حرف هایتان کهنه واعمالتان شرم آور است!
سیروس غضنفری، ایران اینترلینک، تبریز، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۷:… همه- ازجمله ستمگران معروف تاریخ – هم ازاین حرف ها زده اند ولی درپای عمل لنگیده وباردیگر نشان دادند که ” دوصد گفته چون نیم کردار نیست “! رجوی هم این حرف های خوشآیند را زد ، اما وقتی با تحلیل مالیخولیایی خود باین نتیجه رسید که قدرت مانند سیب رسیده ایست که عنقریب دردامان او میافتاد ، کارهایی …
حرف هایتان کهنه واعمالتان شرم آور است!
۰۵/۰۷/۱۳۹۶
پرویز خزایی که ازکهنه مریدان رجوی است ، بازهم دست بقلم برده ونوشته است :
” از چهل سال پیش، و حتی از زندانهای شاه، گفته شد که آزادی و حاکمیت مردمی و عدالت اجتماعی، اساس کلیه تلاشهای عمده بشر برای سعادت و زندگی متمدنانه است. گفته شد که راه ما ادامه راه سمبل ملی و استقلال و دمکراسی، دکتر محمد مصدق پیشوای تاریخی مردم ایران است “.
همه- ازجمله ستمگران معروف تاریخ – هم ازاین حرف ها زده اند ولی درپای عمل لنگیده وباردیگر نشان دادند که ” دوصد گفته چون نیم کردار نیست “!
رجوی هم این حرف های خوشآیند را زد ، اما وقتی با تحلیل مالیخولیایی خود باین نتیجه رسید که قدرت مانند سیب رسیده ایست که عنقریب دردامان او میافتاد ، کارهایی کرد که درتعارض با این ادعاهایش بود:
دست به ترورهای وحشتناک وبی نظیر درتاریخ ایران زد ، درپشت پرده به زدوبند با دشمنان مردم ایران پرداخت وحتی به دوستان وهمرزمان سابق خود هم رحم نکرد وتمام داشته های آنها را تا سطح ناموس شان ازدست شان گرفت!
مقایسه ی مصدق ورجوی ، ظلم بزرگی به مصدق و تهمت نچسبی به رجوی است و تفاوت شخصیت و منش این دوشخص به اندازه ی زمین تا آسمان است!
آقای خزائی خطاب به غربی ها مینویسد :
” مگر نه اینکه شما غربی ها، نگران و آشفته و هراسان، بلافاصله از طرح صلح شورای ملی مقاومت و امضای آن توسط مسؤل شورا و مقام طراز اول عراق – شوروسرور کردید و، از راس تا مجالس تان، با نامه و امضا وتعریف و تمجید، کتاب قطوری را ساخته بودید، که این کتاب حامی هزاران امضای شما، اکنون جلوی چشم من است “.
البته من دلیل این شور وسرور غربی های مورد اشاره ی خزائی ومشخصات فردی شان را نمیدانم ونمی شناسم!
آنها هرچه که بودند، من حیث المجموع طرفدار پیروزی هیچیک ازدو دولت متخاصم نبودند ووقتی دیدند که نتیجه همانست که آنها انتظارش را داشتند ، مسلما که بوجد آمدند و باشد که موضوع ادعایی آقای خزائی همین مسئله باشد!
ودرمشابهت با حرف های قبلی اش اینگونه می نویسد :
” …شما رهبران عالم پایان این جنگ ایران و عراق سوز را، به جشن و سرور نشستید. بدون اینکه اقرارکنید که این ارتش ملی و این سازمان و این شورا چه خدماتی به منطقه و ایران وجهان کردند. همان کاری که نیروهای متفقین در برلین درهشتم ماه مه ۱۹۴۵ کردند “.
علت جشن سروری که شاید درکار بود ، این است که این جنگ علاوه برتحمیل تلفات نسبتا بالای نیروی انسانی دو همسایه ، براقتصاد هردو کشور ضربات محکمی وارد ساخت وآنها را برای آغاز وتداوم انقلاب صنعتی وقطع وابستگی اقتصادی خود به غرب ، سالیان سال به عقب انداخت!
نیروهای رجوی ، بعنوان زائده ای ازارتش صدام ارزیابی میشد و ارزش مثبت یا منفی دخالت این نیرو درجلوگیری از صلح را ازاین زاویه ی دید باید مورد بررسی قرار داد!
اگر نیروهای رجوی به پیروزی غیر ممکنی دست مییافتند ، صدام موقعیت بهتری درمذاکرات بدست میآورد واین موضوع چرا باید با عملیات درخشان عمده نیروی متفقین در هشتم ماه مه ۱۹۴۵ مورد مقایسه قرار گیرد؟!
جرات دست زدن باین نوع مقایسه ها ، خاص نیروهای رجوی است که فضائی میاندیشند وطرز تفکرمنطقی در کره ی خاکی زمین ، گریزان ازاین باند ضد بشری است!
بازهم کاسه ی گدائی که بسوی اشغالگران جهانی دراز شده است :
” شما … بجای تشکیل یک جبهه جهانی در پشت سر این مقاومت سازمان یافته و در کنار ملت بزرگ و متمدن ایران، شروع کردید به چرتکه ها را روی پیشخوان دکانهایتان گذاشتن و معامله و دو دوزه بازی و هی درجا زدن در چرخه عبث برد برد و باخت باخت و دادن امتیاز و مماشاتی سی ساله که بوی نفت و برق سکه طلا و نقش دلار و یوروی آن، گیج و منگ و مست تان کرد. تا یک روز بیدار شدید که دیدید تروریسم بنام اسلام- که تا آنزمان وجود خارجی نداشت …”.
اینقدر مذمت نکنید اربابان را!
آخر آنها توازن نیرو رابهتر ازشما درک میکنند!
آنها هرکار منفی ای که برعلیه مردم ایران ازدستشان بر آمد کردند ودیگر به انجام بیشتر ازآن قادر نبودند که اگر بودند میکردند!
تروریزم بنام اسلام هم دست ساز خودشان بوده وآنها بحد کافی مهارت وارونه نمایی دارند ولازم نیست که بوسیله ی انسان های فضائی- تیمارستانی ، مورد ارشاد قرار گیرند!
آنها در سطح خدماتی که شما میتوانید ارائه نمایید ، اجرت المثل لازم را پرداخته اند و گناه شماست که پرحرص تر تشریف دارید!
تروریزم ازگذشته ها وجود داشته وسابقه ای بغایت طولانی تر ازجمهوری اسلامی ایران دارد ونوع تکفیری اش قبل از بوجود آمدن جمهوری اسلامی با کمک های فنی آمریکا ومالی عربستان و … درخاک پاکستان پرورانده شده وبه افغانستان صادر شد و البته دربقیه ی کشورها هم تکثیرشد!
یکی از این گروه های نام آور!! داعش بود که شما ” عشایر انقلابی ” اش نامیدید ودر تعریف وتمجید آن چه ها که ننوشتید!
این پیر مریدرجوی ، گلایه هایش ازاربابان غربی را این چنین ادامه میدهد :
” …مگر بعد از هیجده سال، با کشف و افشای اولین بار سایتهای اتمی خمینی و خامنه ای، شما را از خواب خرگوشی بیدار نکردیم – که خودتان این جا و آنجا دیروز امروز گفتید که کار سازمان مجاهدین بود ” .
سرویس های جاسوسی غرب ومخصوصا اسرائیل گول تان زده وبا ارائه ی اطلاعات راست ودروغ خود توسط شما ، خواستند که عوامل پنهان شان را حفظ کرده و اهمیتی ندادند که دراین کارآبروی شما را- که برایشان ارزشی نداشت لابد- برده وثابت کردند که چه خودفروش ووطن فروشی است این سازمان مجاهدین رجوی!
درادامه :
” بالا بیاورید و بگویید که در حق این ملت متمدن و بینانگذار اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر، با شعر و فسلفه و هنر ادب اش، با رومی و فردوسی و خیام و عطار و سعدی و حافظ اش، با سینا و طوسی اش، با سیاوش و کاوه آهنگر و فریدون ضحاک شکن اش، با آریو برزن و بابک خرم دین و افشین اش، با ستارخان و میرزا کوچک و مصدق و دکتر فاطمی و فرزندان به حق شان در سازمان مجاهدین و نیروهای مترقی، ایراندوست و آزادیخواه دیگرش، ظلم و عناد بیشمار کردید…”.
با آن قسمت از سخنان شما که این ملت متمدن بوده وتنها از۴۰۰ سال پیش با شیوع دزدان دریایی مورد حمایت دولت های نوظهوراروپائی راه انحطاط پیمود ، کاملا موافقم!
اما با صدور اعلامیه ی حقوق بشر درعهد برده داری نه وچرا؟
برای اینکه مسئله ی حقوق بشر زائده ی سیستم سرمایه داری رقابتی است و دردوران برده داری که کشتن یک انسان برده مثل آب خوردن راحت بود ، غیر قابل تصوراست !
دیگر اینکه عناد آنها که منافع خود را در خام فروشی وعقب نگه داشتن ما پیدا میکنند – بابزرگان ما- – منهای رجوی ها که شما بنا حق آنها را درمجموعه ی این بزرگان قرار داده اید – کاملا طبیعی بوده و تعجبی را برنمی انگیزد!!
بدون دردست داشتن کاسه ی گدائی ، قلم نویسنده های رجوی ازکار میایستد:
” آری و آری و هزاران آری… اگر از همان ابتدای نهیب بیداری از خواب غفلت تان، توسط مسعود رجوی و مریم رجوی، در کنار مردم بزرگ و آزادیخواه و مقاومت آزادی ستانشان می ایستادید، و دست از این همه سیاست خف بار چهار ده ای تان بر میداشتید، امروز نه خلفای سفاکی چون …داشتید و نه داعش و درنده خویان تحت امر خلیفه البغدادی “.
اگر قرار است که این قدرت های سلطه گر دوست مردم ایران باشند ، وقعی به رجوی ها نخواهند گذاشت !
اما آنها دشمنان اصلی مردم ما هستند واگر اهمیت زیادی بشما نمیدهند ، علتش را درتوازن نیرو و دیگر جاها جستجو کنید واگر به نتیجه ای نرسیدید ، سطح توقعتان ازاین دشمنان بشریت را پایین آورید!!
سیروس غضنفری
عضو نجات یافته از فرقه ی رجوی
تبریز
ایران
—————-