بی رحمی و شقاوت رهبری و سران فرقه به آنانی که سالیان سال ، زندگی خود را صرف این فرقه کرده اند نیز نمونه آشکاریست که هر روز همگی شاهد آن هستیم. آنچه که برای رجوی معنی و مفهومی ندارد عطوفت و لطافت انسانی است. و گرنه چرا باید افراد در درون این فرقه حق انتخابات آزاد نداشته باشند و این در حالی است که این فرقه هر روز شعارهایی در دفاع از آزادی و دمکراسی و انتخابات آزاد می دهد.
مصاحبه سایت نیم نگاه با خانم حمیرا محمد نژاد (عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلق ـ ساکن آلمان) ـ قسمت ششم
سایت نیم نگاه :
اغلب کادرهای تشکیلاتی جدا شده از مجاهدین در سطوح مختلف تشکیلاتی و نیز اندیشمندان سیاسی ایرانی و خارجی همچون دکتر مایکل روبین از “محققان و تحلیل گران مؤسسه واشنگتن” معتقدند که مجاهدین خلق از یک سازمان سیاسی مبدل به یک فرقه خشونت طلب و ستیزه جو شده است. با توجه به ویژگی ها و خصوصیات یک فرقه ی ستیزه جوی مذهبی و عقیدتی و نیز با لحاظ جمیع مشاهدات ، تجربه های دردناک ، تلخ و گزنده ی شما از سالها حضور در تشکیلات مجاهدین در عراق و اروپا ، دیدگاه شما در باره مجاهدین خلق در حال حاضر چیست؟
حمیرا محمد نژاد :
من فکر میکنم که سازمان مجاهدین از همان ابتدا فرقه بودن خودش را ثابت کرد ولی متاسفانه به دلیل اینکه افراد جان به کف و صاف و زلال آنقدر زیاد داشت که توانست بدون اینکه کسی این موضوع را بفهمد به فعالیت های مخربش ادامه بدهد….
مسعود رجوی از همان ابتدا اعلام کرد که بجز خودش و فرقه اش هیچ آلترناتیوی وجود ندارد و هیچگاه صحبتی از انتخابات پارلمانی و آزاد به عمل نیاورد و طی گذشت زمان این را ثابت کرد که بجز خودش کس دیگری را قبول ندارد
رجوی در یکی از نشستهای دسته جمعی گفت : “بعد از پیروزی یک دولت شش ماهه تشکیل می دهیم و بعد از آن یک انتخابات آزاد و البته که مردم به ما رای خواهند داد!! در واقع ایشان از همان موقع هم خودش را آلترناتیو تمام عیار میدانست!!
و برای اینکه هیچ راه درزی در این میان نماند هر سال در تشکیلاتش یک انقلاب تازه به راه انداخت تا جایی که خودش را رهبر تمام عیار و مریم را رئیسجمهور مادامالعمر کرد!! با این روش در ذهن قدرت طلبش همه ی درزها را پر کرده بود و غرور قدرت طلبی خودش را ارضاء کرده بود.
سایت نیم نگاه :
خانم مریم رجوی در سخنرانی اش در جلسه استماع کنگره آمریکا در تاریخ ۹اردیبهشت ۱۳۹۴ به نکاتی در باره ویژگی های اصلی بنیادگرایی یعنی “تهاجم و خشونت” اشاره کرد شما که یکی از جداشدگان مجاهدین خلق هستید آیا فکر نمی کنید مریم رجوی زیرکانه و عوامفریبانه از تشکیلات مجاهدین به مثابه یک آلترناتیو دموکراتیک یاد می کند در حالی که “تهاجم و خشونت” جزء ذات انکارناپذیر مجاهدین خلق از بدو پیدایش و بخصوص پس از سی خرداد سال ۶۰ یعنی آغاز تحقق عملیات تروریستی و خونبار بوده است؟
ضمنا خانم رجوی ، در همان سخنرانی به مذمت و نکوهش بنیادگرایی و خطر آن برای بشریت اشاره کردند در حالی که تعداد زیادی از پژوهشگران سیاسی و مذهبی مستقل در کشورهای غربی ، مجاهدین خلق را با عطف به سوابق و عملکرد درون تشکیلاتی و خط مشی جنگ مسلحانه و قهرآمیز آن گروهی ایدئولوژیک ، تمامیت خواه و بنیادگرا می نامند به نظر شما آیا مجاهدین خلق گروهی بنیادگرا است اگر پاسخ شما مثبت یا منفی است لطفا دلایل خودتان را ذکر کنید؟
حمیرا محمد نژاد :
البته که مجاهدین خلق یک گروه بنیادگرای مخرب است. وقتی به پروسه سازمان نگاه میکنیم از همان ابتدا میبینم که همیشه با خشونت همراه بوده و این چیزی است که تا بحال به همین منوال تا به امروز ادامه داشته است.
یادم است ما حتی وقتی مریض میشدیم مسئولین سازمان به ما می گفتند تو از شهدا خجالت نمی کشی که خودت را به مریضی زدی!
سوء استفاده از خونهای پایمال شده و تک تک این افراد و قربانیان ، مثل آب خوردن برای مسئولین سازمان بود. وقتی یکی از بچه ها حالش بد می شد و روحیه اش پائین میامد ، بهش می گفتند برو لیست شهدا را نگاه کن… بچه هایی که آنجا بودند حتماً این صحنه های تلخ را به یاد دارند.
آیا سال ۶۰ باید آن همه بچه های بیگناه به فتوای این آقای رجوی رهبر به اصطلاح عقیدنی فرقه مجاهدین جوخه دار را قبول میکردند؟ در حالی که اکثریت آنها ۱۲ یا ۱۴ سال بیشتر نداشتند. هر چه بیشتر به پروسه این فرقه نگاه میکنیم ، میبینیم که این فرقه روی موج عظیمی از خون بهترین جوانها نشسته است.
وقتی کسی در فرقه رجوی ، عزیزی را از دست میداد و ناراحت بود و برای عزیزش عزاداری میکرد مورد انتقاد قرار میگرفت که این فرد شهید ، مال شما نیست بلکه مال رهبری است و شما حق ندارید واسش ناراحت باشید!! یعنی حتی سران فرقه نمی گفتند که مال مردم است بلکه مدعی بودند تک تک افراد کشته شده متعلق به رجوی بودند!
آیا همین نمونه ها مبین و بیانگر این واقعیت تلخ نیست که خشونت و بنیادگرایی و افراطی گری اولین خشت بنیادی این سازمان بوده و است. خودخواهی و خودشیفتگی به تمام معنا در شخص رجوی از همان ابتدای کار این سازمان به اصطلاح آزادیبخش به گونهای بارز در تمامی پروسه این فرقه موج میزند.
بی رحمی و شقاوت رهبری و سران فرقه به آنانی که سالیان سال ، زندگی خود را صرف این فرقه کرده اند نیز نمونه آشکاریست که هر روز همگی شاهد آن هستیم. آنچه که برای رجوی معنی و مفهومی ندارد عطوفت و لطافت انسانی است. و گرنه چرا باید افراد در درون این فرقه حق انتخابات آزاد نداشته باشند و این در حالی است که این فرقه هر روز شعارهایی در دفاع از آزادی و دمکراسی و انتخابات آزاد می دهد.
اگر رجوی معتقد به دمکراسی میباشد، پس چرا افراد در تشکیلات حق انتخاب ندارند. افرادی که سالیان سال زندگی خود را در این فرقه باختهاند کسانی هستند که از کوچکترین حق انتخاب اعم از حق انتخاب همسر، حق خروج و جدائی ندارند. و حتی حق عزاداری برای عزیزانشان نیز از آنها ربوده شده است!!؟
چه شقاوتی بالاتر از این که ابتدائی ترین حق انسانی پایمال گردد. چه کسی میتواند دلیل قانع کننده ای برای محروم ماندن از این حقوق معمولی و طبیغی انسانی بیاورد.
این که خانم مریم عضدانلو دامنی به تن میکند و پشت تریبون های مختلف از آزادی دم میزند با پروسه دهشتناکی که ما جداشده ها و اعضای با سابقه ی تشکیلات ، همگی از آن مطلع هستیم و بارها با فاکتهای روشن در این مورد صحبت کرده ایم، می توان این فرد (مریم رجوی) را آزادیخواه و روشنفکر نامید؟ کسی که شیفته ی خشونت و خونریزی است؟ مروری بر سوابق و عملکرد فرقه رجوی در رابطه با عملیات های تروریستی ثابت می کند که مریم رجوی یک دروغگوی حرفه ای است.
ادامه دارد …