نامه های خانواده ها به بان کی مون و درخواست کمک
کانون آوا و انجمن فراق، نهم دسامبر ۲۰۱۵:… برادر من مانند دیگر ساکنین لیبرتی اجازه تماس با خانواده – حتی بصورت نامه نگاری – هم ندارد وبنابراین فردی هست سلب اختیار واراده شده که انتخابی بغیر از اقامت درکمپ لیبرتی نا امن و تحت فشار دستگاه مغزشویی مسعود رجوی، ندارند. مسعود رجوی با کار منظم وبی مانع مغزشویی خود ، موفق شده که درعرض این سی سال ، این افراد را به آلات دست خود تبدیل کرده …
رضا اکبری نسب، کانون آوا، نهم دسامبر ۲۰۱۵:
لینک به منبع
عالیجناب!
درسال۱۳۶۳ هجری شمسی برادر من مرتضی اکبری نسب بهمراه عائله اش ( همسر وسه فرزند ۲تا ۵ساله) ، ایران را بقصد پایگاه های سازمان مجاهدین خلق درکردستان ایران وعراق وبا نیت داشتن آزادی بیشتر ترک کرد.
اوبلافصله بعد ازاستقرار درمقرهای گروه سکتاریستی مسعود رجوی، تمام اختیاراتش را ازدست داده ومنفرد گردید واین نقطه ضعف او سبب آن گردید که همسر ۲۴ ساله، غیر سیاسی و تقریبا بیسوادش بنام خدیجه نیکنام را دراختیار تشکیلات رجوی بگذارد تا ازاو بعنوان یک رزمنده درعملیات فروغ جاویدان مرداد ۱۳۶۷سوء استفاده کرده وبه کشتن دهد.
پسر بزرگش یاسر اکبری نسب که دراردوگاهی در آلمان وتحت سرپرستی فرماندهان رجوی بسر میبرد، قبل از رسیدن به سن قانونی و با وعده دیدار پدر به کمپ اشرف عراق کشیده شد که هرگز اجازه بازگشت به آلمان را پیدا نکرد و بدنبال اعتراضات چندین ساله به رهبری تشکیلات، عنصر نامطلوب شناخته شد ودرسال ۱۳۸۵ درعراق با عنوان خود سوزی بقتل رسید وبدون اجازه کالبد شکافی ازطرف پزشکان معتمد ما، در همان کمپ بخاک سپرده شد!
با این توصیف وبا توجه به اطلاعاتی که هم جناب عالی وهم من از گروه های سکتاریستی و مستبدی مانند گروه رجوی وهم وضعیت عراق داریم، خطر بالقوه که هرازچندگاهی به بالفعل تبدیل میشود ، جان این برادر بشدت مظلوم مرا تهدید میکند .
با این توضیح که:
۱- برادر من مانند دیگر ساکنین لیبرتی اجازه تماس با خانواده – حتی بصورت نامه نگاری – هم ندارد وبنابراین فردی هست سلب اختیار واراده شده که انتخابی بغیر از اقامت درکمپ لیبرتی نا امن و تحت فشار دستگاه مغزشویی مسعود رجوی، ندارند.
۲- مسعود رجوی با کار منظم وبی مانع مغزشویی خود ، موفق شده که درعرض این سی سال ، این افراد را به آلات دست خود تبدیل کرده واز عاطفه واحساس انسانی خالی کند و دادن ملاقات به آنها را ، که قسمتی ازعواطف آنها را فعال میکند، برای دستگاه استبدادی خود خطرناک دانسته وراسا مانع این دیدار هاست که این امربا هیچیک ازموازین قانونی وانسانی مطابقت نداشته و نوعی نسل کشی بحساب میآید!
۳- شخصا اغتراض شدید خود را به بیعملی دولت ها وسازمان های حقوق بشری وبین المللی ذیربط در جمع نکردن این دستگاه استبدادی مسعود رجوی به استحضار میرسانم.
۴- برای جبران این وضع ورعایت حقوق انسانی خانواده ها وساکنین لیبرتی که من آنها را اسیر مطلق رجوی میدانم، درب کمپ لیبرتی بروی خانواده های همدرد من بازشده ویک ملاقات حضوری واقعی وآزادانه با حضور نماینده UN انجام گیرد.
با احترامات فائقه
رضا اکبری نسب
تبریز- ایران – ۹ دسامبر ۲۰۱۵ – ۱۸ آذرماه ۱۳۹۴
رونوشت:
– جان کری،-وزیر امورخارجه آمریکا
– زید عبدالحسین، کمیسر حقوق بشر ی سازمان ملل متحد
– خانم فلاویا پانسیری، نایب رئیس کمیسر عالی حقوق بشر
– جان کوپیس نماینده ویژه دبیر کل
– خانم جین هول لوت.نماینده ویژه کمیساریا درعراق
– آنتونیوگوتیرز کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل متحد.
–
عباس فنودی، انجمن فراق، نهم دسامبر ۲۰۱۵:
لینک به منبع
جناب آقای بانکی مون
دبیر کل سازمان ملل متحد
با سلام و احترام
اینجانب عباس فنودی، پدر زهرا فنودی هستم که از سال ۱۳۸۰ شمسی به همراه همسرش، محمدرضا حسین نژاد، گرفتار سازمان مجاهدین خلق شده و از آن سال در اردوگاه اشرف زندانی شده است. این دو تاکنون نتوانستهاند با خانواده خود تماس و ملاقاتی داشته باشند. اکنون مدتی است که همسر دخترم را به آلبانی منتقل کردهاند ضمن اینکه در تمام این سالها نیز آنها را بهزور از یکدیگر جدا نگهداشته و از حال یکدیگر بیخبر هستند. درحال حاضر دخترم در کمپ لیبرتی است، هیچگونه خبری از وضعیت او نداریم و سران سازمان نیز اجازه ملاقات با فرزندمان را نمیدهند و با فریب و تهدید و ارعاب او را از ملاقات با ما ترساندهاند.
من به عنوان پدری که سالهاست از فرزندم دور و بیخبر هستم و با توجه به بیماری و کهولت سن من و مادرش، بیصبرانه منتظر کوچکترین خبری از سلامت او و یا اجازه ملاقات او بهدوراز فضای دیکتاتوری سازمان هستیم. عاجزانه از تمام مقامات مسئول و ذیصلاح تقاضا دارم به خواسته من و هزاران خانواده دیگر رسیدگی شود و امکان ملاقات با فرزندانمان را برایمان فراهم کنند.
البته تا کنون بسیاری ازایندست نامهها و تقاضاها به مجامع حقوق بشری ارسال شده است که هرگز نه پاسخی به آنها داده شده و نه اقدامی برای رسیدگی به آنها صورت پذیرفته است.
شاید نیاز نباشد که وظیفه شما را بهعنوان یک مقام مسئول در مقابل یک گروه تروریستی و هزاران خانواده چشمانتظار و بیخبر از حالوروز فرزندانشان یادآور شویم. با توجه به اوضاع نابسامان کشور عراق و عدم امنیت منطقه و بمباران اخیر کمپ لیبرتی و درخطر بودن جان فرزندان اسیرمان، خواستار پایان اقامت آنها در آن کشور و آزادیشان از فریب و دیکتاتوری سازمان مخوف مجاهدین خلق هستیم.
استدعا دارم این نامه را از نگاه یک پدر و مادر پیر و دلتنگ فرزندشان بخوانید و اقدام مثبتی در جهت رفع این نگرانی انجام دهید.
با تشکر
عباس فنودی، پدر زهرا فنودی