از اردوگاه اشرف تا اردوگاه پناهندگی (قسمت چهاردهم)

0
947

بعد از این نشست و طی نشست هایی که گذاشته می شد، یک فرهنگ جدیدی وارد مناسبات مجاهدین شد. این بود که افراد خود را گناه کار بدانند و مسعود رجوی را یک فرد پاک و عاری از گناه و اشتباه. طی آن سه روز نشست مسعود رجوی برای نفرات جا انداخت برای “وصل شدن به رهبری عقیدتی و یگانگی در توحید” هیچ تناقضی حمل نکنند که به این کار می گفتند “عدم حمل تناقض”. افرادی که در همان روزهای ابتدایی، نمی خواستند وارد انقلاب ایدئولوژیک بشوند و یا برایشان قابل قبول نبود، در نشست های فردی و یا جمعی، می گفتند که “نقطه گیرت” کجا است و تناقض حمل می کنی. وقتی همین افراد سئوال می کردند که …

از اردوگاه اشرف تا اردوگاه پناهندگی (قسمت چهاردهم)

در خرداد ماه سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) بعد از آرام شدن منطقه و فرستادن همه کودکان به خارج از کشور و سرکوب هر صدای اعتراضی(در این دوران بسیاری دست به اعتراض زدند، بخش اعظمی از این افراد با تهدید کردن و گذاشتن نشست و سایر روش های ثابت سازمان صدایشان را خاموش کردند، بخشی را به اردوگاه رمادی در بغداد فرستادند، ولی در این میان تعدادی را هم زندانی کردند که بعد از چند سال زندانی بودن در زندان های مجاهدین، آنها را تحویل دولت عراق دادند و دولت عراق آنها مدتی در زندان ابوغریب نگه داشته نهایتا آنها را با اسرای عراقی معاوضه کرد).

نشستی برگزار شد که در این نشست همه اعضای سازمان شرکت داشتند. مسعود رجوی بلافاصله بعد از ورود، یک آیه از قران خواند و یک آیه از انجیل و روی تابلو، کلمه زن را نوشت. بعد هم این را اضافه کرد که هر کس زن خود را بیشتر از من دوست داشته باشد، از من نیست و بعد هم طلاق را به کلمه زن روی تابلو اضافه کرد و گفت، هر کس زن خود را طلاق ندهد، از من نیست. البته من هیچ وقت نفهمیدم که کلمه طلاق و زن را از کجای قرآن و انجیل در آورد و به خورد همه داد. این نشست سه روز ادامه داشت و بسیاری از جمله خود مرا مجبور کردند که برویم پشت میکروفون و موضع بگیریم.

بعد از این نشست و طی نشست هایی که گذاشته می شد، یک فرهنگ جدیدی وارد مناسبات مجاهدین شد. این بود که افراد خود را گناه کار بدانند و مسعود رجوی را یک فرد پاک و عاری از گناه و اشتباه. طی آن سه روز نشست مسعود رجوی برای نفرات جا انداخت برای “وصل شدن به رهبری عقیدتی و یگانگی در توحید” هیچ تناقضی حمل نکنند که به این کار می گفتند “عدم حمل تناقض”. افرادی که در همان روزهای ابتدایی، نمی خواستند وارد انقلاب ایدئولوژیک بشوند و یا برایشان قابل قبول نبود، در نشست های فردی و یا جمعی، می گفتند که “نقطه گیرت” کجا است و تناقض حمل می کنی. وقتی همین افراد سئوال می کردند که طلاق گرفتن را نمی فهمند و ضرورت آن را نمی دانند و این که یک فرد همسر داشته باشد، چه ربطی به مبارزه نکردن او دارد، در جواب می گفتند که “تو گیر هستی و تناقض حمل می کنی” حدود یک سال طول کشید که افراد را مجبور به گزارش نویسی و یا همان عدم حمل تناقض کردند. واقعیت کاربرد این عدم حمل تناقض، این بود که در قدم اول عدم اعتماد به نفس را به افراد القاء بکنند. در این گزارشات، افراد با نوشتن اشتباهات و یا گناه هایی که در طول زندگی خود داشتند، از نظر مسعود رجوی شاخص انقلاب کردن این بود که فرد باید رابطه های جنسی خود را که در گذشته داشته بنویسد، در مقابل مسعود رجوی که یک فرد پاک و معصومی است، هیچ شانسی برای انتقاد کردن و گفتن اشتباه ها و قد علم کردن نداشته باشند. در جریان نشست های حوض سال ۱۳۷۴ مسعود رجوی گفت که من با انقلاب ایدئولوژیک، راه را برای انشعاب بستم. فرد که در نشست های “انقلاب” گریه می کرد و خود را گناه کار نشان می داد و از مسعود رجوی طلب بخشش میکرد، به اصطلاح این فرد انقلاب کرده بود و در اصل این فرد اعتماد به نفس خود را در مقابل مشکلات و سختی ها و انتخاب کردن از دست می داد و کسی دیگر برای او انتخاب می کرد. در قدم دوم این گزارش نویسی ها، سازمان از افراد آتو های زیادی به دست می گرفت و اگر به چیزی اعتراض می کرد و یا انتقادی می کرد، در جوابش می گفتند تو که چنین فرد گناه کاری هستی، چطور می توانی به مسعود رجوی که پاک و معصوم است، انتتاد بکنی و از طرف دیگر با استفاده از این آتوها، فرد که می خواست از سازمان جدا بشود، تهدید می کردند که همه سوابق او را رو خواهند کرد و آبرویش را خواهند برد.

این مرحله از انقلاب ایدئولوژیک را “بند الف” می گفتند. برای جواب دادن به کسانی که مجرد بودند(بخش اعظم سازمان مجاهدین مجرد بودند) و می گفتند “ما که زن نداریم طلاق بدهیم پس چرا باید وارد انقلاب ایدئولوژیک بشویم”؟ مسعود رجوی برای حل این تناقض، کارش و اینکه همه را وادار به انقلاب بکند، بند جدیدی را ابداع کرد و نام آن را “بند ب” گذاشت. توضیح این بند ساخته شده این بود که درست است که افراد مجرد همسری ندارند، ولی این افراد مشکلشان بیشتر از افراد متاهل است و این افراد باید ازدواج کردن و داشتن چیزی به نام همسر را طلاق بدهند.

از این زمان به بعد در سازمان مجاهدین شاخص مسئول و مسئولیت داشتن، سواد و تخصص نبود بلکه هر فردی که بیشتر در رهبری ذوب می شد، او فرد مسئول تری است. هر فردی که بیشتر از خودش گزارش می نوشت و دست خودش را بیشتر رو می کرد و در نشست ها با گریه و زاری خودش را گناهکار نشان می داد و هر چه بیشتر پاچه خواری مسعود رجوی را می کرد، فردی مسئول تر بود. در این دوران، بسیار از افراد که نه تخصصی داشتند و نه سواد درست و حسابی داشتند و تا آن زمان به دلیل بی کفایتی هیچ مسئولیت جدی به آنها داده نمی شد، به مدارج بالاتری رسیدند. زیرا این افراد در این دوره جدید با چاپلوسی کردن و پاچه خواری مسعود رجوی و فحاشی به سایرین، مورد مطلوب سازمان بودند و از طرف دیگر بسیاری از افراد کارآمد و با تجربه و با سواد سازمان، در درجه هایی بسیار پایین کار می کردند. آن زمان من در قسمت”مخابرات” سازمان کار می کردم و مسئول ما خانم X یک فرد بیسواد از روستاهای شمال ایران بود که مینیموم خواندن و نوشتن را هم نمی دانست. ولی او که یک زن به اصطلاح انقلاب کرده بود، مسئول تعدادی از مردها بود که بعضا دارای دکترای IT بودند. تنها کاری که این زن بلد بود، فحاشی و داد و بیداد کردن در نشست ها بود. آن زمان من یک نامه به مریم رجوی نوشتم و راجع به انتصاب افراد بیسواد در سمت مسئول و بی احترامی آنان نسبت به افراد باسواد و تحصیل کرده زیر دستشان انتقاد کردم و به مواردی که خانم X نسبت به افراد زیردستش داشت، اشاره کردم. این نامه برای من خیلی گران تمام شد. چند روز بعد از ارسال نامه، برای من نشستی تشکیل دادند و در آن نشست تا می توانستند به من توهین کردند و داد و بیداد و فحاشی که من یک فرد ضد انقلاب هستم و هیچ بویی از ارزش های انقلاب ایدئولوژیک و مریم رجوی نبردم(البته من در این رابطه همیشه سرم بلند است و به خودم افتخار می کنم که طی ۲۳ سالی که در سازمان مجاهدین بودم، هرگز هیچ کدام از ارزش های کثیف مجاهدین را به خودم راه ندادم و نپذیرفتم، هر چند حفظ این شرافت در سازمان مجاهدین برای من بسیار گران تمام شد و بخاطر این که در سازمان استقلال شخصیت و ارزش های انسانی داشتم، از همه چیز محروم بودم و همیشه تحت فشار و توهین و اذیت و آزار سازمان قرار می گرفتم).

ادامه دارد

لینک به منبع: ایران فانوس

لینک به قسمت قبلی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید