تنها عملیاتهای که حاج مسعود رجوی با موفقیت انجام میداد عملیاتهای فرار بود

0
726

تنها عملیاتهای که حاج مسعود رجوی با موفقیت انجام میداد عملیاتهای فرار بود

مجید روحی، ایران اینترلینک، پانزدهم فوریه ۲۰۱۶:…  باید از حاج مسعود رجوی سوال کرد: حاج مسعود رجوی بحث های شقه و قهر چه شد؟ حاج مسعود رجوی بحث های جرقه و جنگ چه شد ؟ حاج مسعود رجوی بحث های انقلاب ایدئولوژیک که معادل ناو هواپیما بر گفته می شد چه شد ؟ حاج مسعود رجوی بحث های خاتمی رئیس جمهور، ختم رژیم چه شد (خاتمی جام زهر نظام) ؟) حاج مسعود رجوی از تیم های عملیات چه نتیجه ای …

لینک به منبع: ایران اینترلینک

لینک به صفحه فیسبوک آقای روحی

تنها عملیاتهای که حاج مسعود رجوی با موفقیت انجام میداد عملیاتهای فرار بود

نگاهی به تاریخ و نظری به مرگ بدنامان و دیکتاتورها و جلادان و آدمکشان تاریخ به درستی درخواهیم یافت که اینگونه افراد قبل از دچار شدن به مرگ فیزیکی دچار مرگ عقیدتی و شخصیتی گردیده اند. فاصله و زمان مرگ شخصیتی تا مرگ فیزیکی دربین این افراد گرچه می تواند متفاوت باشد ولیکن آنچه مسلم است اینست که اینگونه افراد پس از مرگ عقیدتی  و شخصیتی اگر سالها نیزهمچنان زنده باشند زندگی آنها معمولی و طبیعی نیست و تا رسیدن زمان مرگ فیزیکی در مخفیگاه ها نوعی روزمره گی و زندگی گیاهی توام با ترس و وحشت و نگرانی را سپری می کنند.

درست مثل حاج مسعود رجوی که در حقیقت مرده و جنازه ای هست که درانتظار تدفین شدن می باشد.

حاج مسعود رجوی را با توجه به تاریخچه زندگی اش می توان چنین تعریف نمود _ حاج مسعود رجوی اوج و نهایت و آخر رذالت _ پستی _ فرومایگی _ دنائت _ شیادی _ دروغگویی _ فریبکاری _ دجالیت_ بی سوادی _ نادانی و حماقت _بزدلی _ پاچه خواری _ سرسپردگی _ مزدوری _ زن ستیزی _ بلاهت _ دریوزگی _ عهد شکنی _ خیانت _ ریاکاری _ بیشرمی و…..

در نشستهای عمومی حاج مسعود رجوی در تبیین وظیفه‌ یک مجاهد خلق خطاب به نفرات فرقه اش از موضع رهبر عقیدتی می‌گفت:

هر رزمنده ارتش آزادیبخش و هر مجاهد خلق اگر از عملیات گریخته باشد، اگر شخصاً و فرداً از جانبازی گریخته باشد، زندگی‌اش ناشی از یک تقصیر است. وقتی که نفس کشیدن و زندگی آدمی ناشی از یک تقصیر باشد، پس نفس‌اش حرام است. تباه است. مگر این‌ که در فکر چاره باشد …. جا و مکان مأموریت را خودمان تعیین نمی‌کنیم. ما مطابق یک سازماندهی که پاسخگوی نیازهامان باشد حرکت می‌کنیم. اگر کسی زندگی‌اش، ادامه زندگی‌اش به این خاطر باشد که آگاهانه و به عمد از مرگ گریخته باشد. زیرا شکنجه، تیرباران، زندان، اعدام، واجب است بر هر انسان شریف و آزاده‌ای که تحت سیطره‌ی خمینی است و می‌خواهد آن سیطره سرنگون شود. به طریق اولی اگر مجاهدین مدعی داشتن یک ایدئولوژی هستند بر فرد فرد ما مثل نماز، جهاد هم واجب است.

حاج مسعود رجوی برخلاف دیگر رهبران نظامی گروه‌های چریکی و مسلح در عمرش هیچ‌گاه شخصاً به رویارویی با دشمن اعم از ساواک، ارتش، شهربانی، یا پاسدار، کمیته‌چی، حزب‌اللهی و … تن نداده است؛ و در چندین دهه های گذشته مطلقاً به دلخواه و به انتخاب خود، حاضر به حضور در محل و صحنه‌‌ای نبوده که احتمال خطر جانی در آن وجود داشته.

حاج مسعود رجوی هیچ‌گاه سختی‌های یک دوره آموزش نظامی ساده را طی نکرده بود  اما خود را فرمانده‌ فرماندهان نظامی می‌د‌انست و هیچ بنی‌بشری را در حد خود نمی‌دانست.

حاج مسعود رجوی به خاطر پرهیز از خطر، هیچ‌گاه حاضر نشد در نوار مرزی حضور یابد و به دیدار اعضای اسیر فرقه اش در سنگرهای مرزی برود و با مشکلات آن‌ها از نزدیک آشنا شود.

حاج مسعود رجوی در هیچ سطحی، در هیچ میدان نبردی در ایران و عراق در پیش و بعد از انقلاب حضور مستقیم نداشته که مشکلات آن را از نزدیک لمس کند.

حاج مسعود رجوی هیچ‌گاه در مبارزه‌ی مسلحانه و شرایط مخفی ناشی از مبارزه‌ «چریک‌شهری» شخصاً حضور نداشته است و تنها رهبر یک فرقه نظامی هست که خود مطلقاً با سختی‌های مبارزه‌ چریکی و زندگی در شرایط دشوار و طاقت‌فرسای حاصل از آن که کوچکترین غفلتی به دستگیری و شکنجه و مرگ منجر می‌شود آشنا نیست.

حاج مسعود رجوی تنها عملیاتهایی که در عمرش در آن شرکت داشته و با موفقیت انجام داده عملیاتهای فرار از کشور به منظور نجات جانش به همراه ابوالحسن بنی‌صدر بوده است که با پشتیبانی حداکثر و تمام عیار کلیه‌ی امکانات اطلاعاتی، امنیتی، عملیاتی فرقه اش و به خطر انداختن جان بسیاری صورت گرفت که بلافاصله دستگیر و پس از تحمل شکنجه‌های بسیار به جوخه‌ی اعدام سپرده شدند. حاج مسعود رجوی فرارش را «عملیات قهرمانانه» نامید.

آیا «زندگی» حاج مسعود رجوی آنگونه که خود تببین و تشریح می‌کند «ناشی از یک تقصیر» هست یا نه؟

آیا «حرام بودن نفس» شامل حاج مسعود رجوی نیز می‌شود یا خیر؟

آیا حاج مسعود رجوی «آگاهانه و به عمد از مرگ» گریخته است یا نه؟

آیا آن‌چه حاج مسعود رجوی می‌گوید شامل خودش هم می‌شود یا خیر؟

حاج مسعود رجوی پاسخ این سؤالات را بعد از فرارهایش داده است. «جا و مکان مأموریت» حاج مسعود رجوی هر بار از جانب خودش به گونه‌ای «تعیین» می‌شود که او مجبور است زنده بماند و از خطر دور باشد و دیگران را به کشتن دهد و طلبکار باقی بماند. وظیفه‌ نزدیکان حاج مسعود رجوی در موارد خطر این است که بکوشند حاج مسعود رجوی  را قانع کنند جان خود را نجات دهد و اجازه دهد آن‌ها به جای او پیش مرگه شوند و جانفشانی کنند تا بلکه حاج مسعود رجوی کشتی انقلاب و سرنگونی آخوندهای دجال را به سر منزل مقصود برساند.

حاج مسعود رجوی به گونه‌ای تبلیغ می‌کند که گویا به خاطر زنده ‌ماندنش در این سال‌ها، رنج بیشتری از شهیدان و شکنجه‌شدگان متحمل شده و به خاطر فداکاری‌هایش شایسته‌ی تقدیر مضاعف است.

همه می‌دانم که حاج مسعود رجوی در وارونه‌گویی و قلب واقعیت استاد شده است واین سرهم بندی سرایی جزیی از ذات حاج مسعود رجوی شده است و «سرکه فروشی» و «شکر نمایی» شیوه‌ی کار حاج مسعود رجوی هست.

تلاش و فرارهای حاج مسعود رجوی در تاریخ های مختلف:

تلاش حاج مسعود رجوی برای فرار از کشور در سال ۱۳۵۷

زمینه‌سازی برای خروج از کشور پس از پیروزی انقلاب ضد‌سلطنتی

فرار حاج مسعود رجوی در مرداد ۱۳۶۰

همراه کردن بنی‌صدر در فرار از کشور و ازدواج با فیروزه بنی‌صدر

فرار از فرانسه به عراق در سال ۱۳۶۵

فرار سال ۸۱ و ۸۲ مریم و حاج مسعود رجوی پس از سقوط دولت طالبان در افغانستان

فرار حاج مسعود رجوی پس از فروپاشی عراق

حاج مسعود رجوی که در دوران حاکمیت صدام حسین و حزب بعث با اشاره به تسلط استخبارات و دستگاه‌های متعدد امنیتی عراق با نشان دادن مشت‌هایش، کف بر دهان، با خشم و خشونت و ترش رویی عنوان می‌کرد “کسانی که خواهان خروج از روابط فرقه اش هستند با «مشت آهنین» روبرو می‌شوند”. وی به همین خاطر صدها نفر را به زندان و سلول انفرادی و شکنجه کشید و یا در نشست‌های جمعی له کرد و در نشست‌های عمومی به صراحت می‌گفت “راه خروج نداریم و بایستی همه «مجاهد» شوند و هر کس که قصد خروج دارد ابتدا بایستی دو سال در زندان‌های فرقه اش و بعد هم ۸ سال را در زندان ابوغریب عراق سپری کند و چنانچه زنده ماند شاید پایش به دنیای خارج برسد”. ولی همین فرد امروز در انظار عمومی به دروغ مدعی می شود به تأسی از حسین‌‌بن علی در شب عاشورا چراغ ها را خاموش می‌کند تا کسانی که توان کشش سختی‌های مبارزه را ندارند بدون شرم مجلس را ترک کنند. و کیست که نداند هر بار که چراغ خاموش شد حاج مسعود رجوی و اطرافیانش اولین کسانی بودند که از تاریکی استفاده کرده و فرار را بر قرار ترجیح میداد و ساحل عافیت گزیدند.

باید از حاج مسعود رجوی سوال کرد:

حاج مسعود رجوی بحث های شقه و قهر چه شد؟

حاج مسعود رجوی بحث های جرقه و جنگ چه شد ؟

حاج مسعود رجوی بحث های انقلاب ایدئولوژیک که معادل ناو هواپیما بر گفته می شد چه شد ؟

حاج مسعود رجوی بحث های خاتمی رئیس جمهور، ختم رژیم چه شد (خاتمی جام زهر نظام) ؟)

حاج مسعود رجوی از تیم های عملیات چه نتیجه ای گرفتی ؟

حاج مسعود رجوی تابلوهای متعدد چه شد، چرا هیچکدام درست از آب در نیامد ؟

حاج مسعود رجوی پی پی سی چی شد؟

حاج مسعود رجوی وعده وعیدهای سرنگونی و تعیین تکلیف رژیم و تعهد گرفتن ها چه شد ؟

حاج مسعود رجوی تهاجم و جنگ به طور عاشورا گونه چه شد؟ پس چرا تسلیم شدی ؟

حاج مسعود رجوی بحث های پوشالی و کشاف طی این چند سال به کجا رسید ؟

حاج مسعود رجوی بحث های طعمه چی شد ؟

حاج مسعود رجوی بحث های جامعه بی طبقه توحیدی چی شد ؟

حاج مسعود رجوی بحث های نو دکل چی شد ؟

حاج مسعود رجوی بحث های صلیب چی شد؟

حاج مسعود رجوی بحث اسب کهر چی شد ؟

حاج مسعود رجوی کثیف ترین آدمی است که هم ردیف استالین و هیتلر قرار گرفته که فقط تشنه قدرت و حاکمیت است ولی حاج مسعود رجوی هیچ وقت در میدان مبارزه از خودش مایه نگذاشت و به هر قیمتی که شده چه مزدوری ، چه وطن فروشی باشد یا زیر پا گذاشتن اعضای اسیر فرقه اش و به تباهی کشیدن آنها همیشه جانش را برداشته و به سوراخی خزیده و یا فرار کرده

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرشیو موضوع : ایران اینترلینک

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید