در خاتمه یونامی در مهمترین بخش گزارش خود به نقض حقوق بشر ساکنان کمپ لیبرتی اشاره کرده و مینویسد: «نگرانی یونامی در مورد نقض حقوق بشر ساکنان کمپ لیبرتی توسط رهبری مجاهدین ادامه دارد. این ادعاها در طول مانیتور سازمان ملل متحد و در خلال مصاحبه با افرادی که موفق به ترک کمپ لیبرتی شدهاند و همچنین در جریان بحث و گفتگوی خصوصی با افرادی که همچنان در کمپ اقامت دارند با وجود تلاشهای رهبری مجاهدین برای جلوگیری از چنین بحثهایی مطرح شده است. سازمان مجاهدین خلق ایران که دارای ساختار سلسله مراتبی و استبدادی است محدودیتهای شدیدی از جمله حق آزادی حرکت در داخل کمپ و حق ترک سازمان، حق آزادی اجتماعات، همراه با محدودیت تماس با اعضای خانواده (از جمله اعضای خانواده ساکن در کمپ لیبرتی)، دسترسی به ارتباطات عمومی، و دسترسی به مراقبت های پزشکی و درمانی، بر ساکنان لیبرتی تحمیل میکند. »
رجوی خواهان ادامه جنگ در لیبرتی، کمیساریای عالی پناهندگان خواهان انتقال فوری مجاهدین از عراق
ایرج مصداقی 09.11.2015
پس از حملهی اخیر نیروهای وابسته به رژیم به کمپ «لیبرتی» در عراق که منجر به کشته شدن ۲۴ تن از اعضای سازمان مجاهدین و ۳ سرباز عراقی و همچنین مجروح شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر از مجاهدین و ۱۶ عراقی شد تعدادی از ناظران از جمله من، روی مسئولیت مشترک خامنهای و مسعود رجوی در این کشتار، دست گذاشتند. مقاله و گفتگوهای من در این زمینه را میتوانید در آدرسهای زیر ملاحظه کنید:
http://kayhanlondon.biz/fa/1394/08/12
مسعود رجوی که خود را در تنگنا میبیند، تعدادی از بالاترین مسئولان مذکر مجاهدین را که مورد اعتماد وی هستند با نامهای مستعار میرزا ریزبین، سیاوش جعفری، مهدی فیض، هادی محسنی، حسن افتخاری، علیرضا مولانا، عارف شیرازی، محمود پهلوان، به صحنه آورد تا آنچه را که شایستهی خودشان است به دیگران نسبت دهند. در روزهای آینده این لیست میتواند طولانیتر شود.
http://aftabkaran.com/maghale.php?id=5153
http://aftabkaran.com/maghale.php?id=5156
وی که به خوبی میداند چنتهاش خالی است و نمیتواند در مقابل هواداران این سازمان دائم از جیب خود و بالاترین مسئولان این سازمان خرج کند، این عده را با «برقع» و «روبنده» به صحنه میفرستد تا شناسایی نشده و مسئولیتی متوجهشان نباشد.
البته در این میان تعدادی از حقوقبگیران مجاهدین در شورای ملی مقاومت و همچنین تنی چند از هواداران این سازمان از جمله محمد اقبال و پرویز خزایی و حسن حبیبی، حسین فرشید و … که غالباً خصایصی نزدیک به رهبری مجاهدین دارند نیز آستین بالا زده و وارد میدان شدند. توضیح در مورد سوابق هر یک از این افراد مثنوی هفتاد من کاغذ است که در حوصلهی این نوشته نیست.
ادعای مشترک سیاسی تمامی این افراد و ارکستری که مسعود رجوی کوک کرده فارغ از فحاشیهایی که میکنند در این پاراگراف نوشتهی حسن افتخاری که کوشیده در لباس یک کنشگر «چپ» فرو رود و از موضع «سوسیالیستی» پاسخ «کارزار» پیشنهادی فریبرز رئیس دانا برای انتقال مجاهدین به کشور ثالث و امن را بدهد، آمده است:
«به آقای رئیس دانا و همفکران می بایست یادآور شد که مجاهدین مستقر در لیبرتی کودک کمتراز 18 سال نیستند که ایشان اشک تمساح می ریزد. واقعیت این است که کشته شدن و یا صدمه روحی و جسمی هر کدام از آنان جنایت علیه بشریت است اما سازمان ملل، کمیته پناهندگان و دیگر سازمان های مسئول جهانی به تک تک آنان پیشنهاد ترک لیبرتی و مراجعت به کشورهای دیگر داده اند و آنان با آگاهی کامل از خطرات، ماندن در لیبرتی را ترجیح داده اند. هر کدام که تمایل داشته اند اشرف و لیبرتی را ترک کرده اند.»
برای آشنایی با سیاست مسعود رجوی در عراق لازم میبینم به گزارش رسمی ملل متحد در این زمینه اشاره کنم تا فضا برای کسانی که با شرایط عراق و مجاهدین آشنا نیستند و یا فریب ریاکاری مسعود رجوی را میخورند روشنتر شود و چنانچه مایلند اقدامی صورت دهند بدانند مشکل در کجاست و چه کسی مانع اصلی انتقال و به خطر انداختن جان مجاهدین است.
گزارش یونامی در مورد حقوق بشر در عراق – ژانویه تا ژوئن ۲۰۱۳
صفحههای ۱۹ و ۲۰ گزارش یونامی ارگان مسئول ملل متحد در عراق، به وضعیت مجاهدین و کمپ لیبرتی در عراق اختصاص دارد. نگاهی اجمالی به گزارش رسمی این نهاد ملل متحد به خوبی گویای تلاش رهبری مجاهدین برای ایجاد سد و مانع در برابر تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگان جهت انتقال ساکنان و نقض حقوق بشر و حقوق ابتدایی ساکنان کمپ لیبرتی توسط رهبری مجاهدین است. در این گزارش آمده است:
«با توجه به تفاهم نامه امضا شده با دولت عراق در ماه دسامبر ۲۰۱۱ یونامی به بازدیدهای روزانه از کمپ لیبرتی جایی که بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که در حال حاضر در آن به سر میبرند ادامه داده است. این سازمان توسط تعدادی از کشورها به طور رسمی در لیست تروریستی قرار گرفته است.
در ۹ فوریه و ۱۵ ژوئن کمپ لیبرتی هدف حملات راکتی قرار گرفت. در حمله اول، هشت تن از ساکنان کشته شدند و با توجه به گزارش کارکنان درمانگاه دولتی مستقر در کمپ، 71 نفر نیز مجروح شدند. در نتیجه حملهی دوم، دو تن از ساکنان جان باختند. نماینده ویژه دبیرکل هر دو حمله را محکوم کرد و از دولت عراق خواست اقدامات مناسب برای اطمینان از حفاظت و ایمنی ساکنان را اتخاذ کند.
پس از حمله فوریه، رهبری ساکنان [ لیبرتی] خواستار بازگشت به کمپ اشرف شد. همچنین خواهان «تی وال» [دیوار بزرگ بتونی به شکل T) برای همه بلوکها (محلهای اقامت) و امکانات (بالغ بر ۱۷۰۰۰ تی وال ) و تجهیزات حفاظت فردی (PPE) برای هر یک از ساکنان و ۳۸۰ پناهگاه علاوه بر ۱۲۰ پناهگاه موجود در اردوگاه شد. در پایان دورهی این گزارش، دولت عراق ۲۹۶ پناهگاه و ۵۹۱ «تی وال» کوچک ارائه کرد اما توسط رهبری ساکنان [لیبرتی] رد شد و خواهان بازگشت به کمپ اشرف و تجهیزات حفاظت فردی و تیوالهای بزرگ شدند.»
براساس گزارش رسمی ملل متحد، رهبری مجاهدین به جای پافشاری روی انتقال سریع نیروها به جای امن، خواستار ۱۷۰۰۰ «تی وال» یا دیوار بلند شده است. یعنی در ازای هر نفر خواهان دریافت ۶ «تیوال» شده است! و از پذیرش تیوالهای کوچک و پناهگاههای ارائه شده از سوی دولت عراق سرباز زده است. آیا واقعاً مسعود رجوی به دنبال حفظ جان مجاهدین است؟ آیا نزد وی عدد و رقم معنا دارد و یا سنگ بزرگ علامت نزدن است.
لازم به تذکر است که مجاهدین پس از حضور در کمپ لیبرتی وجود «تیوال» ها را که توسط مهندسی ارتش آمریکا و به منظور حفاظت از سربازان آمریکایی تعبیه شده بود غیرضروری دانسته و بنای اعتراض را گذاشتند که این «تیوال» ها ما را به یاد زندان میاندازد. در نتیجه اقدامات و اعتراضات مجاهدین «تیوال»ها از کمپ خارج شدند.
در ادامه، گزارش به کارشکنی مجاهدین در راه انتقال افراد به کشور ثالث اشاره میکند:
«کمیساریای عالی پناهندگان همچنان به منظور شناسایی افراد نیازمند به حمایت بینالمللی و راههای پایدار برای ساکنان کمپ لیبرتی فعالیت میکند.
تا 30 ژوئن سال 2013، ۱۶۰۴ نفر به عنوان افرادی که نیازمند حمایت بینالمللی هستند شناسایی شدهاند. با این حال، تلاش های UNHCR برای پیدا کردن راه حل های پایدار برای ساکنان به خاطر عدم همکاری ساکنان [لیبرتی] با موانعی مانند تحریم مصاحبههای کمیساریای عالی پناهندگان مواجه شده است.
در ماه مارس، دولت آلبانی پیشنهاد پذیرش 210 از ساکنان، برای اسکان مجدد در این کشور را داده بود.
با این حال، سازمان مجاهدین خلق ایران اسامی پذیرفته شده توسط دولت آلبانی را رد کرد و اصرار داشت که این سازمان بایستی تصمیم بگیرد که چه کسانی در آنجا ساکن شوند.
با این حال، سازمان مجاهدین خلق ایران اسامی پذیرفته شده توسط دولت آلبانی را رد کرد و اصرار داشت که این سازمان بایستی تصمیم بگیرد که چه کسانی در آنجا ساکن شوند.
در نتیجه در پایان ماه ژوئن، کمیساریای عالی پناهندگان تنها قادر به اسکان مجدد ۷۱ نفر شد. به طور مشابه، در ماه آوریل دولت آلمان تصمیم به پذیرش ۱۰۰ تن از ساکنان [لیبرتی] برای اسکان مجدد گرفت. در زمان نگارش این گزارش، آمادهسازی برای نقل مکان اولین گروه در ماه جولای در جریان است. »
اولین مشکل کمیساریای عالی پناهندگان این است که ساکنان کمپ به خاطر فشارهای مجاهدین مجبور به بایکوت مصاحبه جهت شروع پروسهی انتقال به کشور ثالث میشوند و زمانی طولانی برای متقاعد کردن آنها به انجام مصاحبه از دست میرود.
سپس فشارهای مجاهدین باعث میشود که به جای ۲۱۰ نفر تنها ۷۱ یک نفر به آلبانی منتقل شوند. این تنها یک نمونه از موانعی است که یونامی روی آن دست گذاشته است.
گفتگو با کسانی که اخیراً در لیبرتی و آلبانی از مجاهدین جدا شدهاند و تجربههای متفاوت آنان از شیوههای گوناگون مجاهدین برای مانعتراشی در مسیر پروژهی انتقال به کشور ثالث و ماندگاری در لیبرتی، حیرت آور است.
در خاتمه یونامی در مهمترین بخش گزارش خود به نقض حقوق بشر ساکنان کمپ لیبرتی اشاره کرده و مینویسد:
«نگرانی یونامی در مورد نقض حقوق بشر ساکنان کمپ لیبرتی توسط رهبری مجاهدین ادامه دارد. این ادعاها در طول مانیتور سازمان ملل متحد و در خلال مصاحبه با افرادی که موفق به ترک کمپ لیبرتی شدهاند و همچنین در جریان بحث و گفتگوی خصوصی با افرادی که همچنان در کمپ اقامت دارند با وجود تلاشهای رهبری مجاهدین برای جلوگیری از چنین بحثهایی مطرح شده است.
سازمان مجاهدین خلق ایران که دارای ساختار سلسله مراتبی و استبدادی است محدودیتهای شدیدی از جمله حق آزادی حرکت در داخل کمپ و حق ترک سازمان، حق آزادی اجتماعات، همراه با محدودیت تماس با اعضای خانواده (از جمله اعضای خانواده ساکن در کمپ لیبرتی)، دسترسی به ارتباطات عمومی، و
دسترسی به مراقبت های پزشکی و درمانی، بر ساکنان لیبرتی تحمیل میکند. »
دسترسی به مراقبت های پزشکی و درمانی، بر ساکنان لیبرتی تحمیل میکند. »
گزارش یونامی به قدر کافی روشن و واضح است اما یکی از مهمترین مواردی که دست رجوی را رو میکند و بیانگر سیاست او برای راحت شدن از «شر» ساکنان لیبرتی و سوءاستفاده از خون آنهاست، تلاش وی برای جلوگیری از «دسترسی به مراقبتهای پزشکی و درمانی» ساکنان کمپ است.
زوج رجوی پس از مرگ هر یک از اعضای مجاهدین با صدور اطلاعیهای مرگ او را به محاصرهی پزشکی اشرف و لیبرتی توسط دولت عراق ربط داده و می دهند و در گزارش سازمان ملل متحد روی نقش خودشان در این فاجعه و اقدام غیرانسانی دست گذاشته شده است.
مسعود رجوی که پاسخی به یونامی [U.N.A.M.I ] بالاترین ارگان سازمان ملل در عراق نداشت در سخنرانی خود خطاب به مجاهدین بی خبر از همه جا که اطلاعی از گزارش یونامی نداشتند گفت:
«این سازمان ملل و یونامی در دستگاه دولتهای حاکم عمل میکند. بقیه حرفها در باره بشر و حقوق بشر مفت و انشانویسی است. حقوق بشر با خون مظلومان نوشته میشود.»
همچنین وقتی رجوی در پیام خود بعد از حملهی موشکی اخیر رژیم به لیبرتی، روی نقش خانوادههای مجاهدین که خواهان ملاقات با فرزندانشان هستند دست گذاشت و آنها را مسئول گرا دادن به رژیم برای حمله به لیبرتی و عزیزانشان معرفی کرد! میدانست چه میگوید و معلوم بود قصد پوشاندن چه چیزی را دارد. خانوادهی عبدالرضا وادیان یکی از قربانیان تلفات موشکی حمله اخیر به لیبرتی، مدتها پشت دیوار این کمپ خواهان ملاقات با عزیزشان بودند ولی با مخالفت مجاهدین روبرو شدند و عاقبت جنازهی وی روی دستشان ماند. مسعود رجوی به این ترتیب پیشدستی میکند تا اثرات احتمالی آن را کم کند و خانوادهی وادیان را عامل کشته شدن عزیزشان معرفی کند!
تمام تلاش مسعود رجوی در این خلاصه شده است تا آنجا که ممکن است در مقابل انتقال مجاهدین از کمپ لیبرتی سد و مانع ایجاد کند. به همین دلیل است که بدترین توهینها را متوجهی کسانی می کند که با تشکیل کمپین در خارج از کشور میکوشند زمینهی انتقال مجاهدین به کشورهای امن را ایجاد کنند. برای نمونه به اتهامات سخیف، زشت و غیرانسانی مطرح شده از سوی محمد اقبال علیه خواهر کوچکترش عاطفه توجه کنید که با تشکیل کمپینی تنها خواهان انتقال مجاهدین به کشور ثالث و امن است.
محمد اقبال پس از انتشار چند مقاله از این دست، نازشست گرفت و به اشارهی مسعود رجوی بلافاصله از لیبرتی به آلبانی و سپس به فرانسه منتقل شد و خانهای مستقل هم برای او تهیه شد.
رجوی این بار نیز فریبکارانه شیپور پیروزی میزند. وی مدعیاست رژیم قصد داشت کل مجاهدین را با این موشکباران نابود کند اما موفق نشد و حالا که تنها قادر به کشتن ۲۴ نفر شده (سه برابر بیشترین تلفات موشکباران در دفعات قبل) بایستی این موفقیت بزرگ را جشن گرفت و از آن طلیعهی شکست و اضمحلال رژیم و ماندگاری مجاهدین را نتیجه گرفت.
در آبان ماه گذشته نیز رجوی در حالی که در جای امن به سر میبرد خطاب به مجاهدین اسیر و بی دفاع ، شعارهایی میداد که با توجه به موقعیت مجاهدین گرفتار آمده در عراق و در دهان گرگ، بعید میدانم نشانهی عقل سلیم باشد:
«امشب و فردا شب لشگرهای فدایی باید آماده جنگ، جنگ تمام عیار باشند. آماده کارزار.
ثار ثار، آماده جنگ و کارزار [ثار ثار=خون خون]
…
از اول میگویم:
قاتلان مجاهدین را باید در برابر عدالت قرار داد تا کیفر ببینند. آنهایی که در پرونده ۱۷ ژوئن [مربوط به سال ۲۰۰۳] شهادت دروغ دادند و آن خودسوزیهای قهرمانانه مشعلهای جاودان و شعلهور آزادی را برانگیختند یک یک باید حساب پس بدهند و در برابر عدالت قرار بگیرند.
از اول میگویم:
خامنهای و رفسنجانی و روحانی و همه آخوندهای دزد و خیانتکار را باید در برابر عدالت قرار داد تا کیفر ببینند.
مالکی باید در برابر عدالت قرار بگیرد. باید به ازای هر مجاهدی که کشته یا زجرکش کرد، کیفر ببیند. طبق شریعت خودش، یکی در برابر یکی. آنهایی که در این سالها به مجاهدین تعرض کردند یک به یک باید کیفر ببینند.
مزدورهایی که به مالکی نامه نوشتند، از قتل عام و کشتار مجاهدین از گروگانگیری و زدن تیر خلاص در اشرف سپاسگزاری کردند یک به یک باید در برابر عدالت قرار بگیرند و باید به کیفر شایسته و سزاوار خودشون برسند.
ارتش آزادیبخش و مؤسسان چهارم در این زمینه با کسی شوخی ندارد. مشت در مقابل مشت و گلوله در برابر گلوله. مقاومت رهاییبخش و ارتش آزادیبخش حق مسلم ملت ماست….
…
گسستن بند از بند خلافت یزیدی، نیل به آزادی و حاکمیت مردم ایران، قیام در برابر ولایت یزیدی، سرنگونی تام و تمام آن با همه خدم و حشم و اعوان و انصارش، این، از ابراز انزجار و نفرت و از نفرین و مرزبندی و تبریجستن با این رژیم و همه عوامل و مزدورانش در هر پوششی که باشند آغاز میشود.
…
در بحثهای رمضان امسال هم گفتم که اگر این بار کسی جرأت کرد که مثل اشرف به لیبرتی حمله کنه، نباید زنده برگردد. این بار با چنگ و ناخن و دندان مقابله میکنیم. میکشم، میکشم هر آنکه خواهرم کشت، هر که برادرم کشت. درس جدیدی میدهیم. درس درخشان. درس کهکشان زهره، و حالا پرچم فروغ به اهتزاز درآمدهاست.»
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=204
پس از این شعارهای پوچ و غیرمسئولانه بود که ۲۴ جنازهی دیگر روی دست مجاهدین ماند و خبری از واکنش «ارتش آزادیبخش و مؤسسان چهارم» در لیبرتی و یگان های ارتش آزادی بخش در داخل کشور که رجوی مدعی بود از شمال غربی تا جنوب شرقی کشور و در جای جای ایران تشکیل شده، نشد، چه برسد که انبوهی بیمار و مسن و از کارافتاده با دست خالی و در حصار و زندان «مشت را در مقابل مشت و گلوله را در برابر گلوله» پاسخ دهند.
او در پیام خود پس از آخرین حملهی رژیم به لیبرتی همچنان مجاهدین را به آمادگی برای کشتارهای بعدی وعده داد و گفت: «با هوشیاری کامل آماده کارزارهای بعدی باشید».
به مغزشویی مجاهدین و ادعاهای ابلهانهای که مطرح میکنند توجه کنید. خامنهای از این که سخنگوی مجاهدین گفته «سلاحهای حفاظت شخصی» مجاهدین را به آنها باز گردانید دچار رعشه شده است. آیا عقل سلیمی برای گویندگان این سخنان میتوان تصور کرد:
کمیساریای عالی پناهندگان در اطلاعیه خود پس از حملهی موشکی اخیر به کمپ لیبرتی خطاب به دیگر کشورها خواستار تخلیه فوری کمپ لیبرتی و انتقال ساکنان آن به محلی امن شد:
«کمیساریای عالی پناهندگان بصورت اورژانس دوباره تقاضای خود از کشورهای دیگر را تجدید میکند و از آنها میخواهد که بصورت فوری برای آنها که هنوز در کمپ لیبرتی مانده اند، راه حل های دراز مدت در این رابطه ارائه دهند. در صورتیکه راه حل های دراز مدت برای انتقال به صورت فوری وجود ندارد، موقعیت خطرناک کمپ لیبرتی ایجاب میکند که به شکل اورژانس کمپ لیبرتی تخلیه شده و ساکنان لیبرتی همگی به محلی امن منتقل شوند تا زمانی که به صورت دائمی به کشور ثالث منتقل شوند. کمیساریا آماده است به تمام دولتها برای دستیابی به این هدف کمک کند.»
اما از آنجایی که رهبری مجاهدین خواستار انتقال ساکنان این کمپ به یک محل امن و نجات جانشان نیست و همچنان خواهان ارتزاق از خون آنان است در تبلیغات خود مطلقاً اشارهای به درخواست کمیساریای عالی پناهندگان نکرده و روی آن تبلیغ نمیکند. چرا که سال گذشته مسعود رجوی به صراحت عنوان کرد که هدف وی ماندگاری در کمپ لیبرتی و «جنگ» است:
«بله، من امشب باز هم میخوام در عهد پرچم در سرفصل سقط شدن بختک مالکی، باز هم چراغ خاموش بدهم. هدف آمادگی و آمادهسازی برای نبرد سرنگونی در کارزارهای پیاپی شمارهبندی شده است که میدانید. لابد خواهید گفت که مگه دو سال پیش در همین ایام بعد از خروج نام سازمان، نام ارتش آزادیبخش، نام شورای ملی مقاومت از آن لیست رژیمی و استعماری، بعد از اعلام موسسان چهارم مگر به همه ابلاغیه تصفیه و اخراج حتی ندادی؟ تا به دنبال (با خنده) زندگی مطلوب خود برویم و مگه جواب دندان شکن ما را نگرفتی؟
درست میگید. اوراق رسمی ابلاغیه و جوابهای یک به یک شما هست. تعدادیش هم در ماهواره برای اطلاع خلق محبوبمون نشان داده و قرائت شده، در همان زمان یا بعدش انگشتشمار افرادی هم که در همان زمان با کمک مالی خودتون از لیبرتی رفتند، …
اگر هم کسی میخواد با هزینه مجاهدین، با کمک وکلای مجاهدین، با استفاده از دستاوردهای سیاسی مجاهدین که ناشی از خون شهداست، اگر میخواهد که بدون آلودهشدن به رژیم و اطلاعات آخوندی به خارجه به دنبال زندگیاش برود، آنرا هم میپذیریم. در نوبت میگذاریم و تا به حال هم چنین کردهایم و ریز و درشت را هم سازمان ملل در جریان است و بارها و بارها نوشتیم و اسناد و اسامی موجود است و قابل انتشار است…. امشب من چراغها را خاموش خواهم کرد با همان سنت امام حسین تا هر کس که میخواهد برود و آنکس باقی بماند که میخواهد تا پایان جنگ، هر قدر هم که به درازا بکشد، برجا و باقی بماند استوار بیتزلزل و خدشهناپذیر.
این سنت خاموشکردن چراغها را از سالهای قبل، از زمانی که در اشرف بودید بارها با سازمان ملل، کمیساریا و آمریکاییها در میان گذاشتیم و برایشون نوشته و دستشون دادیم. خوب میدونند و کمبود اطلاعات ندارند. اما شما هر سال خودتون خودجوش در عاشورا، برای خودتون تعهد و نقشه مسیر مینوشتید. حالا امشب من آمدهام که ابلاغیه چراغ خاموش بدهم تا هر کس که اهل جنگ نیست برود.»
نکتهی حیرتآور آن که مسعود رجوی سازمان ملل و کمیساریا را شاهد خود میگیرد و بالاترین نهاد ملل متحد در عراق به صراحت دست روی نقض حقوق بشر مجاهدین در لیبرتی توسط رهبری این سازمان و از جمله نداشتن حق ترک این سازمان میگذارد. البته ادعای رجوی در مورد خاموش کردن چراغها و دادن اجازه به افراد برای تصمیمگیری راجع به آیندهی خود و استفاده از وکلای مجاهدین برای خروج از عراق و … تماماً کذب و غیرواقعی است.
موضوعی که گاه هواداران مجاهدین روی آن دست میگذارند و مدعی میشوند زوج رجوی خواهان خروج مجاهدین از عراق شده و حتی اعلام کردهاند حاضر به پرداخت بهای هواپیما نیز هستند مرا به یاد ریاکاری آیتالله کاشانی در ارتباط با مصدق و کودتای ۲۸ مرداد میاندازد.
آیتالله کاشانی که فردی حقهباز و فریبکار بود با توجه به شکست تلاش نیروهای کودتاچی برای دستگیری مصدق در ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲ از آنجایی که نسبت به موفقیت کودتای ۲۸ مرداد اطمینان نداشت و از پیامدهای آن در هراس بود در نامهای که قبل از کودتا برای مصدق نوشت به او در رابطه با توطئه کودتا هشدار داد. چنانچه کودتا شکست میخورد آیتالله کاشانی به عنوان کسی که به کمک مصدق آمده و او را هشیار کرده وارد صحنه میشد و سهمخواهی میکرد در حالی که او و هوادارانش خود زمینهی کودتا را فراهم کرده و از همراهان کودتا و مشوقان آن بودند. آیتالله کاشانی پس از موفقیت کودتا موضع اصلی خود را رو کرد و یکی از کسانی بود که خواهان اعدام مصدق شد.
زوج رجوی به منظور فرار از پیامدهای احتمالی کشته شدن مجاهدین در عراق گاه در انظار بینالمللی و نه در روابط درونی مجاهدین خواهان انتقال دسته جمعی مجاهدین به آمریکا و اروپا شدهاند. با این حال در عمل تمامی اقدامات آنها مقابله با پروژهی انتقال و تلاش برای طولانیتر کردن حضور مجاهدین در عراق و استفاده تبلیغاتی کردن از خون مجاهدین است.
ایرج مصداقی ۱۸ آبان ۱۳۹۴
موضعگیری من راجع به نجات جان مجاهدین گرفتار آمده در عراق و لیبرتی صرفاً از موضع انسانی است وگرنه با وجود دگردیسی به وجودآمده در این سازمان طی سه دههی گذشته، من آن را فرقهای میدانم که تنها در خدمت مطامع و منافع ضدانقلابی و ضدانسانی مسعود رجوی است و ربطی به مبارزات مردم ایران علیه رژیم ضدبشری و قرونوسطایی حاکم بر کشورمان ندارد.
منبع:پژواک ایران