البته برای ما جدا شدگان از سازمان فرقه گرای رجوی مایه بسیار خوشحالی هست که ایشان و هر کس دیگری عملکرد فرقه گرایانه رجوی را به چالش بکشد و آنرا مورد انتقاد قرار داده و با هدف رهایی قربانیان گرفتار در این فرقه دست به افشاگری بزند و در این زمینه فعالیت های حقوق بشری انجام دهد. و من خودم وقتی اولین بار شنیدم که ایشان از فرقه رجوی فاصله گرفته است و علیه سازمان دست به افشاگری زده است خیلی خوشحال شدم و اکنون هم که دیدم ایشان برای اولین بار از واژه فرقه در نوشته اش علیه سازمان استفاده کرده اند خیلی خوشحال شدم که بلاخره ایشان تازه اندکی متوجه شده اند که این سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق از صفت یک سازمان انقلابی در آمده است و تبدیل شده است به سازمان مسعود و مریم که به صورت فرقه ای اداره می شود.
آیا سازمان مجاهدین به تازگی “فرقه” شده است!؟
علی جهانی ـ 08.02.2016 چند روز پیش در پژواک نوشته ای را از اقای ایرج مصداقی دیدم که برای اولین بار ایشان از واژه فرقه برای سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق استفاده کرده بود که البته هم خوشحال شدم و هم تعجب کردم. من در سال نود و چهار میلادی در شهر استکهلم سوئد با اقای مصداقی آشنا شدم و ایشان که انموقع تازه بعد از آزادی از زندان به کشور سوئد آمده بودند ؛ با هم برای کار مالی اجتماعی برای سازمان می رفتیم و بعدا که من از کشور سوئد به آلمان رفتم دیگر ایشان را ندیدم ولی در خبرهای سازمان می دیدم که ایشان در هیئت های نمایندگی شورای به اصطلاح ملی مقاومت از سوی سازمان به این طرف و آن طرف فرستاده می شد. البته من راجع به دوران حبس ایشان که خودشان می گفتند ده سال زندانی کشیده اند هیچ اطلاعی ندارم ولی با توجه به شواهد و گفته های دیگران و خودش، دقیق و درست می باشد اما فرقه مجاهدین تا زمانی که ایشان چه بعنوان یک مالی کار و چه بعنوان نماینده شورا برای سازمان فعالیت می کرد او را یک زندانی مقاوم و قهرمان ؛از بند رسته معرفی می کرد ولی بعد که ایشان از سازمان فرقه گرای رجوی فاصله گرفت و شروع به انتقاد از سازمان و رجوی کرد ؛ سران فرقه رجوی ایشان را بریده و خائن و زندانی وا داده خطاب می کند.
البته برای ما جدا شدگان از سازمان فرقه گرای رجوی مایه بسیار خوشحالی هست که ایشان و هر کس دیگری عملکرد فرقه گرایانه رجوی را به چالش بکشد و آنرا مورد انتقاد قرار داده و با هدف رهایی قربانیان گرفتار در این فرقه دست به افشاگری بزند و در این زمینه فعالیت های حقوق بشری انجام دهد. و من خودم وقتی اولین بار شنیدم که ایشان از فرقه رجوی فاصله گرفته است و علیه سازمان دست به افشاگری زده است خیلی خوشحال شدم و اکنون هم که دیدم ایشان برای اولین بار از واژه فرقه در نوشته اش علیه سازمان استفاده کرده اند خیلی خوشحال شدم که بلاخره ایشان تازه اندکی متوجه شده اند که این سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق از صفت یک سازمان انقلابی در آمده است و تبدیل شده است به سازمان مسعود و مریم که به صورت فرقه ای اداره می شود.
در ضمن باید عرض کنم که جای تعجب نیست که ایشان تازه اندکی متوجه عملکرد فرقه گرا یا نه رجوی شده اند. چرا که ایشان هوادار سازمان مجاهدین بودند، مدتی هم در زندان های جمهوری اسلامی بوده اند و بعد هم آمده اند در خارج کشور و هیچگاه مثل ما جدا شدگان در مناسبات قرون وسطایی و تشکیلات استالینی سازمان در عراق یا پایگاه های مغزشویی سازمان زندگی تشکیلاتی نکرده اندد که تا بن استخوان و با پوست و گوشت و استخوان این مناسبات فرقه ای را از نزدیک لمس و احساس کنند و این نوشته نیز از بابت ملامت بلکه از بابت بیان واقعیت می باشد. این واقیت مسلم است که جداشدگان از مجاهدین در یک طیف از یک تا صد هر کدام در نقطه ای ایستاده اند و هر کدام با توجه به شناخت خود از فرقه مجاهدین، عمق انتقاد خود نسیت به مجاهدین را بیان می کنند و نشان می دهند.
بله دوست عزیز جناب اقای مصداقی ، من و دیگر دوستان جدا شده از تشکیلات مخوف و جهنمی رجوی ؛ بهترین سرمایه خود یعنی عمر مان و بهترین دوران عمر خود یعنی دوران جوانی مان را به مدت بیش بیست سال در این تشکیلات قرون وسطایی و فرقه ای رجوی گذرانده و تلف کرده آیم و در این سالیان از نزدیک شاهد خیلی چیزها بوده و خیلی فشار های روحی و جسمی را تحمل کرده ایم.
دوست عزیز من یادم هست وقتی در اعتراض به حرف های مریم رجوی در مورد زندانیان آزاد شده ؛که گفته بود هر کس که از زندان آزاد شده است حتما خیانت کرده است وگرنه بایستی اعدام می شد ؛ یک نامه به خانم مهوش سپهری که از مسولین بالای سازمان هست نوشتم و در آن نامه اشاره کردم که این درست نیست که به فردی را که ده سال زندان بوده و بعد از آزادی هم نه تنها نرفته دنبال زندگی اش بلکه آمده در تشکیلات سازمان در بیابان های عراق برای ادامه مبارزه ؛ بگویید خیانت کرده است و اگر چنین است پس اقای رجوی هم که بقول خودشان دو بار در زندان تا پای اعدام رفته است ولی اعدام نشده و آزاد شده است خیانت کرده است و بعد اقای ابریشم چی مرا در حضور خانم مهوش سپهری صدا کرد و یقه مرا گرفته و به دیوار چسباند و گفت چرا چنین چیزی علیه رهبری سازمان نوشته ای؟ که من گفتم این فقط در حد یک تناقض بود که به ذهنم زده بود که گفت ذهنت را در مورد رهبری باید گل بگیری وگرنه ترا می کشیم و بعد هم در نشریه سازمان می نوسیم که توسط رژیم شهید شده ای و استفاده سیاسی اش را هم می بریم. و باز یادم هست که وقتی مطرح کردم که دیگر نمی خواهم در سازمان بمانم و درخواست جدایی داشتم ؛ شش تن از اراذل و اوباش رجوی در نشست در حد مرگ مرا کتک زدند و دو تا از دندان هایم را شکستند.
اقای مصداقی شما در تشکیلات نبوده اید که ببینید چطور رجوی در سال هفتاد و سه خورشیدی افراد معترض و مخالف خود را زندانی و شکنجه و اعدام می کرد و افرادی را که حاضر نبودند در مناسبات بمانند در زندان های انفرادی نگه می داشت و یا به زندان ابوغریب که بدترین زندان عراق در زمان صدام حسین بود می فرستاد و در این رابطه دوست عزیز مان اقای محمد حسین سبحانی به مدت 10 سال در زندان های انفرادی سازمان و زندان ابوغریب بوده است یا دوست دیگر عزیزمان آقای علی قشقاوی سال ها در زندان ابوغریب در حبس بوده است .
دوست عزیز شما مثل ما نشست های مغز شویی و تفتیش عقاید سازمان را تحت عنوان نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی را تجربه نکرده اید و همچنین شما مانند ما جدا شدگان نشست رجوی را تحت عنوان نشست طعمه ندیده اید که به مدت چهار ماه و نیم طول کشید و مسول نشست هم خود رجوی بود و افراد را با رکیک ترین الفاظ مورد اهانت قرار می دادند و حتی نه تنها به فحش دادن و ناسزا گویی اکتفاء می کردند بلکه افراد را مورد کتک کاری قرار می دادند تا حرف های رجوی قبول کرده و از او اطاعت کامل و کور کورانه داشته باشد و بعدش هم برای پایان دادن به این نشست که افراد تحت شدیدترین فشار های روحی و روانی قرار داشتند رجوی گفت که بایستی تک تک افراد بطور فرضی خود را ببرند در ایران و بگذارند در زندان و بگویند که تیر خلاص زن بوده اند و همچنین بگویند که لحظات جنسی در ذهن خود داشته اند و این موارد را بصورت مکتوب نوشته و از رهبری سازمان تقاضای عفو کرده و عاجزانه درخواست کنند که دوباره سازمان آنها را در تشکیلات سازمان راه داده و بپذیرد. لذا همه مجبور شدند برای خلاص شدن از این نشست های عذاب آور این کار را انجام دهند و بعد هم هر که جدا می شد سازمان همان نوشته ها را علیه آن فرد منتشر می کند.
بله دوست عزیز شما در عراق نبوده اید که ببینید چطوری رجوی ما را در زیر مهیب ترین بمباران هوایی در طول تاریخ جنگ ها در زمان جنگ عراق و آمریکا و سرنگونی صدام حسین تنها گذاشته و خودش مخفی شد و خانم مریم رجوی هم با چهار صد تن از سوگلی هایش به فرانسه رفت .
دوست عزیز اینها تنها گوشه ای از آنچه که بر ما جدا شدگان در سازمان گذشته است و درست به همین دلیل ما بیشتر و خیلی زودتر از شما به عمق اندیشه فرقه گرایانه و عملکرد تروریستی سازمان و بطور خاص رهبری سازمان پی برده ایم. و همچنین درست به همین دلیل ما جدا شدگان که اکنون رهایی پیدا کرده ایم با هدف آزادی همه ساکنان گرفتار کمپ لیبرتی در کشور نا امن عراق دست به افشاگری علیه عملکرد فرقه گرا یا نه رجوی زده و به فعالیت های حقوق بشری مشغول هستیم. لذا به همین دلیل است که به شدت مورد خشم و کینه و دشمنی هیستریک رجوی قرار داریم و در همین راستا در یازده آبان ماه سال گذشته رجوی در یک پیام صوتی فرمان قتل ما جدا شدگان را صادر کرده است و همچنین همواره ما را مورد بدترین تهمت و توهین قرار می دهد توسط اراذل و اوباش خود در خارج کشور به اکسیون های اعتراضی ما یورش برده و افراد جدا شده را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. همانطور که در ابتدا نوشتم به همه جداشدگان از 1 تا 100 با دیده احترام نگریست و آقای مصداقی هم در همین ارتباط مورد احترام هست ، اما همیشه باید از تجربه گذشتگان استفاده کرد و به آنها هم با دیده احترام نگاه کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرشیو موضوع : مجاهدین خلق
محبوب ترین مطالب برای موضوع مجاهدین خلق
- لطف الله میثمی: مسعود رجوی کجاست؟ – 2,995 views
- اعضای “شورای ملی مقاومت”بدانند که چه نانی میخورند؟ – 1,287 views
- قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ـ پاریس + ترجمه انگلیسی – 1,105 views
- نامه سرگشاده ایران قلم به آقای ادی راما نخست وزیر محترم آلبانی – 1,062 views
- سبحانی: آیا این همزمانی،اتفاقی است؟ باور کنید مجاهدین خلق “جاسوس” نیستند – 766 views
- تفاوت اردشیر زاهدی با مسعود رجوی – 760 views