غرق شدن و عکس کودک سه ساله سوری را که در سایتهای مجازی دیدم، ساعتها حسرت خوردم. این کودک که به همراه برادر و مادر و تعدادی دیگر در دریا غرق شده اند، بهر تفریح و آب تنی نبوده، مسافر و توریست هم نبوده اند، بلکه مهمانان گم کرده راهی بودند که اولین کشور میزبان بر اساس رسالت میزبانی می بایست با آنان و مهمانان خود برخوردی انسانی می داشت. متاسفانه والدین آیلان مسیری و مقصدی را انتخاب کردند که آنها دهها سال دم از دموکراسی و حقوق بشر می زنند، اتفاقاً از دور و نزدیک دستی در جنگ و نا آرامی کشور سوریه نیز دارند…
چه کسی مقصر نیست؟
مهدی خوشحال، ایران فانوس، 06.09.2015
هیجده ساله بودم که یکی از روزها برای ماهیگیری به دریا رفته بودم. از دور صدای شیون و ناله شنیدم. چون صدا موافق باد بود، به همان سمت دویدم و پس از چند صد متر دویدن، دیدم تعدادی از مردم با ضجه و زاری به تماشای غرق شدن کودکی نشسته اند. کودک پسری سه ساله بود و در گردابی فرو رفته و از ساحل دور می شد. خودم را که به او رساندم، دیگر جانی در بدن نداشت. کودک را پس از نجات به ساحل آوردم و پس از خالی کردن حدوداً یک سطل آب که بلعیده بود، کودک شروع به نفس کشیدن کرد و به هذیان گفتن افتاد. کودک رنگ و رو باخته را در آغوش گرفتم و حدوداً یک کیلومتر راه را دویدم تا به خانواده اش برسانم. کودک را که به پدرش تحویل دادم و گفتم هنوز زنده است، البته کتکی هم خوردم که چرا در امر نجات کودک تعلل ورزیده و کوتاهی کرده ام. اما آنچه که پس از سالیان هنوز در ذهنم باقی مانده، رنج کتک خوردن نیست بلکه خوشنودی وجدانی و یک خاطره تلخ از ایام خوش زندگی است.
غرق شدن و عکس کودک سه ساله سوری را که در سایتهای مجازی دیدم، ساعتها حسرت خوردم. این کودک که به همراه برادر و مادر و تعدادی دیگر در دریا غرق شده اند، بهر تفریح و آب تنی نبوده، مسافر و توریست هم نبوده اند، بلکه مهمانان گم کرده راهی بودند که اولین کشور میزبان بر اساس رسالت میزبانی می بایست با آنان و مهمانان خود برخوردی انسانی می داشت. متاسفانه والدین آیلان مسیری و مقصدی را انتخاب کردند که آنها دهها سال دم از دموکراسی و حقوق بشر می زنند، اتفاقاً از دور و نزدیک دستی در جنگ و نا آرامی کشور سوریه نیز دارند.
کشورهایی که به زعم خود داعیه حقوق بشر و حق پناهندگی سیاسی را قائلند و گروه گروه تروریست را مستقیم و غیر مستقیم حامی هستند و حتی بیشمار مردم عادی و غیر سیاسی را به بهانه سیاسی بودن، پذیرفته و از هر آنچه سیاست و مسئولیتهای سیاسی تهی کرده اند، آیا آیلان و آیلان ها سربار چنین کشورهای ثروتمندی بوده اند که می بایست در اثر سختی شرایط و ناامن بودن راه، خود را به آب و آتش بزنند و النهایه به دور از اخلاق و وجدان جمعی، نزد چشمان همه غرق شوند؟
شاید آن روز و آن عصر که اجدادمان ارابه تکامل و مسئولیت های انسانی و سیاسی و ارثیه های دیگر را دست ما سپرده و خود دار فانی را به امید ما وداع گفتند، وضعیت بی اخلاقی و بی وجدانی و بی مسئولیتی امروز ما را حدس نزده و باور نمی کردند که چگونه در عصر تکنولوژی و ارتباطات و ماهواره و حقوق بشر و دموکراسی، کودک سه ساله سوری در دریا غرق می شود و جمعیتی غرق شرمندگی نمی شوند؟
به هر حال، اگر چرخه حقوق بشر و دموکراسی و منافع ملی کشورها به همین روال بچرخد، ما باز هم جنگ و ویرانی و تروریسم و تباهی و آوارگی و مرگ آیلان و آیلان ها را خواهیم داشت. ولی از یاد نباید برد، سرنوشت تلخ آیلان ها به سرنوشت مابقی مردمی که در ساحل امن نشسته و شیون و زاری سر می دهند و یا بی خیال شیون و زاری هستند، گره خورده و در این میان کسی بی تقصیر نیست!
“پایان”