دکتر قصیم:قدرشناسی مسعود رجوی یا…؟ (2 ) مخارج بیکران ” شاه و ملکه “

1
1105

دستکم صورتحسابهای مخارج کل اعضای کابینه ۲۰ ساله و به ویژه فهرست مخارج بی کران «شاه و ملکه» را نیز جهت اطلاع و آگاهی مردم و خانواده های رنجدیده منتشر کنید. آیا خانم و آقای رجوی صورت ریخت و پاشهای بی حساب خود را امضاء کرده اند؟ این طور که معلومست کارو جانفشانی یک نسل سوخته برای خرج بی کران «رهبری» بوده! این صورتحساب شیطانی / این استثمار«خونین» و ستم همه جانبه در تاریخ سیاسی اپوزیسیون ایران هیچ مورد دومی نمی شناسد و به واقع دردفتر اعمال رجوی به ثبت خواهد رسید…باش تا صبح دولتت بدمد!

لینک به قسمت اول 

قدرشناسی مسعود رجوی یا…؟ (۲) 

کریم قصیم ـ 10.02.2015    اکثرخوانندگان می دادند که در زبان سازمان رجوی، ” جی.سی” مخفّف جنگ سیاسی و “افسران وسربازان” این جنگ اکنون سایبری، جزاصل اختفاء به هیچ قاعده و اخلاقی محدود نیستند.

خشاب شلیک راست و دروغ/ مجاز و ممنوع/ … منفعت طلبانه برحسب دستوربالا و مصالح دستگاه پشت سرهم به کارمی روند و… شلیک، شلیک…

کیست که نداند با اسم مستعار و انبوهی هیاهو و غلط اندازی و شایعه و کامنت و پست و…می توان به نام و آبروی هرکس – مثلاً من و روحانی و یغمائی و هرمنتقد دیگری شلیک ، حتی «اسیدپاشی» کرد و دررفت.

با صدورو انتشار اطلاعیه کذائی هم فیل جدیدی ، جنجالی به نام “مالی” هوا کردند. البته، من و ما انتظار این درجه از «شرف و اخلاق» را نداشتیم. البته تف سربالا هم بوده است: رسوائی جداسازی جنبه مالی ازیک عمر حضور فعال مبارزاتی بعلاوه سی سال خدمات بی دریغ تخصصی من و ما … خباثت که از حدّ بگذرد به همه چیز گند می زند.

حالا دیگر احساس می کنم به جای سی سال خاطره صادقانه و خدمت رفیقانه به مقاومت ضد ولایت فقیه، انگار درهزارتوی پرفریب بهره کشی «شاه و ملکه»(۱) یا درمعرض تعرض و تاراج شیطانی عمرو اندیشه و کار و تخصصّ مان بوده ایم، باری درمجلس «نقابداران» می چرخیده ایم.

***

مسآله امنیّتی و تروریستی یعنی مسآله مالی ! !

مبارزان قدیمی خوب می دادند :تامین بخشی یا تمامی معاش کادرهای کاروان پیکار، به عنوان امری بدیهی و آزاد کننده وقت و فرصت جهت تکمیل و افزایش فرصتهای کاری و کوششهای مبارزاتی همیشه باب بوده. همین طورهم در”شورا” بود.

درمورد شخص خودم (که حرفه ام پزشکی و اغلب شاغل بودم) ابتکار و طرح اولیّه آن بیش ازدودهه پیش کتباً از جانب مسعود رجوی عنوان شد و پس از «فروغ جاویدان» وسالها اصرار اندر اصرار و ِاعمال فشار عاطفی توسط او و دیگران نسبت به این جانب، در دامن مناسباتی رفیقانه، عمدتاً به صورت پارت تایم – با قطع و وصل مقتضی شرایط زمان – به اجرا درآمد. اکنون به صورت «اطلاعیه» کذائی با نمایش خاصی از ماوقع مواجهیم . برای ثبت درتاریخ و عبرت دیگران هم که شده مایلم دراین رابطه نکاتی را خاطر نشان کنم.

ابتدا ( فقط از جنبه روانشناسانه – سیاسی) این مسآله را توضیح می دهم که چرا «رهبری» پرونده

اوراق مزبور را چنین خشن و جداسازی شده پیش کشیده و مآموریت اقدام اخیررا به کمیسیون «امنیّت و تروریسم» شورا داده است.

با شناختی که این جانب طی قریب سه دهه حضورشورائی و تجربه تدریجی در مشاهده بالینی افکار و رفتار و واکنشهای حضرتش پیدا کرده ام… همین گزینش «کمیسیون» و دید امنّیتی حاکم بر«اطلاعیه»، خود مبیّن دو ویژگی بارز از روانشناسی «آن آقا» و دستگاهش هست: نخست پارانویای مزمن و هراس زدگی مداوم از وقوع «توطئه»ای که گویا درتعقیب او بوده… و ادامه اش که گویا درخیز و پرش قریب الوقوعست و آسمان ریسمان بافی و چسباندن موضوعات لایتچسبک بهمدیگر که ملزومات توطئه فراهم شوند. خصوصیّت دیگر و مکمل «نوک پیکان تاریخ» همانا واکنش هیستریک به منظور “پیشدستی” بر/ یا سرکوب توطئه گرست. گرچه تصورات مربوطه دراوهام پارانوئیک مسعود رجوی و دستگاهش بروزمی کند، ولی فرمان و اقدام واکنش سریع بیرون از مشاعر حضرات رخ می دهند و طبعاً عواقب خاص خود را دارند. جفت آن ویژگیهای گفته شده نیز معلول اند حادثه اند، ناشی و برآمده ازانبوه شکستهای نپذیرفته وعلل بررسی نشده…

دررابطه با بحران ۲۰ ماهه اخیر هم نپذیرفتن اصل ماجرا و عدم حلاجی مسائل سیاسی- فکری که منجر به استعفای ما شد(چکیده آنها درمتن استعفاء آمده) باز کار را به ظهورپارانویا و این نوع واکنشها کشانده که می بینیم. معولاً این نوع رویکرد، کل وضعیّت را بیشترو بیشترتخریب می کند. دیدیم که درمقابل استعفای علنی، بی خدشه و محترمانه من و روحانی به جای متانت و وقار( “ازشما به سلامت و ازما به خیر” گفتن) وحشتزده /بلافاصله/ آژیرخطر کشیدند و ظرف ۲۴ ساعت بیش از۵۰۰ امضاء را زیرآن متن هیستریک اولیّه ردیف کردند، که خود این طرزعمل علیه خودشان رسواگر بود.

معمول احزاب دموکراتیک آنست که دربرابریک استعفای سیاسی با اهمیّت و ناگهانی، احساس تآسف همراه با قدردانی از خدمات و آرزوی توفیق درآینده ابراز ، سپس انتقادها مطرح می شود و مباحثه درمی گیرد، خیلی وقتها با شرکت اعضای مستعفی. اما نزد مستر رجوی پارانوئیک خیر. بلافاصله احساس طوفانی ی ترس و تعقیب… استعفاء گویا توطئه ای بوده جهت «ردیابی رهبری»! بلافاصله وسواس و جبر سرکوب و لذا کوبیدن توطئه گرخیالی، البته درشکل و شمایل حلقه کوچک و قابل تعرض یعنی دوعضو یک لاقبای مستعفی. همین جا یک خصوصیّت «انقلابی» دیگر مسعود رجوی نیز خودنمائی کرد: زورت به توطئه گر گردن کلفت اعلام شده در سناریو(رژیم) نمی رسد، یقه “افراد = حلقه ضعیف” را بچسب و چماق اتهام را بکوب تا دنیای تعبّدی درون دستگاهت از بحرانی که مثل صاعقه فرود آمده خودش را بیرون کشد. (…و دروغ بزرگ به قول گوبلز سند و مدرک نمی خواهد!)

تناقضات لاینحل

همین جاست که خطاهای مضاعف و متعددی رخ می دهند و با توجه به خلقیات و خصوصیات طرف،

مشگلات مرتب پیچیده ترمی شوند، چون:

– اصلاً نمی پذیرد مابین اوهام پارانوئیک او و واقعیتهای بیرونی تناقضات ماهوی وجود دارند و این اصطکاکها دست ازسرش برنمی دارند،

– دنیای بسته ومحدود سازمانی اساساً پایان یافته ، دوران شبکه های افقی و اطلاع رسانی همگانیست و خارج ازمحدوده تنگ دستگاه و هوادارانی که کله “خود را به رهبری سپرده اند”، مردم خود کم و بیش حافظه تاریخی و تجربه و عقل سلیم دارند، می پرسند و اماواگرمی کنند و مدعاها و بازیگران درام را می سنجند،

– دو عضو مستعفی از “شورا” خود صاحب سابقه و نوعی اعتبار و ذخیره ای در خاطره جمعی جامعه بوده اند، با ُمهرو خط کشی «آن آقا» و دستگاه خیلی «با آبرو» یش، قطعاً خط نمی خورند، برعکس حضور و کلامشان سئوال برمی انگیزد و جواب می طلبد( درپاسخ به پرسشهای افکارعمومی هم که می دانیم مسعودرجوی قهرمان لالهاست)،

– و بالاخره ِصرف استعفای علنی و بی خدشه من و ما و نشاندادن امکان مشروع و پاکیزه کناره گیری از معایب و مصائب نامبرده (درمتن استعفاء) به عنوان شهامت مدنی مورد احترام افکارعمومی هموطنان قرارمی گیرد و با تبریک و قدردانی افراد و شخصیتهای متعلق به خانواده های سیاسی گوناگون اپوزیسیون ضدرژیم مواجه می شود (این جانب پیامهای تبریک ایمیلی ، فیسبوکی و تلفنی و حضوری متعددی ازشخصیتهای اپوزیسیون دریافت کردم… )، همین جوّ باعث می شود که حملات هسیتریک بعدی دستگاه و جماعت رجوی اثر معکوس گذارد، و به جای بغض و عناد حبّ و حمایت برانگیزد. و این وضع بحران درون تشکیلاتی شدّت می بخشد. پس طرح سرکوب تازه ای لازم می شود و کمیسیونها مآموریت ویژه دریافت می کنند…

خلاصه، روی زمین و بیرون از خیالات بیمارگونه «امام غایب»، واکنش سریع وی درصحنه زندگی مرتب خرابی برایش به بارمی آورد. سراین و آن ترس از«توطئه» مرتب با میل شدید و اقدام بلافاصله سرکوب «توطئه گر» واکنش نشان می دهد … البته زورش به رژیم و رقیب فائقه که طبق معمول نمی رسد، به سرعت یقه افراد را می گیرد. نام این بی اخلاقی ، این رذالت را هم می گذارد «سبقت گرفتن از رژیم»… همین طورانواع شایعه پراکنی دردستورقرارمی گیرد و شلیک دزدانه به ما تحت عنوان «اظهارنظر» و «اطلاعیه بی امضاء»، که می بینید اکنون بخشی از کار و «چک لیست» شب و روزشان شده … و آخرین پرده هم کشاندن اعضای بی چاره “شورا” به موضع گیری است.

به تجربه ما و رسم این «ساختار»، کل زشتکاریهای جاری درنهایت از همان «بالاترین نقطه پیکان تکامل» سرازیر می شود. روال اخلاق رهبری و رویه “انقلابی- توحیدی” رهنمود معروف لاحیاء فی الدّین است!

همین طور ایجاد مداوم قال و مقال و جنجال تبلیغاتی و اشاعه دروغ و دغل… هم نیازو هم عادت ثانوی و پراتیک روزمره دستگاه حضرتست… و البته اجبارکاری هوادارانش. حتی یک نفراز هویتهای مسئول نمی آید پشت بلندگو مسئولیت بپذیرد و سخن بگوید. اطلاعیه خودشان را هم امضاء نمی گذارند. این و آن را می فرستند جلو که مرافعه ای چاق کند و دعوا را داغ نگهدارد… آن چه شیران را کند روبه مزاج احتیاجست احتیاجست احتیاج.

وضع درونی جناب (شیر…) ازهرنظر بحرانیست و لاجرم به صدور بحران بیشتر احتیاج دارد… حتی بعد از۲۰ ماه که از استعفای ما گذشته و مطلقاً هیچ سند و مدرکی دراثبات هزارو یک افترا و برچسب کثیف در دست ندارند، به جای عبرت گیری و شرف عذرخواهی با دریدگی خاص «حضرت امام»، از مسائل زندگی خصوصی ما تجسس می کنند / درباره موقعیّت شخصی انسانهائی که به محض یقین ار ریاکاریها، فسادها و نمایشهای چند رویه آنها شرافتمندانه استعفاء داده صحنه فریب را ترک گفته اند، باردیگر افترا می زنند و رذیلانه از «منابع جایگزین» سخن می گویند.

مگرشما مفتریان بی اخلاق نبودید که در ارتباط با استعفاء همان روزهای نخست از «پروژه میلیاردی رژیم» سخن گفتید و درکال کنفرانسهای سازمانی هزارجور شایعه سرزبانها انداختید… چه شد؟

چرا یک لحظه به این همه تضاد و تناقضی که می آفرینید و مثل تارعنکبوت به دور خود می تنید نمی اندیشید؟ تا کی فراربه جلو و طلبکاری اززمین و زمان؟ آخرمگرجمهوری اسلامی به اروپا هم کشیده که مختصات زندگی خصوصی انسانها را تجسس می شود؟ به شما چه ربطی دارد که مدام پیچ و تاب دارید و دروغ و دغل می بافید و حالا دست به این بی شرمی تازه زده اید؟…، طوری ژست می گیرید که انگارهنوز من و ما در”شورا” و تحت نظارت و کنترل حضرات هستیم!

مشت باز

همه می دانند که ما در۵ ژولای ۲۰۱۳ محترمانه از “شورا” استعفاء دادیم . مخاطب ما هم درکلیه نوشته هایمان صریحاً خانم و آقای رجوی بوده اند و لاغیر، نه این و آن کمیسیون و اسم مستعارو حاج آقا!

فحاشیها و بد دهنیهای این و آن فرد ارزانی صاحبشان (که گرفتارنیازند ولابد معذورند)… اگرحرفی هست خود «رهبری» باید عنوان کند و بس! او خودش متقاضی و مبتکر و «صاحب اعتبار» خیلی پروژه ها، ازجمله مسئول و دعوت کننده اصلی به تآمین مادی بوده است. و حالا این اطلاعیه و بازی جداسازی و طلبکاری!

به صراحت می گویم این نقشه جداسازی مادّیات از عمررفته و انبوه خدمات بی شائبه انجام شده سی ساله من و ما، نشانه و اثبات تازه ای است از انحراف و دگردیسی ارتجاعی «ناخدا»، از مسخی که درمکاتبات مکرّر و«حقیر» با سران رژیم، درلگدمال کردن ابتدائی ترین موازین حقوق بشراشخاص، دراهانت مداوم و غیرمستند به شخصیتهای فرهنگی و سیاسی آزاده میهنمان، درعدم پاسخگوئی به سئوالات، اعتراضات و افشاگریهای جانکاه جداشدگان، درَهجمه ناجوانمردانه و بلافاصله/ و لجن پراکنی رذیلانه ۲۰ ماهه نسبت به ما…و دربسیار شواهد دردناک و اسف بار دیگر شاهد آن بوده و هستیم.

روبه رو شدن با این طرح «جداسازی» و ارائه بی شرمانه علنی آن، دفعتاً ما را به صرافت می اندازد و به طرح وتدبیر و پراتیک استثمارگرانه کاری – مالی آنها درکل سیستم و چرخش امورات «شاه و ملکه »(اصطلاح اززنده یاد الهه) پی می بریم:

بهره کشی عظیم و بی کران طیّ دهه ها از نیروی کار و نیز نیروی علمی و تخصصّی رایگان / یا فوق العاده ارزان/، دریک سیستم یک طرفه بوروکراتیک و روابط استثماری شدید و پنهان(زیرلوای ” کار برای”مقاومت” و همبستگی انقلابی”)…

اگر درگذشته همینطورفکرمی کرده اید که اکنون رو کرده اید ، پس سیستم کاری ازقدیم بهره کش و استثمارگر بوده و اگرسالی چندست که چنین شده اید پس دراین شاهکاراخیرتان به دست خود و کمیسیونتان، پرده سالوس از چهره برگرفته اید. اتفاقاً درهمین اوراق به رآی العین می توان دگردیسی ارتجاعی فوق العاده شما را شناخت: سوداگرانی هستید غارتگر عمرو تجربه و تخصّص و ایثار یک نسل آزادیخواه ایران. با توجه به بیلان همین سی و سه سال اخیرتان به فریاد باید گفت شما نه تنها به من و ما، بلکه هزاربارمهمتربه هزاران هزارخانواده شهدای مقاومت بدهکارید، بدهکار جان ومال و آبرو و حیثیتها هستید، بدهکار جانهای پرپرشده ، تن های شکنجه شده در زندانها، نامهای تعرض شده و خلاصه بدهکار بزرگ نسل سوخته ای هستید که درتوهم انقلابی بودن شما ازهمه چیز خود گذشتند و ازهیچ فداکاری دریغ نکردند و حالا با درد و آه شاهد دجالگری سودجویانه ، شاهد طلبکاریهای استثماری شماست از دو یارو یاور صمیمی همبسته اش… و البته به طور ضمنی نسق کشی ازهمه اعضای باقی مانده “شورا”.

حال که چنین نمایشی را ترجیح می دهید دستکم صورتحسابهای مخارج کل اعضای کابینه ۲۰ ساله و به ویژه فهرست مخارج بی کران «شاه و ملکه» را نیز جهت اطلاع و آگاهی مردم و خانواده های رنجدیده منتشر کنید. آیا خانم و آقای رجوی صورت ریخت و پاشهای بی حساب خود را امضاء کرده اند؟

این طور که معلومست کارو جانفشانی یک نسل سوخته برای خرج بی کران «رهبری» بوده! این صورتحساب شیطانی / این استثمار«خونین» و ستم همه جانبه در تاریخ سیاسی اپوزیسیون ایران هیچ مورد دومی نمی شناسد و به واقع دردفتر اعمال رجوی به ثبت خواهد رسید…

باش تا صبح دولتت بدمد!

——

۱- زنده یاد «الهه» طی یک نشست بزرگ شورا درعراق با اظهارمحبت به زوج رجوی پیشنهاد کرد آنها شاه و ملکه ایران شوند. جالبست که خود حضرات هیچ واکنش منفی و مخالفی نشان ندادند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعضای “شورای ملی مقاومت”بدانند که چه نانی میخورند؟

اعضای ” شورای ملی مقاومت ” بدانند که چه نانی می خورند؟

مسعود رجوی به مزدوری و حرام خوری اعتیاد پیدا کرده است

کریم قصیم: پاسخگویی محول به بعد از سرنگونی نمی شود. سرنگونی بهانه نیست. رهبران مجاهدین خلق امروز جواب دهند

مریم رجوی ملکهمسعود خدابنده: مریم عکس فرح دیبا را روی میز گذاشت و رو به من گفت: دنبال کن این لباس و این صندلی را سریع تر تهیه کنیم.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید