کرمی:گزارشی ازشرایط و وضعیت دورنی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ -3

0
1857

گزارشی ازشرایط و وضعیت دورنی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ -قسمت سوم

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، بیست و ششم اوت ۲۰۱۵:… رجوی در همین نشست می گوید : ( ما چاره‌ای جز عمل نداریم و اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم.)…..رجوی به صراحت دارد بیان می کند : ( اگر در عراق بمانیم به لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل …

لینک به منبع

لینک به قسمت قبلی

گزارشی ازشرایط و وضعیت دورنی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ -قسمت سوم


https://youtu.be/oQ5lGI8pBy0

نشست توجیحی عملیات : دروغ گفتن های رجوی که با نیروهای جان به کف هم صادق نبود

روز جعمه ۳۱ تیر ۱۳۶۷ بعد از ظهر بود که تقریبا کارها را تعطیل کردند ، گفتن یک مقدار استراحت کنید و آماده بشوید که شب نشست رهبری است . تیپ ها می بایست از ساعت ۱۶۰۰ به سمت سالن اجتماعات حرکت می کردند ساعت ۲۰۰۰ همه در سالن بودند که صندلی های سالن پر شده بود وتعدادی صندلی در بیرون سالن قرار داده بودند. مسعود رجوی بهمراه مریم قجرعضدانلو در جایگاه ویژه خودشان قرار گرفتند. بعد از بلغور کردن احدایثی و ایاتی از قران وآسمان و ریسمان به هم بافتن گفت شما شعار می دادید که امروز مهران بعدأ طهران … الان موقع عملیات تهران رسیده است…اول کلی کبری و صغرا به هم بافت ، که ما عملیات هایمان تصاعدی بالا می رود اول عملیات پیرانشهر بود ، بعد افتاب بود ، بعد چلچراغ بود می بینید که تمام اینها تصاعدی بزرگتر شده است. خوب ما با فرماندهان جمع بندی کردیم که عملیات بعدی چی باشد دنبال مرکز استان بودیم یک سری می گفتند برویم کرمانشاه را بگیریم ، یک سری می گفتند برویم اهواز را بگیریم . به این جمع بندی رسیدیم که مگر دیوانه هستیم مرکز استان را که گرفتیم به سمت مرکز ایران برویم، تهران را بگیریم . بعد از پذیرش قطنامه ۵۹۸ رژیم ضعیف شده و نیروهایش از هم پاشیده و روحیه ندارند . البته ما از قبل تصمیم به انجام این عملیات بزرگ داشتیم . می خواستیم ان را دیرتر انجام بدهیم اما پذیرش قطنامه کار ما را تسریع کرد . ما تصمیم گرفتم از طریق مرز کرمانشاه برویم چونکه عراق تا قصرشیرین و سر پل ذهاب را گرفته است، نزدیکترین نقطه مرزی رسیدن به تهران است. رجوی در همین نشست می گوید : ما چاره‌ای جز عمل نداریم و اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم.

چرا می گوید چاره ای جز عمل نداریم …. چرا فرصت از دست میرفت ؟ مگر نیروی که ادعا دارد انقلابی و مردمی هست به بن بست می رسد و تسلیم شرایط می شود ؟

مگراین نیرو زائده جنگ بوده ؟ که با توقف جنگ در بن بست گیر کند!

رجوی به صراحت دارد بیان می کند که اگر در عراق بمانیم به لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می شویم . همانطوری که الان به همه ثابت شد که مجاهیدن در عراق ماندند و تبدیل به فیسل شدند وتاریخ مصرف آنها به پایان رسید.

رجوی در چندین مورد به خاطر اینکه نفرات سوال می کردند که ما توان مقابله ندارم و ما را بمباران می کنند . تمامی لشگر ها در جبهه ها هستند این بیشتر یک خود کشی هست تا عملیات آزاد سازی . چند بار این بحث را کرد تاکید داشت که ( رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمی‌تواند نیروی جبهه را تأمین کند، مثلاً عراق در همین چند عملیاتی که کرده است به راحتی توانسته مناطقی را پس بگیرد ، هر چه خواسته جلو رفته‌است. فاو را گرفته و جزایر مجنون و چند نقطه دیگر را با چند ساعت جنگ بازپس گرفته‌است…..

ملّت دیگر از جنگ خسته شده‌‌اند و همه مخالف جنگ هستند و کسی به جبهه نمی‌آید. کسانی که در جبهه هستند افرادی هستند که آنها را به زور از شهرها و روستاها دستگیر کرده‌اند و به جبهه فرستاده‌اند ، میلی به جنگیدن ندارند….

تمام لشکرها و نیروهای رژیم در حملات عراق ضربه کاری خورده و پراکنده هستند و یارای مقابله با ما را ندارند. پس هم از لحاظ نظامی تعادل خود را از دست داده و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بین‌المللی قرار دارد….

رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد…ما کاری می‌خواهیم بکنیم که همه دنیا تعجب کند . یکدفعه بفهمند که ما در تهران هستیم… رژیم وضعیتی ندارد که تا عید دوام بیاورد…

الآن ایران خیلی فرق کرده‌است. از آن گذشته تا ما شهری را آزاد نکنیم مردم با ما نخواهند شد. ما روی نیروی خودمان حساب می‌کنیم. مردم در وهله اول نخواهند آمد و حتی ممکن است از ما بترسند و بروند، درهایشان را بر روی ما ببندند، ولی وقتی که رفتیم و در کرمانشاه مستقر شدیم و مردم دیدند که تعادل قوا به سمت ما می‌چرخد ، یک قدم بیرون می‌گذارند. ما در شهر می‌گردیم و اعلام می‌کنیم که هستیم ، آن وقت مردم جرئت می‌کنند درها را باز کنند . بعد جلو آمده از ما حمایت می‌کنند و ما هم کارها را به دست مردم می‌دهیم…

بعد برای اثبات حرف هایش از محمود عطائی ( حمید ) که قبلا فرمانده کل عملیات تهران بزرگ بوده ، مهدی کتیرائی ( ساسان ) فرمانده عملیاتی تهران بود ، سوال جواب می کرد که شما با چه تعداد نیرو در سال ۱۳۶۰ در تهران عملیات داشتید . بدین سان می خواست با مقایسه فاکت های چریک شهری را با عملیات ازاد سازی ایران مقایسه کند. هیچ کدام از این توضیحات نفرات را قانع نکرد و سوالات ادامه داشت.

مسعود رجوی بعد توجیحات و صحبتهای خود در خواست کرد اگر کسی مخالفتی دارد ، یا حرفی برای زدن بیاید پای میکروفون . رجوی را هدف سوالات زیادی قرارداده بودند . بخصوص نیروهائی که تازه امده بودند با حالت بهت زده بیان می کردند که با این تعدا نیرو ما می خواهیم ایران را آزاد کنیم ؟ رجوی هم به شیوه خودش سوالات را سر هم می کرد و در هنیت موارد می گفت: جواب سوالات تان باشد در میدان آزادی که رسیدیم جواب می دهم و تناقضاتتان هم آنجا بیان کنید . در این بین یکی از زنان دست بالا برد رجوی گفت بیا حرفت را بزن . سپس آن خانم گفت ( من مخالف نیستم، اما اینکه می‌گویید مردم با ما هستند فکر نمی‌کنم چنین باشد. من و شوهرم چند شب قبل از خارج آمده‌ ایم و خود من ۴ ماه است که از ایران آمده‌ام.

مردمی که من دیده‌ام با آنچه که شما می‌گویید تفاوت دارند. فکر نمی‌کنم آنها به ما کمک کنند. هیچ‌گونه جوّ سیاسی نظیر آنچه شما به آن اشاره می‌کنید در ایران به وجود نیامده است، چون خیلی‌ها در ایران هستند ، حتی رادیو مجاهد را گوش نمی‌دهند و از مجاهدین به کلی بی‌خبرند. شما چطور انتظار دارید با اختناق شدیدی که وجود دارد چنین کسانی در تهران بلند شوند و از ما حمایت کنند؟ )

رجوی با خرمرد رندی برگشت این نظریه شما مربوط به ۴ ماه پیش هست، الان ایران خیلی فرق کرده است وقتی ما اعلام کنیم ما مجاهدین هستیم ، مردم جرئت می کنند در نبودن سپاه و کمیته مردم به سوی ما می آیند و از ما حمایت می کنند . اگر هم در این عملیات شکست بخوریم تاثیرش آنقدر هست که باعث قیام مردم بشود . در حالی که عکس آن را دیدیم بعد از شکست فرقه رجوی مردم جشن گرفتند و قیامی صورت نگرفت . وقتی مریم قجرعضدانلو دید که جواب مشخص وقانع کننده ای داده نشده است خطاب به خانم گفت (شما خیالتان راحت باشد. همه چیز آماده است و طرح‌ها دقیق می‌باشد. شما ناراحت نباشید. ما نباید مردم را زیاد هم دست کم بگیریم، چرا که در میان خود ما هم عده زیادی از اسرا وجود دارند که به ما پیوسته‌اند. این نشان دهنده حمایت زیادی است که در شهرها از ما خواهد شد. اسرا دستشان را بلند کنند. ) اما بیان نکرد که همین اسرا را به رکبی ودروغ وعده سر خرمنی برای این عملیات آورده اند ……

ادامه دارد

foroogh javidan

محمد حسین سبحانی: غروب یک استراتژی ـ برگی از تاریخ

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید