بله من شاهد بودم ، من داستانی را الان برایتان می گویم که مطمئنم جای دیگری نشنیده اید. من برای اولین بار صحبت می کنم بخاطر اینکه باری از وجدان خودم بردارم . زهرا نوری آن موقع یکی ازخواهران دلسوز شورای رهبری با سابقه زندانی سیاسی ، ایشان اززندانیان بعد ازانقلاب ضد سلطنتی بودند. متاسفانه تشکیلات به ایشان گیر داده بود ، بخاطر روحیه خاصی که داشت و به این دلیل که همواره حالت اعتراضی نسبت به موضوعات داشت ، او را سوژه می کردند و بهش ایراد می گرفتند ، توی نشست ها بهش انگ اخلاقی می زدند ،در اینجا بگم ، کسی در تشکیلات سازمان باید باشد تا تصوّر کند که ما در چه حصاری بودیم ! زنهای آنجا حتی اجازه نداشتند با خواهر بغل دستی خود رابطه صمیمانه داشته باشند.
تو نشستها به اون انگ اخلاقی می زدند که چرا رابطه ات با فلان خواهر که هم ستاد و هم کارخودش بود، بیش از حد صمیمانه است ، این موضوع آنقدر کش پیدا کرد که کار به جاهای باریک کشیده شد .یک روز وقتی به آسایشگاه رفتم دیدم زهرا نوری خوابیده و پتو را روی سرش کشیده . وقتی پیگیر شدم که چرا اینطور شده ، فهمیدم که مجددا او را در نشست (زنان شورای رهبری لایه اول ) سوژه کردند و بهش فشار آوردند .
من شاهدِ خودکشی زهرا نوری در سازمان مجاهدین بودم
زهرا سادات میرباقری ـ 18.07.2018