رجوی بخاطر خود خواهی و قدرت طلبی و کیش شخصیت مفرطی که دارد ؛ نه تنها بر خلاف اصل انتقاد و انتقاد از خود که جزو اصول اولیه سازمان مجاهدین خلق بود ؛ هیچ انتقاد و نظر مخالفی را نمی پذیرد بلکه منتقدان و مخالفان خودش را به قتل تهدید می کند و فرمان قتل آنها را صادر می کند و همچنین خودش را رهبر عقیدتی مادام العمر و زنش را هم رییس جمهور مادام العمر می داند و مدعی هست که تنها آلترناتیو هست. لذا به همین دلیل نه تنها از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست بلکه بخاطر خیانت به جنبش آزادی خواهی زنان و مردان در ایران مورد تنفر جنبش آزادی خواهی و اپوزیسیون داخل و خارج کشور قرار دارد .
وضعیت اسف بار سازمان مجاهدین خلق در آستانه پنجاهمین سالگرد تاسیس ناشی از چیست؟
مهدی سجودی ـ 29.08.2015 در سال چهل و چهار محمد حنیف نژاد و دو تن از یارانش که دانشجو بودند و از نهضت آزادی انشعاب کرده بودند سازمان مجاهدین خلق را با هدف مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا و حکومت دست نشانده شاه تاسیس نمودند این سازمان ایدیولوژی اسلام را مشی خود قرار داد و به همین دلیل از حمایتهای مالی و تبلیغاتی و معنوی عامه مردم و علمای سرشناس قرار گرفته بود.
ولی در سال پنجاه بدون اینکه وارد عمل شوند ضربه نظامی خورده و سران سازمان توسط ساواک دستگیر شدند و بعد هم بنیان گزاران سازمان اعدام گشتند و در سال پنجاه و چهار بدلیل ضعف ایدیولوژیکی دچار انشعاب شد و ضربه ایدیولوژیکی خورد. اما جدا از ضربه نظامی در سال پنجاه و ضربه ایدیولوژیکی در سال پنجاه و چهار ؛ مهمترین و بزرگترین ضربه ای که سازمان مجاهدین خلق خورد ؛ خیانت رجوی به بنیان گزاران سازمان بود که منجر به اعدام آنها گشت و رجوی با فرصت طلبی و شیادی خاص خودش از فقدان رهبری سوءاستفاده کرده و ایشان در حالیکه بخاطر ترسو بودن و داشتن خود خواهی و قدرت طلبی مفرط ؛به هیچ وجه از صلاحیت رهبری سازمان برخوردار نبود ؛ خود را به عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق آن هم از نوع عقیدتی اش به نیروهای سازمان قالب کرد و این شروع انحراف از مسیر اصلی و اهداف و آرمان هایی که بنیان گزاران بخاطر آن سازمان را تاسیس کرده بودند گردید و همچنین شروع سیر نزولی و افت محبوبیت سازمان در بین مردم ایران گشت.
بله رجوی در این سالیان با خیانت ها و جنایاتیکه علیه مردم ایران مرتکب شده است وضعیت سازمان مجاهدین را به نقطه اسف بار کنونی رسانده است و مهمترین خیانتها یی که رجوی تاکنون مرتکب شده است به قرار زیر می باشد:
یکم: خیانت به بنیان گزاران سازمان :
رجوی در زندان رژیم شاه بدون اینکه یک سیلی بخورد به رهبری سازمان خیانت کرده و آنها را لو داد و باعث اعدام آنها گشت و بعدش هم بخاطر دو ویژگی اصلی که دارد؛ یعنی قدرت طلبی مفرط و هوس رانی ؛ با شیادی خاص خودش رهبری سازمان را مصادره کرد و سازمان را نه تنها از اهدافش دور کرد بلکه صد و هشتاد درجه عکس آن اهداف و آرمان ها حرکت کرد. بطور مثال سازمان مجاهدین خلق برای مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا تاسیس شده بود و امریکا را ببر کاغذی می دانست و از استقلال سیاسی برخوردار بود و تکیه گاه آن مردم ایران بود ولی رجوی بجای مبارزه با امپریالیسم و آمریکا بقول خودش سیاست موازی با آمریکا را در پیش گرفته و یا بقول مریم رجوی که گفته بود به توصیه خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا حاضر شده اند که با انتقال نیروهای سازمان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی موافقت کنند و همچنین رجوی بجای اینکه تکیه بر مردم ایران داشته باشد. آویزان قدرتهای بیگانه و دشمنان ایران نظیر صدام حسین وافراطی ترین جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا و کشورهای عربی نظیر عربستان سعودی و اسراییل گردید و هم سو با سیاست های آنها علیه مردم ایران موضعگیری کرده و عمل می کند و از هیچگونه استقلال سیاسی برخوردار نبوده و نیست
دوم: خیانت به مردم ایران:
رجوی وقتی در فرانسه اوضاع را بر وفق مرادش ندید با صدام حسین علیه مردم ایران پیمان صلح و دوستی امضاء کرده و به عراق رفت و استراتژی خودش را سوار جنگ ایران و عراق نمود و با تشکیل ارتش به اصطلاح آزادی بخش که در حقیقت ارتش کوچکی برای صدام حسین بود به مزدوری برای صدام حسین پرداخت و در مناطق مرزی مشغول سرباز کشی گردید و یا اینکه در زمان خاتمی با اعزام تیم های عملیات تروریستی به داخل کشور مشغول خمپاره باران مناطق مسکونی و غیر نظامی و کشتن افراد غیر نظامی گردید و لذا به همین دلیل نه تنها از پایگاه مردمی برخوردار نیست بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارد
سوم: خیانت به مردم عراق :
رجوی برای اثبات نوکری و مزدوری تمام عیار ش به صدام حسین از هیچ جنایتی علیه مردم عراق کوتاهی نکرده است. این خیانت ها و جنایت ها علیه مردم عراق از اشغال زمین های کشاورزی اهالی استان دیالی عراق شروع شد تا شرکت در عملیات کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق و تا بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین هم با حمایت از بقایای حزب بعث عراق و گروه تروریستی داعش تحت عنوان عشایر انقلابی در امور داخلی و سیاسی عراق دخالت میکند و در جهت عکس مردم عراق و دولت منتخب شان موضعگیری کرده و حرکت میکند. لذا به همین دلیل مورد تنفر شدید اکثریت مردم شریف عراق و دولت منتخب شان قرار دارد و مردم عراق و دولت منتخب شان خواستار خروج کامل سازمان از عراق می باشند
چهارم: خیانت به جنبش مبارزاتی مردم ایران :
رجوی بخاطر خود خواهی و قدرت طلبی و کیش شخصیت مفرطی که دارد ؛ نه تنها بر خلاف اصل انتقاد و انتقاد از خود که جزو اصول اولیه سازمان مجاهدین خلق بود ؛ هیچ انتقاد و نظر مخالفی را نمی پذیرد بلکه منتقدان و مخالفان خودش را به قتل تهدید می کند و فرمان قتل آنها را صادر می کند و همچنین خودش را رهبر عقیدتی مادام العمر و زنش را هم رییس جمهور مادام العمر می داند و مدعی هست که تنها آلترناتیو هست. لذا به همین دلیل نه تنها از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست بلکه بخاطر خیانت به جنبش آزادی خواهی زنان و مردان در ایران مورد تنفر جنبش آزادی خواهی و اپوزیسیون داخل و خارج کشور قرار دارد .
پنجم: خیانت به نیروهای سازمان :
رجوی در طول این سالیان فقط به فکر قدرت طلبی بوده است و هر جا هم که احساس خطر جانی کرده است فرار را بر قرار ترجیح داده است و نیروهای سازمان را ملک شخصی خود می داند و هیچ ارزشی برای جان نیروهای سازمان قایل نبوده و نیست و برای پیشبرد اهداف سیاسی و مقاصد خود همواره آنها را گوشت دم توپ کرده و به کشتن داده است. بنابراین در این رابطه ما شاهد بودیم که رجوی در سال شصت با اعلام مبارزه مسلحانه نیروهای بی دفاع سازمان را رها کرده و به پاریس گریخت و در آنجا خیانت به نیروهای سازمان را استارت زد و بعدش هم در عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان تعداد زیادی را به کشتن داد و بعدش هم با راه اندازی طلاقهای اجباری تحت عنوان انقلاب کذایی مریم زنان و مردان را تحت شدیدترین فشار های روحی و جسمی قرار داد و بعدش هم وقتی که صدام حسین سرنگون شد رجوی احساس خطر جانی کرد و به مخفیگاه رفته و رییسجمهور بر گزیده اش را هم به همراه چهار صد تن از سو گلی هایش به فرانسه فرستاد و نیروهای سازمان را در زیر مهیب ترین بمباران هوایی در جنگ عراق و آمریکا در بیابان های عراق تنها گذاشت که بر اثر این بمباران هوایی عده زیادی کشته و زخمی شدند و بعد هم که خلع سلاح شد به بهانه حفظ اشرف و حفظ اموال اشرف و اصرار بر ماندریستی در عراق پرداخت و زمینه عملیات تروریستی را فراهم کرده و تعداد زیادی از نیروهای گرفتار سازمان را به کشتن داد. همچنین رجوی نه تنها حاضر نیست تا بین این نیروها با خانواده های شان دیداری صورت بگیرد بلکه با زبان چاله میدانی خاص خود ش خانواده را خانواده الدنگ خطاب می کند و بر علیه خانواده ها کتاب نوشته است. بنابراین بخاطر همین کلی از نیروهای سازمان ناراضی هستند و تعدادی جدا شده اند و عدهای هم فرار کرده اند و اکنون از این سازمان به اصطلاح مجاهدین و تنها آلترناتیو و ارتش به اصطلاح آزادی بخشش هزار و خرده ای نیرو باقی مانده است که اکثریت شان سالخورده و بیمار هستند و تعداد زیادی هم تا کنون به کشور آلبانی منتقل شده اند و بقیه هم در کمپ لیبرتی در کشور ناامن عراق در انتظار انتقال به کشورهای امن ثالث هستند.
بله خوانندگان محترم ؛ بعد از نیم قرن در آستانه سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق وضعیت سازمان مجاهدین بطور همه جانبه اسف بار هست و اکنون در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است و مسبب اصلی این وضعیت اسف بار کسی جز آقای رجوی نیست که با توهمات ابلهانه اش و با قدرت طلبی مفرطی که دارد سازمان مجاهدین را به سازمان مسعود و مریم تبدیل کرده است و از صفت یک سازمان سیاسی و انقلابی خارج شده و کاملا بصورت فرقه ای اداره می شود و با اقدامات تروریستی اش و اصرار بر ادامه استراتژی شکست خورده و به بن بست رسیده خشونت و ترور سازمان را به این نقطه بر گشت ناپذیر رسانده است که هیچ آینده روشنی ندارد و به سمت نابودی کامل پیش می رود.