آیا بعد از دوازده سال از سرنگونى متحدش یعنى دیکتاتور عراق صدام حسین، باز هم بر طبل تو خالى خود بدمد و هنوز به خاطر سیاست و استراتژى غلطش باید از جان افراد بیگناه تشکیلات مایه بگذارد و رجوى در خفاء و زنش در فرنگ بنشینند و همچنان بر این استراتژى صدها بار شکسته خورده، پافشارى بکنند و همین سیاست مزورانه را در تشکیلات پیاده کرده و جان بیگناهان را فداى اشتباهات استراتژى رهبرى سازمان نمایند؟
چرا رجوى پاسخگوى اعمالش نیست
عبدالکریم ابراهیمی ـ 27.04.2015 در آستانه سالگرد سرنگونى دیکتاتور عراق قرار داریم اما همچنان بعد از سالیان رجوى در مخمصه اى که خود براى تشکیلاتش در عراق درست کرده بود دست و پا میزند.
راستى روزى که دشمن ملت ایران حمله نظامى به خاک میهن مان را داشت و مردم بى گناه شهرها را با موشک و هواپیما مورد حمله قرار میداد و روزانه جان بى گناهان گرفته میشد، چرا رجوى از فرانسه عزم جزم کرد که به جوار خاک میهن عزیمت کند و بقول خودش “تا برافروزد آتشها بر کوهستانها ” و با این خیز رژیم ملاها را سرنگون کند.
آیا این وعده و استراتژى مبارزه اش درست از آب در آمد؟
هدف چى بود که به نصیحت هیچکدام از دلسوزان و اپوزیسیون رژیم بى توجهى کرد و فقط و فقط می گفت استراتژى من درست است هر کس همراهى نکند و تابع تمام عیار من نباشد، دشمن و خائن به ملت است؟
این استدلال رجوى بر پایه چه منطقى بود؟
غیر از این بود که رفتن به عراق و دست گذاشتن در دست دشمن ملت ایران به خاطر سر نگونى رژیم آخوندى بود؟
و روى این استراتژى هم مانور میداد و وعده هاى سه ماهه و ششماهه و یکساله سرنگونى رژیم را به افراد تشکیلات وعده میداد و طبعاً به مدت بیست سال به همین شکل تمدید میکرد؟
یادمان نرفته است که چه نشستهاى عریض و طویلى میگذاشت و حتى نوک دکل سرنگونى رژیم را میدید که عنقریب سرنگونى نزدیک است و یا سال سرنگونى مشخص میکرد و حتى ساعت “سین” را میگفت!
از مزدورى و جاسوسى اش براى بیگانه و دشمن ملت ایران بگذریم، آیا بعد از سى سال از عربده کشى جنگ مسلحانه با این همه تاوان رنج و شکنج مجاهدین مستقر در عراق و کمپ اشرف و این همه تلف کردن جان افراد در تشکیلات، این استراتژى غلط و وعده هاى دروغین و بى حاصل سرنگونى رژیم آخوندى سود دیگرى داشت؟
آیا بعد از دوازده سال از سرنگونى متحدش یعنى دیکتاتور عراق صدام حسین، باز هم بر طبل تو خالى خود بدمد و هنوز به خاطر سیاست و استراتژى غلطش باید از جان افراد بیگناه تشکیلات مایه بگذارد و رجوى در خفاء و زنش در فرنگ بنشینند و همچنان بر این استراتژى صدها بار شکسته خورده، پافشارى بکنند و همین سیاست مزورانه را در تشکیلات پیاده کرده و جان بیگناهان را فداى اشتباهات استراتژى رهبرى سازمان نمایند؟
باید این پرده تیرگى رجوى را درید و بهر شیوه اى که ممکن است افراد تشکیلات را از این مخمصه نجات داد. باید رجوى و خانمش جواب اعضاى مجاهدین و نیز اپوزیسیون این رژیم را بدهند که چرا و چرا؟
آقاى رجوى این همه وعده و وعید دروغین در سرنگونى رژیم آخوندى و اینکه با همین ترفند زندگى را از تشکیلاتت به یغما بردى و نسلى را بى آینده کردى و یا به کشتن دادى، چرا پاسخگو نیستى؟ تویى که خود را سیاست مدارترین شخص در این برهه میدانستى و نیز مسئول ترین فرد،
چرا جواب این سیاست شکست خورده ات و اینکه دیگران تاوان آنرا میدهند و تشکیلات هدیه این سیاست و استراتژى شوم شماست، خفه خون گرفتى و مطلقاً جوابگوى اشتباهات خود نیستى؟
مطمئن باش که هرچه طفره بروید و خود را از این پاسخگویى که به هیچ یک از خواسته ها نرسیده اید و خسارات و زیانى که تشکیلات متحمل شده، در لانه موش پنهان کنى، آخر الامر همین ستم دیدگان تشکیلاتت از حلقومت بیرون خواهند کشید.
من به عنوان یک عضو قدیمى و جدا شده از تشکیلات رجوى، از تمام مجامع بین المللى و حقوق بشرى و همچنین سران کشورهاى اروپایى و آمریکا میخواهم که وضعیت افراد در اسارت رجوى در کمپ لیبرتى را مشخص و بلحاظ انسانى آنها را در کشور خود بپذیرند و نیز خواستار حمایت از خانواده دوستانم در کمپ لیبرتى هستم که براى ملاقات با عزیزان خود در عراق بى دلیل رجوى از دیدار آنها با فرزندانشان ممانعت بعمل میآورد.