پژوهش در رابطه با هویت , ساختار سازمان مجاهدین از آغاز تاسیس تا…. (قسمت اول)

0
713

پژوهش در رابطه با هویت , ساختار سازمان مجاهدین از آغاز تاسیس تا…. (قسمت اول)

آقای عبدی جزوات سازمان را می‌نوشت ولی از همان اول هم نماز نمی‌خواند و مارکسیست بود. یعنی به صورت علنی چنین اعتقاداتی را داشت. حالا من نمی‌خواهم به دلایلی این قضایا را بیشتر باز کنم، چون عده‌ای در این راه رفتند و شهید هم شدند ولی از ابتدا ریشه‌ی سازمان مشکل داشت و خراب بود و پایه‌ی مذهبی و منسجمی نداشت. مشکل آنها این بود که از ابتدا حقایق را برای مردم و دیگران (حتی اعضای خویش) نگفتند و …

لینک به منبع

پژوهش در رابطه با هویت , ساختار سازمان مجاهدین از آغاز تاسیس تا….


https://youtu.be/XmvDuK0PY6s

هموطنان عزیز: این پژوهش در رابطه هویت سیاسی و ایدئولوژی و ساختار سازمان مجاهدین از آغاز تا کنون هست البته تا آنجائی که امکان آن وجود داشت چون این مقوله را می شود از زوایای مختلف بررسی کرد . تلاش هم ب راین است واقعیت های پنهان را از این سازمان می دانم برای هموطنان توضیح بدهم که شناخت بهتری نسبت به این جریان داشته باشند.این مقاله را از گفتاری تبدیل به نوشتاری کرده ام که لینک مصاحبه هم ضمیمه می باشد.

سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین در سال ۱۳۴۴ توسط محمد حنیف نژاد – سعید محسن – عبدالرضا نیک بین رودسری، بنیانگذاری شد .در آن زمان اینها جوانانی بودند، *عضو جبهه ملی و هم زمان عضو نهضت آزادی هم بودند . در اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ بعد از مدتی گفت گو موفق شدند گروه خود را که همفکر و هم مسلک بودند تاسیس شد. مثلا محمد حنیف نژاد مسئول جبهه ملی در دانشکده کشاورزی هم اینطور مسئول نهضت آزادی در کمیته دانشگاه بود .او در هردو کمیته از طرف دانشجویان انتخاب شده بود . آنها از شاگردان ایت الله طالقانی بودند که در مسجد هدایت جلسه داشت . (نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان انشعاب مذهبی های جبهۀ ملی بود. رهبر جبهۀ ملی بعد از مصدق کریم سنجابی بود. بخش چپ آن به رهبری هدایت الله متین دفتر انشعاب کرد که اسمش را گذاشت جبهۀ دموکراتیک ملی که اکنون فقط خودش وهمسرش در حال حاضر باقی مانده اند . ید الله سحابی و عزت الله سحابی پدر و پسر از رهبران نهضت آزادی بودند و امروز ابراهیم یزدی وزیر خارجۀ دولت بازرگان رهبر نهضت آزادی است. سازمان مجاهدین انشعاب جوانان انقلابی مذهبی از نهضت آزادی بودند ). این ۳ تن که اساسا در بخش دانشجویی نهضت آزادی و در محیط دانشگاه و دانشجویان فعالیت می¬کردند، از همان ابتدای تشکیل نهضت مرتبا رهبران نهضت آزادی را برای سازش¬کاری و عدم قاطعیت در برخورد با رژیم شاه مورد انتقاد قرار دادند. این انتقادات به خصوص در مقطع ۶ بهمن ۱۳۴۱ بالا گرفت ، در مدت زندان وبا پیش آمدن ۱۵خرداد عمق بیشتری یافت و موجب گردید. پس از آزادی محمد حنیف¬نژاد و سعید محسن در شهریور ۱۳۴۲ از زندان این دو تن به همراه نفر سوم جمع¬بندی از وضعیت سیاسی موجود و دلایل شکست نهضت آزادی را به عمل آوردند ، به این صورت به تشکیل سازمان مجاهدین خلق مبادرت کردند .

تقسیم کار اولیه به این صورت بود که محمد حنیف نژاد و سعید محسن مسئول تدوین ایدئولوژی و تشکیلات بودند . عبدالرضا نیک بین مسئول تدوین و نگارش مقالات و متون آموزشی بود. یک سال بعد علی اصغر بدیع زادگان یعنی در سال ۱۳۴۵ به بنیانگذاران سازمان پیوست.

علی میهن دوست مشهور به علی عقیدتی که دارای چپ ترین گرایش در تئوریزه کردن اسلام مبارزاتی بود در سازمان بود .

در سال ۱۳۴۷ عبدالرضا نیک بین رودسری ( عبدی ) بدلایل خاص از سازمان جدا شد . آقای سعید شاهسوندی د رمقالاتی که درج کرده در رابطه با عبدی این چنین می گوید : ( آقای عبدی جزوات سازمان را می‌نوشت ولی از همان اول هم نماز نمی‌خواند و مارکسیست بود. یعنی به صورت علنی چنین اعتقاداتی را داشت. حالا من نمی‌خواهم به دلایلی این قضایا را بیشتر باز کنم، چون عده‌ای در این راه رفتند و شهید هم شدند ولی از ابتدا ریشه‌ی سازمان مشکل داشت و خراب بود و پایه‌ی مذهبی و منسجمی نداشت. مشکل آنها این بود که از ابتدا حقایق را برای مردم و دیگران (حتی اعضای خویش) نگفتند و خود را به عنوان یک گروه مذهبی جا زدند و از مذهب و روحانیت سوء استفاده کردند. لذا بعد از علنی شدن عقاید آنها، کسانی بودند که در زندان به یک دفعه نماز خواندن را کنار گذاشتند و اعتراف کردند که ما سال‌هاست مسلمان نیستیم و فقط به خاطر دستور مقامات بالاتر از جمله مسعود رجوی و… تظاهر به نماز خواندن و دینداری می‌کردیم ).در رابطه با جدائی اقای عبدی موضوعات یا دیدگاه های مختلفی هست که بعضا متضاد است که الان مسله اصلی ما نیست . رهبری سازمان در سال ۱۳۴۷ به این شکل بود : محمد حنیف نژاد – سعید محسن – علی اصغر بدیع زادگان بودند. نمودار سازمانی به این شکل بود که سازمان شامل مرکزیت و شاخه های سه گانه بود که هر شاخه دارای سه عضو مرکزیت بود . هر شاخه دارای چند حوزه درجه یک و چند حوزه درجه دوم بود.شاخه ها عبارت بودند : شاخه سیاسی – شاخه نظامی – شاخه ایدئولوژیک.

ویژگی های افراد عضو :

اعتقاد به اسلام

مورد اطمینان از نظر امنیتی و انضباط پذیری

عدم وابستگی به خانواده ، شغل ، روزمرگی

نگران محرومیت های و وضع نابسامان جامعه بودن

خصلت مبارزه جویانه داشتن و آمادگی فداکاری و گذشت در راه مبارزه

برنامه آموزشی سازمان

همانطور که می دانیم ۶ سال اول برنامه های سازمان تئوری بود، یعنی برنامه آموزشی از همان ابتدای تشکیل در سال ۱۳۴۴ . درون حوزه¬ها شامل ۴ بخش ایدئولوژی سیاست، اقتصاد و تشکیلات بود ، که معمولا در هر جلسه هفتگی درباره تمامی و یا چند بخش از آنها بحث و گفتگو به عمل می¬آمد . در زمینه ایدئولوژی اساس کار را قرآن و سپس نهج¬البلاغه تشکیل می¬داد . در هر جلسه حوزه ابتدا چند آیه از سوره¬های مختلف قرآن و گاه به جای قرآن بخشی از نهج¬البلاغه بحث و تفسیر می¬شد . درباره جهان آفرینش هدف¬دار بودن آن جایگاه انسان و هدف آفرینش آن و بالاخره هدف انبیا و مفهوم پرستش بحث و آموزش داده می¬شد. بعدها در سال ۱۳۴۷، ۱۳۴۸ با تشکیل گروه ایدئولوژی و تهیه جزوات شناخت تکامل(راه انبیا، راه بشر) …در دستور کار قرار گرفت. در کنار این جلسات آموزشی برنامه کوهنوردی و یا جامعه¬گردی ، رفتن به مناطق فقیرنشین شهر و صحبت با مردم درباره وضعیت زندگی آن¬ها و عقاید سیاسی و مذهبی¬شان و جمع¬بندی از این بازدیدها و استفاده از آن در مباحث کلاس¬های آموزشی و نوشتن مقاله و …. بود…..

ادامه دارد

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید