دبیر کل سازمان ملل حمله به لیبرتی را محکوم کرد (+تعدادی موضع گیری دیگر)
منابع مختلف، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵:… محکومیت حمله موشکی به کمپ لیبرتی توسط دبیرکل سازمان ملل متحد بعلاوه مطالبی مختلف و متفاوت از سایت اخبار روز به نقل از خبرگزاری ها، اتحاد فدائیان خلق ایران، حنیف حیدر نژاد، اسماعیل وفا یغمائی، احمد اقبالی، هادی افشار (سعید جمالی) و ایرج مصداقی …
—
دبیرکل سازمان ملل متحد حمله به اردوگاه لیبرتی را محکوم کرد
اخبار روز، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
سازمان ملل متحد میگوید که در حمله راکتی به اردوگاه لیبرتی ۲۶ نفر کشته شدهاند. دبیرکل این سازمان نیز حمله به اردوگاه یاد شده را محکوم کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه روز جمعه هشتم آبان به نقل از اطلاعیه سخنگوی بان کی مون گزارش داده که دبیرکل سازمان ملل متحد، حمله به کمپ لیبرتی را که به کشته شدن ۲۶ نفر و مجروح شدن تعداد بیشتری منجر شد، محکوم میکند.
در این اطلاعیه آمده که آقای بان از دولت عراق میخواهد تا به نحو مناسب درباره حادثه رخداده تحقیق کند و مسببان آن را به پای میز عدالت بیاورد.
به گزارش رادیو فردا، اردوگاه لیبرتی محل نگهداری از حدود دو هزار نفر از اعضای غیر مسلح سازمان مجاهدین خلق ایران است که پس از تعطیلی اردوگاه اشرف و تا تعیین کشور جدید محل اقامتشان، به این اردوگاه منتقل شدند.
در سالهای اخیر ساکنان کمپ لیبرتی (آزادی) چند بار هدف حمله شبه نظامیان شیعه عراقی نزدیک به جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
خبرگزاری فارس گزارش داده که گروه شیعی موسوم به «جیش المختار»، مسئولیت حمله اخیر به این اردوگاه را قبول کرده است.
اما سازمان مجاهدین خلق میگوید که نیروی قدس، واحد عملیات خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئول این حمله است.
دولت عراق اعلام کرده که در جریان این حمله، حدود ۱۵ راکت به آن شلیک شد اما سازمان مجاهدین خلق ایران میگوید که بیش از ۸۰ موشک به این اردوگاه اصابت کرده است.
آمریکا و اتحادیه اروپا نیز شدیدا حمله به اردوگاه لیبرتی را محکوم کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران هنوز واکنش رسمی به این حمله نشان نداده است اما خبرگزاریهای رسمی و سایتهای خبری وابسته به حکومت، از این اتفاق استقبال کردهاند.
—
هجوم نظامی- تروریستی جمهوری اسلامی به کمپ « لیبرتی » و کشتار دهها پناهجو ی وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران
کمیته مر کزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
در اثر حمله نظامی و برخورد چندین راکت به اردوگاه «آزادی» ، محل استقرار کنونى پناهندگان مجاهدین خلق ایران، دهها نفر کشته و بیش از صد نفر بشدت مجروح شدهاند. تصاویر مختلف مخابره شده نشاندهنده آن است که ساختمانهای کمپ آزادی مورد اصابت راکتها و موشکهای شلیک شده قرار گرفتهاند. شمار کشته شدگان و قربانیان این جنایت در حال افزایش است.
انتخاب زمان حمله (یک روز پیش از برگزاری کنفرانس وین درباره سوریه) تقریباً هیچ شکى باقى نمىگذارد که جمهورى اسلامى یا بطور مستقیم و از طریق سپاه قدس که فعلاً در عراق و سوریه حضور دارند و یا بوسیله نیروهاى دست نشانده خود در عراق به این اقدام خونبار دست زده است . تلاش مذبوحانه رسانههای رژیم در نسبت دادن این اقدامات جنایتکارانه به نیروهای موهوم تحت هر عنوان ، دروغ بیشرمانهای بیش نیست. افراد بیدفاع وابسته به مجاهدین در کمپ موسوم به “آزادی ” ، پناهندگانی بودند که زیر نظر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و پیش ازآن زیر نظر ارتش اشغالگر آمریکا در عراق قرار داشتند. مسولیت حفاظت جان پناهندگان بر عهده دولت عراق، دولت آمریکا و نیز سازمان ملل متحد قرار دارد . باید متذکر شویم که مشابه این اعمال جنایتکارانه تا کنون چندین بار علیه پناهجویان وابسته به مجاهدین در عراق، هم در کمپ اشرف و هم در همین کمپ فعلی توسط رژیم جمهوری اسلامی و همدستان آنان در حکومت عراق تکرار شده است. ما صدای اعتراض خود را علیه همه این نیروها اعم از اینکه مستقیم یا غیر مستقیم در شکل گیری این رویداد تاسف بار سهیم هستند بلند میکنیم و وجدانهای آگاه مردم جهان را فرامیخوانیم که فشارهای لازم را برای پایان دادن به این کشتار آشکار را به محافل ودولتهای دی نفوذ در صحنۀ عراق وارد آورند تا به هر شکل ممکن مانع ادامه این قتل عام شوند.
دستاندرکاران رژیم جمهوری اسلامی باید بخاطر اجرای این نقشه شوم، به پای میز محاکمه در دادگاهی بین المللی کشانده شوند. رژیمی که دقیقا در آستانه نخستین اجلاس باصطلاح راهیابی برای بحران سوریه با مشارکت جمهوری اسلامی و آمریکا و با سوءاستفاده از فضای تبلیغاتی موجود پیرامون این اجلاس در رسانههای بینالمللی، دست به چنین عمل جنایتکارانهای زده است.
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران همه مبارزین ترقیخواه ، عدالت جو و انسان دوست را فرا میخواند تا از طریق واکنش اعتراضی در مجامع بینالمللی و در انظار افکار عمومی مردم جهان، اقدام کنند. نباید اجازه داد که این پرونده همانند سایر پروندهای مشابه در کارنامه تروریسم دولتی جمهوری اسلامی از طریق دول غرب وجه المصالحۀ باز سازی روابط پسابحران اتمی با جمهوری اسلامی گردد. تروریسم دولتی، آشکارترین وجه نقض حقوق بشراست که همچنان بخش مهمی از سیاست و دیپلماسی داعش ایرانی است.
کمیته مر کزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ برابر با ۷ آبان ۱۳۹۴
—
حمله مجدد موشکی به اردوگاه لیبرتی در عراق و مرگ انسان ها، مسئولیت با کیست؟ چاپ ارسال به دوست
حنیف حیدر نژاد، سایت حیدر نژاد، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
حمله موشکی به اردوگاه لیبرتی در عراق[۱]، محلِ اسکانِ اعضاء سازمان مجاهدین خلق در روز ۷ آبان ۱۳۰۹/ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ منجر به کشته شدن تاکنون ۲۳ نفر و مجروح شدن ده ها نفر دیگر شده است. بسیاری از خانواده ها و انسان هائی که امیدوار بودند شاید ساکنین لیبرتی بتوانند سالم از جهنم عراق به کشور ثالثی منتقل شوند، اینک تنها در غم عزیزانشان اشک میریزند. پیکرهای سرد، به خون درغلتیده یا تکه پاره شده ای که دیگر نمی توانند آنها را به آغوش بگیرند.
این حمله جنایتکارانه مصداق جنایت جنگی[۲] میباشد و در قبال آن چهار طرف مسئولیت دارند: دولت عراق، دولت ایالات متحده آمریکا، سازمان ملل متحد و سرانجام رهبری سازمان مجاهدین خلق. هریک از طرف های فوق که در انتقال این افرد به خارجِ عراق یا در تامین امنیت این اردوگاه کوتاهی و کارشکنی کرده اند در قبال خون هائی که امروز بر زمین ریخته شده مسئولیت دارند.
اگر چه به لحاظ حقوقی مسئولیت حفظ امنیت ساکنین اردوگاه لیبرتی در درجه اول با دولت رسمی و قانونی حاکم بر عراق است، اما مسئولیت اصلی بر زمین ریخته شدن این خون ها با رهبری سازمان مجاهدین خلق است که رسما بر باقی ماندن در عراق تاکید می کند.[۳] سیاستی بی معنی که نتیجه آن مرگ تدریجی ده ها انسان در چند سال گذشته بوده است. رهبری مجاهدین از این خون های تازه استفاده تبلیغاتی خواهد کرد. سیاست مشمئز کننده ای که با مظلوم نمائی و “شهید سازی” به دنبال آن است که استراتژی تاکنون شکست خورده اش را “به حق” و ادامه “مبارزه” با جمهوری اسلامی جلوه دهد.
هر یک از طرف های فوق بجای محکوم کردن این حمله، باید توضیح دهند چرا ساکنان لیبرتی پس از آنکه از قرارگاه اشرف به این اردوگاه منتقل شده اند، هنوز و پس از چندین سال به خارج از عراق منتقل نشده و چه طرف یا طرف هائی در این زمینه کارشکنی کرده است؟
برای جلوگیری از هر گونه آسیب جانی و روانی، باید همه ساکنین لیبرتی هرچه سریعتر به خارج از عراق منتقل شوند.
حنیف حیدرنژاد
۸ آبان ۱۳۹۴/ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۵
http://www.hanifhidarnejad.com
1- «۲۲ عضو مجاهدین خلق» در حمله راکتی به اردوگاه لیبرتی کشته شدند
http://www.radiofarda.com/content/f14_rockets_hit_around_liberty_camp/27334231.html
2- کشتار اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف، مصداق «جنایت بر علیه بشریت»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-54896.html
3- مسئولیت مسعود رجوی در حفظ جان ساکنین کمپ لیبرتی در عراق
http://www.hanifhidarnejad.com/Hidarnejad/index.php?option=com_content&task=view&id=11707&Itemid=1
—
بازهم کشتار و نقش آفرینی تیغه های قیچی جنایت .
اسماعیل وفا یغمائی، وبلاگ دریجه زرد، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
نه تضمین های سناتورها و روسا و بزرگمردان و بزرگزنان و میلیونها امضا و تضمین،تضمین مقامات امریکا و اروپا و صدها هزار عراقی و روسای عشایر،نه شعارهای ابلهانه اخیرمسلح کردن لیبرتی و در معرض خطر بیشتر قرار دادن ساکنان دهها بار فرو کوفته اش، نه مراسم دهها هزار نفری ویلپنت با مخارج میلیونی و آن همه لباسهای رنگارنگ ،نه فریادهای اعتراض سالیان دراز منتقدان و مخالفان سیاستهای پوشالی و هستی بر باد ده رهبری عقیدتی وشرکت سهامی اش با مسئولیت نامحدودبرای نابود کردن جنون آسای بقایای نسل برباد رفته و در آتش سوخته مجاهد، و نه هیچ چیز دیگر باعث نشد تا فاجعه باز هم برای چندمین بارفرود نیایدو آخوندهای پلید ریشهای متعفن خود را با خون ساکنان فرو کوفته شده لیبرتی خضاب نبندند.
بازار انعکاسات بین المللی و رسانه ای حتما رونق فراوان دارد ومن تردید ندارم آنان که به راه رفتن بر پای برهنه بر جاده ای از جسدها از تیر شصت تا امروز عادت کرده اند و بر این جاده مقصدی در ناکجا آباد هذیانهای خود میجویند سر حالند و اگر تمام لیبرتی در خون نشسته و نابود شده بود بنظر من تاکید میکنم به نظر من سر حالتر و شاد و شنگول تر بودند.
ممکن است در نوشته من سخت دلی احساس شود ولی من این را در چنگال درد و رقت قلب مینویسم و به این ایمان دارم.
این کشتار ضد انسانی و بیرحمانه و پلید نه تنها ملایان خونخوار را به شادی نشاند ،همچنین فرصت دیگریست برای فرصت طلبان،بریدگان، وادادگان و مزدوران،بزدلان فراری از خطر و دیگران را در کام خطر بجا نهادن، تا آنانکه سیزده سال است با پافشاری بر سیاستهای غلط، خونین، بیرحمانه، ریاکارانه و عدم باوراشتباهات استراتژیک وشکست خود و یافتن راهی دیگر، و با فرار از میدان و اختفا، فرصتی بیابند و با طلبکاری خونهای فرو ریخته این مظلومان به روال همیشگی و با اتکا بر سنتهای شرم آور اخلاقی و سیاسی خود هر که را میتوانند ( اگر چه دیگر بیفایده است) بدهکار و جلاد و کارد تیز کن و مسئول این جنایت در کنار خامنه ای بدانند و بنشانند و چند صباحی دیگر فراخنائی برای جولان بیشرمانه و ابلهانه خود بجویند.بروید شرم کنید.
تطابق ماه محرم با کشتار وحشیانه ساکنان مظلوم لیبرتی، فرصت بسیار مناسبی است که با فرار از پذیرفتن مسئولیت ،دوباره فریادهای یاوه و بی محتوای «یا لیتنی کنت معکم» از سوراخ امن مخفیگاه بر کشیده شودوروضه خوانیهای بی محتوای سیاسی خواتین بزدل عطر و گلاب زده ای که برای جان دیگران پشیزی ارزش قائل نیستند شروع شود….
دل و دیده از این همه شقاوت و جنایت در منطقه ای که سالهاست در سراسرش جان آدمی بهایش از مزد گورکنان بی ارزشتر است خونبار است اما من بعنوان کسی که سالهاست حد اقل بیست نوشته و شعر در باره تداوم این کشتارها و چشم اندازهای بی تردید خونین اینده نوشته ام همین الان در کادرفرهنگ و سنت مذهبی جامعه ایران تاکید میکنم :
اگر چه خامنه ای وآخوندهای پلید حاکم و دست اندر کاران این کشتار بخوبی و با قدرت تمام نقش شمر و یزید و کشتارگران عاشورا را به نمایش گذاشتند اما رهبر عقیدتی بزدل و ناصادق واهل بیتش پس از سیزده سال غیبت و فرار و در امن زیستن و تساهل در مراقبت از هستی کسانی که همه چیزشان را در طبق اخلاص گذاشته و به بی اخلاص ترین وناصادقترین و ناخالص ترین رهبران تقدیم کردند هرگز نخواهد توانست باز هم در قالب حسین فرو برود و فریاد یالیتنی برکشد.
کسانی که میتوانند در عرض ده روز بیست هزار نفر از مردمان هفتاد و دو ملت را برای مراسم ویلپنت سازماندهی و به پاریس روانه کنند تا سخنرانی هفتاد وزیر و وکیل از بیست کشور جهان را بشنوند و خوشحال و خندان باز گردند اگر از همان نخستین سال فرارذلیلانه و روانه کردن ماهشاه خاتون به دیار امن کوشش شده بود بجای این همه معرکه گیری مسخره و پوشالی سیاسی فقط سالی ۳۰۰ تن یعنی در هر ماه کمتر از بیست نفر جابجا شوند تمام ساکنان لیبرتی تا سال ۲۰۱۳ جابجا شده بودند ولی دریغا که ساکنان لیبرتی و اساسا مجاهدین پیرو تنها و تنها ارزش این را دارند که در جنگ میان دو تیغه قیچی فقط و فقط بر سر قدرت و نه هیچ چیز دیگر هر ماه و هر سال کشته شوند و تبدیل به خاطره هائی دردناک و تبدیل به انعکاسات مطبوعاتی و رسانه ای شوند تا در پس جامه های زرد و سرخ و سبز و بنفش ،جلوه لباس سیاه سوگ و عزای دروغین و ریاکارانه خاتون بیشتر به نظر آید و رهبر جهانسالار به شدت روانبیمار در خلوت خود رویاهای خود را تا آنسوی کهکشانها و تا نوک پیکان تکامل که خود اوست امتداد دهد … دریغا وبا افکندن آب دهان به چهره آخوندهای جنایتکار حاکم، همچنین بیش از این به این همه نامردی و بی پرنسیبی به پای بند خونهای فرو ریخته، رضا ندهیم و بادا و زودا که پرده های ریا و نامردی و سوداگری با خون و اشک سه نسل فرو افتد و حقیت خود را نشان دهد. راستی که از این نسل چه بجا گذاشتید و با اخرین بقایای این نسل چه میکنیدشما آخوندهای غالب و شما آخوندهای مغلوب….
اسماعیل وفا یغمائی
۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ میلادی
روز چندمین کشتار مجاهدان و مبارزان اشرف ولیبرتی
_______________________________
برای مطالعه بیشتر
چند مقاله و گفتگو از ارشیو در باره قتل عام مجاهدین و هوشیاری هرچه بیشتر تا کی تجزبه
—
پیام کشتار مجاهدین در کمپ لیبرتی چیست؟
احمد اقبالی، ایران گلوبال، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
شامگاه دیروز ۲۹٫۱۰٫۲۰۱۵ کمپ مجاهدین در عراق غرق در خون شد. گزارش های تا کنونی از جان باختن ۲۳ تن از مجاهدین و ۲ تن از محافظین کمپ و زخمی شدن بیش از ۲۰۰ نفر نوشته اند.
قبل از هر چیز این پرسش در برابر افکار عمومی قرار دارد که مجاهدین در عراق چه می کنند و چه نیروئی این جنایت را سازمان داده است؟
در این سخن کوتاه روز، نمی توان به تاریخچه سیاسی مجاهدین پرداخت، اما اشاره به برخی از فراز و فردوهای سیاسی این سازمان ضروری می باشد..
سازمان مجاهدین پس از طرد شدن توسط “پدر” روح الله، با عصبیت فرقه ای به تاکتیک های ماجراجویانه و اراده گرایانه جنگ مسلحانه برای سرنگونی “پدر” رو آورد. آنها در نامه ای به “محضر محترم حضرت آیتالله العظمی امام خمینی” نوشتند که: “جانهای ناچیز خود را که کمترین هدیه رهایی این میهن این خلق و مکتب است بر کف گرفته و آمادگی نعصر کردن آنها را با همه تواناییهای ناچیز تر سیاسی و نظامیشان اعلام میدارند. به انتظار فرمان قاطع امام در ریشه کنی همه بنیادهای امپریالیستی و صهیونیستی” هستند.
اما این خام اندیشی بود که در موج بلند خیزش جنبش فاشیستی – مذهبی متکی بر حاشیه نشین ها و لمپن ها، ضرورتی برای امتیاز دادن به فرقه مجاهدین باشد. از همینرو “پدر خمینی” دست رد به سینه آنها زد و نتیجن آنها از عراق و آغوش صدام حسین سر درآورده و به آلت دست پان عربیسم تبدیل شدند.
با رشد اسلامگرائی در منطقه و پایان عمر رژیم صدام، سازمان مجاهدین هم دومین “پدر معنوی” خود را از دست داد. سازمان مجاهدین که همواره با نگاه به بالا و آویزان شدن به این و آن، قصد کسب قدرت سیاسی را داشت، به بازی گرفته شد و این بازیخوردگی سیاسی مجاهدین همچنان ادامه دارد؛ زیرا حضور نیروهای رزمنده در این سازمان بشدت تقلیل یافته، هنوز نتوانسته هاله مذهبی – فرقه ای سازمان را بشکند و به نیروی سکولار – دمکرات سرنگون طلب استحاله یابد.
پس از سرنگونی صدام حسین، مجاهدین در عراق حفظ شدند تا هر از چندگاهی از انها بعنوان مترسک علیه آخوندها استفاده کنند. در طول این سالها، نیروها تحلیل رفته و زندگی در کمپ آسیب های جدی به اعضاء و کادرهای سازمان رسانده است.
اکنون غرب سیاست دو منظوره تقسیم بندی منطقه به شیعه و سنی و ایجاد توازن قوا میان طرفین را در پیش گرفته است. غرب میله همکاری و همسوئی را تا درجه معینی بسوی حکومت اسلامی خم کرده، از اینرو دیگر نیازی به استفاده از کارت مجاهدین علیه حکومت آخوندها نیست. این سیاست غرب نیز نظیر سرنگونی حکومت صدام حسین، بن بست مشی سیاسی مجاهدین و سیاست نوکرمنشانه آنها را به چالش کشیده است.
امروز منابع خبری در ایران گزارش دادند که گروهی موسوم به ارتش مختار (جیش المختار) مسئول حمله موشکی روز پنجشنبه به کمپ لیبرتی (اردوگاه آزادی) در نزدیکی فرودگاه بغداد بوده است.
واقعیت اینست مسئول حمله موشکی به سازمان مجاهدین تنها “جیش المختار” نیست. جانباختگان کمپ لیبرتی، قربانیان سیاست های اسلامگرایان شیعه در تهران و بغداد، سیاستهای نابخردانه غرب در خاورمیانه و بی مسئولیتی رهبری سازمان مجاهدین هستند.
موشکباران کمپ سازمان مجاهدین، اقدام جنایتکارانه ای ست که تنها سازمان مجاهدین مخاطب آن نیست!
اسلامگرایان شیعه باموشکباران کمپ مجاهدین به ملت ایران پیام داده اند که؛ سیاست سرکوب اپوزیسیون سرنگون طلب در خارج و داخل کشور، با سکوت ویا همسوئی کشورهای غربی پیش خواهد رفت.
اما سران حکومت اسلامی بشدت در توهم بسر می برند. اگر دنیا هم به حمایت از فاشیست های حاکم بر ایران برخیزند؛ نمی توانند حکومت اسلامی را نجات دهند. چرا که ملت ایران به ضرورت نفی حکومت مذهبی رسیده و بیش از این، نه می خواهد و نه می تواند لاشه متعفن حکومت اسلامی را تحمل کند! اما افسوس که نیروهای برانداز هنوز نتوانسته اند بر اساس مبانی ایجاد یک نظام سیاسی سکولار دمکرات، همپیمانی ملی ایرانیان را تامین کنند و با برکناری رزیم اخوندی، به جنایات ۳۷ ساله اسلامگرایان در ایران خاتمه دهند.
—
به بی شرفان شورای ملی مقاومت!!!؟؟؟
سعید جمالی، پژواک ایران، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
حساب مسعود رجوی جانی و مریم رجوی جاکش روشن است. یکی زمینه ساز تمام عیار کشتار بازماندگان و درماندگان در لیبرتی است و دیگری تلاشگر ماستمالی جنایاتشان است.
بیخود کسی را فریب ندهیم، زیاده ننویسیم و آدرس اشتباهی ندهیم.
امروزه کیست که نداند مسعود رجوی فقط با خونریزی هر چه بیشتر از فلاکت زدگان لیبرتی در سوراخ اش وول میخورد؟ کیست که نداند او با نگهداشتن افراد در لیبرتی و با هر چه بیشتر کش دادن این مصیبت و با ریختن خون هر از گاهی، بدنبال درازتر کردن عمر ننگین و کثیف حاکمیت اش بر عده ای مفلوک است تا نفع اش را ببرد …. محمد حنیف نژاد در مورد این جانواران که شرم تاریخ اند واژه «ادامه حیات با استمناء از مغز جوانان» را بکار میبرد…. کو تا ببیند این جانور وحشی فقط با خون، آنهم فقط خون «برادران» نفس می کشد، نفسی سیاه و پر از خون و چرک و کثافت.
……
کسی نسبت به بی محتوائی باصطلاح شورای ملی مقاومت ابهامی ندارد. خودشان هم ابهامی در این قضیه ندارند. عمر این حرفها سالهاست که به سر آمده.
بی شرفان شورای ملی مقاومت!
بدانید و آگاه باشید که لقمه هایی که از گلوی ناپاکتان پایین میرود مستقیما از خونهایی است که در لیبرتی بر زمین میریزد. من تک به تک تان را می شناسم و با تناقضات و خفت و خاریهایی که هر لحظه فرو میدهید تا بند ناف منافع تان قطع نشود آشنا هستم. اما بدانید که دیگر آنچه فرو می بلعید خون خالص است.
بی شرف اید بدانجهت که تنها کسانی هستید که میتوانید در این وسط نقشی ایفا کنید و جان باقیمانده افراد لیبرتی را با اعتراض و استعفایتان به عامل اصلی این مصیبت ابراز کنید و نمیکنید. اگر چه در عالم واقعیات هیچ ارزش و اعتباری ندارید اما خوب میدانید که در دنیای تنگ و بسته رجوی میتوانید بسیار تاثیر گذار باشید. او از جدایی شما می ترسد و در پرده هایی که شما برایش فراهم کرده اید می لولد. این پرده ها را بدرید و به سهم خود بگذارید این عفونت زهر آگین خارج شود. مگر نمی بینید هر روز با یک دوز و کلکی تلاش میکند که دستان شما را هر چه بیشتر ببندد و راه جدایی تان را سد کند…. اگر حق و حقیقتی در کار بود چه نیاز به این کارها می بود. اشتباه نکنید شما از او نمی ترسید او از شما بشدت میترسد و هراسناک است. بر این عفونت خونریز بشورید. بیش از این در جنایاتش شریک نشوید. خود را از این عفونت دوران پاک کنید.
بعنوان یک مسلمان معتقد، میگویم: زنان و دخترانتان را برای گذران زندگی تان به فاحشه گی بفرستید، این برای شما عین ثواب است. این صد شرف دارد به این فاحشه گی سیاسی و سهیم بودن در بر زمین ریختن خون!
مسعود رجوی کسی نیست، قدرتی هم نیست، موش کوری است در سوراخی خزیده، همین و بس. تنها هنر جنایتکارانه اش آن است که عده ای را در دام بلائی گرفتار ساخته. مریم رجوی هم کسی نیست! فرق زیادی است مابین دیپلماسی انقلابی با فاحشه گی سیاسی و یک من ماتیک و سرخآب!
بی شرفان شورای ملی مقاومت!
ذلت و حضیض شخصیتی و انسانی هم حدی دارد. مگر جز این است که از صبح تا شب و از شب تا به صبح تمام انرژیتان صرف هضم تناقضاتی است که لحظه به لحظه با آن مواجه اید، مگر همه تلاش درونی و ذهنی تان به این خلاصه نمیشود که چگونه این جنایتهایی که شما هم در آن سهیم هستید را در اذهان از کار افتاده تان مرد و مال کنید. چه حیات رقت باری! آیا حالتان از خودتان و وضعیتی که دچارش هستید بهم نمی خورد؟….. اینها همگی محصول دست داشتن در خونهایی است که بر زمین میریزید. کسی که خون بر زمین میریزد دیگر هیچ ارزشی برایش باقی نمی ماند، میشود مثل شمایان، بی غیرت و بی ناموس(سیاسی).
لحظه ای با خود اندیشیده اید که چگونه است روزانه ده ها هزار نفر از سمت ترکیه به اروپا می آیند و طی ماههای گذشته قریب یک میلیون آواره بی پناه بدون داشتن کمترین پول و امکاناتی به اروپا وارد میشوند، پس چرا آن دو هزار و خرده ای نفر آنجا گیر کرده اند؟ زیاد زحمت نکشید من پاسختان را از ته مغزهای علیل و سیاهتان بیرون می کشم، بلی اندیشیده اید اما شما هم مانند ارباب کثیف تان خواستار نگاه داشتن آنان در لیبرتی هستید تا تغذیه خون آلودتان ادامه پیدا کند. مدرک و سند هم برایتان ارائه میکنم: کدامین اعتراض را کرده اید؟ پاسخ دهید ای بی شرفان!
از صبح تا به شب در مغزهای آلوده و سیاهتان برای نگاه داشتن افراد در لیبرتی توجیه میتراشید(مبارزه و سرنگونی و چو اشرف نباشد تن من مباد، اگر اشرف و لیبرتی بایستد دنیایی خواهد ایستاد و مزخرفاتی از این دست) تا بتوانید لقمه های سیاه و خون آلود را از گلوی کثیفتان فرو برید. وای بر شما!
سعید جمالی
جمعه ۸ آبان ۹۴/ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۵
—
جنایت «لیبرتی» و مسئولیت مشترک خامنهای و مسعود رجوی
ایرج مصداقی، پژواک ایران، سی و یکم اکتبر ۲۰۱۵
لینک به منبع
چنانچه انتظار میرفت و رهبری مجاهدین برای وقوع آن لحظه شماری میکرد، «لیبرتی» در اقدامی وحشیانه دیگر بار مورد اصابت موشکهای دوربرد رژیم جنایتکار حاکم بر میهنمان قرار گرفت.
تردیدی نبود که رژیم هرگاه منافعش اقتضا کند در وانفسای عراق به سادگی میتواند «لیبرتی» و ساکنان بیدفاع آن را هدف موشک قرار دهد و این فاجعه متأسفانه در آینده نیز میتواند تکرار شود.
این واقعیتی است که در «گزارش ۹۲» و «گزارش ۹۳» و گفتگوهای متعدد رادیویی و تلویزیونی بارها روی آن تأکید کردم.
در این جنایت، خامنهای ولی فقیه نشسته در تهران و مسعود رجوی «ولی فقیه» پنهانشده در «ناکجاآباد» هر دو سهیماند. اولی عامل اصلی جنایت است و دومی زمینهساز و تسهیل کنندهی آن. هر دو نیز بنا به تعریف خود، سرخوش از قربانیانی هستند که جنازههایشان کنار هم ردیف میشوند.
خامنهای پس از شکست در برنامهی هستهای خود با صدور فرمان این جنایت، ضمن آن که نزد نیروهای وفادارش مانور قدرت میدهد، با صدور بحران به خارج از کشور به گونهای دیگر توجه باندهای رقیب را به بیرون از مرزها و «دشمن فرضی» سوق میدهد. او به لحاظ زمانی نیز بهترین موقعیت را انتخاب کرده است. امضای موافقتنامهی «برجام» با ۵ به علاوه ۱ و دعوت قدرتهای بینالمللی از رژیم برای پیوستن به مذاکرات بر سر آیندهی سوریه، دست سپاه قدس را برای انجام چنین جنایتی در عراق بی صاحب باز میگذارد.
مسعود رجوی هم که طی سیزده سال گذشته با پافشاری بر سیاست بیرحمانه و ریاکارانهی خود به منظور عدم پذیرش مسئولیت شکست استراتژیک مجاهدین، کوشیده است تا مانع انتقال اعضای این سازمان به کشور ثالث شود نقش مهمی را در این جنایت به عهده داشته است.
طی این مدت وی تنها خواهان حفظ امنیت مجاهدین از طریق انتقال «تی وال» (۱) و تحویل جلیقه ضد گلوله و … شده است و حتی یک بار نیز خواهان انتقال آنها به کشور ثالث نشده است. وی در آخرین موضعگیری به جای درخواست تسریع پروژهی انتقال مجاهدین به کشور امن، خواستار تسلیح آنها به سلاح کمری به منظور دفاع از خودشان شده است!
او که به خوبی از مسئولیتاش در این جنایت آگاه است در پیام «به لشکرهای فدایی و قهرمانان مجاهد در ارتش آزادی ایستاده در سنگرهای سرخ و خونین در رزمگاه لیبرتی»، در یک فرار به جلو مدعی شد: » آخر خط هم مثل همیشه، سروکلهی «منتقدین» مجاهدین پیدا میشود تا به زبانهای مختلف به تکرار ترجیع بند دجال ضدبشر رو بیاورند که : خودشان خودشان را میکشند یا به کشتن میدهند!»
https://www.youtube.com/watch?v=NhNUOifY-2M
بعید میدانم هیچ انسان عاقلی مدعی شود که مجاهدین «خودشان خودشان را میکشند یا به کشتن میدهند»؛ اتفاقاً «منتقدین» مورد نظر مسعود رجوی و از جمله من به صراحت عنوان میکنیم که مسعود رجوی شخصاً مجاهدین را به «کشتن» میدهد و اعضای این سازمان بر اساس نقشهها و دسیسههای او جان خود را به انحای مختلف از دست میدهند.
سیاست خامنهای کاملاً روشن و قابل فهم است اما برای توصیف نقش رجوی مجبور به توضیح کوتاهی هستم.
رجوی که با فرار از مهلکهی عراق، نیروهایش را در دهان گرگ تنها گذاشته، بی جهت آنها را «لشکر فدایی» و «قهرمانان ایستاده در سنگرهای سرخ و خونین» نمیخواند. بیخود نیست در حالی که در ساحل امن به سر میبرد و کمترین تهدیدی متوجهی او و همسرش نیست از کیسهی خلیفه خرج میکند و میگوید: «قیمت را مثل همیشه، اول از همه و پبش از همه مجاهدین میدهند و ما به این سنت سرخ و جوشان حسینی که برافراشتن رأیت شرف و آزادی ملت ایران است، افتخار میکنیم.»
https://www.youtube.com/watch?v=NhNUOifY-2M
مجاهدین در عراق و محصور در کمپ لیبرتی مشغول کدام مبارزه با رژیم هستند که استفاده از چنین کلماتی را توجیه کند، الا این که آنها بایستی در «سنگرهای سرخ و خونین» منتظر مرگ باشند؟
رجوی اکثریت مطلق مجاهدین باقیمانده در عراق را نه «یار شاطر» که «بار خاطر» میداند. انتقال آنها به اروپا نه تنها به او و سیاستهایش کمکی نمیکند بلکه بر مشکلات میافزاید. (۲) در حالیکه کشتهشدن مجاهدین در عراق به او این امکان را میدهد که ضمن راحت شدن از «شر» آنها روی خونشان مانور داده و انعکاس مطبوعاتی بگیرد و با برگزاری مراسم یادبود و صدور پیامهای «تسلیت و تبریک» به یکدیگر، نیروهای وارفتهاش در خارج از کشور را سروسامانی دهد و به زعم خود همچنان در صحنهی سیاسی مطرح بماند. به همین خاطر است که او مجاهدین را به گوشت دم توپ و موشک رژیم تبدیل کرده و از پیش قابعکسهای آنها را در لباسهای افسری و غیرنظامی برای مراسم تدفین و تشییع و بزرگداشت آماده کرده است.
رجوی برای پیشبرد مقاصدش از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکند. چنانچه سال گذشته تا آنجا پیش رفت که بدون توجه به سرنوشت مجاهدین، پیشرویهای داعش در عراق را به عشایر سلحشور و ارتشیهای انقلابی عراق نسبت میداد و از آن به عنوان خیزش و انقلاب مردم به جان آمدهی عراق یاد میکرد. همان موقع در پاسخ به ادعای واهی وی در دو مقالهی زیر آنچه در عراق میگذشت را تشریح کردم و نسبت به خطرات آن هشدار دادم.
«مجاهدین خلق، داعش، «انقلابیون عراقی»، «عشایر انقلابی»، بدون شرح»
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-64526.html
«دخالت مجاهدین در امور داخلی عراق و حمایت از نیروهای تحت هژمونی «داعش»
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-63219.html
رجوی در پیام نوشتاری نیمهشب ۷ آبان ۹۴ خود که توسط گویندهی تلویزیون مجاهدین همراه با موزیک متن و عکس و تصویر قربانیان پخش میشد در حالی که در جای گرم و نرم و در آسایش کامل به سر میبرد بطور مضحکی به «لشکر فدایی» گرفتار آمده در لیبرتی فرمان داد : «آرامش و کنترل و خونسردی خود را حفظ کنید و با هوشیاری کامل آماده کارزارهای بعدی باشید. اگر سنگرهایتان در حالت آبگیر نیست شب را در همینجا بمانید.»
https://www.youtube.com/watch?v=NhNUOifY-2M
گویا اگر رهنمود او نبود آنها شب را در هتل به سر میبردند و یا چنانچه سنگرشان را آب گرفته بود عقلشان نمیرسید که آن را ترک کنند. «از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است».
«کارزارهای بعدی» که او بشارتاش را میدهد چیست؟ چه کاری از مجاهدین بی دفاع ساخته است؟ قربانی شدن دوباره؟
کدام فرماندهی نظامی جدی، هزاران کیلومتر دورتر از صحنهی نبرد به نیروهای عملیاتیاش فرمان میدهد که شب را در کدام سنگر به سر برند؟ آیا فرماندهانی که در «لیبرتی» هستند و از نزدیک صحنه را زیر نظر دارند عقلشان نمیرسد چه باید بکنند و کسی که به عمرش در هیچ صحنهی جنگی و مخاطرهآمیزی شرکت نداشته و هیچ آتش سنگینی را تجربه نکرده، بایستی به آنها فرمان دهد که سنگر را ترک کنند یا نکنند؟ (۳)
رجوی در همین پیام نیز دست از تحمیق نیروهای مجاهد برنداشته و همچون «دنکیشوت» با شمشیری چوبی که در هوا میچرخاند «هل منمبارز» میطلبد و ادعا میکند « … ما میگوییم که روز مظلوم بر ظالم، هرچه نزدیکتر میشود و سرانجام ارتش آزادی به اتکای مردم ایران بند از بند نظام پلید ولایت و خلافت ارتجاعی میگسلد. »
این ادعای توخالی در مورد «ارتش آزادی» درحالی صورت میگیرد که تنها ۲۲۰۰ نفر از مجاهدین آنهم بدون سلاح و امکانات اولیه محصور در کمپ «لیبرتی» و تیررس نیروهای رژیم بدون دفاع باقی ماندهاند و روند انتقال آنها به آلبانی، کشوری دورافتاده و عقبمانده در اروپا شروع شده است.
این کشتار غیرانسانی و بیرحمانه، همچنین فرصت دوبارهای برای رجوی ایجاد کرد تا همچون گذشته با طلبکاری خونهای ریختهشده در «اشرف» و «لیبرتی» و با اتکا به سنت شرمآور و غیرانسانی خود که ناشی از انحطاط اخلاقی اوست، ضمن عدم پذیرش مسئولیت، منتقدان و مخالفان را که هیچ نقشی در این ماجرا ندارند و نمیتوانند داشته باشند زمینهساز و مسئول این جنایت معرفی کند. چنانچه پیشتر انتشار «گزارش ۹۲» و استعفای دو عضو شورای ملی مقاومت را دلیل حملهی رژیم به « اشرف» معرفی کرد.
مسعود رجوی برای جلوگیری از مضحکهی بیشتر این بار ترجیح داد در پیام خود عبارت «یا لیتنی کنت معکمفافوزفوزاعظیما» (ای کاش همراه شما بودم و رستگار میشدم) را به کار نبرد! این جملهای است که او از بهمن ماه ۱۳۶۰ و پس از کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی هربار پس از مواجهه با خیل عظیم قربانیان، برزبان رانده و هر بار زودتر از بقیه از مهلکه گریخته است. چه بسا این جمله را برای بحثهای «مبسوطی» که به منظور توجیه و تحمیق هرچه بیشتر مجاهدین وعدهی آن را داده است کنار گذاشته باشد.
پیشتر در مقالهی «مسعود رجوی سه دهه «فرار» از «جانبازی» و به خطر انداختن جان مجاهدین» به این موضوع اشاره کردم.
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-65911.html
نگاهی به قربانیان جدید جنایت رژیم در عراق
در این حملهی جنایتکارانه، علاوه بر ۲۳ عضو سازمان مجاهدین، برای اولین بار ۳ سرباز عراقی کشته و ۱۶ عراقی دیگر نیز زخمی شدند. نکتهی قابل تأمل آنکه مسعود رجوی میکوشد خبر کشته شدن سربازان عراقی در «لیبرتی» را پنهان کند. علیرغم انتشار خبر مزبور توسط رسانههای بینالمللی در هیچیک از اطلاعیههای مجاهدین اشارهای به کشته و مجروح شدن نیروهای عراقی نمیشود.
http://www.bbc.com/persian/world/2015/10/151029_u14_liberty_camp_rocket
آمار تلفات سربازان عراقیها از این جهت شایان توجه است که علیرغم تعداد معدود آنان در پستهای بازرسی «لیبرتی»، در مقام مقایسه تلفاتشان بیشتر از مجاهدین بوده است.
کشتهشدن عراقیها نشان میدهد که خامنهای، سپاه قدس و جانیان حاکم بر کشورمان برای نیل به اهدافشان هیچ سد و مانعی را به رسمیت نمیشناسند و به سادگی میتوانند فرمان قتل متحدانشان را نیز بدهند.
این جنایت میتواند درسی باشد برای نیروهای عراقی که به ولایت فقیه اعتماد میکنند و سنگ او و رژیماش را به سینه میزنند.
پیام اصلی این حملهی جنایتکارانه چیست؟
سالها پیش و هنگامی که مسعود رجوی فریاد میزد «کوهها بجنبند، اشرف نخواهد جنبید» و این قرارگاه را «کانون استراتژیک نبرد» میخواند و با سر دادن شعار «بیا بیا» نیروهای عراقی را به تهاجم هرچه بیشتر فرا میخواند، به صراحت نوشتم که ماندن در «اشرف» نه ممکن است و نه عاقلانه و دیر یا زود مجاهدین مجبور به ترک این قرارگاه خواهند شد.
مسعود رجوی با اتخاذ یک سیاست تحریککننده تا آنجا که میتوانست روی ماندن در «اشرف» پافشاری کرد و تلفات زیادی را هم به مجاهدین تحمیل کرد(۴) و عاقبت به دستور هیلاری کلینتون که در قالب عبارات دیپلماتیک بیان شده بود، مجاهدین مجبور به ترک «اشرف» شدند. با این حال مسعود رجوی برای پوشاندن شکستی که متحمل شده بود و سوءاستفاده از نام «اشرف» و تحمیق نیروهای مجاهدین، همچنان ۱۰۰ نفر را در این کمپ نگاه داشت. (۵)
حملهی کماندوهای رژیم به این قرارگاه در سپتامبر ۲۰۱۳ و کشتن ۵۳ نفر و به گروگان گرفتن ۷ نفر حاوی این پیام روشن بود که دیگر نمیتوان روی ماندن حتی یک نفر در «اشرف» مانور داد. به همین دلیل در پی هشدار معاون وزارت خارجه آمریکا، علیرغم تمایل مسعود رجوی، باقیماندهی مجاهدین مجبور به ترک این قرارگاه شدند.
حملهی اخیر رژیم به کمپ «لیبرتی» و کشتار مجاهدین، حاوی این پیام به نیروهای آمریکایی و اروپایی است که ادامهی حضور مجاهدین در «لیبرتی» و عراق امکانپذیر نیست و نیروهای مجاهدین ناگزیر به ترک این کشور هستند.
از همان ابتدای انتقال مجاهدین به کمپ «لیبرتی» در حالی که نیروهای آمریکایی و کمیسیاریای عالی پناهندگان آن را کمپ «ترانزیت» برای انتقال مجاهدین به کشورهای ثالث معرفی میکردند رجوی در صحبتهای درونی این محل را کمپ «ترانزیت» برای انتقال مجاهدین به آن دنیا معرفی میکرد و نه کشور «ثالث». با این حال تاکنون علیرغم تلاشهای مذبوحانه و غیرانسانی رجوی، وی برخلاف میلاش مأیوسانه شاهد انتقال دستههای متعددی از مجاهدین به کشور «ثالث» (آلبانی) بوده است.
بازندهی اصلی نوشیدن جام زهر قطعنامه ۵۹۸ و جام زهر «برجام»
خمینی در سال ۶۷ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از آن با تعبیر «جام زهر» یاد کرد. پذیرش این قطعنامه با همهی تلخیاش، رژیم خمینی را از فروپاشی و اضمحلال نجات داد و نتایج ناشی از آن و حملهی عراق به کویت رژیم صدام حسین را در مسیر فروپاشی و سقوط قرار داد.
در واقع پذیرش قطعنامه برای کلیت رژیم «جام حیات» بود و برای شخص خمینی که از ابتدای جنگ اعلام کرده بود «صلح با صدام خیانت به رسولالله است» و … جام زهر بود. به همین دلیل مجبور شد «آبروی خدا را با خدا معامله کند.»
در طرف ایرانی، مجاهدین بازندهی اصلی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بودند و در بنبست استراتژیک قرار گرفتند چرا که مسعود رجوی بدون توجه به نصایح خیرخواهان، همهی تخممرغهایش را در سبد جنگ و صدام حسین قرار داده بود. از همان موقع نیز روند فروپاشی این سازمان و تبدیل آن به یک فرقهی تمام عیار تشدید شد.
پذیرش «برجام» و عقبنشینی رژیم از برنامهی هستهای و تعلیق تحریمهای بینالمللی رژیم را عجالتاً از خطر فروپاشی اقتصادی و اضمحلال نجات داد و فرصتهای جدیدی را در اختیار رژیم قرار گرفت. البته پذیرش برجام برای خامنهای که به صراحت عنوان میکرد کسانی که خواهان مذاکراه با آمریکا هستند یا جاهلند و یا خائن و هر نوع مذاکره و عقبنشینی را سیاست «شاهسلطان حسینی» معرفی میکرد بی تردید نوشیدن «جام زهر» است. او به خاطر ضعف و هراسی که دارد به طرز عجیبی میکوشد مسئولیت سرکشیدن «جام زهر» و «معامله آبرو با خدا»را نپذیرد. مواضع دوگانهی او در داخل کشور به تنشهای داخلی دامن زده و نتیجهی مستقیم آن تشدید درگیری بین باندهای رژیم است.
با این حال در جریان پذیرش «برجام» نیز مجاهدین بازندهی اصلی هستند. چرا که مسعود رجوی همهی تخممرغهایش را در سبد تحریم و برنامهی هستهای رژیم گذاشته بود. پیشتر بسته شدن شکاف هستهای بین رژیم و غرب را در «گزارش ۹۲» پیشبینی کرده و نسبت به پیامدهای آن به مسعود رجوی هشدار داده بودم. یکی از نتایج این شکست و بستهشدن شکاف، تخلیهی «لیبرتی» و پایان حیات مجاهدین در عراق است که دیر یا زود به وقوع میپیوندد.
انتقال چندین دسته از مجاهدین به آلبانی پس از تأیید «برجام» توسط خامنهای، نشاندهنده سمت و سوی فرجام مجاهدین در شرایط پس از «برجام» است.
متأسفانه تنها چیزی که برای مسعود رجوی مهم نیست، سرنوشت مجاهدین و رنجی که خود و خانوادههایشان متحمل میشوند، است.
۹ آبان ۱۳۹۴
پانویس :
۱- «تیوال» دیوار بتونی است. مجاهدین به محض ورود به کمپ «لیبرتی» به دستور مسعود رجوی در اولین اقدام با ایجاد جار و جنجال و با توجیه این که وجود «تیوالها» باعث میشوند احساس زندان داشته باشیم و … خواهان برچیدن آنها شدند. این «تیوال»ها پیشتر توسط بخش مهندسی ارتش آمریکا و به منظور ممانعت از حملات موشکی و حفظ جان سربازان آمریکایی برپا شده بودند. رجوی در تبلیغات عوامفریبانهاش مطلقاً از کلمه بازگرداندن «تیوال»ها صحبت به میان نمیآورد و تنها خواهان نصب «تیوال» میشد. بعد هم که تعدادی از «تیوال»ها بازگردانده شدند از آنها برای حفاظت از مسئول اول مجاهدین و به اصطلاح اعضای ارشد شورای رهبری مجاهدین استفاده شد.
۲- مجاهدین با نیرویی که در خارج از کشور دارند میتوانند از پس نیازها و برنامههایشان برآیند. نیروهایی که در عراق هستند غالباً پیر، بیمار و از کار افتادهاند و در صورت انتقال به خارج از کشور به لحاظ اقتصادی و نیرویی نیز بار سنگینی را بر مجاهدین وارد میکنند. آنها در سنین از کارافتادگی نه به زبان خارجی مسلط هستند و نه تخصصی دارند و نه قادر به ادارهی امور قانونی و حقوقی خود هستند و نه با شرایط کشورهای اروپایی آشنا هستند و نه میتوانند به اندازهی سادهترین هواداران مجاهدین در غرب که در این کشورها جا افتادهاند مشکلگشا باشند. بماند که انتقال آنها به خارج از کشور باعث بیانگیزهگی بیشتر هواداران مجاهدین در خارج از کشور شده و دست مسعود رجوی برای عوامفریبی بستهتر میشود. این تهدید هم هست که آنها ضمن ترک مجاهدین زبان به اعتراض گشوده و رازهای مگوی بیشتری را بازگویند.
۳- البته خودشیفتگی مسعود رجوی حدومرز نمیشناسد. فرماندهان سابق ارتش آزادیبخش برای من تعریف کردهاند که نیروهای عملیاتی مجاهدین که برای انجام عملیات به داخل خاک ایران میرفتند، گاه در مواجهه با نیروهای رژیم اجازهی آتش نداشتند. آنها میبایستی از صحنهی نبرد با طی سلسله مراتب با مسعود رجوی تماس میگرفتند و او دستور میداد چه کنند! در اثر این سیاست نابخردانه تعداد زیادی از نیروهای مجاهدین جان خود را از دست دادند.
۴- بنا به شهادت شاهدان عینی او به منظور تحریک هرچه بیشتر نیروهای عراقی مجاهدین را واداشته بود که برای مقابله با نیروهای عراقی، قلاب سنگ، تیرکمان و ادواتی این چنین درست کرده و با آن سربازان عراقی را هدف قرار دهند. از طرف دیگر در اقدامی مسخره دستور داده بود با استفاده از یونولیت و پارچه به زعم خود برای مجاهدین سپر حفاظتی برای جلوگیری از ضرب گلوله درست کنند.
۵- مشابه همین سیاست را خامنهای در اجرای «برجام» که مذاکرات مربوط به آن از ابتدا تا انتها زیر نظر خودش جلو برده میشد در پیش گرفت. او که میخواست شکست و عقب نشینی خود را بپوشاند در نامه به روحانی و برای استفاده داخلی شروط پوشالیای را تعیین کرد.