در 1000 سال اخیر اما نام 4 شاعر زن بیشتر بر سر زبان ها افتاد. ژاله قائم مقامی و پروین اعتصامی که اشعار کلاسیک میسرودند و اولی 5 سال پس از پروین درگذشت و خود پروین اعتصامی که در 35 سالگی و در سال 1320 چشم از جهان بست. دو نام دیگر هم آشنایند. فروغ فرخ زاد که در سال 1345 درگذشت و سیمین بهبهانی که 28 مرداد سال پیش خاموش شد. جالب است بدانید نام اصلی پروین اعتصامی «رخشنده» بود و پروین را برای نام شاعرانه خود برگزید اما اکنون همه او را با عنوان «پروین اعتصامی» میشناسند. [در روزگار ما نیز شاعری چون سید ثابت محمودی تخلص «سهیل» را برای خود برگزید و با عنوان «سهیل محمودی» شهرت دارد نه نام اصلی]. نکته جالب درباره زندگی پروین این است که نام او با شهرهای مختلف گره خورده است. او در تبریز به دنیا آمد، زندگی مشترک کوتاه خود را در کرمانشاه سپری کرد، در تهران درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
یاد پروین اعتصامی در زادروز شاعر
چهره هایی چون رابعه (دختر کعب) در دوره سامانیان، هزار سال پیش میزیست و شعر میسرود اما ویژگیهای زنانه در آنها مشهود نبود. مهستی گنجوی نیز در زمانه سلطان سنجر سلجوقی زندگی میکرد و بسیار زیبا بود. هر چند درباره رباعیهای او چنین قضاوت نشده است.
در 1000 سال اخیر اما نام 4 شاعر زن بیشتر بر سر زبان ها افتاد. ژاله قائم مقامی و پروین اعتصامی که اشعار کلاسیک میسرودند و اولی 5 سال پس از پروین درگذشت و خود پروین اعتصامی که در 35 سالگی و در سال 1320 چشم از جهان بست.
دو نام دیگر هم آشنایند. فروغ فرخ زاد که در سال 1345 درگذشت و سیمین بهبهانی که 28 مرداد سال پیش خاموش شد.
جالب است بدانید نام اصلی پروین اعتصامی «رخشنده» بود و پروین را برای نام شاعرانه خود برگزید اما اکنون همه او را با عنوان «پروین اعتصامی» میشناسند. [در روزگار ما نیز شاعری چون سید ثابت محمودی تخلص «سهیل» را برای خود برگزید و با عنوان «سهیل محمودی» شهرت دارد نه نام اصلی].
نکته جالب درباره زندگی پروین این است که نام او با شهرهای مختلف گره خورده است. او در تبریز به دنیا آمد، زندگی مشترک کوتاه خود را در کرمانشاه سپری کرد، در تهران درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
به جز تبریز، کرمانشاه، تهران و قم همچنین میتوان گیلان و آشتیان هم اشاره کرد. زیرا پدرش (یوسف اعتصامی) اگرچه ساکن گیلان بود و اصالتا آشتیانی.
افتخار خطه آذربایجان بود اما نیکوتر و زیباتر از فارسی زبان ها شعر میسرود پروین در قصائد و قطعات به خصوص مناظره دارای سبکی منحصر به فرد است.
او به خاطر فضای جامعه حرف ها و انتقادات خودرا اززبان حیوانات و اشیا بیان میکرد. شیوهای که در شعر خود به وسیله آن به نقد جامعه یا حکومت می پرداخت «مناظره» بود و غالب اشعار او در قالب گفت و گو یا مناظره به یادگار مانده است.
عمر پروین اما بسیار کوتاه بود. پس از ازدواجی که جز رنج برای او به همراه نداشت و به جدایی انجامید 6 سالی زیست و در۳۵ سالگی در تهران درگذشت و در قم درکنارپدرش به خاک سپرده شد.
خانه پروین اعتصامی در تبریز- خیابان عباسی- جای گرفته و در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۸۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این خانه به تازگی به موزه پروین اعتصامی تبدیل شده است.
