رهبری سازمان مجاهدین در سی و چند سال گذشته ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی داشته و این “مبارزه” را انحصار خود دانسته و هر کسی که از آن جدا شده باشد ولی بطور فعال و آشکار با آن سازمان مخالفت داشته باشد را آنچنان زیر فشار روحی می گذارد که باید پیوسته بطور مستقیم و غیر مستقیم “قسم و آیه” بخواند که با رژیم جمهوری اسلامی ضدیت دارد و مخالفتش با سازمان مجاهدین به معنی نزدیکی او به رژیم نیست. اما، رفتار و عمل رهبری این سازمان، بویژه مسعود رجوی در قبال جداشدگان از این تشکیلات و خانواده آنها نشان می دهد که این سازمان به هیچ وجه در حال مبارزه ای منطبق بر منافع ملی مردم ایران با جمهوری اسلامی نیست. اگر خود این سازمان چنین ادعائی دارد، می تواند کماکان راهش را دامه دهد
فریبکاری رهبری سازمان مجاهدین خلق بیش از پیش رنگ می بازد
حنیف حیدرنژاد ـ 30.12.2015
http://www.hanifhidarnejad.com
سپهر محمدرحیمی، جوان بیست ساله و فرزند ابراهیم محمدرحیمی (عباس)، در نامه ای به تاریخ 28 دسامبر برای زید رعد الحسین، کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد به روشنگری در مورد اتهامزنی سازمان مجاهدین بر علیه او و پدرش پرداخته است.[1]
این نامه کوتاه همانقدر که روشنگر است، به لحاظ عاطفی نیز تاثیر گذار بوده و نشان می دهد که رهبری سازمان مجاهدین با چه مکانیزم هائی به فریبکاری اقدام می کند. از نظر من چند نکته مهم در این نامه قابل تامل است:
اول: سپهر بیست ساله نمونه ای از جوانان و نسلی است که خود و خانواده اش از یکسو قربانی جنایت جمهوری اسلامی حاکم بر ایران و از سوی دیگر قربانی رهبری سازمان مجاهدین شده اند. او دردِ از هم پاشیدگی خانواده، دوری و جدائی از پدر و مادر و زندگی در محدودیت و سرکوبِ توام با خطر در حکومت اسلامی را تجربه کرده است. دیده که چطور پدر و مادر بزرگش برای بچه هایشان پرپر می زنند و چون شمع قطه قطره آب می شوند.
دوم: خود او به عنوان کسی که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده و بزرگ شده، نمونه نسلی است که تشنه حقیقت است. از دروغ حاکمان در قدرت و یا رهبران هنوز به قدرت نرسیده و از تنفرپراکنی و کشتار بیزار و به دنبال محبت است. آنچه او از هر دو طرف دیده، دروغ بوده و تهدید. و اینک علاوه بر آنها، از سوی همان سازمانی که پدر و مادر و تمام خانواده اش خود را قربانی آن کرده بودند، مورد اتهام همکاری با رژیم جنایتکاران هم قرار می گیرد. او می بیند اگر جمهوری اسلامی ظرفیت آن را داشت که او بتواند به همراه پدر و مادربزرگش به دیدن پدر و مادرش در قرارگاه اشرف در عراق برود، سازمان مجاهدین ظرفیت آن را ندارد که حتی بگذارد مادرش با او در انگلستان تماس تلفنی داشته باشد.
سوم: واکنش سازمان مجاهدین از طریق نوشته های با نام یا بی نام و نشان بر علیه سپهر و پدرش نشان میدهد که این سازمان ذره ای به آنچه که در مورد مسائل انسانی ادعا می کند وفادار و پایبند نبوده یا به عبارت بهتر، آنچه که ادعا می کند یک فریبکاری بزرگ است. سپهر و پدرش “عباس آقا” با طرح یک خواسته انسانی، رهبری سازمان مجاهدین را به آنجا کشاندند که نقاب از چهره برکشیده و نشان دهد تا کجا از انسانیت و پذیرش ابتدائی ترین خواسته ها تهی شده یا با آن در دشمنی قرار دارد.
چهارم: رهبری سازمان مجاهدین در سی و چند سال گذشته ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی داشته و این “مبارزه” را انحصار خود دانسته و هر کسی که از آن جدا شده باشد ولی بطور فعال و آشکار با آن سازمان مخالفت داشته باشد را آنچنان زیر فشار روحی می گذارد که باید پیوسته بطور مستقیم و غیر مستقیم “قسم و آیه” بخواند که با رژیم جمهوری اسلامی ضدیت دارد و مخالفتش با سازمان مجاهدین به معنی نزدیکی او به رژیم نیست. اما، رفتار و عمل رهبری این سازمان، بویژه مسعود رجوی در قبال جداشدگان از این تشکیلات و خانواده آنها نشان می دهد که این سازمان به هیچ وجه در حال مبارزه ای منطبق بر منافع ملی مردم ایران با جمهوری اسلامی نیست. اگر خود این سازمان چنین ادعائی دارد، می تواند کماکان راهش را دامه دهد. حاصل این سیاست و این “مبارزه” عملا طولانی تر کردن عمر رژیم جمهوری اسلامی و به کشته دادن هزاران هزار انسان و به سوگ کشاندن خانواده های آنان و به عقب انداختن یک تحول دمکراتیک در ایران بوده است. در واقع “مبارزه با رژیم” یک سپر دروغین، برای پنهان شدن رهبری سازمان مجاهدین بوده است که با پناه گرفتن در پشت آن بتواند به توجیه سیاست های خود بپردازد. باید توجه داشت که مهمتر از تعویض قدرت و رهبری سیاسی در ایران، این موضوع قرار دارد: قرار است کدام ارزش برود و چه ارزش هائی جایگزین آن شود؟ مسعود رجوی و سازمان تحت رهبری او نشان داده اند که با ارزش هائی چون انسانیت، محبت، عشق، روابط خانوادگی، حقیقت، صداقت، مسئولیت پذیری و پاسخگوئی، شفافیت، عدالت و … بیگانه و حتی با آن در دشمنی اند. مسعود رجوی نشان داده است که هر صدای معترض باید خفه شود و برای پنهان نگه داشتن حقیقت، هرکجا لازم باشد باید افراد خانواده در مقابل همدیگر قرار داده شوند.
مبارزه با جمهوری اسلامی در سی و هفت سال گذشته توسط مردم ایران ادامه داشته است. این مبارزه با سازمان مجاهدین شروع نشده و به آن منحصر نمی شود. نیاز و ضرورتی هم وجود ندارد تا هر کسی که به مخالفت با سازمان مجاهدین و مسعود رجوی بر می خیزد ابتدا بر مبارزه خود با رژیم جمهوری اسلامی تاکید کند. سازمان مجاهدین قصد دارد تا با اتهام زنی، جداشدگان از این تشکیلات را با بحران اعتماد به نفس مواجه کرده، آنها را به لحاظ روحی و وجدانی دچار مشکل کرده یا آنها را از اتهام زنی بترساند.
یک مبارزه واقعی برای جایگزین کردن ارزش های انسانی می تواند همزمان در چندین و چند جهت ادامه داشته باشد. برای برقراری حاکمیت مردمی در ایران، برای ایجاد یک سیستم سکولار و آزاد و دمکراتیک و برای برقراری یک حاکمیت قانونی مبتنی بر حقوق بشر، مبارزه با هر فرد و هر حکومت و هر سازمانی که مانع تحقق این خواسته ها باشد یک ضرورت است. تاکید می شود یک ضرورت است و نه یک انتخاب. در این مبارزه، اولویت ها هر زمان جابجا می شوند. اولویت در این زمان، همانگونه که عباس به فرزندش سپهر گفته است مبارزه با جمهوری اسلامی است.
نمونه سپهر و پدرش و رفتار سازمان مجاهدین با آنها به خوبی نشان می دهد، ارزش هائی که این سازمان دنبال می کند با خواسته های مردم ایران، در تضاد و در دشمنی است. خواسته ها و ارزش هائی همچون احترام به ارزش انسان و خانواده، دوری از تنفرپراکنی و اتهام زنی و پایبندی به قانون و احترام به حقوق دیگران.
ابراهیم محمدرحیمی (عباس) شاید در آخرین روزهای زندگی، هنوز هم در بستر بیماری برای عشق و انسانیت تلاش می کند، از حقوق انسانی و خانوادگی اش دفاع می کند و نشان می دهد که مبارزه مردم ایران نه فقط برای تغییر یک سیستم سیاسی، بلکه برای تغییر ارزش هاست. منش و مرام عباس و تلاش فرزندش سپهر برای روشنگری و برای شناخت حقیقت، پایبندی آنها به همین اصول اخلاقی و انسانی است.
حنیف حیدرنژاد
8 دی 1394، 29 دسامبر 2015
http://www.hanifhidarnejad.com
1- نامه سپهر محمدرحیمی از بیمارستان «یو سی ال اچ» لندن به کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد
____________________________________
آرشیو موضوع : حنیف حیدرنژاد
محبوب ترین مطالب برای موضوع حنیف حیدرنژاد
- حنیف حیدر نژاد: بن بست های استراتژیک رهبری سازمان مجاهدین خلق (۱) – 489 views
- حنیف حیدرنژاد: بن بست های استراتژیک رهبری سازمان مجاهدین خلق (۲) – 416 views
- حنیف حیدرنژاد : مرگ افراد سازمان مجاهدین در عراق و لیبرتی؛ ابهامات و پرسش ها – 336 views
- حنیف حیدر نژاد: جایتکار خوب، جنایتکار بد! – 296 views
- حنیف حیدرنژاد: بن بست های استراتژیک رهبری سازمان مجاهدین خلق،پایانی – 287 views
- حیدرنژاد:چرا مریم رجوی بر”تسلیح” ساکنین کمپ لیبرتی در عراق اصرار می کند … – 227 views