این مسیر رجوی به بدتر ازناکجا آباد منتهی شد!

0
1091

پس میبنید که شما بیش ازدیگران آزادی عمل داشتید وحتی اجازه پیدا کرده بودید که سازمان مسلح موازی با ارگان های نظامی- انتظامی ایجاد کنید! این فعالیتهای وسیع وآزاد، به ماه های بعد ازانقلاب مربوط است وگرنه شما بعنوان یک جریان چریکی درجه دوم ، نقش بغایت کمتر از رقبای خود درروزها وماه های قبل ازانقلاب داشتید که خوشبختانه میلیون ها نفر ازمردمی که شاهد این انقلاب بودند وهزاران روشنفکر درمیان آنها وجود دارد ، ازاین مسئله اطلاع کافی دارند ومثلا میدانند که مردم دراوایل انقلاب فکر میکردند که رجوی رهرو دکتر شریعتی وعین اوست وسازمان شما با سوء استفاده ازاین بی اطلاعی های نوجوانان وجوانان ، موفق به کسب نیروی کمّی قابل توجه و -متاسفانه با کیفیت نازل – شد که این کیفیت نازل درکنار ضعف های شخصیتی زیاد مسعود رجوی، سازمان را بدانجا رساند که اینک نظاره گرش هستیم! 

این مسیر رجوی به بدتر ازناکجا آباد منتهی شد! 

دوازدهم اسفند 1394 خورشیدی

با تشکر  از آقای وحید … از تبریز به خاطر  مطلب ارسال شده

با تمام طول تفضیلی که به نوشته اش داده و خواسته که مثلا اوضاع یکصد ساله ی ایران را بطور مختصر تحلیل کند ، آقای  اسماعیل محدث نتوانسته نوشته هایش را تحت کنترل خود درآورده و درسرانجام کار درد اصلی رجوی را که عبارت از حفظ کمپ لیبرتی است ، مطرح کرده است که صدالبته باین صغری وکبری چیدن ها که خودش درمیان آنها گیر کرده ، احتیاجی نداشت واگر داشت، ازبابت نمره دهی وجبی به نوشته ها بوده که گویا این شیوه ی مرضیه؟! در تشکیلات رجوی مرسوم است !

اینجانب برای کم کردن زحمت خواننده ، نخواستم که متن 5صفحه ای اورا تماما نقل کنم وبنابراین به قسمت هایی ازآن بسنده کرده ومورد تنقید قراردادم.

اسماعیل محدث درمقاله اش با عنوان مسیر پیروزی در نبرد رهائیبخش مردم ایران “ نوشته است:

” … رضا خان میرپنج که در نوع خود ایران دوست بود و در طول حکومتش اقداماتی در راه توسهٔ ایران انجام داد، در نهایت زیر آوار آز سیری ناپذیر و دیکتاتوری خشن و سمپاتی نسبت به رایش سوم گیر کرد و همانطور که به کمک انگلیسی ها به قدرت رسیده بود به همان گونه از آن برکنار شد “.  

ازایران دوستی رضا خان همین بس که مجلس شورای ملی بسختی ایجاد شده توسط مردم را ازکار انداخت و گفت درب  اینجا را مانند طویله ای میبندم!

رضا شاه از پیشروی نظام نوپای مشروطه که مردم بهای گزافی برای استقرار آن پرداخته بودند ، جلوگیری کرد وبدین ترتیب نشان داد که نه ایران دوست، بلکه عاشق بیش ازدوهزار آبادی بوده که آنها را بازور تفنگ به مالکیت خود درآورده و بعنوان یک قزاق که برای دریافت حقوق ماهیانه اش هم مشکل داشت، تبدیل به بزرگترین زمیندار جهان شد وبهتر بود که بجای ” رضاشاه کبیر ”  به ” قزاق زمیندار کبیر” لقب مییافت!

این  نوع تحلیل کردن مسائل ازآن کسانی است که در پیچیدگی های زمان غرق شده وازآفت بزرگ مطالعه نکردن بیمار شده وگوشه ی چشمی هم به سلطنت طلبی دارند والبته چرا نباید داشته باشند؟ مگر سلطنت طلبی بمراتب بهتر از رجوی پرستی الی النهایه نیست؟؟!!

با این تفضیل، این گام اسماعیل محدث درحرکت به جلو را باید بایشان تبریک گفت ومفهوم تکامل را بهتر درک نمود!

دوباره میخوانیم:

” خمینی که اختلافش با شاه اساساً بر سر تقسیم اراضی و مخصوصاً حق رأی زنان بود، در ماه گذاشته شد و با بوق کرنا و هویزر و بی بی سی در میان استقبال بی سابقهٔ به خصوص مردمی که با «انقلاب سفید» از دهات و ایالات به حاشیهٔ شهرها کشانده شده بودند به ایران تب کرده پا گذاشت “. 

آیت اله خمینی ، عمدتا بخاطر مواضع تندی که درمورد کاپیتالاسیون گرفت وبه دولتمداران ومامورین توصیه کرد که نگذارید یک گروهبان اروپایی بر یک امیر ارتش ایران دستور دهد و دربرابر قوانین ایران حق مصونیت داشته باشد، دستگیر و به تبعید رفت وگرنه کسانی که صرفا به حق رای زنان و … اعتراض داشتند، مورد تعقیب شاه قرار نگرفتند !

وانگهی، این بنیانگذار جمهوری درهمان گام اول ایجاد جمهوری اسلامی، حق رای زنان را برسمیت شناخته ونشان داد که مخالف رای زنان نبوده است!

مصداق ” آفتاب آمد دلیل آفتاب ” راازنوشته ی این هموطن مشاهده کنیم:

“نیروئی توانست بیش از دیگران از فضای نسبتاً باز چند ماه اول استفاده کند سازمان مجاهدین خلق ایران بود. صدها هزار دختر و پسر جوان به مجاهدین می پیوستند تا در مسائل سیاسی کشورشان شرکت کنند و مملکت را آباد کنند. سازمان مجاهدین هم این خیل عظیم انسان تشنهٔ آزادی را در تشکلهای میلیشیائی سازمان دهی کرد…”.  

پس میبنید که شما بیش ازدیگران آزادی عمل داشتید وحتی اجازه پیدا کرده بودید که سازمان مسلح موازی با ارگان های نظامی- انتظامی ایجاد کنید!

این فعالیتهای وسیع وآزاد، به ماه های بعد ازانقلاب مربوط است وگرنه شما بعنوان یک جریان چریکی درجه دوم ، نقش بغایت کمتر از رقبای خود درروزها وماه های قبل ازانقلاب داشتید که خوشبختانه میلیون ها نفر ازمردمی که شاهد این انقلاب بودند وهزاران روشنفکر درمیان آنها وجود دارد ، ازاین مسئله اطلاع کافی دارند ومثلا میدانند که مردم دراوایل انقلاب فکر میکردند که رجوی رهرو دکتر شریعتی وعین اوست وسازمان شما با سوء استفاده ازاین بی اطلاعی های نوجوانان وجوانان ، موفق به کسب نیروی کمّی قابل توجه و -متاسفانه با کیفیت نازل – شد که این کیفیت نازل درکنار ضعف های شخصیتی زیاد مسعود رجوی، سازمان را بدانجا رساند که اینک نظاره گرش هستیم!

این قسمت نوشته ی این مرید رجوی ، قابل تامل تر است:

” … مثلاً وقتی آخوند فخرالدین حجازی آن تعریف و تمجیدهای اعجاب انگیز را در حضور خمینی از او کرد، خمینی به او هشدار داد که «من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان، برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم از غرور. من اگر خودم برای خودم نسبت به سایر انسان‌ها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می‌کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می‌کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید، فرمودند “. 

این موضع آیت اله خمینی ، بسیار منطقی وغیر قابل انتقاد است وایکاش رجوی یک هزارم این مناعت طبع را داشت تا نگذارد هزاران نفر مثل شما دروادی هپروت گرفتار شده و تمامی امکانات قدمی وقلمی خود را درخدمت این جوجه مستبد وکوتوله ی سیاسی قرار میدادید!

مسعود رجوی بجای الگو قراردادن این نوع برخوردهای پخته ودوراندیشانه، بشما توصیه کرد که جسم وجان، قلم ودم خود را صرفا دراختیار او قرار دهید و به مزخرفات مریم رجوی که گفته بود (شک به خدا که شما اورا نمی بینید ، کمتر ازشک به رجوی که میبینید ش ، مجازات وعقوبت دارد)، گوش فراداده وآنرا با جان ودل درمناسبات فرقوی خود بپذیرید!!!

توجیه یک حماقت اززبان محدث اینگونه انجام میگیرد:

” …روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجاهدین خلق توانستند در فضای واقعاً رعب انگیز آن روزها تظاهراتی سازمان دهی کنند که در آن بیش از نیم میلیون نفر از مردم تهران شرکت کردند. پاسداران رژیم عقب افتادهٔ آخوندی به دستور شخص خمینی با سلاح گرم به جان تظاهرات کنندگان بی دفاع افتاده و بسیاری از آنان را به خاک انداختند. عمر سیاسی رژیم جمهوری اسلامی با حمام خون ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به پایان رسید. اپوزیسیون اصلی رژیم آخوندی، که دو سال و نیم با شکیبائی با او مدارا کرده بود، مجبور شد جواب مشت را با مشت بدهد “.  

البته این میتینگ احمقانه ی انتحاری ربطی به مردم تهران نداشت وبرعکس، شاهدان عینی هاج واج باین تصمیم گیری ابلهانه وخائنانه ی رجوی  فقط نگاه میکردند!

با تحلیل بی مایه ای که ازتراوشات مغز بیمار شخص مسعود رجوی بود، سازمان تصور میکرد که این میتینگ را تبدیل به شورش کرده وهمراه مردم شرکت کننده در شورش، بطور مسلحانه رادیو وتلویزیون را دراختیار میگیرند و تغییر قدرت را اعلام میکنند که چنین نشد!

برخلاف قانونمندی های انقلاب وتغییر، رجوی براین تصور کودکانه بود که انقلاب وتغییر حکومت مانند حمل نخود و کشمش درجیب، آسان وقابل دسترس است ومردم حاضرند هروقت که رجوی اراده کند، دست به تغییر رژیم بزند!

راست گفته اند که طرف در یک زیر زمین متروک ونمور خوابیده وخواب ” کلاه فرنگی- نام سابق ویلای مدرن ” را میبند:

” در میان طوفان استثنائی خاورمیانه موضوع به واقع حیرت انگیز وجود مقاومت ایران و به خصوص حضور رزمندگان سلحشور این مقاومت درست در نقطهٔ مرکزی این طوفان می باشد. در نگاه اول زنده بودن این عنصر ارزشمند مترقی در آن جهنم سوزان بعد از قیامت سرائی که در منطقه اتفاق افتاد به معجزه شبیه است و حاصل درایت بالای رهبری و شجاعت حیرت انگیز اعضاء آن می باشد. قبل از هر چیز باید اذهان و اعتراف شود که درک و فهم و هضم این موضوع اصلاً ساده نیست. زنان و مردان سلحشوری که از تهران به اشرف و از اشرف به لیبرتی رسیده اند، به کمک درایت و آینده بینی حیرت آور رهبرشان، برای تغییر دنیا از تغییر جدی خودشان آغاز کردند”. 

کدام نقطه ی مرکزی برادر؟

اصلا کسی حضور بی ربط وخنثای گروگان های رجوی را مورد توجه قرار دارد ؟

خودتان طرح دعوای الکی کرده و خودتان به قضاوت مینشینید و نمیدانید ویا بنفع خود نمی بینید که بدانید، این رزمدنگان اخته شده ی مجاهد ، تنها درمرکز توجه خانواده های خود قراردارند وهیچ تحلیل گری برروی آنها حساب سیاسی و … بازنمیکند!

درضمن، درایت رجوی دراین بوده که یک سازمان سیاسی را تبدیل به  مجموعه ای ازافرادی روبوت گونه نموده ودرصحرای عراق زمینگیر کند. همین!

وحید ازتبریز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

________________________

 

 

آرشیو موضوع : مجاهدین خلق

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید