این نوع کتابها بر مسیر پر پیچ و خم و پر هزینه ای که آمده ایم درنگ میکند و چشم ما را به راهی و هدفی که در پیش داریم، بیش از پیش باز خواهد گشود. متاسفانه طی سالیان گذشته نه مجاهدین و نه سایر جریانات و سازمانهای سیاسی چپ، هیچکدام کتابی و تحقیق و تحلیلی بالنسبه به کارآمدی کتاب آبراهامیان بیرون ندادهاند. این طبیعی هم هست چون از چپها که بگذریم، میدانیم که مجاهدین اساسا تمام هم و غم خود را به خیال خود معطوف به کسب قدرت سیاسی کردهاند و سایر آیتم های ضروری کار و فعالیت سیاسی را اساسا رها کرده و بیهوده میدانند تا جایی که کار تئوریک و نظری و حتی مطالعه و خواندن کتاب را نیز برای افراد خود در سطح تشکیلات ممنوع کردهاند. از این رو به خاطر همین فقر دستاوردهای نظری و تئوریک در طولانی مدت است که اگر مثلا به تلویزیون مجاهدین نگاه کنید میبینید که نه تنها هیچ حرف تازهای در هیچ زمینهای از این دنیای پر آشوب ندارند بلکه هنوز به سخنرانیهای مسعود رجوی در سال 58 آویزانند که آن هم تازه کارهایی مربوط به سالهای آخر دههی 50 است و چهره های اولیه مجاهدین انجام داده اند. بدیهی است که مجاهدین حتما میدانند که مطالعه، کار تئوریک و نظری و تحلیل شرایط در همه زمینهها از ضروریات کار سیاسی و تغذیه و تقویت انگیزشهای فعالین و کوشندگان سیاسی است منتها باید دید که برای مجاهدین این ضرورت با چه چیزی در تناقض است که مجاهدین را از آن بیزار و فراری میکند.
معرفی کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی کتابی که باید آن را خواند و فراوان از آن آموخت
صبا صبحی ـ 19.06.2016
کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی را به تازگی خوانده ام. کتاب را مفید و اثر گذار یافتم و قصد داشتم برای تشویق دیگران به خواندن این کتاب، معرفیاش کنم و در خلال، نظرات خودم را هم در باره آن بگویم.
نویسنده کتاب یروند آبراهامیان است و کتاب توسط فرهاد مهدوی ترجمه شده و در 420 صفحه برای دومین بار به چاپ رسیده است.
اجازه بدهید معرفی اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی را با این مقدمه و با این پرسش آغاز کنم که پدیدهها و وقایع تاریخی را چگونه و با چه مکتنیسمی باید قضاوت کرد؟
انسان، همواره آمادگی دارد که بی دلیل یا با دلیل دست به قضاوت بزند. چرایی این عمل انسانی نیز به خاطر”قدرت تعقل ” و “داشتن آگاهی”های این” پدیده” است .
آدمی، همواره میآموزد، همواره با دانستههای جدیدش دقیقتر قضاوت میکند و از طریق قضاوتهایش جایگاه معرفتی خود را نیز به نمایش میگذارد. قضاوت، فرآیندی قابل لمس برای هر انسانی است و نیاز به علم وعلوم فراوانی هم ندارد. اما قضاوت درست و منصفانه بر مبنای دو مولفه صورت میگیرد، بینش صحیح و پایبندی مستمر به چارچوبهایی انسانی که فرد را وامیدارد که خارج از چهارچوبهای انسانمدارانه قضاوت نکند.
لذا اولین توصیهها برای هرکسی در زندگی، وفاداری به همان چارچوبهای انسانی و آموختنهای جدید است، که گفتهاند “ز گهواره تا گور دانش بجوی…”
قطعا هدف این نیست که مثلا آموزش را برای آموزش، آموزش را برای مدرک، آموزش را برای تشویق و یا آموزش را برای … بخواهیم، بلکه ” آموزش” در قدم اول، انسان را به چشمانی مسلح میکند که دقیقتر ببیند و مطمئنتر داوری کند. همین داوریهاست که به گونهای ارتباط و تعادل ما را نیز با محیط و اطرافیان برقرار میسازد.
با این مقدمه، میخواهم این را بگویم که کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی، با بازخوانی شرایط و زمینههای وقوع انقلاب در میهن ما و نیز بررسی موقعیت جریانها و نیروهای شرکت کننده در این انقلاب، نگاه ما را حداقل به بروز این واقعه در جامعه ایران، تدقیق کرده و به ما این امکان را میدهد تا نسبت به این انقلاب ضد سلطنتی و این برههی سرنوشت ساز از تاریخ میهنمان قضاوتی بالنسبه واقعیتر و درستتر داشته باشیم. به عبارت دیگر کتاب آبراهامیان میتواند هشیاری فردی هر ایرانی را برای قضاوت پیرامون بخش مهمی از تاریخ میهن ما ایران، بالا ببرد.
ما فعالین سیاسی بخصوص به کتاب یا کتابهایی پژوهشی و تحلیلی مانند کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی، نیازمندیم. این نوع کتابها بر مسیر پر پیچ و خم و پر هزینه ای که آمده ایم درنگ میکند و چشم ما را به راهی و هدفی که در پیش داریم، بیش از پیش باز خواهد گشود. متاسفانه طی سالیان گذشته نه مجاهدین و نه سایر جریانات و سازمانهای سیاسی چپ، هیچکدام کتابی و تحقیق و تحلیلی بالنسبه به کارآمدی کتاب آبراهامیان بیرون ندادهاند. این طبیعی هم هست چون از چپها که بگذریم، میدانیم که مجاهدین اساسا تمام هم و غم خود را به خیال خود معطوف به کسب قدرت سیاسی کردهاند و سایر آیتم های ضروری کار و فعالیت سیاسی را اساسا رها کرده و بیهوده میدانند تا جایی که کار تئوریک و نظری و حتی مطالعه و خواندن کتاب را نیز برای افراد خود در سطح تشکیلات ممنوع کردهاند. از این رو به خاطر همین فقر دستاوردهای نظری و تئوریک در طولانی مدت است که اگر مثلا به تلویزیون مجاهدین نگاه کنید میبینید که نه تنها هیچ حرف تازهای در هیچ زمینهای از این دنیای پر آشوب ندارند بلکه هنوز به سخنرانیهای مسعود رجوی در سال 58 آویزانند که آن هم تازه کارهایی مربوط به سالهای آخر دههی 50 است و چهره های اولیه مجاهدین انجام داده اند. بدیهی است که مجاهدین حتما میدانند که مطالعه، کار تئوریک و نظری و تحلیل شرایط در همه زمینهها از ضروریات کار سیاسی و تغذیه و تقویت انگیزشهای فعالین و کوشندگان سیاسی است منتها باید دید که برای مجاهدین این ضرورت با چه چیزی در تناقض است که مجاهدین را از آن بیزار و فراری میکند.
مسلما توصیه من به همه عزیزان، مطالعه متن کامل کتاب آبراهامیان است و چون من به عنوان کسی که این کتاب را خوانده و شخصا واقعیتهای تحریرشده در آن را تجربه کرده ام، تنها میتوانم بر خواندن این کتاب توصیه و یا اصرار داشته باشم.
خوشبختانه برگردان فارسی کتاب به دلیل اشراف مترجم (فرهاد مهدوی) به مطالب مطروحه در کتاب، به زیبایی و روانی صورت گرفته است. از این رو، جایی احتمالا برای دغدغه نسبت به سنگین بودن مطالب نظری کتاب برای خواننده باقی نمیماند.
کتاب اسلا÷م رادیکال، مجاهدین ایرانی، با رویکردی انتقادی، دوران ستمشاهی و نقاط قوت و ضعف نظام آخوندی و نیز جریانهای سیاسی حاضر در انقلاب را به تفصیل کاویده و پاسخگویی به پارهای از مهمترین سوالات سیاسی مربوط به برپایی انقلاب در ایران را مد نظر قرار داده است:
” طی سالهای اخیر، مباحث دامنه داری حول این موضوع وجود داشته که آیا انقلاب اسلامی سال 9 – 1978، اجتناب ناپذیر بود؟ کسان بسیاری مدعیاند که اگر مثلا این حادثه، یا آن رویداد، اتفاق نمیافتاد، از انقلاب اجتناب میشد و انرژی آن در جهت دیگری کانالیزه میگردید. گفته میشد اگر فقط، واشنگتن، فلان پیام را داده بود یا فلان پیام را نمیداد، اگر فقط، شاه کمتر اهل مصالحه بود و بیشتر سرکوب میکرد، و یا کمتر سخت میگرفت و انعطاف بیشتری نشان میداد، و بالاخره اگر، برای تهیهی سلاحهای سوپرمدرن، کمتر خرج میکردند و به جای آن، وسایل و ابزار کنترل تظاهرات میخریدند، انقلاب نمیشد.
این گونه ادعاها و استدلالها، اگرچه جالب توجهاند، اما یک حقیقت محض را نادیده میگیرند و آن این که رژیم پهلوی، سالها قبل از انقلاب، به طور ساختاری ضعیف، از جامعه ایزوله، و به لحاظ سیاسی نیز خود را با تودهی مردم، بیگانه ساخته بود. رژیمی بود به وضوح بدون حمایت اجتماعی و در نتیجه متزلزل و مستعد پذیرش انقلاب.”
شاید بد نباشد همین جا کمی هم در باره ی نویسنده کتاب گفته شود. یرواند آبراهامیان تاریخنگار ارمنی-آمریکایی، در سال 1319 در تهران به دنیا آمد. او در سال ۱۳۲۹ به بریتانیا مهاجرت نمود و در سال ۱۳۴۲ درجهٔ کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. آبراهامیان پس از مهاجرت به آمریکا در سال 1348 موفق به اخذ دکترای خود از دانشگاه کلمبیا شد.
او در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس «تاریخ ایران» پرداخت و هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک (CUNY) به تدریس تاریخ جهان و خاورمیانه مشغول است. آبراهامیان در مقوله «تاریخ ایران معاصر»، از برجستهترین تاریخنگاران محسوب میشود. فرد هالیدی دانشپژوه ایرلندی، او را در زمینه نگارش تاریخ احزاب سیاسی ایران، برترین محقق دنیا میداند. جالب این که آبراهامیان در همین کتاب در باره ی خودش میگوید:
“من، یک ایرانى ارمنى به دنیا آمدم، شکاک به خاطر آموزشهاى علمى، ترجیحاً یک سوسیال دموکرات در زمینهى سیاسى، و تا آنجا که به مبانى مذهبى مربوط مىشود در اغلب روزها، بى تفاوت نسبت به بود و نه بود خدا (َAgnostic) و در روزهاى دیگر منکر وجود خدا (Atheeist) هستم.
کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی در چاپ دوم شامل دوبخش متفاوت است، بخش اول که همان کار تحقیقی همه جانبه و دقیق آبراهامیان و در واقع اصل کتاب است که با ترجمهای بسیار زیبا در اختیار خواننده قرار گرفته است :
“کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی، سیر وقایع و تحولات را تا اوائل سال 65 پی میگیرد. پس از آن، مجاهدین به عراق میروند، ارتش آزادی تشکیل میدهند و جنگ جبههای را علیه رژیم حاکم بر ایران میگشایند. در سال 2003 (اوائل 1382) آمریکا به عراق حمله میکند و به دنبال آن خواسته و ناخواسته درگیریهایی نیز بین مجاهدین و ارتش آمریکا و فرماندهان آمریکایی به وجود میآید. این درگیریها البته به زودی به تعامل و حتی به اصطلاح همکاری بین دوطرف تبدیل میگردد و تا سالها بعد یعنی تا زمانی که حفاظت کمپ مجاهدین در عراق با آمریکاییها بود، ادامه مییابد.”
قسمت دوم کتاب صرفا ترجمه کامل متن یک گزارش تک جلدی است که توسط وزرات دفاع آمریکا تهیه شده و گویی کار آبراهامیان را که تاریخچه مجاهدین را تا سال 1988 پیگیری کرده بود به نحوی تا 2009 ادامه میدهد. این گزارش جا دارد که کمی کوتاه شده و به طور مجزا و مستقل و به عنوان کتاب و سندی جداگانه چاپ و در دسترس قرار گیرد.
“گزارش مفصلی از انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا (RAND) که به یکصد صفحه بالغ میگردد، در واقع این گزارش میتواند به مثابهی ادامه کتاب آبراهامیان تلقی شده و به نحوی اتفاقات و تحولات مربوط به مجاهدین را تقریبا تا سال 2009 پوشش میدهد.”
من همواره در پی این حقیقت بوده ام که چگونه شد سالیان در انتظار بودیم و به عنوان نیروهای انقلابی مجاهدین را همراهی کردیم ولی سرنگونی رژیم حاصل نشد. در همین ارتباط با واقعیتهایی در حاشیه مواجه شدهایم که اگر با آنها به عنوان یک تجربه برخورد نشود ،ایمان دارم که “تاریخ” ما را نخواهد بخشید.
موقع خواندن کتاب اسلام رادیکال، مجاهدین ایرانی، نکتهای که بیشتر موجب شد تا کتاب را ادامه بدهم سوالات و توضیحاتی بود که نویسنده در همان شروع کتاب مطرح میکند. برخی از این سوالات به نقل از دیباچه کتاب از این قرار است:
من این کتاب را برای ستایش و یا لعن به مجاهدین ننوشته ام، بلکه این کتاب اساسا جمع آوری تاریخچه ی سازمان مجاهدین است و نیز پاسخ به برخی پرسشهای اساسی در این باره. از جمله:
* موقعیت و سوابق اجتماعی بنیان گذاران مجاهدین چه بوده است؟
* سیما و مشخصه ی اصلی ایدئولوژی مجاهدین چیست؟ و مارکسیسم تا کجا بر اسلام آنها تاثیر داشته است؟
* چرا مجاهدین در جذب و ایجاد تشکلی توده یی موفق بودند اما در اخذ قدرت سیاسی شکست خوردند؟
* جاذبهی مجاهدین چه بود؟ و چه گروههایی به خصوص به صف آنها کشیده شدند؟
* و به طور خلاصه چه ارتباطی هست میان ایدئولوژی مجاهدین و پایگاه اجتماعی آنها؟
برای پاسخ به این سئوالات، تلاش کرده ام تا تاریخچه ی مجاهدین را در متن ایران معاصر و مشخصا در چهارچوب موضوعات اساسی زیر، بیآورم:
اول، ارتباط پیچیدهی دولت و جامعه در ایران مدرن. دو فصل اول کتاب به این موضوع اختصاص دارد، به خصوص ضعفهای اساسی و بنیادین سلطنت پهلوی، دلایل اقتصادی، اجتماعی انقلاب، و همچنین تواناییهای ساختاری جمهوری اسلامی.
دوم، مشکلات سیاسی و اجتماعی جامعهی روشنفکری ایران. در اینجا تنها معنای اروپایی روشنفکر مدّ نظر نیست، بلکه منظور طبقه ی متوسط تحصیل کرده و حقوق بگیر امروزی است که از یک سو با تودههای سُنتی، و ار سوی دیگر با بازاریان طبقهی متوسط بیگانه است.
سوم ، اسلام به عنوان بخشی از فرهنگ مردمی ایران.
ظاهرا نویسنده میخواسته با عینک یک تاریخ نگار متعهد به موضوع نگاه کند و نیت او صرفا جر و بحثهای پراکنده نیست، قصد شلوغ کاری ندارد و گویی مسئولیت تاریخ نگاری خود را دنبال میکند.
این را از این بابت عرض کردم که خوانندگان عزیز این کتاب با پیشداوری به سراغ مطالعه آن نروند، اول کتاب را بخوانند بعد فرصت برای داوری هست.
پر واضح است که نمیخواهم بگویم تمام سوالاتی که روی میز مجاهدین است و آنها موظف اند پاسخگو باشند همینهایی هستند که آبراهامیان مطرح کرده است، اما اگر بطور جدی به این سوالات بپردازیم و کتاب را دنبال کنیم کمک میکند هم پاسخ آن سوالات را بیابیم و هم پاسخ دهها سوال و چرای دیگر را نیز پیدا کنیم.
جالب این که نویسنده تا آنجا که امکان داشته برای مقولات مطروحه در کتاب، سند و منبع و رفرنس ارائه داده و به اصطلاح درز و شکافی باقی نمیگذارد. شیوه ای که مجاهدین کمتر اهل آن بوده و به ارائه مستنداتی که پای ادعاها، رفتارها و سیاستهای آنها را به لحاظ تاریخی یا هر لحاظ دیگری محکم کند، عادت ندارند.
از جمله برخورد مجاهدین با همین کتاب آبراهامیان نیز مثال زدنی است. زمانی که این کتاب منتشر شد مجاهدین سخت شوکه شدند و به درشت گویی هایی علیه نویسنده پرداختند، چون انتظار چنین برخورد انتقادی را با خود نداشتند. در عین حل سرشان را گرفتند پائین و به انتشار یک جزوه کم برگ به زبان انگلیسی بسنده کردند که بیشتر آن هم عکس بود و به درستی مشخص نبود که میخواهند چه بگویند. چون میدانیم که مجاهدین هیچگاه محتوای کتاب آبراهامیان را تکذیب نکرده اند. اما حالا یعنی همین چند روز پیش به مناسبت سی خرداد در برنامه ای که از تلویزیون مجاهدین پخش شد دیدم عکس بزرگ آبراهامیان را روی صفحه نمایش دادند و از کتاب او در مورد اعدامهای مجاهدین توسط رژیم در سی خرداد نقل قول آوردند. این یعنی استفاده گزینشی و فرصت طلبانه از متنی که علاوه بر آمار قابل نقل اعدامهای رژیم، انتقادات تیز و مشخصی نیز علیه مجاهدین مطرح ساخته است.
آبراهامیان در قسمت نخست کتاب از تئوریهای دولت صحبت میکند و دیدگاهها و نظرگاههای تئوریسینهای ماتریالیست وایده الیست را در این زمینه توضیح میدهد. این مبحث شاید کمی سنگین باشد اما بحث جالبی است و نکات آموزندهای را در ارتباط با دولت و کارکردهای متفاوت آن طرح میکند. در همین قسمت از جمله میخوانیم:
“. . . آنها نتیجهگیری میکنند که دولتهای بوروکراتیک به ویژه در کشورهای جهان سوم میتوانند تا آنجا قدرتمند و خودمختار شوند که جدای از کسانی که شیوهی تولید را در اختیار دارند، منطق و منافع خاص خود را توسعه دهند. از این رو آنان با مکتب مدرنیستها در این جمع بندی همنظر هستند که دولتهای خودمختار در جامعه، از دولتهای وابسته به طبقات خاص، قویترند. برای هر دو مکتب، خودمختاری، بر تقویت، بقا و تداوم، دلالت دارد. چنان که نبود خود مختاری، موجب تضعیف، آسیب پذیری و زمینه ساز انقلاب خواهد شد.
با این همه، به نظر میرسد تجربهی ایران، عکس این نظر را اثباب میکند. زیرا تحت سلطنت پهلوی، خودمختار بودن دولت، نه تنها قدرت نهادینه شده به دنبال نداشت، بلکه انزوای اجتماعی نیز برای آن به ارمغان آورد و منزوی شدن دولت از جامعه، به نوبه خود موجب ضعف و سستی و آسیب پذیریاش در برابر انقلاب گردید. اما در حاکمیت جمهوری اسلامی، وابستهگی دولت به طبقاتی خاص، پایهی اجتماعی برای رژیم به وجود آورد که به نوبهی خود، این پایه، تقویت و دوام رژیم را باعث گشته است. به عبارت دیگر دولت پهلوی دقیقا به خاطر خودمختاری آن در برابر جامعه، ضعیف بود. در مقابل، جمهوری اسلامی حداقل تا اواخر 1980 به خاطر این که به طبقات اجتماعی خاصی وابستهگی داشت و از پایگاهی اجتماعی نیز بهره میبرد، قدرتمند و با دوام بود.”
نویسنده شرایط ایران را از زمان شکل گیری دولت رضا خان توضیح داده و میگوید این شکل گیری با تکیه بر سه رکن اساسی شامل ارتش، بورکراسی دولتی وتشکیلات دربار صورت میگیرد. محمد رضا شاه میراثخوار چنین دستگاهی است و البته قدرتهای بزرگ جهانی نیز که در پی منافع منطقهای خود هستند در مقاطع مختلف به یاری این پدر و پسر شتافتهاند .
پهلویها با روحانیت محتاط برخورد میکردند و حتی روحانیون فراری از دست انگلیسیها را در قم پناه میدهند. نارضایتیهای سیاسی در این دوران وجود دارد و اختلافات و رویهی موازنه منفی مصدق در سیاست خارجی موجب بروز اختلاف نظرهای سیاسی میشود. به مرور بر تعداد مخالفان رژیم پهلوی اضافه میشود. واسامی تعدادی از هواداران مصدق و روحانیون مترقی بین مردم شهرت پیدا میکند. ریشه این اختلافات را میتوان سیاست خارجی و توسعه غرب زدگی در ایران ارزیابی کرد.
پهلویها حامی شیعهگری هستند و تعزیه داری و زیارتهای پرزرق وبرق از مکه و کربلا را گواه اعتقادات مذهبی خود میگیرند و با دادن هدیههای سنگین به جوامع روحانی از انها حمایت میخرند. در این دوران، خانواده سلطنت، هم از موضع اطاعت از استعمارگران انگلیس و آمریکا و هم از موضع گرایشات مذهبی به اشکال مختلف نظامی و تبلیغی و سیاسی وامنیتی به سرکوب طیفی از گرایشات کمونیستی دست میزند
نمود چنین گرایشی از طرف رژیم طبعا هم سویی با روحانیت محسوب میشد و حمایتهای ضمنی ارگان و افرادی از روحانیت را نیز چه درعلن وچه در خفا در پی داشت. بروز دو رویداد مهم در همین سالها این رابطه را میگسلد و موجبات خصومت بین دستهای از روحانیت و دستگاه سلطنت را فراهم میکند.
اول انقلاب سفید و دوم فوت آیت الله بروجردی. دومی یعنی فوت آیت الله بروجردی، رقابت بین هفت آیتالله را به عنوان مرجع تقلید به دنبال داشت .
کتاب البته همه این مراحل و اسامی را با جزئیات توضیح داده و خواننده میتواند برای تعمیق هرچه بیشتر تاریخ این دوران آن را دنبال کند .در این مقطع تاریخی و با حادث شدن چنین اتفاقاتی کم کم نام “خمینی ” کاندیدای مدعی جایگزینی آیت الله بروجردی که البته تا مرگ بروجردی در صحنه سیاسی حضور نداشت مطرح میشود.
“خمینی در ایرادگیری از رژیم – بر خلاف همکاران سُنتی تر خود- از طرح موضوعاتی مانند اصلاحات ارضی، اجتناب داشت. در عوض ایرادات او بر روی موضوعاتی انفجاری مانند: فساد دربار، زیر پا گذاشتن قانون اساسی، روشهای دیکتاتوری، انتخابات فرمایشی، اعطاء کاپیتولاسیون به خارجیان، خیانت به اهداف مسلمین در مقابل اسرائـیل، نادیده انگاشتن ارزشهای شیعی، گسترش بی امان بوروکراسی و مسامحه در تامین احتیاجات اقتصادی تجار (بازار)، کارگران و دهقانان، متمرکز میشد.این البته آخرین باری نبود که خمینی رژیم را در ضعیفترین نقطهی خود مورد حمله قرار میداد”
در همین روند حتی اگر خودمان هم به لحاظ اقتضای سن و سال حضور نداشته و ندانیم که چگونه دعوای روحانیت وسلطنت شروع شد با مرور مستندات تاریخی این کتاب متوجه خواهیم شد که دعوای پهلویها با خمینی اولا ریشه در نحوه تنظیم رابطه با شیعه و ثانیا موضوع مالکیت و تعارض فئودالیسم و قشریگری خمینی با غربزدگی و بورژوا گرایی پهلوی داشت
در ادامه همین مسیر است که خمینی تبدیل به رهبر انقلاب اسلامی ایران میشود. دراین اثنا نیروها و اهرمهای دیگری نیز در صحنه سیاسی حاضر میشوند، عواملی که موجبات پیروزی جمهوری اسلامی به رهبری خمینی را تسهیل میکند .
نویسنده نقش و جایگاه همهی نیروهای فعال در صحنهی انقلاب را مورد بررسی قرار داده و ترتیب و چگونگی حضور همه آنها را در کنش و واکنشهای سیاسی آن روزگار میهنمان ایران توضیح میدهد. مهمترین وقایع در این مرحله از تاریخ ایران، سرنگونی شاه و به حکومت رسیدن روحانیت شیعه به رهبری خمینی در ایران میباشد .
پهلوی ها با تکیه بر نفت و در همآهنگی با امپریالیستها، برای ادامه سلطنت، تمام تلاش خود را از جمله درمقابله با شیوع کمونیسم که در آن تاریخ بین همسایگان شمالی وشرقی بروز کرده بود و به شکل داستانهای جوان پسندی از چریکهایی خوشنام همچون چه گورا و صحنههای هیجان انگیز نبردهای فلسطین والجزایر و ویتنام گسترش مییافت به کار گرفتند. خمینی نیز با تکیه به حمایتهای مردم مذهبی و ناراضی از حکومت شاه برای به قدرت رساندن روحانیت تلاش میکرد.
حضور جریانات وگروههای سیاسی و شخصیتهای نافذی که هرکدام به نوعی وارد پروسه انقلاب شده و تاثیرات مشخصی در طی این مسیر داشتهاند از نگاه نویسنده پنهان نمانده است . شخصیتهایی همچون مهدی بازرگان، محمود طالقانی، علی شریعتی، و جریاناتی مثل جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق، و سازمان مجاهدین خلق. چنان که از نام کتاب هم پیداست روشن است که مجاهدین سوژه اصلی کتاب است و این که چگونه آلترناتیو حاکمیت شاه مذهبی از آب درآمد.
میرسیم به بخش دوم کتاب؛ در این بخش حقایق فراوانی در مورد مجاهدین وجود دارد، با خود فکر میکردم که اگر این کتاب به فارسی ترجمه نشده بود چه بسیار کسان که از این حقایق با خبر نمیشدند، حقایقی که غالبا از طرف مجاهدین تحریف شده و با گزینش به دیگران منتقل شده است.
مثلا پیش از این شنیده بودم که افراد دیگری نیز همراه بنیانگذاران اولیه مجاهدین بوده و در کار ایجاد سازمان نقش داشته اند، سازمان اما همواره از بردن نام این افراد پرهیز میکرد، حالا میدیدم که کتاب از این مسائل نیز پرده برمیدارد. آشکار میشد که مجاهدین بواسطه فرار از مارک و برچسب خوردن، چه از طرف رژیم شاه وچه ازطرف جمهوری اسلامی تحت عنوان مارکسیستهای اسلامی و یا منافقین، برخی از واقعیتها را حتی به نیروهای خودشان نیز دقیق توضیح نداده و نمیدهند. حال آنکه بررسی و انتقال درست این مسائل میتوانست جذابیتهای بالاتر و حتی اخلاقی تری از هر بابت داشته باشد.
نویسنده کتاب توضیح میدهد که پایه ها و گرایش ذهنی افراد به مجاهدین، در سالیان قبل و بعد از انقلاب 57 ناشی از فعالیت و تاثیرگذاری به سزای دکتر علی شریعتی بوده و در واقع از بسیاری جهات این شریعتی است که راه را برای گسترش این جریان فکری فراهم کرده است. این واقعیتی است که مجاهدین در بحثهای درون تشکیلاتی خود تحت عنوان عبور از اندیشه خرده بورژوایی آن را سخت انکار میکنند. این قسمت را باید به دقت مطالعه کرد تا با تصویر درستی از شکل گیری یک سازمان چریکی و تبدیل آن به یک جریان بسته با صدها معضل تشکیلاتی، که اکنون در گوشه ای از کشور عراق زندانی است آشنا شد.
در این بخش از کتاب می بینید که چگونه کار این جنبش سیاسی در ادامه به قدرت طلبی کور کشیده شده و تمام فعالیتهای آنها معطوف به کسب قدرت سیاسی میشود. همچنین خواهید دید که چگونه جوانهای برشوریده از فضای انقلابی کشور در تخاصم، رقابت و لجاجت بین روحانیت حاکم و کسانی که مدعی بودند سهم بیشتری در انقلاب داشتهاند به قتلگاه برده میشوند و چگونه مسیر آزادی خواهی آنها به سنگلاخ قدرت طلبیهای رهبران سیاسی برخورد میکند .
همچنین تصویر بسیار ارزنده ای از جنگ ایدئولوژیک میان دو وجه بلاتکلیف مانده از اندیشه مسلط در تشکیلات مجاهدین توضیح داده شده که لاجرم به اصطکاک و درگیری کاملا ناموجه که نویسنده آن را “آدم کشی” مینامد انجامیده است.
چرخش و تحولات سریع سیاسی بعد از انقلاب و نهایتا فرار مسعود رجوی و بنی صدر به فرانسه و یک پارچه شدن حاکمیت خمینی برای پیشبرد اهداف ضد مردمیاش وسیعا در کتاب تشریح شده و خوانندگان بخصوص خوانندگان جوان را با واقعیتهای شرایط سیاسی آن روز آشنا میکند.
ساز و کار تشکیلات مجاهدین نیز بعد از استقرار آنها در فرانسه اساسا متمرکز بر روی ساختن کیش شخصیت برای رجوی است. طرح به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک و حقنه و تحمیل آن از بالا تا پائین تشکیلات و نیز رفتن به عراق و بستن “پیوند خونی” با صدام و بعثی های عراقی، تشکیل به اصطلاح ارتش آزادیبخش و تبلیغ بر روی این مسئله که عراق برای مجاهدین “کانون استراتژیکی نبرد” است، همه و همه در این دوره صورت گرفته است. محتوای این بخش از کتاب به خوبی در تیتر آخر نوشته جمعبندی میشود عنوان این تیتر از این قرار است “از جنبشی مردمی، به فرقه ای سیاسی – مذهبی “
همانطور که در بالا اشاره شد کتاب در چاپ دوم خود گزارشی را نیز همراه دارد که توسط وزارت دفاع آمریکا تولید شده است. کار خوبی که مترجم کتاب کرده همین افزودن این گزارش به چاپ دوم کتاب است. با خواندن این گزارش که بالغ بر یکصد صفحه است خواننده با این موضوع که واقعیتهای زمینی در ارتباط با مجاهدین به کجا کشیده شد بیش از پیش آشنا میشود.
تحقیقات مکتوب آبراهامیان در مورد مجاهدین تا سال 1985 میلادی یعنی زمان به راه انداختن چیزی به نام انقلاب ایدئولوژیک درون سازمان صورت گرفته است. به اعتقاد نویسنده همین به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک، مجاهدین را به انزوا و محاق سیاسی فرو برد و آنان را از “جنبشی مردمی به فرقه ای سیاسی مذهبی” تبدیل کرد. حالا استفاده ازکلمه فرقه برای مجاهدین که توسط رهبری سازمان، شاخص مرزبندی با این سازمان شده از قضا تنها تعریف واقعیت فعلی این سازمان میباشد. مجاهدین در حال حاضر جریانی هستند عقب مانده از تاریخ که با رویاهای واهی خود سرخوشند و تنها از درون خود تغذیه میکنند، تغذیه از ذخیره ای که به سرعت در حال تمام شدن است و احتمالا با خروج همه آنها از عراق و از لیبرتی و رسیدن به آلبانی به تاریخ خواهند پیوست.
در گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا (RAND) بخشهای دیگری از واقعیتهای مجاهدین در جریان حمله آمریکا به عراق و بعد از آن آشکار شده است. مطالعه این گزارش، شناسایی مجاهدین را برای خواننده ساده تر کرده و حقایق گفته های آبراهامیان را بیشتر به اثبات میرساند.
بدیهی است که قضاوت در همه زمینه ها با خوانندگان است که باید کتاب را بخوانند و خود به داوری بنشینند.
شاید بد نباشد که همینجا نیز یادآور شوم که علاقمندان میتوانند برای تهیه این کتاب خواندنی با ای میل مترجم تماس بگیرند.
farhaadmahdavi@hotmail.com
منبع:پژواک ایران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محبوب ترین مطالب برای موضوع کتاب
- روزهای تاریک بغداد – 1,120 views
- نقد و بررسی کتاب ” روزهای تاریک بغداد “ – 826 views
- معرفی کتاب هیتلر و نازی ها نوشته دیوید اف کرو – 433 views
- تئاتر در تبعید، – و چپ های مهاجر – 410 views
- چند سطر شگفت انگیز از فصل آخر رمان «قلعه حیوانات»! – 308 views
- “ایرانی”،نامزد دریافت جایزه بینالمللی ادبیات معاصر آلمان – 98 views
آرشیو موضوع : کتاب
فرازهایی از کتاب گسستن بندها
فرقه ها به طور سیستماتیک فوبیاهای مختلفی را در اذهان اعضای خود به وجود می آورند. القای فوبیا یک تکنیک ساده ولی قدرتمند است که توسط فرقه ها برای ایجاد وابستگی و اطاعت در اعضا مورد استفاده قرار می گیرد. افرادی بوده اند که دیگر اعتقادی به رهبر فرقه و دکترین آن نداشتند، اما نمی توانستند از گروه …
- 101 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۳:۰۹
- ادامه مطلب
اصلاحگر ضد استعمار
زمان از آن صبح سرد ۲۰ دی ماه سال ۱۲۳۰ جلالی که خاصهتراش مخصوص به حکم میرزا تقیخان فراهانی در حمام فین کاشان با فصد رگ، جان صدراعظم معزول را گرفت متوقف شد و تاریخ درباره مرگ امیرکبیر برای سالها سکوت کرد و به این خبر کوتاه در روزنامه خود امیر یعنی وقایع اتفاقیه بسنده کرد که نوشت: …
- 89 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۲:۱۳
- ادامه مطلب
دهمین سالگرد خاموشی خالق «شازده احتجاب»
نخستین آثار گلشیری به صورت کتاب در اواخر دههی چهل منتشر شد: مجموعه داستان «مثل همیشه» (۱۳۴۶) و رمان «شازده احتجاب» (۱۳۴۸) از نخستین آثار او بودند که به ویژه دومی جایگاه او را به عنوان یکی از مطرحترین نویسندگان پیشرو ایران تثبیت کرد. پس از انقلاب سال ۵۷ گلشیری نوشتههای داستانی و مقالههای ماندگاری در نقد ادبی …
- 89 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۵:۰۰
- ادامه مطلب
معرفی کتاب ” زندگی بازیافته ” به قلم علی پوراحمد
کتاب روشنگر” زندگی بازیافته ” در ۲۰۰ صفحه در برگیرنده خاطراتی است ازیک عضو و مسئول سابق مجاهدین که بطور مبسوط چگونگی پیوستن و خروج خود ازیک سازمان تروریستی ومخرب کنترل ذهن را توضیح داده است و با یک نگاه روانشناسانه حیات خبیث و خائنانه و ضد مردمی و فریبکارانه سازمان مجاهدین به محوریت دجال گرایانه مسعود …
- 45 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۲:۳۷
- ادامه مطلب
“ایرانی”،نامزد دریافت جایزه بینالمللی ادبیات معاصر آلمان
یکی دیگر از آثاری که در “فهرست کوتاه جایزهی بینالمللی ادبیات” جای گرفته، “ایرانی” از الکساندر ایلیچفسکی، نویسندهی ۴۶ سالهی جمهوری آذربایجان است. او که تحصیلات خود را در رشتهی فیزیک نظری در مسکو به پایان رسانده، نوشتن داستان، مقاله و رمان را از سال ۱۹۹۶ آغاز کرده است. نخستین اثر ایلیچفسکی با عنوان “ماتیس” در سال ۲۰۱۵ منتشر …
- 98 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۳ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۱:۱۰
- ادامه مطلب
معرفی کتاب سقوط ـ وقتی همه عکسها روی میز باشد
ماجرایی مثل ۲۸ مرداد ۳۲، بسته به آنکه آن را در کدام کتاب بخوانیم، یا پای سخن کدام راوی ماجرا بشنویم، میتواند همدلی ما را با یک سوی داستان برانگیزد و تقویت کند. اما من به شخصه مثل بسیاری از شما، این فرصت را نداشتهام تا همه روایتهای موجود در مورد آن را کنار هم قرار دهم و …
- 84 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۳ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۰:۲۲
- ادامه مطلب
روایت جوان آلمانی؛ بازگشت از ‘جهنم’ سلفیها
دومینیک موسی شمیتز در هفده سالگی به سلفیها پیوست. او سالها شهر به شهر سفر میکرد تا جوانان را به آیین سلفی که برداشتی خشک و تعصبآمیز از اسلام است، جذب کند. اکنون که ۲۸ ساله شده، باز همچنان شهرهای آلمان را زیر پا میگذارد و این بار در شهرهای گوناگون به مدرسهها، باشگاههای ورزشی و اماکن تفریحی میرود …
- 237 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱ اسفند ۱۳۹۴ , ساعت ۱۶:۱۵
- ادامه مطلب
کتاب “سراب آزادی” بقلم خانم مریم سنجابی منتشر شد
کتاب “سراب آزادی” بقلم خانم مریم سنجابی منتشر شد خبرگزاری فارس، هفدهم ژانویه ۲۰۱۶:… اغلب نیروهای سازمان افرادی بودند که پس از فراخوان سازمان در اواخر سال ۶۵ به عراق آمدند و اکثراً کار پراتیک نظامی انجام نداده و تسلط کافی به امور نظامی و جنگ نداشتند به عنوان نمونه من و تعداد بسیار زیادی تا …
- 393 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۸ دی ۱۳۹۴ , ساعت ۱۱:۵۷
- ادامه مطلب
نقد و بررسی کتاب ” روزهای تاریک بغداد “
البته بر اساس روایت آقای سبحانی این گونه تحقیرها در درون سازمان نیز نسبت به نیروهای منتقد به عملکردها صورت میگرفت: “رفیعینژاد در بین آقایان یکی از سردمداران اصلی ترویج فرهنگ لومپنیزم در سازمان بوده است. محسن هاشمی یکی از اعضای سابق سازمان برایم در زندان ابوغریب تعریف میکرد: نادر رفیعی نژاد برای تحقیر و خرد کردن …
- 826 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۳ دی ۱۳۹۴ , ساعت ۱۲:۵۲
- ادامه مطلب
تئاتر در تبعید، – و چپ های مهاجر
مارکسیست ها بکت را نماینده ادبیات فروپاشی بورژوازی میدانستند چون آثار او اشاره ای به توصیف و شرح شخصیت های بی ریشه و بریده از همه جا و همه کس است . به نظرآنان ادبیات ابزورد آخرین حرف بورژوازی یشکل طبقه نیز است . آثار بکت آناتومی تجزیه و تحلیل فرهنگ سرمایه داری است . روشنفکران خرده بورژوازی …
- 410 views