چند هفته قبل از اینکه این درگیریها شروع شود،مسعود رجوی در نشست ویدئویی افراد سازمان را توجیه کرده بود که نیروهای عراقی قصد تصرف اشرف را دارند و با شانتاژ وقایع را ورونه جلوه داده بود وبه همین دلیل فرماندهان نفرات را درصحنه ترغیب میکردند و فرمان حمله میدادند تا در آن صحنه نفرات خودی کشته بشوند و از قبل تیمهای اموزش دیده شروع کرده بودند به خلع سلاح ادوات زرهی و سلاحهای سبک و طبق برنامه قرار بودتا اولین نفری که کشته شد وبه زمین افتاد دیگر فرماندهان میدان را ترک کنند و به مناطق امن بروند…یادم میاد که فرزانه میدانشاهی که الان یکی از مسئولین ارشد سازمان در آلبانی شده است، با بلندگو میگفت نترسید این تیرها مشقی هست و نترسید بروید جلو و … درجبهه دیگر علیرضا امام جمعه به نفرات فرمان حمله به سمت نیروهای عراقی را می داد و انهم با تیروکمان وخودش درعقب صحنه بود و درجا تعدادی درهمان صحنه به خاک وخون افتادند..
احسان بیدی: چوب دو سر طلا، هم خون دادیم هم زمین ـ قسمت دوم
احسان بیدی ـ تیرانا ، سایت نجات یافتگان در آلبانی 24.11.2015
ازانجاییکه اعتراضات تمامی پیکره سازمان را گرفته بود و بطور روزافزون مثل خوره تمامی پیکره را میسوزاند و این قضیه حتی درراس رهبری و شورای رهبری انهم مستثنا نبود و در این شرایط مسعودرجوی و فرقه خودساخته اش دیگر توان پاسخگویی نداشتند. چرا که دربیرون تشکیلات داشت دستش رو شده بود و حتی شورای دست ساز خودش و صدام حسین هم تحت عنوان شورای ملی مقاومت درخارج تلفات داده بود و ریزش داشت. بدتراز آن وقایع اتفاق افتاده در19فروردین بودکه تمامی نفرات از پایین تا بالای تشکیلات شخص مسعود رجوی را علنا مسئول اشتباهات و بنبست موجود در سازمان می دانستند. حتی یادم میاد که بتول رجایی که مسئول تشکیلات دستگاه مخوف رجوی بود و دستش درخون نفرات اغشته شده بود وفرمان قتل خیلی هارا صادر کرده بود ( همان بتولی که بعدازیکسال ازوقایع 19فروردین“” گفتند که سرطان داشته و به نحوی آن هم تصفیه کرده بودند).دریک نشستی به ما گفت که: ” مسعود هم یک ادم است وصاحب زمان نیست و منم مثل خیلی ازشماها معتقدم که 19فروردین اشتباه بود ” و چنان مسعودرجوی را که تا دیروز خدا بود وکسی حق نداشت به ان تشری بزند و مقصر بداند، جایزالخطا دانست و درادامه گفت که:
« خیلی ازخطوط شاید تااینجا اشتباه بوده وشماها حق دارید بگویید که چرا فرماندهان درصحنه نبودند وپس چرا اشرف را کاملا تسخیرنکردند و…»
یادم میاد که در آن نشست صدیقه حسینی ام بود با دیگر مسئولین که خیلی براشفته شدند و میدانستند اگر جلوی انرا بگیرند خیلی گران تمام میشود و یک بار دیگر بتول با ما نشست داشت و بعدها ان را عوض کردند وحتی کار به جایی رسیده بود هرعضوی درهررده ای بدون ترس مسعودرجوی را مقصر جلوه میدادند و دیگر حرمتی برای این بابا قائل نبودند وبدون گفتن لفظ « برادر» او را خطاب میکردند و سوالاتی که فرمانده هان کجا بودند؟ چرا مارا به کشتن دادید؟ را مطرح میکردند حتی با برملاشدن و دستور کشتار زخمی ها و اینکه شاهدان عینی دیده بودند که نفرات خودی سازمان به افراد خودی شلیک کرده بودند تا آنچه مسعود رجوی میخواهد از این قائله در بیاید، از طرفی شاهد رسیدگی نکردن به عمد مجروحین و به کام مرگ بردن آنها بودیم و از طرفی دیگر حنای شورای رهبری هم دیگر رنگی نداشت. کار به اینجا که کشیده شد چندین ماه مسعود رجوی در سکوت مطلق فرو رفته بود و از وی هیچ خبری نبود و یک تنفری ازمسئولین و مسعود رجوی در دل نفرات در حال رشد بود.نیروهای سازمان علنا میگفتند که مترجم های عراقی به ما علنا میگفتند و فریاد میزدند که ما قصد درگیری و تصرف اشرف را نداریم خودتان را درگیر و زخمی نکنید. مترجمین عراقی میگفتند ما به دولت امریکا گفتیم که فقط قصد داریم تا این قسمت را با توافق قبلی انجام شده جلو بیاییم بگیریم و و خواهشا خون ندهید“
سؤالات واقعی وجود دارد که این همه ما خون دادیم پس چرا تصرف اشرف صورت نگرفته بود… وبدترازاین وقتی هرچه جلوتر میرفتیم ابعاد توطئه مسعودرجوی در19فروردین وکارشکینهایی ان روزافزون نمایان میشد. فرارهایی هم چه تک نفره وگاها اکیپی در آن روزها اتفاق افتاده بود.
برای اینکه خوب موضوع روشن شود جا دارد نگاهی به حوادث قبل از19 فروردین بی اندازیم …
چند هفته قبل از اینکه این درگیریها شروع شود،مسعود رجوی در نشست ویدئویی افراد سازمان را توجیه کرده بود که نیروهای عراقی قصد تصرف اشرف را دارند و با شانتاژ وقایع را ورونه جلوه داده بود وبه همین دلیل فرماندهان نفرات را درصحنه ترغیب میکردند و فرمان حمله میدادند تا در آن صحنه نفرات خودی کشته بشوند و از قبل تیمهای اموزش دیده شروع کرده بودند به خلع سلاح ادوات زرهی و سلاحهای سبک و طبق برنامه قرار بودتا اولین نفری که کشته شد وبه زمین افتاد دیگر فرماندهان میدان را ترک کنند و به مناطق امن بروند…یادم میاد که فرزانه میدانشاهی که الان یکی از مسئولین ارشد سازمان در آلبانی شده است، با بلندگو میگفت نترسید این تیرها مشقی هست و نترسید بروید جلو و … درجبهه دیگر علیرضا امام جمعه به نفرات فرمان حمله به سمت نیروهای عراقی را می داد و انهم با تیروکمان وخودش درعقب صحنه بود و درجا تعدادی درهمان صحنه به خاک وخون افتادند….یادم میاد خیلیها مثل من شاهد این صحنهها بودند که علیرضا امام جمعه وفرزانه میدانشاهی وجهانگیر چطوری سوار برماشین شدند و پا به فرارگذاشتند. همچنین یادم میاد که سازمان تیم ترورخودش را از قبل توجیه کرده بود که نفرات معترض و غیره را از پشت بزنند که همین کار را هم به خوبی انجام دادند. بعد هم وقتی گند کار در آمد و اعتراضات رو به گسترش شد، خود مسعود رجوی روی صحنه آمد و گفت:
“گیرم که فرماندهی در صحنه به اشتباه فرمان داده باشد و تحلیل درست از شرایط نداشته باشد و چند مجاهد هم کشته شده باشد ، مهم خط مقاومت است که باید پیش می رفت“
او درهمان نشست باز ادامه داد: ما صلاح دانستیم که بعضی از اعضای شورای رهبری را در جاهایی ضروری سازماندهی کنیم و درحین درگیری به انها پیام دادیم که به مناطقی بروند که ازقبل تعیین شده بود“”
وباز اشاره کرد: اینکه میگویند پس چرا اشرف را نگرفتند خوب معلوم بود بخاطرمقاومت وایستادگی شماها بود. لازم به یادآوری است
که انروز اصلا تجمع نیرو و تهدیدی از جانب نیروهایی عراقی در دیگر اظلاع دفاعی اشرف نبود و اصلا دیده نشده بود و اگر دولت عراق انروز واقعا قصد تصرف اشرف را داشت مثل اب خوردن میگرفت واین مثل روز برای ما روشن بود چون کسی دراشرف نبود که بتواند دفاع کند. با چی دفاع کند؟ جالب تراینکه تمامی مسولین رده بالای سازمان در مناطق سبز و در بیمارستان اشرف بودند.
ادامه دارد
سیاوش رستار: چرا مسعودرجوی قصد دارد البانی را اشرف دوم کند؟ قسمت اول
بنابراین مسعود رجوی تلاش میکند که محیط انها بسته بوده وارتباطی با دنیای خارج نداشته باشند تا روند مغزشویی متوقف نشود و حصار ذهنی افراد فرو نریزد. روشن است که اگر مسعود رجوی این کار را انجام ندهد کارتشکیلات ان نیزتمام است وتمام نفرات را از دست میدهد ونمیتواند ان را پشتوانه ای برای ادامه حیات خودش …ادامه مطلب
احسان بیدی: ناقوسها برای که به صدا در آمده اند؟
چون قبل از من و بعد از من و همگی گفته ایم که این سازمان ماهیتش ایرانی نیست و یک بازیچه برای قدرتها و دولتها میباشد که دست اخرم همان شد.ولی وقتی باز این حوادث را کنار هم میگذرام …ادامه مطلب
سایت نجات یافتگان آلبانی:درگیری بین اعضای ناراضی مجاهدین در آلبانی با جواد خراسان
اعضای ناراضی به جواد خراسان میگویند که برای دیدن اعضای خانواده و دوستان و آشنایان خود به اینجا آمدهایم که با عکسالعمل تند و خشن جواد خراسان مواجه میشوند. جواد خراسان که به دستور سازمان باید افراد جدید الورود به البانی را قرنطینه میکرده تا …ادامه مطلب