هذیان گویی های یک مزدبگیر مسعود رجوی (آقای مزدور سامع)
کریم غلامی، ایران فانوس، دوم اکتبر ۲۰۱۵:… آقای مزدور مهدی سامع، پنجاه و یکمین سال تاسیس سازمان را تبریک گفته هر چند که می دانیم این به اصطلاح “یاداشت” ایشان چیزی نیست جز تاکید مجدد بر مزدوریش و ابراز ارادت برای اربابش، اما گذشته از این “یاداشت” چند سئوال است که می خواهم ایشان در “یاداشت” بعدیشان به آن پاسخ بدهند: ۱ـ چرا سازمان مجاهدین به اعضای خود اجازه نمی دهد تا آنها بتوانند …
هذیان گویی های یک مزدبگیر مسعود رجوی (مهدی سامع)
احزاب چپ ایران بخصوص سازمان چریک های فدای خلق ایران در بین مردم ایران نام و آوازه بلندی داشتند. اما همه ما می دانیم که این احزاب دیگر آن احزاب سابق و قبل از سال ۱۳۵۷ نیستند. من عادت ندارم که نسبت به ضعف ها و ایرادهای سایرین خرده بگیرم، ولی اگر ببینم کسی تلاش می کند دستهای جنایتکاری را از جنایاتش پاک بکند، هرگز سکوت نخواهم کرد. آقای مهدی سامع، به عنوان یکی از افرادی که از سازمان چریک های فدای خلق ایران انشعاب کرد و متاسفانه نام “سازمان چریک های فدایی خلق ایران” را بر روی باند خود گذاشت، بر اساس افشاگری های خود مجاهدین، ماهیانه بین پنج تا ده هزار دلار بخاطر مزدوری اش برای مسعود رجوی، پول دریافت میکند و هیچ ربطی به سازمان چریک های فدایی خلق ایران ندارد.
آقای مزدور مهدی سامع، در “یاداشت” خود از پنجاه سالگی سازمان دفاع کرد.
آقای مزدور مهدی سامع، پنجاه و یکمین سال تاسیس سازمان را تبریک گفته هر چند که می دانیم این به اصطلاح “یاداشت” ایشان چیزی نیست جز تاکید مجدد بر مزدوریش و ابراز ارادت برای اربابش، اما گذشته از این “یاداشت” چند سئوال است که می خواهم ایشان در “یاداشت” بعدیشان به آن پاسخ بدهند:
۱ـ چرا سازمان مجاهدین به اعضای خود اجازه نمی دهد تا آنها بتوانند با خانواده های خود ملاقات بکنند؟ از کی پدر و مادرهای ۷۰ و ۸۰ ساله اعضای مجاهدین مزدوران وزارت اطلاعات شده اند؟ آقای سامع، اگر روزی مادر شما(نمی دانم که مادر شما زنده است و یا نه، فرض بر اینکه ایشان زنده هستند) به در خانه شما بیاید و خواهان دیدن شما باشد، آیا شما به او فحش می دهید و او را با سنگ می زنید و به او می گویید، مزدور وزارت اطلاعات؟!
۲ـ شما در “یاداشت” خود نوشته اید که “با شناختی که طی چهل و چهار سال گذشته از مجاهدین خلق دارم، تصور می کنم رویای «انسانی که در تلاش برای بازیافتن انسانیت» خود است، عمیق ترین و در عین حال عملی ترین و قابل حس ترین و بدون تردید زیباترین رویا و نقطه مشترک همه اجزای این سازمان از راس تا قاعده است”. سئوال این است که آیا زندانی و شکنجه کردن افراد خود همین سازمان به دلیل انتقاد به یکی از مسئولین و یا رهبری سازمان را یک عمل “برای بازیافتن انسانیت” می دانید؟ آیا شما اعتقاد دارید که رها کردن بیماران به حال خود تا آنان در درد و رنج و سختی جان بدهند را یک عمل “برای بازیافتن انسانیت” می دانید؟ آیا شما جلسات شست و شوی مغزی مانند نشست های لایه ای و عملیات جاری و غسل هفتگی را که در آن افراد مورد تحقیر و سرکوب قرار می گیرند را یک عمل “برای بازیافتن انسانیت” می دانید؟ آیا شما سربه نیست کردن اعضای ناراضی و یا تحویل دادن آنها به وزارت اطلاعات رژیم صدام و ایران را یک عمل “برای بازیافتن انسانیت” می دانید؟
۳ـ آقای سامع شما در بخش دیگری از این “یاداشت” خود نوشته اید که ” اکنون که تحت ضدانسانی ترین و ظالمانه ترین فشارها در کمپ بدتر از زندان لیبرتی محاصره شده” اگر در شما ذره ای از انسانیت باقی مانده باشد (که بعید می دانم) چه کسی مقصر باقی ماندن اعضای سازمان در عراق و لیبرتی شده است؟ تا به امروز چند بار سازمان مجاهدین برای انتقال اعضای سازمان به یک کشور ثالث، سنگ اندازی کرده است؟ بعد از سال ۲۰۰۹ که دولت رسمی عراقی در عراق حاکم شد، بارها و بارها اعلام کرد که مجاهدین باید از عراق خارج شوند و دولت عراق تمامی تسهیلات را فراهم خواهد کرد که همه اعضای مجاهدین به خواسته خود یا به ایران و یا به کشور ثالث، بازگردند. چه کسی مانع این کار شد تا اعضای سازمان در سلامت به ایران و یا یک کشور ثالث بروند؟ شما که در خارجه و در آسایش کامل زندگی راحت خود را دارید، چطور به خود اجازه می دهید که عراق نشینی را به اعضای مجاهدین تجویز بکنید؟ تا کنون چند ساعت زیر آفتاب سوزان عراق کار کرده اید؟
۴ـ آقای سامع شما در “یاداشت” خود مدعی شده اید که سازمان مجاهدین “با پیچیده ترین و بی سابقه ترین توطئه های رذیلانه از جانب قدرتهای استعماری و امپریالیستی” روبرو بوده است. طی سالیانی که من سازمان مجاهدین را می شناسم این “توطئه ها” را ندیده ام، اگر شما دیده اید لطفا بطور مشخص توضیح دهید که منظور شما کدام توطئه است و این توطئه کی و در کجا رخ داده است. تا به آنجا که ما به یاد داریم، سازمان مجاهدین و بطور مشخص شخص مسعود رجوی همیشه در حال بند و بست با همان “قدرتهای استعماری و امپریالیستی” بوده، آقای سامع آیا شما می دانستید که یکی از همین بند و بست های ارباب شما یعنی مسعود رجوی، با همین “قدرتهای استعماری و امپریالیستی” تحویل دادن همه اعضای سازمان بدون کوچکترین مقاومت به ارتش آمریکا درازای فرار خودش و عدم تحت تعقیب بودن خودش بود؟
۵ـ آقای سامع، شما در این “یاداشت” خود از کلماتی مانند “جانفشانی” و “پایداری” و “ایثار” و “ماندگاری” استفاده کرده اید، لطفا یکی از این موارد را در رابطه با ارباب خودتان توضیح دهید که مسعود رجوی کی و کجا “جانفشانی” کرده است؟ تا بوده و ما دیده ایم او هرگز از جان خود نگذشته است و هر وقت که خطری برای جانش بوده، از صحنه گریخته و جان اعضای خودش را به خطر انداخته است. لطفا توضیح دهید که ارباب شما کی و کجا و بر سر کدام “اصول” خود پایداری کرده است؟ مگر نبوده که او همیشه بخاطر منافع شخصی خود تمامی اصول را زیر پا گذاشته و هیچ مرزی در بیشرافتی و خودفروشی باقی نگذاشته است؟ و از همه جالبتر اینکه “ماندگاری”، لطفا توضیح دهید که این “ماندگاری” به کدام بخش از مجاهدین صدق می کند؟ به دلیل سالیان خیانت و وطن فروشی و سرکوب داخلی و خیانت به اعضای سازمان و به کشتن دادن اعضای مجاهدین در دنیای واقعی، چیزی از مجاهدین باقی نمانده است. تنها چیزی که از مجاهدین باقی مانده است، چیزی نیست جز نامی در دنیای مجازی.
آقای مزدور مهدی سامع، آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی را سر لوحه خود قرار بدهید و همین حالا به یک دوران پر از خیانت و مزدوری خود پایان دهید. سرنوشت خودتان را با سرنوشت کثیف و ننگین مسعود رجوی گره نزنید. اگر اکنون خود را از این آلودگی جدا کنید، شاید مردم ایران به نحو دیگری در رابطه با شما قضاوت بکنند.
“پایان”