زنان در فرقه رجوی (+ تبریک روز زن به بانوان تحت ستم در فرقه رجوی)
عاطفه نادعلیان و سیروس غضنفری، انجمن نجات، مراکز تهران و آذربایجان شرقی، چهارم مارس ۲۰۱۶:… مجاهدین خلق که در مورد ظهور داعش در عراق با بکار بردن توصیف هایی همچون «حرکت مسلحانه انقلابیون عراقی علیه نوری مالکی» و «انقلابیون مسلمان» اظهار شادمانی و همبستگی کرده بودند، اکنون نیز با شادمانی گردان های زنان داعش را که کارشان جهاد نکاح است زنان انقلابی می خوانند و این در حالی است که …
عاطفه نادعلیان، انجمن نجات، مرکز تهران، چهارم مارس ۲۰۱۶:
لینک به منبع
زنان در فرقه رجوی
فرقه ها برای جذب اعضا شیوه های مختلفی دارند و سرکردگان و عضویابان فرقه ها روش هایی خاص برای هر یک از گروه های مختلف جامعه دارند. زنان یکی از گروه های اجتماعی است که مورد توجه فرقه ها برای عضوگیری می باشد. بعضی از فرقه ها از شرایط روحی و عاطفی زنان سوءاستفاده می کنند و این شرایط را فرصتی مناسب برای وابستگی های فرقه ای می دانند و از آن ها به عنوان “قلاب و عضویاب” نیز استفاده کرده اند.
آمار سوءاستفاده از زنان در فرقه ها بسیار بالا است. فرقه هایی از زنان به عنوان طعمه برای به دام انداختن مردان بوالهوس و فاسد بهره برده اند. همچنین با معرفی خود به عنوان طرفدار زنان، افرادی را از این طریق جذب می کنند و برای جذب سایر افراد نیز از زنان استفاده ابزاری می نمایند. از جمله فرقه ای نوظهور مبتنی برآیین هندو به نام “برهماکو ماریس” که در این فرقه کنترل مردان در دست زنان است. این فرقه یکی از افراطی ترین فرقه ها در زمینه حمایت از تجرد و بی همسری است. در فرقه ی “اوشو” که بر پایه ی رواج بی ضابطه آزادی های جنسی بنا شده، و از خانواده ستیز ترین فرقه هاست، زنان پست های زیادی از تشکیلات فرقه را بر عهده دارند. به کارگیری زنان در پست های مهم فرقه ها به دلیل ارج نهادن به زنان نیست بلکه برای ایجاد جذابیت های دروغین و معرفی خود به عنوان گروه حامی زنان می باشد.
در فرقه جونز تاون به رهبری جیم جونز در سال ۱۹۷۸ کنترل رهبر فرقه بر اعضا به نحوی بود که تمامی پیروانش نوشیدنی حاوی سیانور را به فرمان او سر کشیدند. همچنین او از پیروانش خواست تا شریک زندگی خود را عوض کنند و سپس به عقیم سازی تن بدهند.
صداقت افراطی و زود باوری در خصوص برخی زنان و آسیب های اجتماعی و مشکلات روحی و روانی سبب جذب آنان در فرقه ها بوده است. همچنین روحیه عاطفی بیش از حد، اطاعت پذیری و استعداد مریدی در زنان است که آنان را طعمه فرقه ها قرار می دهد. رها کردن خانواده، ظلم به فرزندان، بی اعتنایی به نزدیکان و سایر موارد از تبعات عضویت زنان در فرقه هاست.
در فرقه رجوی زنان همچون ربات مجری فرامین و اوامر سرکرده فرقه هستند. به قدری از زنان کار می کشند که دیگر توان و مجالی برای اندیشیدن به خود، خانواده و آینده ندارند. اکثریت زنان این فرقه گرفتار بیماری های جسمی و روحی هستند. در فرقه رجوی زنان بیش از همه مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و حقوق طبیعی و فطری آنها پایمال شده است و از کلیه حقوق مدنی خود محروم شده اند. گاه در اثر شدیدترین سرکوب های تشکیلاتی و ابتلا به یاس و ناامیدی حسب دستور سرکرده فرقه اقدام به خودکشی و خودسوزی کرده اند. زنانی در فرقه رجوی ارتقای تشکیلاتی یافته و مورد توجه قرار گرفته اند که وفاداری و تسلیم بودن خود در برابر سرکرده ی فرقه را ثابت نموده اند. زنان در صورت اعتراض یا انتقاد تحت فشار های تشکیلاتی شدید قرار گرفته و یا به طرق مختلف کشته شده اند. در این فرقه زنان متاهل را مجبور به طلاق های تشکیلاتی نموده اند و احساسات مادری آن ها را سرکوب کرده اند و زنان را از ملاقات با فرزندان و بستگانشان محروم نموده اند. زنان ملزم به رعایت پوشش نظامی هستند و امکان استفاده از وسایل ارتباطی را ندارند.
به عقیده دانشمندان یک از شرایطی که فرد را در برابر گرفتار شدن در یک فرقه مخرب کنترل ذهن آسیب پذیر می سازد از دست دادن حس اعتماد به نفس و نیاز به تکیه کردن بر فرد دیگر به صورت مطلق است. نیاز به هدایت در هر انسانی امری طبیعی و لازم است اما وقتی این نیاز به هر دلیل مطلق میشود و حریم شخصی کاملا از بین می رود و انسان یک نفر دیگر را به جای خدا می نشاند، فرد در برابر سوء استفاده شیادان بی دفاع میگردد. این حس معمولا در زنان قوی تر است و پتانسیل وابسته شدن بیشتری دارند و به راحتی دست از وابستگی خود بر نمی دارند به همین دلیل زنان بیشتر از مردان در برابر فرقه ها آسیب پذیر هستند و نجات آنان هم به مراتب مشکل تر است. رهبران فرقه ای از جمله مسعود رجوی که به این خصیصه آگاهی دارند روی زنان سرمایه گذاری بیشتری می کنند.
در تمامی فرقه ها جدا شدن زنان به مراتب سخت تر از جدا شدن مردان است چرا که برای جدا شدن از یک فرقه میزانی از شجاعت و اعتماد به نفس و البته ریسک پذیری نیاز است و فرد در واقع از نظر خودش تهدید و خطر بالائی را می پذیرد. ریسک پذیری در زنان خیلی پائین تر از مردان است و به همین دلیل اساسا مردان در جنگ ها خصوصا در خطوط مقدم شرکت میکنند. زنان در قدم گذاشتن در جای ناشناخته و قطع روابط عاطفی به مراتب محتاط ترند و به راحتی در شرایط محیطی خود تغییر ایجاد نمی کنند.
در خیلی از موارد رهبران فرقه ها که خود مرد بوده اند مسئولین فرقه خود را تماما از زنان انتخاب کرده اند زیرا به آنان اعتماد بیشتری داشته اند و مطمئن بوده اند که رهبری آنان را به چالش نمی کشند. زنان کمتر اعتراض می کنند و وقتی وابسته می شوند به راحتی جدا نمی شوند و همچنین کمتر در مقابل رهبر فرقه می ایستند و به او اعتراض می کنند یا موقعیت او را تهدید مینمایند.
مجاهدین خلق که در مورد ظهور داعش در عراق با بکار بردن توصیف هایی همچون «حرکت مسلحانه انقلابیون عراقی علیه نوری مالکی» و «انقلابیون مسلمان» اظهار شادمانی و همبستگی کرده بودند، اکنون نیز با شادمانی گردان های زنان داعش را که کارشان جهاد نکاح است زنان انقلابی می خوانند و این در حالی است که مجاهدین خلق هیچگاه از شیر زنان کرد و ایزدی که علیه داعشی ها قهرمانانه می جنگند و ترس در دل تکفیری ها انداخته اند نامی نمی برند.
سازمان مجاهدین خلق و شخص مسعود رجوی داعیه برابری زن و مرد دارند و حتی در تبلیغاتشان به تبعیض مثبت برای زنان برای رفع نابرابری ها اشاره می کنند اما در عمل در داخل سازمان زنان استثمار مضاعف می شوند.
بر اساس تئوری انقلاب ایدئولوژیک، زنان در تشکیلات مجاهدین خلق به عنوان نوامیس رهبری تلقی می شوند و همین امر موجب شده که فشار و کنترل به مراتب بالاتری بر آنان در مقایسه با مردان اعمال شود. زن قبل از اینکه ناموس کسی باشد یک انسان آزاد است و این هرگز در فرقه رجوی به رسمیت شناخته نمی شود. همه اعضا در سازمان مجاهدین خلق استثمار می شوند اما زنان به دلیل اینکه حساسیت بالائی روی آنها هست به طور مضاعف استثمار می گردند. همچنین آسیب های روحی و روانی که بر زنان وارد می شود به مراتب بیشتر است و تبعات آن بعد از جداشدن هم خیلی بیشتر می گردد.
سال هاست که فرقه رجوی ادعای طرفداری از حقوق زنان را دارد و می گوید که در سازمان مجاهدین خلق زنان در پست های بسیار مهمی گماشته شده اند و فریاد برمی آورد که زنان در جمهوری اسلامی آزادی ندارند ودچار محدودیت های فراوانی هستند.
واقعیت اینست که زنان قربانی شده فرقه رجوی که اینک در عراق و آلبانی می باشند در واقع مردگان متحرکی بیش نیستند و از تمامی مواهب زندگی بی بهره اند و حتی حق تصمیم گیری در مورد زندگیشان را ندارند.
مریم رجوی همه ساله به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن پیام می دهد و برنامه های متعددی برگزار می کند اما فرقه ای که در سه دهه گذشته به اعضای زن خود رحم نکرده و آنان را به طور مضاعف استثمار نموده چگونه می تواند روز جهانی زن را پاس بدارد.
عاطفه نادعلیان
–
سیروس غضنفری، انجمن نجات، مرکز آذربایجان شرقی، چهارم مارس ۲۰۱۶:
لینک به منبع
روز زن به بانوان ستمدیده ی دراسارات فرقه رجوی مبارک باد !
درسازمان مجاهدین آزادی زن به این معنی که دربین مردم وجود دارد نیست بلکه با فریب ونیرنگ با نام های انقلاب مریم ، آزادی زن ، زن رها شده شورای رهبری ، مسئله آزادی زن را اینطور به خورد این مظلومین ومردم میدهند!
امروز هم آن ها را به نام شورای مرکزی سازمان جا میزنند ولی افسوس که کسی خبردار از وضعیت آن زن ها نیست ونمیداند که سالها دراسارات تشکیلات فرقه رجوی با انواع سوء استفاده های جنسی وفیزیکی مواجه بوده اند.
امروز ما جدا شده ها باید از فرقه زن ستیز و ضد بشری رجوی ادعای طلب کنیم و به بانوان رها شده ازاین باند کمک کنیم تا صدا ی آن مظلوم های گرفتار را به گوش جهانیان برسانند.
خوشبختانه با تلاش خانم های رها شده از این فرقه انجمن زنان تشکیل یافت که باید به آنها درود فرستاد و دراین راستا ازآنها خواهش کرد که به یاری دوستان کماکان دربند خود بشتابند.
رجوی درآن حصار با نام انقلاب مریم ، که سمبل یک ازدواج غیر اخلاقی بود ، فساد را در درون تشکیلات رشد داد وثمره آن بعداز گذشت چند سال از ان انقلاب کذائی روشن شد و معلوم گردید که روی کارآوردن زن دردرون تشکیلات وسینه چاک کردن دربیرون تشکیلات به نام آزادی زن برای چه بوده است .
ما امروز به این نتیجه رسیدیم که باید پیش از این برای دفاع از این زنها برمی خواستیم تا امروز شاهد فاجعه ای به این بزرگی نباشیم .
مسعودخان در آن روزگار که دست به بهره کشی از زنها می زد، مشغول رقص رهایی با کمک همسر معشوقه گونه خود (مریم ) درقرارگاه ها بود فکر این جا را نکرده بود که اشرف یک روز به این حال وهوا بیفتید و این را هم باور نداشت ، که یک روز صدام و حکومتش سرنگون شود و بعد از آن دستش رو شود به همین خاطر هم بود که دست به این جنایات ناموسی زده بود!
آزادی زن که رجوی آن را به رخ همه می کشید دراصل تمام مسئولان مرد را با زنها جابجا کرد تا به هدفی دست یابد که بتواند فقط با زنان بصورت مستقیم وبدون حضور مردان رابطه داشته باشد و البته مسئول تدارکات این برنامه ها هم مریم باشد تا کسی شک نکند که مسعود رجوی دنبال چه هدفی است ، چون مریم هم ازاین امتحان خوب عبور کرده بود وخیلی خوب فهمیده بود که مسعود رجوی از او چه می خواهد و مسعود هم فهمیده بود که مریم او را درک می کند به همین خاطر همسر بهترین دوست خود را درسازمان سه طلاقه کرد و بعد با او ازدواج کرد و سر پوشی به نام انقلاب مریم بر آن گذاشت . مریم قجر آتش بیار معرکه شد ومسعود بیان می کرد باید مثل مریم شوید وزنان نگون بخت هم باور کردند و رقص رهایی بوجود آمد و برای سرپوش گذاشتن بر آن، درجه عضویت در شورای مرکزی به آنها داد!! ( دراین مورد به روایت مربوط به محمدعلی شاه قاجار و نوجوان خوش برورویی بنام مناف که یک شبه سرتیپ شد توجه گردد). واین یک بازی سیاسی وفریبنده رجوی می باشد که این مرد شیطان صفت برای خود داستان سرایی با این نوع شعارهای فریبند می دهد تا بگوید من آزادی زنها را رعایت کردم اما از همان زن ها دردوران اشرف سربه نیست ها وخود کشی ها صورت گرفت اگر آزادی واقعی بود آنها الان می باید درآن تشکیلات حضور داشتند .
دراین خصوص ، من از انجمن حمایت زنان درخواست دارم که مسله خودزنی آلان محمدی و… را دردادگاه بین اللملی مطرح سازد چرا که او هم قربانی این نوع جنایت شده است.
درپست های قرارگاه ما هیچ موقع سلاح مسلح نداشتیم که نگهبان بتواند با خارج کردن ضامن شلیک کند.
نفرموجود درکنار او بهترین گزینه برای کمک به این دادگاه است وباید نام او را به سازمان ملل داد تا زمان دادگاه ازاو حفاظت شود وگر نه ایشان را نیز سران فرقه سربه نیست خواهند کرد.
بلی آلان محمدی نوجوان هم قربانی هوس رانی های رجوی شده است !
سیروس غضنفری