و در این بستر فرقه ها بطور خودجوش و آتودینامیک محصولات ایدئولوژیک و سیاسی و فرهنگی خود را تولید و پرورش می دهند، که بعد ها این محصولات تبدیل به” ویژگی های” یک فرقه می شوند و در فرقه به عنوان “روش ومنش” نهادینه می شوند. یکی از ویژگی های برجسته فرقه ها “عدم تحمل و ظرفیت انتقاد پذیری” آنان می باشد، والزاما این ویژگی از ابتدا با عناصر تشکیل دهنده فرقه آمیخته نبوده است ولی بتدریج رهبر فرقه بخاطر منافع فردی خود آن را به تمامی ارکان واعضای فرقه منتقل می کند. و بدین ترتیب فرقه ها از جمله فرقه مجاهدین برای سرکوب منتقدین خود، از یک طرف در درون فرقه بطور آتودینامیک و درون جوش به زندان و شکنجه وقتل روی می آورند و از طرف دیگر در بیرون فرقه با بکارگیری “فرهنگ لومپنیزم” به سراغ منتقدین خود می روند که نگارنده از هر دو شیوه فرقه مجاهدین بی نصیب نمانده است.
نگارنده بعد از بیش از هشت سال حبس بودن در زندان انفرادی رهبر فرقه در قرارگاه اشرف به مدت نزدیک به دو سال نیز درزندان های اطلاعات و امنیت و سپس ابوغریب آقای صدام حسین به سر بردم و حالا نیز در خاک اروپا به جرم اینکه “استراتژی مبارزه مسلحانه” آقای رجوی را به نقد کشیده ام مورد اهانت و حملات عصبی و بیمار گونه فرقه مجاهدین قرار گرفته ام. من در هفته گذشته مقاله ای را …
دستاورد فرهنگی فرقه ها
توضیح: این مطلب در 24 اکتبر سال 2003 نوشته شده و در همان تاریخ در سایت ایران اینترلیک منتشر شده استکه ایران قلم آن را بازنشر می کند. 20.12.2015
منبع : ایران اینترلینک
http://www.iran-interlink.org/files/Farsi%20pages/sobhani241003.htm
24 اکتبر2003 ـ آلمان ـ محمد حسین سبحانی
بطور عام و کلاسیک فرقه ها ویژگی های مشخصی دارند، ولی شاخص اساسی و بنیادی برای شکل گیری و تکامل یک فرقه از جمله یک فرقه مذهبی داشتن رهبرخود خوانده وانتصابی می باشد، انتصابی بدین معنی که خودش، خودش را منصوب کرده است.
رهبران فرقه ها با استفاده از عنصر ” تلقین”( در بعضی از فرقه ها اساسا با روش هیپنوتیزم نکات مورد نظررهبر فرقه به اعضا منتقل می شود) وبکارگیری روایت های مذهبی تحریف شده، نقش خدا را برای اعضای فرقه ها بازی می کنند و هر چقدر که رهبر فرقه لازم ببیند، فرقه و اعضای فرقه را به سمت خرافات و مطلق انگاری و دو قطبی دیدن مسائل ایدئولوژیک و سیاسی به پیش می برد تا دیکتاتوری” خدای فرقه” برای مدت بیشتری تامین شود.
و در این بستر فرقه ها بطور خودجوش و آتودینامیک محصولات ایدئولوژیک و سیاسی و فرهنگی خود را تولید و پرورش می دهند، که بعد ها این محصولات تبدیل به” ویژگی های” یک فرقه می شوند و در فرقه به عنوان “روش ومنش” نهادینه می شوند.
یکی از ویژگی های برجسته فرقه ها “عدم تحمل و ظرفیت انتقاد پذیری” آنان می باشد، والزاما این ویژگی از ابتدا با عناصر تشکیل دهنده فرقه آمیخته نبوده است ولی بتدریج رهبر فرقه بخاطر منافع فردی خود آن را به تمامی ارکان واعضای فرقه منتقل می کند.
و بدین ترتیب فرقه ها از جمله فرقه مجاهدین برای سرکوب منتقدین خود، از یک طرف در درون فرقه بطور آتودینامیک و درون جوش به زندان و شکنجه وقتل روی می آورند و از طرف دیگر در بیرون فرقه با بکارگیری “فرهنگ لومپنیزم” به سراغ منتقدین خود می روند که نگارنده از هر دو شیوه فرقه مجاهدین بی نصیب نمانده است.
نگارنده بعد از بیش از هشت سال حبس بودن در زندان انفرادی رهبر فرقه در قرارگاه اشرف به مدت نزدیک به دو سال نیز درزندان های اطلاعات و امنیت و سپس ابوغریب آقای صدام حسین به سر بردم و حالا نیز در خاک اروپا به جرم اینکه “استراتژی مبارزه مسلحانه” آقای رجوی را به نقد کشیده ام مورد اهانت و حملات عصبی و بیمار گونه فرقه مجاهدین قرار گرفته ام.
من در هفته گذشته مقاله ای را تحت عنوان” جایزه صلح نوبل و مبارزه مسلحانه!!” بتحریر در آوردم و اهدای جایزه صلح نوبل را به خانم شیرین عبادی وسپس استقبال گسترده مردم در داخل و خارج از کشورواقبال عمومی داخلی و بین المللی ناشی از آن را از حوزه صرفا فردی سرکار خانم شیرین عبادی خارج کرده و آنرا علامتی از برتری، اقبال مردمی، و واقعی بودن مشی و استراتژی اصلاح طلبانه ومبارزه سیاسی اجتماعی مسالمت آمیز نسبت به استراتژی مبارزه مسلحانه و تروریستی و خمپاره زنی در خیابانهای تهران تحلیل نمودم وسکوت اولیه فرقه مجاهدین و سپس نیش و کنایه بعدی این فرقه نسبت به خانم عبادی را در این چارچوب تحلیل کردم.
هر کس میتواند ارزیابی و دیدگاه من در این مورد را نقد یا تایید کند و این حق دمکراتیک هرفرد یا گروهی است ولی شما فکر میکنید که فرقه مجاهدین خلق چگونه با مقاله من برخورد کرده است؟چند روز قبل سازمان مجاهدین با قلم آقای محمد علی جابرزاده(اسم مستعارمینو یزدانی) به صحنه آمد و در سایت جبهه همبستگی وابسته به فرقه مجاهدین در نوشته ای!! اقدام به پاسخ دادن به مقاله من کرد.
من بعد از خواندن نوشته سازمان مجاهدین احساس دوگانه ای داشتم، از یک طرف احساس شرم کردم که روزگاری من یکی از مسئولین این فرقه بوده ام و از طرف دیگر وقتی دیدم دیگر “مجاهد” نیستم شور و شوق تمام وجودام را فرا گرفت.
نوشته سازمان مجاهدین را در انتهای این مقاله می آورم تا خوانندگان خود قضاوت کنند که چگونه فرهنگ لومپنیزم در این نوشته موج میزند، لطفا به کلمات زیر توجه کنید:
1. بریده مزدور
2. سگ درگاه آخوند ها
3. پا دوی جان به کف آخوند ها
4. آقای احمق
5. بی سواد سیاسی که “هر” را از” بر” تشخیص نمی دهی
6. خر اخمو
7. مسخره خدا
8. مزدور ابله
9. ابله سر تا پا حماقت
10. سگ قلاده به گردن
11. مزدور حماقت پیشه
12. مزدوران دستمال به دست
تازه از کلمات مشابه فاکتور گرفته ام، حتما باور نمی کنید ولی واقعیت دارد و سازمان مجاهدین تمام این کلمات مودبانه را فقط دریک مقاله بکار گرفته است.
و اکنون شما کلمات مودبانه دیگری مانند معتاد خمینی، پاسدار سیاسی، مزدور اجاره ای، دم و دنبالچه شاه و شیخ، گند گاو چاله دهان و….. که این فرقه در گذشته و حال علیه دیگر منتقدین سیاسی و استراتژیکی خود در سطح اپوزیسیون و همچنین در داخل زندان انفرادی با بکارگیری و استفاده از رکیک ترین کلمات موجود در” فرهنگ فرقه” که علیه من و دیگر اعضای معترض و دگر اندیش سازمان بکار برده اند( که قلم از نوشتن آن شرم دارد) را به مجموعه بالا اضافه کنید و ببینید جامعه ایران با چه پدیده دمکرات منشی روبرو می باشد و در انتظار است که این ایدئولوژی و این فرقه برایش ارمغان آزادی بیاورد.
فرض محال که محال نیست ، ولی فرض میکنیم آقای رجوی شما توانستید بر سر مردم و اپوزسیون و نخبگان سیاسی ایران کلاه بگذارید وبه حاکمیت برسید.
حال سوال این است تفکر و ایدئولوژی که هنوز قدرت را قبضه نکرده و با مخالفین و منتقدین خود در خاک اروپا با چنین فرهنگ حذفی و بی ادبانه برخورد می کند، در داخل زندان هایش در داخل ایران هنگام داشتن حاکمیت سیاسی و قدرت نظامی و امنیتی چه خواهد کرد؟ که البته در زندان های انفرادی قرارگاه اشرف و زندان ابوغریب آنچه که از ماهیت این فرقه بر میآمد و می توانست انجام بدهد،انجام داد که هنوز تمامی ابعاد آن بازگو نشده است.
آقای رجوی !اگرمن “سگ قلاده به گردن” و یک “بیسواد سیاسی” و…هستم که “هر” را از”بر” تشخیص نمی دهم باید پرسید چرا و چگونه این بیسواد سیاسی که ضمنا” ابله و احمق” نیز می باشد یکی از مسئولین سازمان شما بوده است؟( به لیست اسامی مسئولین سازمان مجاهدین خلق چاپ شده در نشریه مجاهد که ضمیمه این مقاله می باشد توجه کنید)
پس چگونه مسئول اول فعلی سازمان شما یعنی خانم مژگان پارسایی در سطح تشکیلاتی پایین تری( رده 415 شورای مرکزی) قرار داشته و در سال 1370 تحت مسئولیت این” بیسواد احمق” بوده است؟
پس چگونه مسئول قبلی سازمان شما یعنی خانم بهشته شادرو( رده 242 شورای مرکزی) هم سطح تشکیلاتی این” ابله سر تا پا حماقت” بوده است؟
من فقط یک جمله به شما به عنوان رهبر فرقه مجاهدین میگویم و من رابس:
استراتژی مبارزه مسلحانه و تروریستی دیکتاتور زا و دیکتاتور پرور است .
ضمیمه ها:
متن کامل مقاله سازمان مجاهدین به نقل از یکی از سایت های این سازمان( سایت جبهه همبستگی تاریخ 25 مهر1382 )
اضهار لحیه سگ درگاه آخوند ها بریده مزدور سبحانی در مورد جایزه نوبل و
استراتژی اصلاح طلبی( بخوانید استراتژی خفت و نوکری و دریوزگی)
بریده مزدور و پادوی جان به کف آخوندها محمد سبحانی در سایت ایران دیده بان اظهار لحیه فرموده اند که چرا مجاهدین در مورد جایزه صلح خانم عبادی سکوت کرده اند. این آقای احمق که حتی حروف الفبای سیاست را هم نمیداند و تمام تعجب این است که با این همه بیسوادی سیاسی چطور خط نویس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شده است( چون هر کسی اظهارات این سگ درگاه آخوند ها را می خواند) به این اندازه دستگیرش می شود که این موجودات بقول ایرانی ها هر را از بر تشخیص نمی دهند. آن چیزی که خر اخمو را هم به قهقهه می اندازد این است که نوشته است این جایزه نوبل نشان دهنده پیروزی یک استراتژی بر استراتژی دیگر شده است(منظوراین ابله این است که این جایزه برتری استراتژی تسلیم و مزدوری( بخوانید اصلاح طلبی) را بر استراتژی مبارزه مسلحانه ثابت کرده است؟ آیا الان انتخابات آزاد در ایران شروع شده؟ آیا شلاق و شکنجه منع قانونی پیدا کرده است؟ آیا از این به بعد هر روز توی کوچه و خیابان کسی را به دار نمی آویزند؟ آیا قاتل شهید زهرا کاظمی پیدا شده است؟ آیا رژیم آخوندی با سازمان ملل سر ساختن سلاح هسته ای به توافق رسیده است. آیا زنان از حق طلاق برخوردارند؟آیا دانشجویان مفقود شده در تظاهرات دانشجویی پیدا شده اند و آیا همان یار دیرین اصلاح گرایی( هاشم آغاجری) از زندان آزاد شده است؟ آیا زنان می توانند در مسابقات فوتبال مردان به عنوان تماشاچی حضور داشته باشند و سخت تر از این میتوانند روسریشان را بردارند و آیا همین خانم برنده جایزه که به روسری باور ندارد(چون در پاریس آن را برداشته بود) می تواند در تهران بی روسری ظاهر شود. این ابله سر تا پا حماقت نوشته است که استراتژی اصلاح گرایی به مدت 100 سال است که در ایران سابقه دارد!!! خب مسخره خدا اگر یک استراتژی 100 سال ادامه داشته باشد و به نتیجه نرسیده که دیگر استراتژی نمی شود. لابد اصلاح طلبان قلابی و اربابان این سگ قلاده به گردن هم منتظرند تا 100 سال بشود و بعد به نتیجه برسند. نه آقای مزدور حماقت پیشه اگر مردم از فرصتی دارند استفاده می کنند تا شعار های خودشان را در مراسم ها و حوادث پیش آمده بدهند برای خوش آمد اربابان تو و شیخ های خندان بی ریشه نیست. آنها فقط دنبال فرصتی میگردند که کمتر دستگیر و اعدام شوند و بتوانند ابراز وجود کنند و خواسته های خودشان را به زبان بیاورند و شعارهای آنها حتی در استقبال از خانم عبادی هیچ فرقی با شعار های گذشته آنها که کلیت رژیم آخوندی را نابود می خواهد نداشت( آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه) زندان شکنجه دیگر اثر ندارد. آزادی عدالت این است شعار ملت. و این مردم در یک خیزش عظیم توده ای در آینده ای نزدیک توی مزدور و روسای پلیدتو همان شیخکان خندان ضد بشر را از خاک وطن جارو خواهند کرد و آنوقت تو خواهی دید که کدام استراتژی جواب میدهد و کدام نمی دهد.
مرگ برمزدوران دستمال به دست حکومت جلادان
مرگ بر اصلاح طلبان قلابی
زنده باد خیزش خلق در زنجیر ایران برای عدالت و آزادی
_________________________
آرشیو موضوع : محمد حسین سبحانی
محبوب ترین مطالب برای موضوع محمد حسین سبحانی
- ایران قلم: حضور فرمانده لشکر فدایی مسعود رجوی در آلمان، تهدیدی برای دمکراسی است – 1,350 views
- محمد حسین سبحانی:چرا مجاهدین خلق، در تشکیلات خود شریعتی زدایی کردند؟ – 1,027 views
- اعضای “شورای ملی مقاومت”بدانند که چه نانی میخورند؟ – 1,014 views
- خروج ممنوع ! نقض حقوق بشر در کمپ های سازمان مجاهدین خلق – 832 views
- نامه ایران قلم به آقایان رابرت فورد و دانیل بنجامین – 811 views
- محمد حسین سبحانی: در باره قلم ـ بمناسبت هک شدن و بازسازی مجدد سایت ایران قلم – 795 views