برادرم یک فرشته بود که سازمان او را از دست ما ربود!

0
637

مسعود رجوی که اینهمه با ما خانواده ها دشمن است ومیگوید که هرکس با من نیست دشمن من است، معلوم است که اگر بقدرت برسد با مردم دیگر چه خواهد کرد! درپایان کلام اعلام میکنم که من هرکار لازمی را جهت انتقال برادرم به خارج ازعراق و کشور امن ، خواهم کرد و ابدا ساکت نخواهم شد.
نظر من این است که برادرم این آزادی را داشته باشد که بتواند خود مسیر زندگی اش را حتی بدون دخالت من ، تعیین کند.
من برای تحقق این آزادی خواهم کوشید.

برادرم یک فرشته بود که سازمان او را از دست ما ربود!

منبع: انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی | سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴

صحبت از برادر ناتنی من محمد رضا قدیمی سرند ( جابر) است که قبل از شکار شدن توسط رجوی، درتبریز سکونت داشت.
او خیلی شوخ طبع وخوش اخلاق بود و کسی بود که  من بیشتر ازبرادران تنی اش اورا دوست میداشتم ودارم وآماده ی هرنوع کمکی باو هستم که البته این بدین معنی نیست که برادران دیگر حاضر به کمک به او نباشند.
ما همگی حاضر به کمک کردن باو هستیم تا ازان جرگه ی مسعود رجوی که  جدا شده ها میگویند مسائل غیر اخلاقی درآنجا وجود دارد، خارج شود.
محمد رضا یک فرشته بود وتمامی فامیلان پدری ومادری باشدت تمام اورا دوست دارند وهرگز فراموش اش نکرده اند.
متاسفانه اودرطول این مدت جدائی تنها یک بار به خواهرم زنگ زده و گفته که به ملاقات نیآیید!
البته این تقاضا بدستور سازمان و حاصل فشاری بود که باو آورده شده بود که من توجهی نکرده و به عراق رفتم.
من تاحالا 4بار درجلوی اشرف ویک بار در مقابل کمپ لیبرتی حاضر شده وبرای کسب ملاقاتی که دست نداد، متحصن شده ام.
برمن روشن شده که رهبر آنها از انجام ملاقات می ترسد همانطور که درداخل ایران من با حنیف نژاد درماشین سازی تبریز وارد بحث شدم که او ترسید ودر رفت!
بنظرمی رسد که آش همان آش است وکاسه همان! اینها از شنیدن  حرف های منطقی وحشت دارند مانند انچه درگذشته داشتند!
آنها بجای حرف حساب، یاد گرفته اند که به ما رژیمی بگویند تا بخیال خود از فشار حرف های منطقی ما در امان باشند!
سازمانی که میل دارد که آینده ی ایران دردست او باشد، قادر به مبادله ی دوکلمه حرف حساب با اعضای خانواده ها که قاعدتا باید نزدیک ترین افراد به خودش باشد ، نیست!
با این حساب با کمک چه بخشی ازمردم این کار را خواهد کرد!
مسعود رجوی که اینهمه با ما خانواده ها دشمن است ومیگوید که هرکس با من نیست دشمن من است، معلوم است که اگر بقدرت برسد با مردم دیگر چه خواهد کرد!
درپایان کلام اعلام میکنم که من هرکار لازمی را جهت انتقال برادرم به خارج ازعراق و کشور امن ، خواهم کرد و ابدا ساکت نخواهم شد.
نظر من این است که برادرم این آزادی را داشته باشد که بتواند خود مسیر زندگی اش را حتی بدون دخالت من ، تعیین کند.
من برای تحقق این آزادی خواهم کوشید.
اصغر علیزادگان
تبریز- ایران

–    نامه نگاری خانواده به ارگان ها درچند ماه گذشته

–    نامه نگاری درعراق که به ملاقات رفته بودند

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید