کوبیدن بر طبل جنگ و تجاوز از سوی نتانیاهو و هم آوایی رجوی با او، از این منظر قابل تامل است که جامعه ملل و طرف های مذاکره با ایران در طی ماه های اخیر علیرغم تمامی سوء ظن ها و تردیدهای گذشته حداقل پذیرفته اند مذاکرات جاری می تواند زمینه ساز رفع نگرانی آنها و در نهایت به تامین نقطه نظرات طرفین و پایان اختلافات منجر شود. نکته اینجا است که این نشست ها همان اندازه که باعث امیدواری مشترک و بیشتر جامعه ملل می شود، به نگرانی مشترک اسرائیل و مجاهدین دامن زده و آن را در جهت همسویی هر چه بیشتر تقویت می کند .
همسویی رجوی و نتانیاهو در مخالفت با توافق هسته ای
شهروز تاجبخش ــ 31.03.2015 در آستانه امیدواری بین المللی برای رسیدن به توافق هسته ای با کشور های ۱+۵ ،نشانه ها حاکی از ایزوله شدن اسرائیل و مصمم بودن آمریکا برای رسیدن به راه حلی سیاسی است. نشانه ها حاکی از این است که به میزان موفقیت مذاکرات زاویه ایجاد شده بین آمریکا و اسرائیل در حال تشدید و بیشتر شدن است .
در تازه ترین موضع گیری ، مشاور اوباما با محکوم کردن اشغال پنجاه ساله سرزمین های فلسطینی ابراز امیدواری کرد که دولت جدید اسراییل یک کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت بشناسد .
از طرفی همسویی مواضع رجوی و نتانیاهو این شبهه را بوجود می آورد که اگر در خوشبینانه ترین صورت مجاهدین از طرف اسراییل حمایت نشده و خطوط سیاست های بین المللی خود را از این ارباب جدید نگیرند پس این توهم برایشان ایجاد شده که این اسرائیل است که سیاست های آمریکا را تعیین میکند و از این طریق می خواهند به زعم خود بر سیاست های آمریکا تاثیر گذاشته و یا خود را همسو با آن نشان دهند در صورتی که نمی دانند که اتفاقا موضوع برعکس است و این آمریکاست که اسرائیل را بردست های خود میچرخاند .
اظهارات تکراری و تهدیدآمیز نتانیاهو درباره نتایج احتمالی صلح آمیز مذاکرات هسته ای و همچنین دنباله روی تمام قد مجاهدین خلق از اسرائیل منجر به پررنگ شدن واکنش جامعه ملل و بخصوص ۱+۵ و آمریکا در خصوص سیاست های جنگ طلبانه نخست وزیر رژیم اسرائیل و همچنین تامل بیشتر نسبت به ماهیت جنگ افروزانه و خشونت طلبانه مجاهدین شده است. واقعیت این است که در حال حاضر به همان اندازه که توجهات و واکنش جامعه ملل به تازه ترین مواضع نتانیاهو در قبال برگزاری این مذاکرات حائز اهمیت و تامل آمیز و در صدر اخبار و تحلیل های سیاسی رسانه ها و ناظران است؛ اما به همان اندازه همسویی مجاهدین با نتانیاهو برای مردم ایران حائز اهمیت و توجه بیشتری است.
نتانیاهو و رجوی هر دو طی سالهای متمادی با دستاویز قرار دادن فعالیت های هسته ای تا توانستند بر ایران هراسی و اسلام هراسی در جهان و منطقه اصرار ورزیدند. این همسویی در حالی بود که مجاهدین سالهای متمادی اسرائیل را یکی از دشمنان استراتژیک خود می شمردند! در مانیفست اولیه مجاهدین، اسرائیل به اندازه آمریکا و چه بسا فراتر در زمره دشمنان ایدئولوژیکی ـ طبقاتی و تاریخی تعریف می شدند.اما افراط اسراییل و به طور خاص شخص نتانیاهو تا آنجا پیش رفت که که فارغ از پرنسیب ها و ملاحظات سیاسی و عرف دیپلماسی بسیاری از پرده ها فرو افتاده و ملاحظات در عرف دیپلماسی و سیاسی نادیده انگاشته شد .
کوبیدن بر طبل جنگ و تجاوز از سوی نتانیاهو و هم آوایی رجوی با او، از این منظر قابل تامل است که جامعه ملل و طرف های مذاکره با ایران در طی ماه های اخیر علیرغم تمامی سوء ظن ها و تردیدهای گذشته حداقل پذیرفته اند مذاکرات جاری می تواند زمینه ساز رفع نگرانی آنها و در نهایت به تامین نقطه نظرات طرفین و پایان اختلافات منجر شود. نکته اینجا است که این نشست ها همان اندازه که باعث امیدواری مشترک و بیشتر جامعه ملل می شود، به نگرانی مشترک اسرائیل و مجاهدین دامن زده و آن را در جهت همسویی هر چه بیشتر تقویت می کند . مجاهدین که در صورت ظاهر سالها است از عقب نشینی ایران از مواضع هسته ای ابراز خشنودی پیروزمندانه می کنند، اینبار نیز همچون طرح صلح قلابی دوران جنگ ایران و عراق و ادعای صلح طلبی و خاتمه دادن به خون ریزی اما عملا سرنوشت شان را به جنگ دیگری بر علیه ایران گره زده اند.
اگر برای نسل امروز ایران باور همه ابعاد خیانت رجوی در همدستی با صدام مشکل می نماید، صحنه امروز می تواند سند و شاهد گویایی برای اثبات خباثت و خیانتکاری مجاهدین باشد. صحنه امروز برای منفعت طلبان و قدرت طلبان و جنگ طلبان و ماجراجویان که با ماسک انقلابی گری و مردم گرایی همچنان آب بر آسیاب دشمنان مردم ایران می ریزند، می تواند به منزله آزمون و همچنین آخرین فرصت برای مرزبندی با دوقلوی جنگ طلب و کینه توز و متجاوز تلقی شود. مجاهدین و اسرائیل همچنان که در حال نماد عناد و دشمنی با مردم ایران هستند، بی گمان در این مسیر تنها نیستند. هر دو این نماد شرکایی دارند که با ماسک های ظاهرالصلاح در حال گل آلود کردن شرایط و سوق دادن چالش موجود به بن بست و در نهایت جنگ و خون ریزی هستند. رجوی و نتانیاهو تنها نیستند، شرکایی در این سو و آن سو دارند که علیرغم تضادهای صوری عمیقا وحدت ماهوی دارند .
وقتی رجوی و نتانیاهو یکی در هیبت دشمن استراتژیک ایران و دیگری در قالب دشمن ملت خود تا این اندازه به هم نزدیک می شوند بدیهی ترین نتیجه این اشتراکات این است که به تاکید رجوی:
”اگر اصل و فرع را رعایت نکنیم، سرانجام هویت خودمان را هم از دست خواهیم داد، چه رسد به اینکه حمایت دیگران را به دست آوریم.” ص۴۳٫ پراگماتیسم
یا در جایی دیگر در این خصوص می گوید:
”در مد نظر قرار دادن صرف اکتساب قدرت سیاسی به هر بهایی، حتی به قیمت فدا کردن اصولی که قرار بود قدرت سیاسی در خدمت تحقق آن باشد، عین پراگماتیسم است. در این صورت کسب قدرت به صورت هدف مطلق درآمده و فوق اصول قرار می گیرد. بنابراین برای ما به عنوان صاحبان ایدئولوژی همیشه انقلابی توحیدی به هیچ وجه نبایستی قرار گرفتن صرف در موضع قدرت و جلب حمایت این و آن مطرح باشد. هیچ اشکالی ندارد که سالهای سال با حفظ موضع ایدئولوژیک خود دور از قدرت و توجهات مربوط به آن قرار گیریم و رسالت و خلوص ایدئولوژیک خود را حفظ کنیم.” ص۴۱٫ پراگماتیسم
رجوی ثابت کرده ایدئولوژی و اصول برای او تنها پوشش کسب قدرت به هر قیمت بوده است. شاید رجوی تا پیش از این می توانست با دستاویز قرار دادن برخی آموزه های ماتریالیستی از جمله قوانین تکاملی اجتماعی، همسو شدن و دخیل بستن به آمریکا را تئوریزه کند! اما همسویی با نتانیاهو و آنهم وقتی نماینده دولت خودخوانده اسرائیل، ایران را تهدید به حمله نظامی می کند و آنهم در حالی که اجماع تمامی اپوزیسیون بردفاع از حقوق مشروع مردم ایران و از سویی تاکید بر مقاومت آنها در مقابل هرگونه تجاوز و زیاده خواهی است، عنوانی جز خیانت و کینه توزی و دشمنی با مردم ایران ندارد .
شهروز تاج بخش