استبداد نوین در قالب ” آلترناتیو یگانه “

0
737

روند چهل ساله نشان داده که این تضاد کماکان جاری وساری هست وکسانی که بخاطر منافع شخصی وگروهی درصدد نفی این حقیقت هستند ، باسرشان به زمین خورده اند ورجوی نمونه ی بارز این موضوع است. مسلما بخاطر مشکلات فرار رو، مردم ایران تضادهایی با حکومت ایران دارند که ازنظر یک مبارز راه استقلال وآزادی با وجود جدی بودن هایی که میتواند داشته باشد ، تضاد عمده، اصلی واساسی بحساب نمیآید وکسانی که میکوشند این تضاد غیر عمده را جایگزین تضاد اصلی کنند، مبارزات مردم را به بیراهه کشانده ودرحق آنها ظلم میکنند وازاین روست که قشر تعیین کننده ی مردم فهیم ایران ، اقبالی به تئوری تراشی های رجوی که بمنظور خدمت به ارباباب بزرگتر میباشند ، نشان نمیدهند. با این وجود، رجویست ها اینقدر بیشرم اند که این انزوای خود را به روی خود نمیآورند وبجای آن مکررا خود را ” تنها آلترناتیو دموکراتیک ” ، معرفی میکنند. جریان منحط وخائنی که نه علاقه ای به دموکراسی واقعی که حاکمیت مردم است ، دارد ونه ازکوچکترین پشتوانه ی مردمی برخوردار است.

استبداد نوین در قالب ” آلترناتیو یگانه “

با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمیشود!

حمید تبریزی ـ 22.07.2021

بازهم صحبت از ” آلترناتیو یگانه ” است که ورد زبان باند رجوی در 40 سال اخیر بوده وهیچ نشانه ای ازاینکه هموست که این یگانه است، بروز نداده است.

دریکی ازنوشته های این باند مفلوک ودرعین حال مستبد و انحصار طلب آمده است :

” مشاهده می‌شود که اکنون تمام راه‌ها کوبیده شده و ایران‌زمین چندتا مسأله و موضوع ندارد؛ بلکه یک ضرورت مبرم دارد و یک تضاد اصلی. موضوع یا ضرورت مبرمش آلترناتیو نقد و دم دست است، تضاد اصلی‌اش حاکمیت ولایت فقیه. این است صحنهٔ هماوردیِ آزادی و استبداد در مرحله تعیین تکلیف سرنوشت آینده ایران.”

تضاد چیزی است که درعلام هستی وتمام عرصه های زندگی طبیعی واجتماعی جهان وجود دارد واندشمندان برجسته وپرآوازه ای با منطق محکم خود مطرح کرده اند که این تضاد است که سبب حرکت جهان، جامعه و بوجود آمدن پدیده های متفاوت میشود.

تضادها گوناگون وبسیارند ولی یک محقق ویا یک مبارز راه آزادی ، برای ترسیم نقشه ی راه وشناختن تضاد اصلی وعمده واساسی سعی فراوان بخرج میدهد تا نگذارد که تضادهای فرعی مغز اورا آشفته ساخته وغرق درتحلیل های غیرواقعی گشته و عمر خود وهمراهانش را به هدر دهد.

درانقلاب بزرگ بهمن 1357، تضاد عمده واساسی مردم با امپریالیزم جهانی به سرکردگی امپریالیزم آمریکا بود وشاه بخاطر سرسپرده بودنش به این ستمگر بود که مورد هدف قرار گفته بود.

روند چهل ساله نشان داده که این تضاد کماکان جاری وساری هست وکسانی که بخاطر منافع شخصی وگروهی درصدد نفی این حقیقت هستند ، باسرشان به زمین خورده اند ورجوی نمونه ی بارز این موضوع است.

مسلما بخاطر مشکلات فرار رو، مردم ایران تضادهایی با حکومت ایران دارند که ازنظر یک مبارز راه استقلال وآزادی با وجود جدی بودن هایی که میتواند داشته باشد ، تضاد عمده، اصلی واساسی بحساب نمیآید وکسانی که میکوشند این تضاد غیر عمده را جایگزین تضاد اصلی کنند، مبارزات مردم را به بیراهه کشانده ودرحق آنها ظلم میکنند وازاین روست که قشر تعیین کننده ی مردم فهیم ایران ، اقبالی به تئوری تراشی های رجوی که بمنظور خدمت به ارباباب بزرگتر میباشند ، نشان نمیدهند.

با این وجود، رجویست ها اینقدر بیشرم اند که این انزوای خود را به روی خود نمیآورند وبجای آن مکررا خود را ” تنها آلترناتیو دموکراتیک ” ، معرفی میکنند.

جریان منحط وخائنی که نه علاقه ای به دموکراسی واقعی که حاکمیت مردم است ، دارد ونه ازکوچکترین پشتوانه ی مردمی برخوردار است.

 درادامه :

” اگر پرتوی از دریچهٔ یک ماهواره‌بر صحنهٔ تعادل‌قوای فعلی ایران‌زمین بیاندازیم، در این هماوردی، سرمایهٔ نقد ایران همانا شاخص گردهمایی ۱۴۰۰ توسط شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق است. آنچه از این گردهمایی حاصل آمد، تمام ویژگی‌های یک آلترناتیو نقد دم دست را داراست.”

نام خیمه شب بازی مدام مریم دلاله ی محبت را که گردهمآیی 1400تنهایکی ازآنهاست وروسپیان سیاسی حامی اش را تنها باید درآن سطح دانست.

از حاصل جمع مریم، تعدادی از شستشوی مغزی شدگان تشکیلات مافیایی رجوی وروسپیان سیاسی با افکار وچهره های مهوع، میشود چیزهایی درشان خودش درآورد .

اما آلترناتیو نه!

مگر اینکه باند رجوی درکی ازمختصات ومشخصات آلترناتیو نداشته باشد!

بازهم :

” سرمایهٔ نقد سرنگونیِ حکومت اشغالگران ایران در هیأت نظام ولایت فقیه، دم دست هر ایرانیِ آرزومند آن است. این پیام را باید به تمام ایران و به میان ایرانیان خارج کشور برد.”

با وجود اینکه ایرادات زیادی به حکومت ایران دارم، وجدان علمی ام هرگز بمن اجازه نمیدهد که این حکومت را اشغالگر بدانم.

درمورد توصیه ی شما باید گفت که منهم درست این کار را کردم وبا افشای مختصر ماهیت شما ، درحد توانم به انجام این مهم کمک نمودم!

 مجددا:

“… دریابیم که روزها و هفته‌های اکنون هم‌چون فرصت نادر مشروطیت و حضور مصدق است؛ منتها از نظر تاریخی در مداری متکامل‌تر و مهیاتر برای پاسخ شایسته دادن. موقعیت تاریخیِ رهایی ایران‌زمین از ایلغار اشغالگران ولایت فقیهی را با استفاده از سرمایهٔ نقدی که داریم، دریابیم.”

بفرض اینکه موقعیت حساس باشد وشبیه دوران مشروطیت وملی کردن صنعت نفت کشور وحتی حساس تر ازآن ،مشکل دراینجاست که شخصیتهایی مانند مصدق ها وستارخان وحیدر عمواوغلوها که تشکیلات سیاسی لایق خود را داشته باشند، درایران وجود ندارد وشخصیت های مطرح اغلب درشکل وشمایل احمد چلبی ها هستند وما تجربه ی دهشتناک پیروی کردن ازاین آدم ها را درانبان خود داشته وبنابراین شماها باید علت صبر وبردباری اکثریت مردم ایران را دریافته باشید.

البته شما به طرزتفکر مردم کاری ندارید وتنها آلترناتیوتان توپ وتانک های آمریکائی است که وارد ایران شده وشما را درحصار دود وآتش شان داخل بیآورند.

من با کمال خلوص نیت اعلام میکنم که شما این حرف ها را برای این ارباب میگویید وحسابی روی ما مردم ایران باز نکرده اید وتنها با اینگونه نوشتن ها، ایز گم میکنید وبهتر است بجای اینها که موج انتقادات را متوجه خود میکنید ، روی ارباب فشار بیآورید تا به هدف کثیف تان برسید!

اربابی که هم اعتمادی به قدرت شما ندارد وهم چرخش عظیم توازن قوایی برعلیه اشغالگری هایش را میبند واز متقاضیانش  کمی تا قسمتی شرمنده است!

حمید  تبریزی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید