دپوی افراد در آلبانی به خیال واهی توسط فرقۀ رجوی
عیسی آزاده، پیوند رهایی، ششم نوامبر ۲۰۱۶:… چرا ما اسیران باید همچنان در حسرت یک دیدار خانوادگی باشیم؟ زن و زندگی پیش کشتان باد چرا حتی ما را از دسترسی به شبکه های اجتماعی و انترنت محروم کرده اید؟ چرا حتی اجازه نمی دهید ما به تنهایی در خیابانهای آلبانی یا در سواحل آن قدمی بزنیم و قصۀ درد و حرمانمان را با درختان و آب دریا بازگو کنیم آیا از درختان و آب دریا هم وحشت دارید؟ …
دپوی افراد در آلبانی به خیال واهی توسط فرقۀ رجوی
نوشتۀ عیسی آزاده عضو قدیمی و از فرماندهان سابق سازمان مجاهدین خلق
بعد از انتقال همۀ اعضای اسیر از کشور عراق به آلبانی، فرقۀ رجوی به سردمداری مریم قجر با بوق و کرنا اعلام پیروزی کرد و فاز جدیدی را اعلام نمود. ولی برای همگان این سؤال ایجاد شد که عقب نشینی خفت بار از عراق و رجعت به خارجه و بر باد رفتن استراتژی مرحوم رجوی این بلوف یا شعر و شعار تبلیغاتی چه صیغه ای است؟
در همان گرد و خاک کردن فرقه و جار و جنجالی که به پا کرده بود یک موضوع هم لابلای بلوف های تو خالی دستگاه تبلیغات فرقه وجود داشت ولی تلاش کردند آنرا کم رنگ جلوه دهند و آن اعلام «فاز جدید سرنگونی» با «تهاجم سیاسی»! به عنوان ورود به «یک مرحله نوین از مبارزه»!! می باشد.
البته برای کسانی که سالیان با گوشت و پوست خود و بیش از چند دهه در فرقۀ رجوی زندگی کرده اند مشخص است که باز هم همانند دوران عراق رهبری این فرقه وارد یک شعبدۀ دیگری با اعضای اسیر و هوادارانش در خارج از مناسبات تشکیلاتی شده است. بر همین اساس تمام سران فرقه که در اوایل سال ۲۰۰۳ فرار را بر قرار ترجیح داده و راهی اروپا شده و اسیران را سپر بلا قرار داده بودند ریز و درشت و به تر تیب اجرای نقش به دستور مریم قجر به آلبانی سرازیر شدند و شروع به منبر رفتن و خواندن روضۀ پیروزی نموده اند تا زمینه را برای منبر رفتن به اصطلاح ایدئولوژیک مریم قجر آماده نمایند تا او بتواند به قول خودش میوۀ پیروزی را بچیند و با همان سیاق قبل به اصطلاح کام مجاهدان آلبانی نشین را شیرین کند و با اعلام فاز جدید و تمرکز مجدد روی «انقلاب ایدئولوژیک» با یک تیر چند نشان بزند.
نخست با توجه به تغییر محل از عراق به شرق اروپا همگان را نسبت به خطرات اروپا آگاه سازد که «اینجا همانند قرارگاه اشرف ایزوله و استریل نیست، اینجا همانند قرارگاه اشرف اطراف آن چند مدار خاکریز و انواع و اقسام سیم های خار دار نیست، اینجا مانند اشرف اطراف ان بیابانهای برهوت و لم یزرع نیست، اینجا حتی بنگال های لیبرتی هم نیست که چند مدار حفاظتی برای جلوگیری از خروج افراد وجود داشته باشد و اینجا مثل قرار گاهایتان در عراق نیست که سالی یک بار هم چشمتان به یک زن بدون حجاب نیافتد و… اینجا اروپاست با تمام رنگ و لعاب های بورژوازی»!! بنابرین نخست باید فکری به حال برادران و خواهرانی که از سال ۱۳۶۸ شمسی به زور و با شعبده بازی های مسعود رجوی طلاقانده شده و در تجرد نگهداشته بود می کرد.
زیرا نخستین سؤال کلیه افراد از قدیمی تا جدید ترین (که البته جدیدترین هم الآن حوالی دهه چهل عمرشان هستند) این است که اگر فاز عوض شده و استراتژی جنگ مسلحانه در عراق دورانش گذشته است پس چرا «انقلاب ایدئولوژیک» هم که مربوط به همان دوران است و علی القاعده باید تاریخ مصرف آن هم تمام شده باشد دیگر کهنه نشده است؟؟!!
چرا ما اسیران باید همچنان در حسرت یک دیدار خانوادگی باشیم؟
زن و زندگی پیش کشتان باد چرا حتی ما را از دسترسی به شبکه های اجتماعی و انترنت محروم کرده اید؟ چرا حتی اجازه نمی دهید ما به تنهایی در خیابانهای آلبانی یا در سواحل آن قدمی بزنیم و قصۀ درد و حرمانمان را با درختان و آب دریا بازگو کنیم آیا از درختان و آب دریا هم وحشت دارید؟ ودهها سؤال دیگر؟؟
آیا درختان و دریا و پارک های آلبانی هم مزدوران ارتجاع هستند؟!!
به طور واقعی این زبان حال همه اسیران است زیرا زندگی آن هم بیش از سی سال آن هم بصورت تنگاتنگ با هم طبعا همه مان نگفته حرف های دل هم را می دانیم چه ما که خارج از تشکیلات هستیم و چه کسانی که الآن در چنبرۀ تشکیلات اسیرند. بنابراین دپو کردن افراد در آپارتمان های آلبانی اسیران را بشدت مسئله دار خواهد کرد وبدون شک به انحاء مختلف افراد تناقضاتشان را بیان می کنند و طبق سیاق ثابت خلاصۀ تمام تناقضات توسط معاونت تشکیلات جمع بندی و برای مریم ارسال می شود ومثل همیشه باید از جابجایی کاسه بشقاب تا کوچکترین مورد تشکیلاتی به سمع و نظر ایشان برسد. کما اینکه همواره در تشکیلات هیچ امری بالاتر و مهمتر از مسائل تشکیلاتی وجود ندارد. لذا در غیاب رجوی مرحوم باید خانم ایشان تشکیلات را جمع و جور کند. به گواهی بیش از سی سالی که در فرقه رجوی بوده ام حتی در یک مورد هم مسائل و تناقضات خطی و سیاسی و تشکیلاتی توسط بالاترین نفرات تشکیلات قابل حل و فصل شدن نبوده است زیرا اصلی ترین کار مسئولین فرقه نشخوار بیانات رهبر بوده و می باشد. البته هیچ وقت هم در فرقه چنین اجازه ای به هیچ فردی در هر جایگاهی هم که باشد داده نشده است که پیرامون مسائل خطی و استراتژی با افراد وارد بحث و جدل شود. در این زمینه هم این اختیار مختص رهبر عقیدتی است.
اخبار غیر رسمی حاکی از این است که تا کنون در آلبانی بیش از یکصد و پنجاه نفر از فرقه جدا شده اند و الآن در آلبانی خارج تشکیلات ولی البته تحت کنترل سران فرقه زندگی می کنند. تلاش فرقه این است که از تشکیل کمپ یا محلی تحت عنوان جدا شدگان در آلبانی جلوگیری کند. لذا فرقه سعی می کند با گرفتن خانه و دادن مبلغی ماهانه به افراد جدا شده آنها را بصورت انفرادی و یا ماکزیمم دو یا سه نفری در خانه های اجاره ای که فرقه اجاره آنها را می پردازد نگهدارد. اصلی ترین مرز سرخی هم که برای این افراد مشخص کرده است عدم ارتباط با افراد جدا شده ساکن اروپا می باشد و طبعا این افراد هم برای اینکه آوارۀ کوچه و خیابانهای آلبانی نشوند فعلا به این خواستۀ فرقه تن داده اند.
تعدادی از این افراد از ترس قطع شدن حقوقشان حتی از ارتباط با خانواده هایشان هم خودداری می کنند.
بنابر این با توجه به جو متشنج تشکیلات و مسئله دار شدن افراد، سران فرقه دو راه در پیش دارند: یا باید مثل دهۀ هفتاد و هشتاد در عراق به اصطلاح خودش فضا را رادیکالیزه کند تا کسی جرأت نفس کشیدن بر خلاف تشکیلات را نداشته باشد و با بگیر و ببند و نشست های چند هزار نفره نسق همه را بگیرد یا اینکه با توجه به فضای جدید با افراد مدارا کند و پیچ و مهره های تشکیلات را کمی شل کند البته نه در حدی که افراد بخواهند پایشان را از گلیم تشکیلات دراز تر کنند.
لذا فعلا با دپو کردن افراد در آپارتمانها وسرگرم کردن آنها با بحث های سیاسی و به اصطلاح با بهم زدن آش به اعلام فاز جدید سیاسی!! یا در حقیقت بازگشت به استراتژی سی و هفت سال پیش تن داده است.
زیرا فرقه تا حدودی روی انتخابات آمریکا و روی کار آمدن رئیس جمهور جدید به لحاظ خطی سرمایه گذاری کرده و به نقطۀ تلاقی یک جنگ و رویایی با رژیم ایران و آمریکا در سوریه چشم دوخته است، یعنی باز هم ادامۀ همان استراتژی رجوی به اصطلاح خودش «جرقه و جنگ که شاید در این اثنا تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان»!! (عین جملۀ رجوی در آخرین نشستش با ما چند ماه قبل از حملۀ آمریکا به عراق).
بنابراین اعلام فاز جدید تحت عنوان «فاز سیاسی سرنگونی رژیم با فشار های بین المللی تا مهرتابان به جایگاه رئیس جمهوری نائل شود» پایه های این استراتژی جدید می باشد.
باید به نویسنده یا دیکته کنندۀ این استراتژی گفت به چه دلیل اینقدر لقمه را تاب می دهید و می خواهید از پس گردن وارد دهان کنید. بفرمایید مثل بقیۀ احزاب و سازمانهایی که خیلی محترمانه اعلام شکست کردند و از گذشته شان درس عبرت گرفتند شما هم اعلام کنید که مبارزۀ مسلحانه و اعلام فاز نظامی در سی و اندی سال گذشته اشتباه بوده و حالا تصمیم به مبارزۀ سیاسی گرفته ایم وآن خط واستراتژی قبلی غلط بوده یا حد اقل دورانش گذشته است زیرا دیگر نه از ارتش ازادیبخش خبری است و نه از عراق بعنوان ژئوپلتیک منطقه.
آیا تا به حال مبارزه سیاسی قهر آمیز شنیده اید؟
در اینجا بایستی متذکر شد که پایه و مبنای این خط جدید حضور در آلبانی است و شرایطی که دولت آلبانی برای سران این فرقه و حامیان آنها جهت ادامۀ حضورشان در این کشور تعیین کرده است. زیرا هیچ وقت دولت آلبانی بخاطر منافع و مصالح مردم و کشورش حاضر نمی شود یک فرقه را با شعار سرنگونی دولت یک کشور دیگر آن هم از طریق جنگ مسلحانه در کشورش تحمل کند آن هم یک کشور اروپای شرقی با یک دموکراسی نوپا که در این صورت باید هر روز شاهد یک بلوای سیاسی باشد.
فرقه و سران آن هیچ وقت با اعضای خود و مردم ایران طی بیش از سه دهه نه صادق بوده اند و نه اعضای خود و مردم ایران محرم آنها بوده اند. هیچ وقت سران فرقه شرایط حضورشان در آلبانی و تعهداتی که به امریکا و عربستان و دولت آلبانی داده اند را حتی به اعضایشان نمی گویند کما اینکه هیچ وقت داد و ستد های نفتی و قرار دادهای اطلاعاتی با صدام حسین را به اعضای خودشان هم نگفتند و به جز تعداد اندکی از افراد و مسئولین مربوطۀ دست اندر کار، کسی از آنها اطلاعی نداشت.
تا زمانیکه فیلم های چاپلوسی مرحوم رجوی در مقابل رئیس اطلاعات عراق و دادن اطلاعات به سازمان اطلاعات عراق توسط عباس داوری و گرفتن پولهای فله ای در یوتیوپ منتشر نشده بود کسی نمی دانست زیرا رجوی در تمام دورانی که در عراق بودیم می گفت ما همانند یک دولت در دولت هستیم و همه چیز را خودمان از ارتش عراق خریده ایم!!…
در نتیجه دپوی فله ای افراد در آلبانی و اعلام فاز جدید سیاسی تحت فشار دولت آلبانی و از همه مهمتر اذعان به منحل شدن ارتش موهوم رجوی مرحوم مشکلات بنیادی و پایه ای اعضای اسیر را حل نخواهد کرد. زیرا اگر دوران یا استراتژی عوض شده و فاز جدیدی در ورای تمام فاز های گذشته اعلام شده است نخست باید: مریم قجرعضدانلو خیمه شب بازی انقلاب را تعطیل کند و به مجرد نگه داشتن اجباری نفرات خاتمه داده و بگذارد افراد بادنیای بیرون ارتباط داشته باشند که گام نخست آن اجازه دادن به خانواده ها برای دیدن عزیرانشان است.
عیسی آزاده
پاریس ۵ نوامبر ۲۰۱۶