جان اعضا در فرقه برای مسعود رجوی ارزشی دارد؟

0
1937

جان اعضا در فرقه برای مسعود رجوی ارزشی دارد؟

مجید روحی، ایران اینترلینک، هشتم فوریه ۲۰۱۶:…  مسعود رجوی بیش از چندین دهه است که رهبری فرقه خود را به دست گرفته. مسعود رجوی نظر و ایده هیچ کس را قبول نداشته و به جز خودش چه در درون و چه در بیرون از تشکیلات فرقه ای کسی را به رسمیت نمی شناخت و نمی شناسد و هر روز خودکامه تر شده و با فشار و پیچیدگی بیشتری اعضا را مجبور به اطاعت و فرمانبرداری از خودش می کرد و می کند. با وجود …

لینک به صفحه فیسبوک آقای روحی

جان اعضا در فرقه برای مسعود رجوی ارزشی دارد؟

مسعود رجوی بیش از چندین دهه است که رهبری فرقه خود را به دست گرفته. مسعود رجوی نظر و ایده هیچ کس را قبول نداشته و به جز خودش چه در درون و چه در بیرون از تشکیلات فرقه ای کسی را به رسمیت نمی شناخت و نمی شناسد و هر روز خودکامه تر شده و با فشار و پیچیدگی بیشتری اعضا را مجبور به اطاعت و فرمانبرداری از خودش می کرد و می کند.

با وجود تبلیغات گسترده مسعود رجوی و فرقه اش برای عدالت و آزادی‌ و با وجود اینکه مسعود رجوی و فرقه اش از حربه عدالت‌خواهی به شدت در مجامع بین المللی سوءاستفاده می‌کنند، در داخل تشکیلات فرقه خود همواره به صورت پیچیده ولی علنی کلیه اعضای فرقه خود را تحت استثمار شدید فکری و محرومیت از حقوقشان قرار می‌دهند.

به طور خاص اعضای اسیر در لیبرتی و آلبانی که به تاکید خودشان “جانشان مال مسعود رجوی و روح و افکارشان متعلق به مریم قجر عضدانلو” است. این باز به تاکید خودشان “زیربنای ایدئولوژی” کثیف مسعود رجوی است یعنی اعضای اسیر در فرقه رجوی نباید خودشان هیچگونه تصمیم گیری و یا فکر و اندیشه و یا اختیاری حتی بر امور خصوصی خودشان داشته باشند.

متاسفانه مسعود رجوی با ایدئولوژی کثیفش فکر می‌کند که میتواند با بازی با خون انسان‌ها و جان آنها افکار توهم آمیز خود را پیش ببرد و در قرن ۲۱ مثل سایر رهبران خودکامه و دیکتاتور در جهان کشورگشایی کند. مسعود رجوی این “شیر خفته” سال‌هاست که خودش را در سوراخ موشی پنهان کرده ولی با پیچیدگی های خاص خودش و با آن ایدئولوژی کثیفش اینگونه افراد وفادار به فرقه خود را برای مظلوم نمایی و شهید سازی و تبلیغات در مجامع بین المللی به کشتن میدهد. ولی زندگی انسانها بیش از هر چیز دیگری در دنیا ارزش دارد و کسی حق ندارد برای زندگی کسی تصمیم بگیرد چه رسد به اینکه آن ها را مجبور به کشتن کند.

در نشستهای عمومی در باقرزاده، قرارگاه اهدای صدام حسین به مسعود رجوی، به صراحت گفته میشد که تنها کسی که در این فرقه ارزش دارد مسعود رجوی رهبر فرقه است و شما اعضای اسیر در فرقه سیاهی لشکر هستید و دخلتان به خرجتان نمی ارزد. و گفته میشد که شما باید در مسعود رجوی ذوب شوید و جانتان را فدای مسعود رجوی کنید تا مسعود رجوی به ارزوی بر باد رفته خودش برسد.

حاصل این “ذوب شدن” در مسعود رجوی، رهبری عقیدتی، می بایست “اطاعت بی چون و چرا” ی اعضا از مسعود رجوی باشد.مجید روحی

ذوب شدن و شکل دهی شخصیت در ماشین ایدئولوژی کثیف مسعود رجوی دستگاهی است که چند هدف و وظیفه و کارکرد داشت. فراری دادن مسعود رجوی از زیر بار مسئولیت و پاسخگوئی در قبال شکست های متعدد استراتژیک و سیاسی و نظامی و در نتیجه تثبیت موقعیت مسعود رجوی به عنوان “رهبر” بلامنازع از طریق از دور خارج کردن هر فردی که توان و پتانسیل مقابله با مسعود رجوی را داشته باشد و سپس کور کردن هر روزنه انتقاد و اعتراض بر علیه مسعود رجوی و پایان دادن به سانترالیزم دمکراتیکی که تا آنزمان در تشکیلات وجود داشت و جایگزین کردن آن با توتالیتاریسم آغشته به تقدس گرائی مذهبی و درگیر کردن اعضای بدنه فرقه با درونِ خود و با یکدیگر و منحرف کردن آنها از مشغول شدن به مباحث استراتژیک و خطی و … و…

در چنین تشکیلات فرقه ای چه در عراق و چه در آلبانی و حتی به میزان زیادی در پایگاههای مجاهدین در شهرهای مختلف کشورهای غربی، “فرد” موجودیت و ارزشی ندارد. یعنی اجازه ندارد که موجودیت داشته باشد. فرد با دنیای بیرون خود ارتباطی ندارد و اجازه و امکانش را هم ندارد که ارتباط داشته باشد. همه ارتباطات باید از کانال های مشخص و مطمئن انجام بشود. اینگونه است که مسعود رجوی با هرگونه شفافیت، با هرگونه ارتباطِ مستقیم با افکارعمومی و رسانه های مستقل و آزاد مخالفت کرده و این امکان را در مورد نیروهای بدنه تشکیلات نیز ممنوع کرده و آنها حتی با افراد خانواده شان هم نباید دیدار و تماس داشته باشند.

همزمان، مسئولین بالای این فرقه رجوی که اغلب در اُورسورواز در پاریس اقامت دارند با اسامی مستعار یا بدون نام و نشان، تبلیغ و اتهام پراکنی گسترده ای را بر علیه جداشدگانی که بطور علنی بر علیه سیاست های مسعود رجوی اعتراض دارند هدایت می کنند. قصد آنها این است که همانگونه که هر صدای اعتراضی در داخل تشکیلات را سرکوب کرده و سرکوب می کنند، در بیرون تشکیلات نیز هر صدای اعتراض، هرگونه روشنگری و هر نوع مخالفت بویژه از سوی جداشدگان این تشکیلات را سرکوب کنند.

البته این نحوه ی رفتار با انسان ها، در خارج ازفرقه رجوی هم وجود داشته و دارد. نمونه های زیادی وجود دارد که چگونه مسعود رجوی در شورای ملی مقاومت، افراد و شخصیت های مختلف یا حتی احزاب و نیروهای سیاسی و هنرمندان را مورد استفاده ابزاری قرار داده و هر زمان که آنها در مقابل این توهین و تحقیر و سوء استفاده ایستادند مسعود رجوی به سادگی به آنها برچسب و اتهام زده و یا آن ها را آنچنان زیر فشار ترور روحی- شخصیتی قرار داده که پس از جدائی سکوت کرده و دم بر نیاورده اند.

با این توضیحات، واضح است اگر کسی در تشکیلات فرقه رجوی حتی “ارزش وسیله شدن” برای “خدمت” به “مسعود رجوی” را پیدا کند، چنین چیزی باید برای آن فرد به خودی خود باعث خوشحالی و سپاسگذاری باشد حتی اگر این وسیله شدن، نوشتن نامه (انتصابی) یا رودرو شدن با خانواده خود باشد.

با این همه، همانگونه که بسیاری از حقایقی که مسعود رجوی و فرقه اش قصد سرپوش گذاشتن بر آنها را داشتند این روزها علنی شده است، بقیه حقایق پنهان و فریبکاری هائی که مسعود رجوی و فرقه اش به آنها دامن میزند نیز به مرور زمان برای افکار عمومی روشن و روشنتر خواهد شد.

مسعود رجوی این همه اصرار داشت برای حفظ اسارتگاه اشرف و لیبرتی و ماندن در عراق درحالی که الان مشخص شده که همه آن کارها صرفا برای به کشتن دادن هر چه بیشتر اعضای اسیر فرقه بوده است و الان مشخص شده که این کشته شدن ها نه تنها هیچ جای افتخاری ندارد که مسعود رجوی و فرقه اش باید بجای مباهات کردن به آن پاسخ بدهند که چرا این خونها را تلف کردند و چر این افراد را به این صورت به کشتن دادند. مسعود رجوی باید جواب تک تک خون هایی را که ریخته شده و تمامی آنها به سادگی قابل اجتناب بوده اند را بدهد.

__________________________

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید