یکی از فرماندهان باند رجوی که آشنائی کافی باو داشته ، با صراحت اعلام میکند که خود این متوفی، در صحبت های خصوصی اش با او مطرح کرده که کلمات کتاب مذکور به وی دیکته شده و او موافقت درونی با این نوشته هایش را ندارد! دیگر اینکه بدون توصیه ی مریم خانم، جوانان طبق سرشت ذاتی و تقاضای سن خود، بطور طبیعی رویاهای خوب وبد را همیشه با خود حمل میکنند! ضمنا دراین مورد باید ازمریم پرسید که این قاعده ی شنا کردن برخلاف جریان آب ، شامل اعضای تشکیلات او هم میشوند ویا این بار هم استثنایی بنفع جاه طلبی های او وجود دارد! شاید مریم خانم در دل خود باین سئوال من خندیده وبگوید که کجای کاری پسر! ماکه جوانی درتشکیلات خود نداریم که این قاعده شامل ما بشود یا نشود!! البته که دراین مورد ، حق بامریم رجوی خواهد بود!!
مرگ تراژدیک محمد سیدی کاشانی ، برگی را هم تکان نداد!
حمید تبریزی ـ 24.12.2018
مرگ تراژدیک محمد سیدی کاشانی ، برگی را هم تکان نداد!
محمد سیدی کاشانی که بسیار بداقبال بود ویکی از نادر اعضای قدیمی سازمان مجاهدین ، در بهترین ایام عمر خود ، زمانی متوجه شد که رجوی راه سازمان را به ناکجا آباد کشیده و او درابتدای آغاز کار مبارزه، بخاطر این افکار متوهمانه ی ناشی ازروان پریشی رجوی نبود که سال های زیادی ازعمر خود را در زندان های شاه گذرانده است!
من بدرستی نمیدانم که آیا او هم مثل مسعود رجوی متوهم بوده و با دیدن دانش آموزان ودانشجویان دور وبر سازمان گرفتار تحلیل غلط توازن نیرو شد یا اینکه چیزهایی میدانسته که ملاحظه کاری ها .یا امید به آینده ای که این وضع برگردد ، نتوانست خود ر ا ازچنبره ی مسعود رها ساخته ومنشآ خیری برای کشور ومردمش باشد!
بمناسبت درگذشت این زندانی سیاسی بد طالع دوران شاه در قلعه ی مانز آلبانی ، مریم رجوی خواسته که از این حادثه سوء استفاده ی تبلیغاتی کرده ودر این مورد ، اطلاعیه ای صادر کرده که بخش هایی ازآن را خوانده و به اظهار نظر کوتاه درمورد سخنان مریم میپردازیم.
مریم میگوید :
” مجاهد صدیق و بزرگوار محمد سیدی کاشانی، در پنجاه و چهارمین سال نبرد بیوقفه برای آزادی خلق و میهن از یوغ ستم شاهی و ستم شیخی، در اوج سرفرازی عقیدتی و مبارزاتی، رستگار شد. سلام و درود بر او که از مظاهر شرف و پایداری و نمونه سرفرازی در زمانه ما بود. براستی وفا و ایمان راسخاش به آرمان انقلاب و آزادی ستایشانگیز است “.
37 سال از این 54 سال را که او درخدمت افکار مایخولیایی مسعود بود، ابدا نمیتوان بحساب مبارزه گذاشت وبلکه با قاطعیت تمام وبا لحاظ عملکر ضدبشری وضد ملی رجوی ، میتوان گفت که صرفا، عکس قضیه درست بوده است !
اونه تنها رستگار نشد – که من بخاطر زندان کشیدن هایش در دوران شاه ازاین بابت بسیار متاسفم – بلکه هر فرضیه ی منطقی را هم درست بدانیم ، خود را درخدمت ” ضد خلق ” قرار داد وعملا نابود شد!
او که با قبول تمام نطریات مسعود ، ازهمان اول به روبوتی متحرک وانسانی مرده تبدیل شده بود ، مرگ فیزیکی اخیر اش ، احساس غرور در یک انسان با شرف تولید نمیکند وحداکثر تاسفی هم که بر میانگیزد ، ازبابت قربانی شدن اوست!
وفا وایمان او به رجوی ، ازروی ترس یا مریدی بوده که هیچ سودی برای مردم نداشت وبلکه برعلیه آنها بود واین یک تراژدی دردناک میباشد!
همچنین :
” پیام او که اسفند گذشته در کتاب خود منتشر کرد از یادها نخواهد رفت که خطاب به جوانان ایرانزمین نوشت: «هرگز از رؤیاهای خود دست برندارید. با غم و یأس بجنگید. امید به ساختن دنیایی بهتر را زنده نگهدارید. خلاف جهت رودخانه شنا کنید. این کار سادهیی نیست اما قوای به بندکشیده را آزاد میکند، برای تغییر کردن و تغییر دادن “.
یکی از فرماندهان باند رجوی که آشنائی کافی باو داشته ، با صراحت اعلام میکند که خود این متوفی، در صحبت های خصوصی اش با او مطرح کرده که کلمات کتاب مذکور به وی دیکته شده و او موافقت درونی با این نوشته هایش را ندارد!
دیگر اینکه بدون توصیه ی مریم خانم، جوانان طبق سرشت ذاتی و تقاضای سن خود، بطور طبیعی رویاهای خوب وبد را همیشه با خود حمل میکنند!
ضمنا دراین مورد باید ازمریم پرسید که این قاعده ی شنا کردن برخلاف جریان آب ، شامل اعضای تشکیلات او هم میشوند ویا این بار هم استثنایی بنفع جاه طلبی های او وجود دارد!
شاید مریم خانم در دل خود باین سئوال من خندیده وبگوید که کجای کاری پسر!
ماکه جوانی درتشکیلات خود نداریم که این قاعده شامل ما بشود یا نشود!!
البته که دراین مورد ، حق بامریم رجوی خواهد بود!!
———————————