زادروز او راا با یکی از اشعار زیبای وی گرامی می داریم:
نهال تازه رسی گفت با درختی خشک
که از چه روی، تورا هیچ برگ و باری نیست
چرا بدین صفت از آفتاب سوختهای
مگر به طرف چمن، آب و آبیاری نیست
شکوفههای من از روشنی چو خورشیدند
به برگ و شاخهٔ من، ذرهٔ غباری نیست
چرا ندوخت قبای تو، درزی نوروز
چرا به گوش تو، از ژاله گوشواری نیست
شدی خمیده و بی برگ و بار و دم نزدی
به زیر بار جفا، چون تو بردباری نیست
مرا صنوبر و شمشاد و گل شدند ندیم
ترا چه شد که رفیقی و دوستاری نیست
جواب داد که یاران، رفیق نیم رهند
به روز حادثه، غیر از شکیب، یاری نیست
تو قدر خرمی نوبهار عمر بدان
خزان گلشن ما را دگر بهاری نیست
از ان به سوختن ما دلت نمی سوزد
کزین سموم، هنوزت به جان شراری نیست
شکستگی و درستی تفاوتی نکند
من و ترا چو درین بوستان قراری نیست
ز من به طرف چمن سال ها شکوفه شکفت
ز دهر، دیگرم امسال انتظاری نیست
بسی به کارگه چرخ پیر بردم رنج
گه شکستگی آگه شدم که کاری نیست
تو نیز هم چو من آخر شکسته خواهی شد
حصاریان قضا را ره فراری نیست
گهی گران بفروشندمان و گه ارزان
به نرخ سودگر دهر، اعتباری نیست
هر آن قماش کزین کارگه برون آید
تمام نقش فریب است، پود و تاری نیست
هر آن چه می کند ایام می کند با ما
به دست هیچ کس ای دوست اختیاری نیست
به روزگار جوانی، خوش است کوشیدن
چرا که خوشتر ازین، وقت و روزگاری نیست
کدام غنچه که خونش به دل نمیجوشد
کدام گل که گرفتار طعن خاری نیست
کدام شاخه که دست حوادثش نشکست
کدام باغ که یک روز شورهزاری نیست
کدام قصر دل افروز و پایهٔ محکم
که پیش باد قضا خاک رهگذاری نیست
اگر سفینهٔ ما، ساحل نجات ندید
عجب مدار، که این بحر را کناری نیست
_____________________________________
محبوب ترین مطالب برای موضوع ادبیات ایران
- ابوالفضل جورابچی: از دفتر خاطرات یک پزشک – 826 views
- ده کتاب، ده فیلم؛ اقتباسهای مشهور سینمای ایران – 819 views
- سووشون: تصویرگر «سرنوشت مکرر محتوم» ایرانی – 710 views
- محمدعلی سپانلو، “شاعر تهران” درگذشت – 697 views
- ایران قلم فرارسیدن نوروز و سال ۱۳۹۴ خورشیدی را تبریک می گوید – 565 views
- حسین نژاد:خاطراتم با شادروان رضا دانشور نویسندۀ معروف میهنمان … – 396 views
آرشیو موضوع : ادبیات ایران
محمد عبدی:آربی اوانسیان؛ کارگردانی «هم شرقی، هم غربی»
بخش سوم و چهارم کتاب یادداشتهایی از اشخاص مختلف از آتیلا پسیانی تا رامین جهانبگلو و محمدرضا اصلانی را در کنار هم قرار داده تا زوایای مختلف کار تئاتری و سینمایی آربی مورد بحث قرار گیرد و بخش پنجم که در جلد دوم قرار گرفته نمونههایی از گفتوگوها و نوشتههای آربی را شامل میشود و پس از آن …
- 162 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۲ دی ۱۳۹۴ , ساعت ۱۷:۵۴
- ادامه مطلب
درگذشت هما ناطق؛ یک دنیا شور برای شناخت تاریخ
در این زمان هما ناطق یکی دیگر شده بود. در شصت سالگی هر چند به کار تحقیقی دلبسته تر شده بود، اما از کردههای سیاسی خود با نفرت یاد میکرد. وقتی همکار یا به قول خودش «استادم» دکتر فریدون آدمیت در تهران درگذشت، در سوگنامه وی در مجله بخارا نوشته آدمیت را در دیباچه کتاب اندیشههای طالبوف نقل کرد …
- 294 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۵ دی ۱۳۹۴ , ساعت ۱۳:۴۰
- ادامه مطلب
به فرخندگی نوَد سالگی احمد شاملو
۲۱ آذرماه ۱۳۹۴ خورشیدی احمد شاملو ۹۰ ساله میشود. شاملوی شاعر – بر کنار از چند و چون کارنامۀ بیرون از شعرش، – در گذار فصلها و نسلها همراه با آیندگان در نبض زبان پارسی خواهد تپید و بازخوانی خواهد شد که گوهرۀ شعرش با سپیدۀ بامدادهای تا هرگز پیوند خورده است… احمد شاملو را نخستین بار در …
- 203 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۳ آذر ۱۳۹۴ , ساعت ۱۸:۳۵
- ادامه مطلب
اهدای جایزه نوبل ادبی به سوتلانا آلکسیویچ
خانم الکسیویچ پس از سالها اقامت در تبیعد به کشورش بازگشت، اما زندگی در وطن باعث نشد که دست از انتقادهای سیاسی خود بردارد. این نویسنده ۶۵ ساله از “تمدن رنج و اشک” سخن میگوید و معتقد است که ۷۰ درصد مردم کشورش هنوز خواهان دیکتاتوری مانند استالین هستند. به گفته این روشنفکر برجسته، عده زیادی از شهروندان بلاروس، …
- 309 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۷ مهر ۱۳۹۴ , ساعت ۱۲:۴۶
- ادامه مطلب
ابوالفضل جورابچی:از دفتر خاطرات یک پزشک (۳)
کنار پنجره رو به بیرون ایستاده و مات و مبهوت ماندم. روزهای زیبای بهاری شروع شده بود. شکوفه های روی درختها داشتند باز میشدند، پرنده ها شور و شوق عجیبی داشتند و پر از نشاط زندگی چست و چالاک پر میکشیدند و چه چه میزدند. دو فاخته با حرکت آرام و صبورانه خاص خود تیکه های کوچک چوب …