هاتون سوروجو یک دختر ۲۳ ساله ترکتبار بود که در خیابان به دست برادر جوانتر خود به قتل رسید، زیرا “مثل یک آلمانی” رفتار کرده بود. این قتل خانوادگی افکار عمومی را به شدت تکان داد و جامعه آلمان را با پدیده هولناک “قتل ناموسی” آشنا کرد. شری هورمان، خانم کارگردان آلمانی، تلاش کرده فیلم خود را بر پایه تحقیقات گسترده و موثق بسازد، به گونهای که فیلم لحنی کمابیش مستند پیدا کرده است. شخصیت اصلی که در فیلم آینور نام گرفته، زنی جوان و خودآگاه است، که حاضر نیست، آزادی و حیثیت خود را نثار “غیرت” خانوادگی کند. خانوادهای که دختر جوان را در شانزده سالگی به خانه شوهر میفرستد و از او انتظار دارد مطیع و برده مردان باقی بماند. دختر اما به این سرنوشت تلخ تن نمیدهد: او که باردار هم شده، از خانواده شوهر فرار میکند، آشیانهای کوچک برای خود و پسر خردسالش تدارک میبیند، شروع به کار و تحصیل میکند. زن جوان که مصمم است در برابر تمام سختیها از حیثیت و استقلال خود دفاع کند، با بدرفتاریها، توهینها و تحقیرهای برادران خودش روبرو میشود. خانواده او از کردهای سنیمذهب هستند که در دهه ۱۹۷۰ از شرق آناتولی به آلمان مهاجرت کردند. برادران با باورهای تعصبآمیز خود خواهر را متهم میکنند که “ناموس” خانواده را به باد داده است، زیرا حجاب را کنار گذاشته و در برابر سنتهای مردانه قد راست کرده است. با وجود تمام فشارها و آزارها، آینور قصد ندارد پیوند خود را با مادر و خواهرانش قطع کند و در هر فرصتی به دیدار آنها میرود.
فقط یک زن؛ فیلمی با یک “داستان ناموسی” واقعی
08.05.2019 ـ دویچه وله
در فوریه ۲۰۰۵ در برلین یک مرد ترکتبار جوان خواهر خود را به ضرب گلوله به قتل رساند، زیرا “ناموس خانوادگی” را به باد داده بود. فیلم “فقط یک زن” این ماجرای واقعی را به روی پرده سینما آورده است.
فیلم سینمایی “فقط یک زن” که به تازگی در آلمان به روی پرده آمده، داستان یک “قتل ناموسی” را بازگو میکند که در فوریه ۲۰۰۵ در پایتخت آلمان روی داد.
هاتون سوروجو یک دختر ۲۳ ساله ترکتبار بود که در خیابان به دست برادر جوانتر خود به قتل رسید، زیرا “مثل یک آلمانی” رفتار کرده بود.
این قتل خانوادگی افکار عمومی را به شدت تکان داد و جامعه آلمان را با پدیده هولناک “قتل ناموسی” آشنا کرد.
شری هورمان، خانم کارگردان آلمانی، تلاش کرده فیلم خود را بر پایه تحقیقات گسترده و موثق بسازد، به گونهای که فیلم لحنی کمابیش مستند پیدا کرده است.
شخصیت اصلی که در فیلم آینور نام گرفته، زنی جوان و خودآگاه است، که حاضر نیست، آزادی و حیثیت خود را نثار “غیرت” خانوادگی کند.
خانوادهای که دختر جوان را در شانزده سالگی به خانه شوهر میفرستد و از او انتظار دارد مطیع و برده مردان باقی بماند. دختر اما به این سرنوشت تلخ تن نمیدهد: او که باردار هم شده، از خانواده شوهر فرار میکند، آشیانهای کوچک برای خود و پسر خردسالش تدارک میبیند، شروع به کار و تحصیل میکند.
زن جوان که مصمم است در برابر تمام سختیها از حیثیت و استقلال خود دفاع کند، با بدرفتاریها، توهینها و تحقیرهای برادران خودش روبرو میشود.
خانواده او از کردهای سنیمذهب هستند که در دهه ۱۹۷۰ از شرق آناتولی به آلمان مهاجرت کردند.
برادران با باورهای تعصبآمیز خود خواهر را متهم میکنند که “ناموس” خانواده را به باد داده است، زیرا حجاب را کنار گذاشته و در برابر سنتهای مردانه قد راست کرده است. با وجود تمام فشارها و آزارها، آینور قصد ندارد پیوند خود را با مادر و خواهرانش قطع کند و در هر فرصتی به دیدار آنها میرود.
در شامگاه هفتم فوریه ۲۰۰۵ آینور به خواهش برادرش نوری، در یک ایستگاه اتوبوس به دیدار او میرود. آنجاست که برادر با سلاح به صورت او شلیک میکند، تا به خیال خودش با کشتن خواهر جوان “رسوایی را از دامان خانواده بشوید و غیرت خانوادگی را برگرداند”.
آینور به خوبی آگاه است که در چارچوب تنگ سنتهای مردسالارانه، هیچ راه مفری برای او وجود ندارد.
“یک نمونه نادر”
فیلم از این هشیاری برخوردار است که نشان میدهد خانواده سوروجو نمونهای تیپیک از مهاجران مقیم آلمان نیست و چه بسا حتی از سوی ترکها و کردهای مقیم آلمان نمونهای نادر محسوب میشود، زیرا این خانواده اعتقادات بومی را به مرز تعصبات قومی و قبیلهای رسانده است.
آلمیلا باغریاجیک، بازیگری که در ترکیه به دنیا آمده و در آلمان بزرگ شده است، نقش آینور را با شور و صداقتی بیپایان ایفا کرده است. او در نقشآفرینی هنرمندانه خود به خوبی نشان میدهد که آینور با وجود شخصیت محکم و نیرومندش، زنی کاملا معمولی با احساسات و منش عادی است.
خبرنگاران و منتقدانی که فیلم “فقط یک زن” را تماشا کردهاند، از درونمایه پرهیجان، فضاسازی عالی و بیان استوار آن ستایش کردهاند.