیر را مشاهده کنید
——————————————————
————–