طلاق های اجباری در فرقه رجوی و ریزشی که همچنان ادامه دارد

0
1076

این افراد معترض دست کم به مدت یک سال در زندان های قلعه مخوف اشرف تحت نام “میهانسرا” زندانی و سپس از این گروه جدا گردیده و ازعراق خارج شدند _ که برای نمونه می توان از “مهدی تقوایی_هادی شمس حائری و رضا اسدی” از اعضای قدیمی فرقه و همسران این افراد نام برد _ لازم بیادآوریست که سه تن از دختران مهدی تقوایی و دو تن از دختران اسدی و دختر و پسر شمس حائری هم اکنون جزو افراد اسیر در مناسبات فرقه رجوی به شمار می روند.

طلاق های اجباری درفرقه رجوی و ریزشی که همچنان ادامه دارد ـ نگاهی به زندگی عذرا علوی طالقانی

پدرام میر پارسی ـ 18.05.2015   پیش نوشت _ بنابر شواهد و مستندات موجود سواستفاده از زنان بعنوان ابزار “روانسازی” درهمه فرقه ها امریست معمول _ آنچه فرقه رجوی را از دیگر فرقه ها برجسته ترمی کند این است که مسعود رجوی بدلیل بیماری روانی و ناتوانی های جنسی حرص و ولع خاصی نسبت به زنان داشته بطوریکه تصمیم داشته با کمک مریم قجر بعنوان دلال محبت و واسطه گر درمرحله تکاملی “طلاق های اجباری و انقلاب ایدئولوژیک را به ساخت حرمسرای بزرگ تحت عنوان “هزار زن مبارز” مبدل کند که گویا این پروژه درنیمه راه با حمله امریکا به عراق متوقف گردیده است _ لذا مسعود رجوی تا همان زمان هم دست کم۴۰۰زن (نیمی از زنان عضو) را در پروژه حرمسراسازی ” به عقد خود ” در آورده است _

پروژه ساخت حرمسرا درابتدا از مقر کوچک ولی مجهز “بدیع زادگان” شروع گردیده و سپس با ساخت حرمسرای بزرگ “کاخ پارسیان” ادامه یافته است _ کاخی که بنا بر شواهد موجود از روی کاخ های صدام و با هزینه مزدوری ساخته شده و پس از تکمیل بعنوان حرمسرای بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است _ کاخ پارسیان درواقع جهت “عقده گشایی های جنسی” رهبر فرقه بنا نهاده شده و دارای ۴۰ اتاق خواب مجهز بوده است _ حمله امریکا به عراق “چرت” این موجود کثیف را برهم زد و این کاخ درهمان روزهای نخست حمله همانند دیگر کاخ های صدام به اشغال نیروهای امریکایی درآمد و به پایگاه نظامی مبدل گردید _ امریکایی ها درمقابل تسلیم و خلع سلاح مزدوران صدام قول دادند تا محافظت از مسعود رجوی را بعهده بگیرند _ فراری دادن رجوی از عراق و انتقال او به اردن در خانه “رغد دختر صدام” درنزدیکی امان جایزه ای بود که امریکا به این تروریست های تسلیم شده تعیین کرد.

Zan Mojahed Shakhes

زنان تحت فریب و هستی باخته در تشکیلات فرقه رجوی _ عذرا علوی طالقانی

نخست یک توضیح و تصحیح _ متاسفانه برخی به غلط این زن را دختر محمود طالقانی عنوان می کنند درصورتی که این ادعا واقعیت ندارد _ اولا_ آقای محمودعلایی طالقانی تنها دو دختر بنام های بدری و اعظم بیشتر نداشت _ ودوما _ فامیل ایشان علایی طالقانی می باشد و درصوتیکه زنی که در تشکیلات رجوی قرار دارد عذرا علوی طالقانی است و لذا این زن هیچگونه ارتباطی با خانواده طالقانی ندارد ……..

Ozra Alavi Matn

عذرا علوی طالقانی بعد از شکل گیری دوباره سازمان درسال ۱۳۵۸ به این گروه پیوست_نامبرده همسر ابراهیم ذاکری (شکنجه گرمعروف و دق مرگ شده) فرقه رجوی است و حاصل این وصلت پسری بنام “زهیر ذاکری” بود که در یکی از عملیات های خودزنی فرقه رجوی درعراق جان باخت _

عذرا علوی طالقانی درسال ۱۳۵۸ از جانب گروه رجوی بعنوان کانددای اولین دوره مجلس معرفی گردید که البته چند صد رای بیشتر نیاورد _ بعد از ۳۰ خرداد (آغازعملیات تروریستی) نامبرده و همسرش از ایران به فرانسه گریختند و درادامه راهی عراق شدند_عذرا هم اکنون در میانه های شصت سالگی است و در زمره زنان هستی باخته این فرقه قرار دارد_ فشارهای تشکیلاتی و بی خبری و تاریکی نداشتن کوچکترین امیدی به آینده به این زن اسیر فرصت فکر کردن نمی دهد که از خود سئوال کند : به هدر دادن سال های عمر در چهارچوب یک فرقه چه نتیجه ای برای امثال من در بر دارد؟

آیا مردن با نام یک مجاهد افتخار است؟

پس زندگی من چه می شود؟ با سالهای به بطالت رفته وبی بازگشت چه باید کرد ؟

براستی باید برای این زنان هستی باخته و درنوبت مرگ قرارگرفته تاسف خورد.

انقلاب ایدئولوژیک (طلاق های اجباری) و آغاز فروپاشی فرقه رجوی

مسعود رجوی از طراحی پروژه انقلاب ایدئولوژیک پس از شکست از پیش معلوم “عملیات فروغ” چند هدف را دنبال می گرد که عبارت بودند از :

۱ _ توجیه شکست خفت بار عملیات فروغ

۲- پیشگیری جهت جلوگیری از اعتراض های احتمالی اعضای قدیمی مرد فرقه

۳ _ سو استفاده و فریب زنان بعنوان ابزار “روان ساز” تشکیلاتی (شورای رهبری)

۴ _ تصرف زنان مطلقه و بیوه زنان ودختران جهت ساخت حرمسرا

یکم _ توجیه شکست عملیات فروغ ” نشست تنگه و توحید “

در توجیه شکست ازپیش مشخص عملیات فروغ مسعود درگردهمایی ” تنگه وتوحید ” بگونه ای سریح و روشن ادعا کرد که علت شکست عملیات “فکر کردن نیروها به خانواده ها ی خود” بوده است (!؟) و چنین شد که دستور تشکیلاتی “طلاق اجباری” را صادر نمود _ در راستای اجرای این حکم تعدادی از نزدیگان رهبر فرقه فورا از همسران خود جداشده و حلقه های خود را تحویل دادند ازجمله این زوج ها می توان به عذرا علوی و شوهرش ابراهیم ذاکری اشاره نمود _ و در ادامه این طرح عذرا علوی طالقانی جزو اولین زنانی بود که به عنوان ” شورای رهبری” ارتقا یافت و به عقد مسعود رجوی در آمد.

گرچه تعدادی همانند این زن و شوهر فورا تسلیم طرح ضد انسانی مسعود رجوی قرار گرفتند و از هم جداشدند و لیکن گروه دیگر از اعضای قدیمی فرقه درمقابل این دستور تشکیلاتی ایستادگی کرده و حاضر به جدایی از همسران خود نشدند _ این گروه در بیدادگاه های فرقه رجوی محاکمه و به زندان محکوم شدند _ این افراد معترض دست کم به مدت یک سال در زندان های قلعه مخوف اشرف تحت نام “میهانسرا” زندانی و سپس از این گروه جدا گردیده و ازعراق خارج شدند _ که برای نمونه می توان از “مهدی تقوایی_هادی شمس حائری و رضا اسدی” از اعضای قدیمی فرقه و همسران این افراد نام برد _ لازم بیادآوریست که سه تن از دختران مهدی تقوایی و دو تن از دختران اسدی و دختر و پسر شمس حائری هم اکنون جزو افراد اسیر در مناسبات فرقه رجوی به شمار می روند.

به هرروی ، طلاق های اجباری باعث شروع “فروریزی” درتشکیلات فرقه رجوی گردید _ ریزشی که طی بیش از دو دهه گذشته شدت یافته و با مقایسه مقطع کنونی با سال ۱۳۶۷ با قاطعیت می توان گفت که طی ۲۵ سال گذشته بیش از دوسوم اعضای فرقه رجوی (از سران قدیمی و بدنه) از مناسبات ضد انسانی این تشکیلات جداشده و فرار نموده اند.

دوم _ پیشگیری از اعتراض احتمالی اعضای قدیمی

همانگونه که دربالا اشاره شد گروهی از اعضای قدیمی فرقه زیر بار دستور تشکیلاتی رهبر فرقه نرفتند واز این گروه گریختند ولی وحشت مسعود رجوی از احتمال اعتراض دوستان قدیمی کاهش نیافت و بهمین دلیل برای رفع هرگونه احتمال اعتراض دستور تشکیل “شورای رهبری” را با پوشش ازتقای زنان (!) صادر کرد _ هدف از این دستور در کنار راهکار سوءاستفاده ابزاری از زنان ، تحت کنترل شدید قراردادن مردان عضو فرقه نیز بود بطوری که در ظاهر ماجرا مردان “تحت مسئولیت” زنان بغایت مورد اعتماد رهبر فرقه در آمدند _ گرچه در باطن و عمل از اینگونه مردان بعنوان “میخ های تشکیلاتی” نام برده می شد _ درواقع می توان چنین نتیجه گرفت که رهبر فرقه با هماهنگی دوستان قدیمی و همچنان وفادار خود طرح هرچه بیشتر به اسارت کشیدن زنان را دنبال می کرد_ ایجاد نوعی رقابت مصنوعی بین زنان برای رسیدن به شورای رهبری طرحی بود که درکنار سرگرم نگاهداشتن زنان پی ریزی اولین پایه های “ایجاد حرمسرا” را دنبال می نمود_ با تشکیل شورای رهبری _ مسعود رجوی تصمیم داشت “کلیه زنان اسیر” رابه تصرف مطلق خود در آورده و راهکار فروپاشی خانواده ها شدت بخشد.

Zanan Dar Ashraf Matn

سوم _ سو استفاده از زنان بعنوان عنصر ” روان ساز تشکیلاتی “

بعد از فرمان طلاق های اجباری و سرکوب معترضان تحت عنوان های “چک امنیتی” رهبر فرقه تصمیم گرفت از زنان بعنوان “توجیه گر دستورات تشکیلاتی” و ابزاری برای “سرکوب زنان و معترضین” استفاده نماید_ از این پس بود که مسعود رجوی با زنان عضو شورای رهبری “درمقر بدیع زادگان” و سپس در” کاخ پارسیان” جلسات خودمانی و کاملا خصوصی برگزار می نمود _ رهبر فرقه دراین ملاقات ها فرمان های تشکیلاتی خودرا به این زنان کاملا مورد اعتماد جهت اجرا ابلاغ می نمود _ آموزش بکارگیری خشونت علیه معترضین و شکاکان (دیگر زنان واعضای بدنه گروه) ازجمله تعلیماتی بودند که دراین مجالس خصوصی عنوان می گردیدند_درواقع زنان شورای رهبری علاوه بر توجیه فرمان های تشکیلاتی ، سرکوب منتقدین و معترضین و شکاکان را هم برعهده داشتند و چنین بود که زنان جلادی چون مهوش سپهری _ بتول رجایی _ ربابه مشهدی آقا _ زهرا مریخی _ فائزه محبت کار و … از دل همین شورای رهبری سر بیرون آوردند_زنانی که درشکنجه و بازجویی وسرکوب معترضین و شکاکان و منتقدین نقش به سزایی ایفا کرده اند ……

چهارم _ تصرف زنان و ایجاد حرمسرا

شاید از واقعیت چندان دور نباشد که یادآور شویم مسعود رجوی پس ازعملیات فروغ و تشکیل “شورای رهبری” و بندهای “انقلاب ایدئولوژیک” پایه های ساخت بنای “تشکیل حرمسرا” را مرتب در ذهن خود مرور می کرده است _ درواقع رهبر فرقه با اجرای پروژه “انقلاب ایدئولوژیک” زمینه ها و مقدمات ساخت حرمسرا را دنبال می کرده است _ پیاده کردن این طرح نیاز به سازوکارها و امکانات تازه ای داشت و دیگر سالن اجتماعات قرارگاه بدیع زادگان برای ایجاد محافل خصوصی مسعود و جمع زنان او کافی نبود و بهمین دلیل ساخت “کاخ پارسیان” در دستور کار قرارگرفت_ بنابر اطلاعاتی که منتشر گردیده این کاخ درزمینی به وسعت نزدیک به سه هزار متر مکعب و با هزینه های بسیار گزافی ساخته شد_ در کاخ پارسیان علاوه بر امکانات وسیع زیستی _ تفریحی و سالن های متعدد گردهمایی ، تعداد۴۰ اتاق خواب با کلیه امکانات رفاهی مجزا هم فراهم شده بود_ چنین ساخت و سازی بی شک تنها برای اقامت مسعود و مریم نبوده بلکه قراتر از اینها برای اسکان شبانه همیشگی زنان عضو شورای رهبری (اعضای حرمسرا) طراحی گردیده بود _ نکته قابل تامل اینکه تنها گروهی اندک از زنان شورای رهبری از ساخت این کاخ باخبر بوده و در آن رفت و آمد داشته اند.

نقش مریم قجر در اجرای پروژه حرمسرا

بنا به شهادت افرادی از اعضای سابق “شورای رهبری” مریم قاجار درتشویق زنان برای جدیت درراه رسیدن به شورای رهبری و در ادامه ساخت حرمسرا نقش مهمی بعهده داشته است_ مریم در ملاقات های خصوصی با این زنان به آنها یادآوری می نموده که شما باید خود را در “کابین رهبری” حس کنید _ و اینکه هیچ شوهری مناسب تر از مسعود برای شما پیدا نمی شود و غیرو …… درواقع مریم قجر دراین ماجرا نقش واسطه گر و دلال محبت را بازی می نموده و زنان را تشویق به ازدواج با مسعود رجوی می نموده است (!) _ شاید برای مردم عادی و زنان درک اینگونه اقدامات یک زن معنا نداشته و مسخره به حساب آید _ درک هضم اینگونه رفتارها وقتی ممکن می گردد که به این واقعیت نظر کنیم که مسعود رجوی برای مریم قبل از اینکه یک شوهر باشد “رهبرعقیدتی” است _ یعنی اینکه مسعود از دید مریم “مراد” است و او “مرید” این شخص و طبیعی است که یک مرید از خود عقیده و مرام و مسلک و حتی فکر مستقل ندارد و تمامی بود و نبودش در اطاعت “بی چون و چرا” از مراد خلاصه می گردد و این واقعیت به تنهایی می تواند دلیل بارز “فرقه ای و بسته ” بودن این تشکیلات را نشان دهد.

سرانجام هدیه حلقه های ازدواج اهدایی به مسعود رجوی

همانگونه که دربالا اشاره شد پس از صدور حکم تشکیلاتی طلاق های اجباری زنان و مردان پس از جدایی، اعضا حلقه های خود را به رهبر فرقه تقدیم نمودند _ بنابر اعترافات یکی از اعضای سابق این فرفه این حلقه ها دراختیار یک زرگر نهاده شدند تا پس از ذوب شدن بصورت گردن بند هایی با شمایل جوانی مسعود رجوی مبدل گردند _ این گردن بندهای طلا را بعدها مسعود رجوی درمراسم ازدواج های جمعی و پس از خواندن خطبه عقد به گردن “زنان عضو حرمسرا” انداخته است.

ماجرای ازدواج های جمعی و تشکیل حرمسرا و نام زنان مسعود رجوی و چگونگی اجرای مراسم “رقص رهایی” مبحثی است که در نوشتار دیگری بدان خواهم پرداخت. ….

نتیجه = فرقه ها تشکیلات ضدانسانی وحشتناکی بوده که با سرانجام تلخی چون “خودکشی جمعی” به پایان رسیده اند _ خود آزاری و دیگر آزاری یک بیماری معمول درهمه فرقه هاست _ اعضای فرقه ها همچون خفاش ها به محیطی تاریک و بی روزن عادت کرده اند و بهمین دلیل از هر کورسوی نوری درهراس هستند _ فرقه رجوی گرچه به خودزنی های متعددی دست زده است و لیکن هنوز امکان نجات اعضای تحت اسارت و سرکوب در کمپ آوارگان لیبرتی از بین نرفته است_ خانواده های این اسیران دربند باید به مجامع حقوق بشری و کمیساریای سازمان ملل و دولت های عراق و آلبانی فشار آورند تا سران این فرقه مجبور به ایجاد فرصت ملاقات برای این خانواده ها گردند_ فرقه رجوی اکنون دربن بست کامل و تمام عیار قرارگرفته و همانند یک عقرب گرفتار در آتش است و لذا این امکان وجود دارد تا در نهایت شکست وناامیدی دست به خودزنی بزند_ باید این فرصت را از سران این فرقه گرفت_ تکرار درخواست ملاقات از مراجع بین المللی_ کشیدن این برخوردهای ضدانسانی به سازمان های مدافع حقوق بشر ازجمله اقداماتی است که می توان برای آزادی این اسیران انجام داد.

به امید آزادی همه اسیران از چنگال خونبار فرقه رجوی و دستگیری و محاکمه سران تبهکار این گروه تروریستی _ مافیایی

لینک به منبع : نیم نگاه

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید