بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و بدنبال آن خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف این پایگاه استراتژیکی و ظرف فرقه گرایی رجوی دیگر مهار تشکیلات قرون وسطایی اش را از دست داد و ریزش نیرویی بطور قابل توجهی بالا رفت و یک قلم بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و بدنبال آن خلع سلاح حدود هزار نفر از نیروهای سازمان جدا شده و به کمپ تیف که توسط ارتش آمریکا در کنار کمپ اشرف دایر شده بود رفتند و الان نه تنها سازمان مجاهدین خلق دیگر حتی توان یک نیروی جدید را ندارد بلکه همان تعداد نیروی باقیمانده که در کمپ لیبرتی عراق منتظر انتقال به کشورهای امن ثالث هستند و تعداد زیادی هم تا کنون به کشور آلبانی منتقل شده اند و اکثریت شان هم سالخورده و بیمار هستند که حتی توان به دست گرفتن یک سلاح سبک مثل کلت را هم ندارند تا چه برسد به اینکه ارتش آزادیبخش باشند و مبارزه کنند
نگاهی همه جانبه به آخرین شرایط اسفبار مجاهدین خلق ـ قسمت دوم
مصاحبه با تی وی مردم ـ این مطلب از گفتار به نوشتار تبدیل شده است
علی جهانی ـ 25.04.2015
وضعیت اجتماعی سازمان
همانطور که می دانید سازمان مجاهدین همواره به قدرتهای خارجی آویزان بوده است و بطور خاص بعد از اینکه تصمیم گرفت به عراق برود و استراتژی خودش را سوار جنگ ایران و عراق کرد دیگر بطور کامل از مردم ایران جدا شد و تکیه به قدرتهای بیگانه دارد و زمان جنگ ایران و عراق که حتی سلطنت طلب ها هم آنرا محکوم کردند این سازمان با صدام حسین علیه مردم ایران وارد جنگ شد و تحت عنوان عملیات سرنگونی و عملیات مرزی به سرباز کشی مشغول گشت و در داخل کشور عراق هم با کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق مزدوری اش را برای صدام حسین به اوج رساند و به همین دلیل هم نه تنها از پایگاه مردمی برخوردار نیست بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارد و از نظر اپوزیسیون هم علی رغم اینکه خودش را تنها آلترناتیو می پندارد ولی بخاطر کیش شخصیتی که رجوی دارد و بخاطر غرور و قدرت طلبی مفرطی که دارد و افکار عمومی را قبول ندارد و علی رغم اینکه از دموکراسی حرف می زند و خودش را طرفدار آزادی و دموکراسی وانمود می کند به شدت خود خواه و دیکتاتور هست. بنابراین از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست و کاملا در انزوای سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است.
آقای سربی :
آقای جهانی یکی از دوستان که الان دارد برنامه را گوش می کند می پرسند که سرنوشت آن هفت نفر که به اسارت در آمدند چی شد آیا احتمال دارد که در ایران باشند در ضمن چرا افراد سینه چاک مجاهدین مانند خانم نریمان و آقای فیلابی و غیره که تاکید می کنند جزو مجاهدین نیستند و فقط طرفداری ساده هستند انگار خودشان هم به مجاهد بودن اعتقاد ندارند و از مجاهد بودن وحشت دارند و طرفدار بودن شان هم فقط برای منفعت مالی است و در برنامه ای که خانم نریمان داشت به این نکته تاکید کرد و سعی می کرد به سوال هایی که به نفع شان هست پاسخ بدهد با تشکر رضا از انگلستان اجازه بدهید در رابطه با آن برنامه بخصوص و خانم نریمان بگویم که آن زمان سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستی بود و اینها یی که در آمریکا هستند مجبور بودند که بگویند که ما جزو سازمان مجاهدین خلق نیستیم و هوادار هستیم چون اگر می گفتند که ما عضو سازمان مجاهدین خلق هستیم عضویت در یک سازمانی که در لیست تروریستی باشد دردسر های قانونی برای شان داشت ضمن اینکه بعد از آن ماجرا های آقای قصیم و دکتر روحانی فکر کنم که این دوستان هم یواش یواش دوزاری شان افتاده که سازمان مجاهدین خلق هیچ قدمی رو به جلو نمی تواند بردارد و بقول شما ارتش آزادیبخش تبدیل شده به خانه سال مندان و مشکلاتش بیشتر و بیشتر می شود من ساکت می شوم شما بفرمایید .
آقای علی جهانی :
خدمت شما عرض کنم که از هفت نفری سازمان مجاهدین آن اوایل خیلی سر و صدا راه انداخت هیچ خبری نیست و جالب اینکه خود سازمان مجاهدین هم دیگر در این رابطه سکوت کرده است ولی در رابطه با این افراد انگشت شماری نظیر آقای هزار خانی و سامع و فیلابی که هنوز در شورای دست ساز رجوی هستند اینها دیگر بازنشسته شده و در واقع امورات زندگی شان را توسط پولی که از سازمان دریافت می کنند می گذرانند لذا حرف های دیکته شده آنها را می زنند و برای اینکه سازمان وانمود کند که کسانی هم هستند که جزو سازمان مجاهدین خلق نیستند ولی از سازمان طرفداری می کنند اینها اینطوری خود شان را طرفدار سازمان مجاهدین معرفی می کنند و ضمن اینکه همانطور که جنابعالی فرمودید اینها هم مساله دار هستند و احتمال جدا شدن شان از این شورای قلابی رجوی زیاد می باشد چون الان داشتم خدمت شما عرض می کردم که این چطوری دچار سردرگمی و وضعیت اسف بار گشته است و هیچ آینده روشنی ندارد و همچنین خدمت شما و بینندگان عزیز تلویزیون مردم عرض کردم که چطور این سازمان به لحاظ سیاسی و نظامی و تشکیلاتی و استراتژی دچار مشکل و وضعیت اسف بار و وخیم قرار گرفته است و الان هم می خواستم خدمت شما عرض کنم که به لحاظ نیرویی سازمان در چه شرایطی قرار دارد .
وضعیت نیرویی سازمان
همانطور که جنابعالی الان اشاره فرمودید سازمان و ارتش به اصطلاح آزادی بخش دیگر تبدیل به خانه سال مندان شده است. ببینید جناب آقای سربی سازمان مجاهدین در سال پنجاه و هفت بعد از سرنگونی حکومت شاه و با سوءاستفاده از فضای باز سیاسی بعد از سرنگونی حکومت شاه یک رشد بادکنکی کرده بود ؛ طوری که توانست در سی خرداد سال شصت تعداد قابل توجهی را به تظاهرات بکشاند ولی بعد از رفتن به عراق و سوار شدن روی جنگ ایران و عراق دیگر به لحاظ نیرویی سازمان افت کرد و ریزش نیرویی شروع شد و این ریزش نیرویی بعد از عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان و همچنین بعد از راه اندازی طلاقهای اجباری تحت عنوان انقلاب کذایی مریم به مشکل اساسی رجوی تبدیل شد ؛ طوری رجوی آمد گفت که بریده نداریم و نمی توانیم داشته باشیم و نیروها ی معترض را تهدید کرد که اگر قصد جدایی داشته باشید باید بروید هشت سال در زندان ابوغریب بمانید و بعد به عنوان اسیر جنگی به ایران برگردانده شوید و رجوی اینطوری خواست جلوگیری کند از ریزش بیش از حد نیروهای سازمان و فروپاشی تشکیلات قرون وسطایی اش ؛ ولی بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و بدنبال آن خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف این پایگاه استراتژیکی و ظرف فرقه گرایی رجوی دیگر مهار تشکیلات قرون وسطایی اش را از دست داد و ریزش نیرویی بطور قابل توجهی بالا رفت و یک قلم بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و بدنبال آن خلع سلاح حدود هزار نفر از نیروهای سازمان جدا شده و به کمپ تیف که توسط ارتش آمریکا در کنار کمپ اشرف دایر شده بود رفتند و الان نه تنها سازمان مجاهدین خلق دیگر حتی توان یک نیروی جدید را ندارد بلکه همان تعداد نیروی باقیمانده که در کمپ لیبرتی عراق منتظر انتقال به کشورهای امن ثالث هستند و تعداد زیادی هم تا کنون به کشور آلبانی منتقل شده اند و اکثریت شان هم سالخورده و بیمار هستند که حتی توان به دست گرفتن یک سلاح سبک مثل کلت را هم ندارند تا چه برسد به اینکه ارتش آزادیبخش باشند و مبارزه کنند. بنابراین به لحاظ نیرویی سازمان اکنون در وضعیت بسیار اسف بار و وخیمی قرار دارد. من یادم هست که یک زمانی رجوی در سال هفتاد شش به بعد آن عملیات داخله ای که راه انداخته بود می گفت می خواهد ده هزار نیروی جوان از داخل کشور به ارتش به اصطلاح آزادی بخش خود اضافه کند و همواره تاکید می کرد و تحلیل اش این بود که بعد از انقلاب کذایی مریم باید زنان و جوانان را به سمت عراق و سازمان بکشانیم و انموقع حتی از خارج کشور هم یک سری نیرو را جذب می کرد و به عراق می برد ولی الان دیگه هیچ خبری از این جذب نیرو نیست. بنابراین الان سازمان مجاهدین خلق دیگر هیچ ورودی ندارد و از طرف به شدت در حال ریزش نیرویی قرار دارد .
وضعیت تبلیغاتی سازمان
به لحاظ تبلیغاتی هم سازمان مجاهدین در وضعیت بسیار خنده دار و سطح پایینی قرار دارد طوری که حتی یک رسانه دست چندم خبری هم الان در دنیا چنین وضعیتی را ندارد. همانطور که همگان مطلع هستند سازمان مجاهدین یک رسانه به شدت سانسور شده ای تحت عنوان سیمای آزادی دارد که برای تبلیغات خودش از آن استفاده می کند و تبلیغاتش هم آنقدر مسخره و مضحک می باشد که اصلا جایی در بین رسانه های خبری جهان ندارد و بعنوان یک رسانه تبلیغی محسوب نمی شود مثلا می آید به مناسبت چهارشنبه سوری فراخوان می فرستد و بعد هم آنرا بعنوان پیروزی سازمان اعلام می کند آخر اگر واقعا اینها فراخوان ندهند مردم مراسم چهارشنبه سوری را برگزار نمی کنند؟ و یا اینکه فقط مردم ایران منتظر فراخوان سازمان بودند که مراسم چهارشنبه سوری را بر گزار کنند؟ یا در اوج مذاکرات هستهای ایران با قدرت های بزرگ غربی می آید به دروغ مدعی می شود که سایت های اتمی ایران را کشف کرده است آخر شما که از امکانات ماهوارهای آنچنانی برخوردار نیستید که بتوانید سایت های اتمی ایران را کشف کرده و یا حتی آنها را رصد کنید. پس چطور اینکار را انجام داده اید؟ خوب معلوم است که حتی افراد عادی جامعه هم این خبرها و این تبلیغات دروغین و مسخره شان را نه گوش می کند و نه باور می کند و خودشان هم اینرا می دانند و فقط برای مصرف داخلی و اینکه خودشان را سرپا نشان داده و به دروغ وانمود کنند که در حال مبارزه هستند و در آستانه فروپاشی کامل قرار نگرفته اند. بنابراین ملاحظه می فرمایید که به لحاظ تبلیغاتی هم سازمان در وضعیت بسیار اسف بار و در سطح زیر صفر قرار دارد .
نتیجهگیری
حالا جناب آقای سربی و بینندگان عزیز با توجه به شرایط و اوضاعی که از لحاظ سیاسی و اجتماعی و نظامی و تشکیلاتی و استراتژی خدمت تان عرض کردم چنین سازمانی در وضعیت بسیار اسف بار قرار نگرفته است؟ مسلماً جواب اینست که چنین است چون که سازمان با رهبری رجوی و اندیشه فرقه گرا یا نه ای که دارد و عملکرد فرقه گرا یا نه اش و تنگ نظری هایش نتوانسته است خودش را با واقعیت های موجود در این جهان امروزی منطبق کند و به قول معروف خودش را به روز کند و لذا از جامعه کنونی فرسنگ ها فاصله دارد و هنوز در افکار سیاسی سال شصت زندگی می کند و به دلیل شما می بینید ؛ در حالیکه مردم ایران بعد از توافق نامه لوزان به خیابانها آمدند و به جشن و پایکوبی پرداختند ولی سازمان مجاهدین همچنان با این مذاکرات و توافق نامه مخالف است و خلاصه اینکه چنین سازمانی نه تنها همگام با مردم ایران نیست بلکه بسیار عقب تر از جامعه و مردم ایران قرار دارد در نتیجه چنین سازمانی نه تنها نمی تواند جایگاهی در جامعه کنونی ایران داشته باشد و ادعای دموکراتیک بود و مدافع سرسخت حقوق بشر باشد و خود را اپوزیسیون آنهم به قول خودش از نوع تنها آلترناتیو بداند بلکه با سرعت بالا در حال فروپاشی و نابودی و حذف تاریخی پیش می رود و هیچ آینده روشنی ندارد و مسبب اصلی این وضعیت هم به نظر بنده رجوی می باشد که با اندیشه پوشالی و افکار پوسیده و قرون وسطایی اش و عملکرد فرقه گرا یا نه اش سازمان مجاهدین خلق را در چنین وضعیت اسف بار و وخیمی قرار داده است که اکنون در آستانه فروپاشی و نابودی کامل قرار گرفته است.
Ex-Mojahedin * Ali Jahani * 17 April 2015 * AAWA-Association.de * MardomTV