اما مسعود رجوی باید بداند که این تلاش های مذبوحانه ، سازمان را از بن بست لاعلاجی که گریبانگیرش شده خلاص نخواهد کرد . بن بست اصلی چیست؟ بن بست ی که با “پول خون” نمی توان راه آن را باز کرد. عدم راه حل برای سرکوب خانواده ها، مسعود رجوی را به شدت در بن بست قرار داده است که با این خانواده ها چه کند؟ آخر مگر میشود جلوی عشق و عاطفه را گرفت؟ مسعود رجوی بداند سرنوشت محتومی که در چشم انداز نزدیک منتظر اوست همانا فروپاشی کل دستگاه و نابودی این اندیشه فرقه گرایانه ارتجاعی است .
بار دیگر نواختن طبل خشونت در ویلپنت !بن بست بدون راه حل رجوی کجاست؟
شهروز تاجبخش ـ 12.06.2015 در حالی که زمان روز به روز به زیان اهداف پلید رهبران خائن مجاهدین سپری می شود ، و در حالیکه خانواده های دردمند و قهرمان در پشت دیوارهای لیبرتی در عراق برای چند دقیقه ملاقات با خانواده هایشان متحصن شده اند، و در حالی که در جای جای تشکیلات صد پاره شده و بوی الرحمن این فرقه ارتجاعی حس می شود، در این شرایط دستگاه تبلیغاتی سازمان در این وانفسایی که تمام تشکیلات فرقه زیر فشارهای خردکننده همه جانبه است فراخوان به شرکت در خیمه شب بازی ۱۳ ژوئن می دهد .
این بار هم فراخوانی دیگر تا تریبونی باشد که مریم قجر چند بیانیه و حمایت نمایندگان ساده لوحی که با حمایت لابی های صهیونیستی سازمان جمع شده را با تفاخری مضحک به رخ بکشد و با عقده ای که ریشه در ناکامی های سلسله وار فرقه دارد دم از مطرح بودن در عرصه بین المللی بزند و بعد با ژست های مصنوعی که بارها تمرینشان کرده با مظلوم نمایی و خرج کردن از کیسه عذابی که اسیران بلاتکلیف در زندان تشکیلات این فرقه می کشند و خون هایی که ریخته شد و سازمان مسئول اول و آخرش بوده ، باز هم هشدار فاجعه انسانی بدهد و خواستار برپاماندن لیبرتی و مسلح کردن ساکنان آن باشد تا با کشاندن آنان به درگیری های بیهوده بازهم ” شهید ” بیشتری از آنها بسازد .
اما مسعود رجوی باید بداند که این تلاش های مذبوحانه ، سازمان را از بن بست لاعلاجی که گریبانگیرش شده خلاص نخواهد کرد . بن بست اصلی چیست؟ بن بست ی که با “پول خون” نمی توان راه آن را باز کرد. عدم راه حل برای سرکوب خانواده ها، مسعود رجوی را به شدت در بن بست قرار داده است که با این خانواده ها چه کند؟ آخر مگر میشود جلوی عشق و عاطفه را گرفت؟ مسعود رجوی بداند سرنوشت محتومی که در چشم انداز نزدیک منتظر اوست همانا فروپاشی کل دستگاه و نابودی این اندیشه فرقه گرایانه ارتجاعی است .
آنچه دردناک است باز هم وضعیت اعضا ناراضی اسیر در لیبرتی وآلبانی است. فشارهای تشکیلاتی مضاعفی که در این شرایط روی اعضاست و خود برای غیر قابل تحمل کردن شرایط سختشان کافی است از یک طرف و نگرانی از اقدامات سران فرقه و به کشتن دادن تعداد دیگری از آنان از طرف دیگر وضعیت را حساس تر می کند. هر چند جدایی های روزافزون ماه های اخیر خود دلگرم کننده است اما واقعیت تلخ این است که بسیاری دیگر از این اعضای اسیر در زندان لیبرتی از آنجا که تصویر مبهمی از آینده خود و سرنوشتشان بعد از خروج از فرقه دارند ، هر چند با تمام وجود تحمل کردن شرایط فعلی برایشان دشوار است اما هنوز توان تصمیم گیری قطعی برای فرار را پیدا نکرده اند لذا راهکارهای مناسبی که امکان خروج راحت تر را برای ناراضیان فراهم می کند می بایست پشتیبانی و تقویت شوند .
در آلبانی نیز سران فرقه تمام تلاش خود را می کنند تا فشار های مختلفی که بر جداشدگان وجود دارد آنها را به استیصال رسانده و مجبور به همکاری با فرقه نماید و برای نگه داشتن صوری حتی یک نفر در تلاش های بی امان است .
در حالی که شرایط منطقه و اشتباهات استراتژیک و عقلانی و روش های سکت گونه رهبری مجاهدین باعث نابودی آرمانی آنان شده و به فروپاشی تشکیلاتی منجر گردیده است ، سازمان تمام تلاش خود را به کارمی گیرد تا بتواند تشکیلات جدیدی در آلبانی راه اندازی کند و هر چند که صحنه سیاسی و بین المللی کشور آلبانی را چندان فعال وتاثیر گذار در تعاملات بین المللی نمی داند ولی با توجه به ورود نفرات از لیبرتی به تیرانا فعلا چاره را در این می بیند که سازماندهی تشکیلاتی هر چند ضعیفی را در این کشور راه اندازی کند ، تا بتواند مجددا زمینه فریب افراد و کنترل آنها را فراهم نماید .
در راستای پیش بردن همین خط مجاهدین با وارونه نمایی و ترفند های گوناگون ظاهرا قصد دارند آقای بوجار نیشانی رئیس جمهور آلبانی را هم به این گردهمایی دعوت کنند .
واضح است که هدف مجاهدین از دعوت آقای نیشانی تلاسش برای جلب حمایت در آلبانی است تا بدینوسیله از طرفی با دست پر تری به اعمال فشار به نیروهای جداشده و خواهان جدایی در آلبانی بپردازد و از طرف دیگر پیدا کردن جایگزین مناسب ظرف نیرویی برای لیبرتی را تحقق ببخشد . زمانی که دولت آلبانی قبول کرد که تعدادی از این افراد را در کشور خودش بپذیرد ، این امکان خوبی برای مجاهدین به نظر می رسید که بتوانند از این فرصت سوء استفاده کرده و با سرمایه گذاری روی افرادی که خارج می شوند بتوانند تشکیلات را یک بار دیگه احیا کنند .
سازمان تلاش دارد به طریقی در غرب برای حفظ نام مجاهدین در عرصه مسائل مرتبط با ایران بکوشد و برای تاثیری بیشتر از این در مجامع اروپایی به واسطه حذف شدن حیثیت نداشته خود چندان امیدوار نمی باشد زیرا در سالهای بعد از ۲۰۰۳ جمع جداشدگان و اعضای سابق سازمان در زمینه افشاگری ماهیت ضد حقوق بشری اقدامات بایسته را در زمینه ملاقات تاثیرگزار با مقامات و مسئولین و فعالان حقوق بشری و نهادهای ذیربط بین المللی اروپایی بعمل آورده اند و جبهه افشاگری علیه گروه تروریستی مجاهدین اقدامات ممکنه را برای نمایاندن چهره نظامی و ضدانسانی مجاهدین را بعمل خواهد آورد . این گردهمایی البته با نگاهی به بزرگداشت سی خرداد سال ۶۰ و شروع اقدامات تروریستی آنان شکل گرفته و سعی دارد در شکاف تضاد نئومحافظه کاران و دمکرات های امریکایی ودر آنسو دولت اسراییل توانایی های مسلحانه خود را یادآورشده و نگاه پرلطف همیشگی آنان را در صورت اتخاذ هر تصمیم انتاگونیستی علیه دولت و مردم ایران بطلبد .
هرچند واقعیت این است که فرقه مجاهدین در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی قرار گرفته است و مواضع ضد ایرانی مجاهدین و عملکرد گذشته این فرقه کمترین آبرو و مشروعیتی برای رجوی باقی نگذاشته است و بسیاری از ایرانی های مقیم خارج، به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و فرهنگی، در این گردهمایی ها شرکت نکرده و نمی کنند.