مریم رجوی از مجبور کردن مسیحی به ترک دینش تا عبادت در کلیسای پاریس!!
زهرا معینی، زنان ایران، هشتم ژآنویه ۲۰۱۶:… به نوشتۀ سایتهای فرقۀ رجوی به مناسبت سالگرد میلاد مسیح (کریسمس) سال ۲۰۱۶ مریم رجوی با چهره ای آرایش کرده در کلیسای سن ژرمن پاریس با اعوان و انصار پاریس نشین خود که همگی ادعای مسلمانی دارند در صف اول و جلوتر از مسیحیان به عبادت و دعا پرداخت. در آنجا گفت که آمده در پیشگاه حضرت مسیح دعا کند برای مردم ایران که تحت ستم و سرکوب …
مریم رجوی از مجبور کردن مسیحی به ترک دینش تا عبادت در کلیسای پاریس!!
به نوشتۀ سایتهای فرقۀ رجوی به مناسبت سالگرد میلاد مسیح (کریسمس) سال ۲۰۱۶ مریم رجوی با چهره ای آرایش کرده در کلیسای سن ژرمن پاریس با اعوان و انصار پاریس نشین خود که همگی ادعای مسلمانی دارند در صف اول و جلوتر از مسیحیان به عبادت و دعا پرداخت.
در آنجا گفت که آمده در پیشگاه حضرت مسیح دعا کند برای مردم ایران که تحت ستم و سرکوب هستند و آمده برای مردم خاورمیانه که گرفتار چنگال استبداد افراطی گری تحت نام اسلام هستند دعا کند.
حال به مریم رجوی می گویم: خانم رجوی گفتههای شما در نگاه اول خیلی قشنگ است اما آیا شما به گفتههای خودتان ایمان دارید؟
هرگز شما برای گفتههای خودتان ایمان نداشته اید وبرای حضرت مسیح هم ارزشی قائل نیستید بلکه در این زمانه فقط باز میخواهید موج سواری کنید و دستهای آغشته به خون خودتان را اینبار با رفتن به کلیسا پاک کنید اما زهی خیال باطل که با این کار شما نمیتوانید آنها را پاک کنید چونکه حضرت مسیح پیامبر صلح وآشتی بود.
حضرت مسیح به صلیب کشیده شد وماندگار در تاریخ بشریت؛ اما شما و آن همسر فراریت چکار کردید؟
آیا یادتان رفته که چه بلایی سر افراد مسیحی در تشکیلات فرقه تان آوردید؟
به راستی خانم رجوی آیا فیلیپ را میشناختی؟ وآیا او را به یاد می آوری؟
فکر میکنم حافظۀ تاریخی شما به مانند عواطف و احساسات انسانی تان ته کشیده و خشک شده است اما برای یادآوری شما موضوع را بازگو می کنم.
فیلیپ یوسفیه یک مسیحی ایرانی بود که به (ارتش آزادیبخش (رجوی پیوسته بود و در کسوت تعمیرکارموتوری تانک در محور ۹ مرکز ۱۰ سالها کار میکرد و علیرغم سابقه طولانی که در ارتش رجوی داشت به او بدلیل مسیحی بودنش عضویت نمیدادند و به اومستمرا گفته میشد که اگر عضویت میخواهی باید از مسیحیت دست بکشی و مسلمان بشوی.
وی سالیان زیادی علیرغم فعالیت فراوان و انجام کارهای سخت و تعمیر تانکهای محور و مرکز در همان موضع باقی مانده بود و رده تشکیلاتی به وی داده نمیشد تا اینکه وی برای اینکه عضو سازمان رجوی شود مجبور شد علیرغم میل باطنی اش دست از مسیحیت بکشد و مسلمان شود.
به محض مسلمان شدن بسرعت رده تشکیلاتی ام جدید به وی ابلاغ شد و عضو تیم های نامنظم شد در صورتیکه تا قبل از مسلمان شدن درخواستهای او برای عضویت در سازمان رجوی و تیمهای عملیاتی بدلیل مسیحی بودنش سریعا رد میشد و در جواب سؤال وی که چرا مرا عضو نمیکنید و چرا در تیمهای عملیاتی مرا شرکت نمیدهید مسئولان وی به او میگفتند که تو مسیحی هستی و باید مسلمان شوی!!
وی در یکی از مأموریتهای عملیات نامنظم تشکیلات رجوی در داخل ایران کشته شد. چند مورد مثل فیلیپ وفیلیپها داریم که شما در قرارگاه اشرف به کشتن دادید؟
آیا یادتان رفته که همیشه در نشستهایی که داشتیم مسعود رجوی از آیههای قرآن و داستانهای آن سوء استفاده میکرد؟
مخصوصاً از سورۀ مریم و مریم مادر عیسی را به تو تشبیه میکرد؟ یادتان می آید؟ شاید هم باز یادتان رفته باشد و برای یادآوری شما و مردم ایران و خوانندگان آن را بیان میکنم تا مردم بدانند چطور شما به باورهای دینی آنها توهین میکردید ومیکنید.
یادم می آید در یکی از نشستها در باقرزاده بودیم و قبل از اینکه بدانیم نشست در مورد رئیس جمهور شدن شماست مسعود قسمتی از سورۀ مریم قرآن را خواند و داستانی از آن به صورت زیر تعریف کرد:
زمانیکه جبریئل بر حضرت مریم نازل میشود وحضرت مریم در نتیجۀ آن باردار میشود حضرت مریم راه بیابان وکوه را در پیش میگیرد و زمانیکه میرود تک وتنها بدون آب وغذا خسته ومانده میشود،
حضرت مریم یک نخل خشک پیدا میکند و در آنجا می نشیند و شروع میکند به شکایت کردن به خدا که چرا تنهاست و چراهای دیگر …
تا اینکه ندا از آسمان می آید که چی میگویی مریم؟ چراشکایت میکنی؟
فکر میکنی بدون دلیل تو را انتخاب کردیم؟ به خودت بیا پایت را به زمین بزن نهر آب جاری میشود!. نگاه کن بالای سرت رطب تازه برایت روییده! فکر میکنی ما یعنی خدا تو را به حال خود رها کرده ایم؟
اینجا مسعود رو به تو کرد وگفت ما تصمیم گرفتیم که مریم تو را رئیس جمهور دوران گذار انتخاب کنیم و شما باید آن را بپذیری و رو به ما کرد و پرسید آیا کسی هست که مخالف این انتخاب باشد؟
کسی جرأت نمیکرد که با حرف مسعود مخالفت کند.
بعد مسعود خطاب به مریم ادامه داد: تو منکر آن شدی و به ظاهر نمیخواستی آن را قبول کنی، این ظاهر قضیه بود اما در باطن شما قبول کرده بودید.
خانم رجوی شما با افراد خودتان هم رو راست نبوده و نیستید و همیشه با دروغ و کلک با آن افراد کار کرده و می کنید. خانم رجوی به راستی شما از چه چیزی می هراسید؟
بارها و بارها از شما خواستیم ومیخواهیم که در یک مناظرۀ تلویزیونی با ما که زمانی در کنار تو وآن همسر فراریت بودیم حاضر شوی مایی که وقتی به ماهیت کثیف تو و همسرت پی بردیم جدا شدیم و از منتقدین شما شدیم و بارها دعوت کردیم وحتی گفتیم در تلویزیون خودتون یعنی در سیمای آزادی برای مناظره با ما حاضر شوید ولی شما دعوت ما را بی پاسخ گذاشتید چرا؟
از چه چیزی شما فرار میکنید؟؟. بله شما خوب می دانید که افرادی مثل مرا نمیتوانید با پول بخرید. یادتان می آید که وقتی آن خبرنگار ایتالیائی می خواست از شما چندتا سؤال بکند افراد تو به آن خبرنگار گفتند: اینطوری نمیشود شما اول باید سؤالات خودتون را برای ما بفرستید ما نگاه کنیم هر کدام را لازم دانستیم جواب میدهیم و آنهایی را که نمی خواهیم جواب بدهیم حذف می کنیم؟!!
خانم رجوی دجالیت وعوام فریبی شما هیچ وقت پایانی نداشته و ندارد و شما به هر قیمتی میخواهید کشتی به گل نشستۀ فرقه تان را نجات بدهید اما زهی خیال باطل که دستان آغشته به خون خودتان را نمی توانید پاک کنید و با هیچ لباس زیبا نمی توانید خودتان را حامی حقوق بشر بدانید. تو و آن همسر فراریت یک روز که خیلی دیر نیست به پای میز محاکمه کشانده شده و در برابر قانون و عدالت قرار خواهید گرفت که در آنجا باید پاسخگوی جنایتها و خیانتهایتان باشید. در آن زمان می خواهید چه کار کنید؟ یعنی زمانی که همگان خواهند دید که چه کسی مزدور بوده است؟…
زهرا معینی – آلمان هفتم ژانویه ۲۰۱۶