جرم او چی بود که اینطوری باید سربنیست میشد شاید بعضی از خوانندگان ندانند که او یکی از شاهدین قتل عام ۵۲ نفردر اول سپتامبر ۲۰۱۳ برابر با ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ درقرارگاه اشرف بود زمانیکه کشور عراق امنیت نداشت و تمام دولتها میخواستند که فرقه ای رجوی از عراق خارج شودند . سران فرقه رجوی تعداد ۱۰۰ را در آنجا نگاه داشت فقط به بهانهای اینکه این تعداد برای فروش اموال فرقه ای تروریستی در آنجا میمانند البته بعداً مشخص شد کسانیکه در آنجا نگه داری میشدند تماماً قصد جدا شدن و یا افراد نارضی بودند که به آن شگل فجیع در آنجا کشته شده ند وقرارگاه اشرف برای همیشه بسته شد و اموالی که هیچ وقت بفروش نرسید مگر مالک در آنجا شاهد چه چیزی بود که به ضرر فرقه ای تروریستی تمام میشد مشابه این نوع حذف فیزیکی در فرقه ای رجوی کم نداشتیم بعنوانه نمونه سعید کیانی یکی از افرادی بود اهل اصفهان بود سعید فعالیت خودش را با فرقه ای رجوی در سال ۱۳۵۷ آعاز کرد سعید به دلیل پتانسیل بالائی که داشت سریع شروع به رشد کرد ، وی به عنوان افسر اطلاعات و عملیات یکی از مراکز، فعالیت های خودش را ادامه می داد.
مرگ یکی از اسیران در اثر غرق شدن در دریاچه نورس آلبانی جنایت بی پایان فرقه رجوی در آلبانی
زهرا معینی، زنان ایران ـ 28.06.2018
مرگ یکی از اسیران در اثر غرق شدن در دریاچه نورس آلبانی جنایت بی پایان فرقه رجوی در آلبانی
فاجعه ی دیگر .. بازهم مرگ مشکوک یکی ازافراد باسابقه سازمان…که بیشتر از دو دهه ازعمر خودرا برای منافع شوم مسعود و مریم رجوی گذاشته بود.
دروغ آشکار فرقه رجوی را بخوانید:
مالک شراعی برای نجات فردی با لباس داخل آب پریده، او را نجات داده و خودش غرق شده در صورتی که اطلاعیه پلیس میگوید لباسهای وی در کنار آب بوده و چهار نفر از مجاهدین شهادتنامه امضاء کرده اند که این البسه متعلق به مالک شراعی است ۲ مجاهد قهرمان مالک شراعی بهخاطر نجات جان یکی از همرزمانش در دریاچه روتول در منطقه دُورِس آلبانی بهشهادت رسید.
سهشنبه ۲۹خرداد ۱۳۹۷وقتی مالک که در ساحل بود متوجه شد یکی از همرزمانش که برای شنا به داخل آب رفته دچار انقباض عضلات شده است و در حال غرق شدن کمک میخواهد، بلادرنگ با لباس به داخل دریاچه پرید و با تلاش فوقالعاده همرزم خود را از عمق به روی آب آورد و جان او را نجات داد، اما لحظاتی بعد خودش در آب فرو رفت و نتوانست بیرون بیاید.
جستجو و اقدامات بعدی ۴تن دیگر از همرزمان و کمک یکی از اهالی با قایق نیز به نتیجه نرسید. همزمان مجاهدین از پلیس و غواصان زبده دولت آلبانی کمک خواستند و عملیات تجسس تا شروع تاریکی در دو نوبت صورت گرفت. جستجو برای یافتن پیکر شهید در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه ادامه یافت اما هنوز به نتیجه نرسیده است. در این دو اطلاعیه تناقضات گویای فرقه رجوی را میشود به وضوح مشاهده کرد سئوال این است که چطور اون نفر در حال غرق شدن را نجات داده و خودش نا پدید میشه و هنوز نتونستن بفهمند که او کجا رفته در دو اطلاعیه که از طرف فرقه رجوی صادر شده با تفاوتهای زیادی روبرو شدیم البته ما استناد میکنیم به گزارش پلیس آلبانی که در گزارش اعلام کرده ” دیروز(.۰۶٫۲۰۱۸ ۱۹ ) یک ایرانی ۴۷ ساله در سدی در نزدیکی کمپ تروریستی مجاهدین خلق در آلبانی در شرایطی مشکوک غرق شده است.
تحقیقات ادامه دارد و اینکه چهار نفر از افراد شهادت میدهند لباسهای که در کنار این برکه هست متعلق به مالک شراعی هست، اما فرقه تروریستی رجوی در اطلاعیه که صادر میکنند گویا آقای ملک شراعی با لباس پریده توی آب و اون نفر را نجات میدهد عجبا که آقای مالک شراعی که خودش نجات غریق دریا بوده و شاید بیش از صد بار عرض رودخانه کارون (در آن زمانیکه پر آب و عمیق بوده )را در مسابقه با دوشتانش که برای شنا میرفتند را رفته و برگشته است اما در یک حوضیچه که شاید سه متر عمق نداشته و زیاد هم وسیع نیست غرق میشه اما اول فردایکه دچار گرقتگی عضلانی شده را به خشکی میرسانه و بعد خودش غرق میشود
آقای مالک شراعی کسی بود که در شط العرب با اون حجم سنگین آب شنا میکرده .
جرم او چی بود که اینطوری باید سربنیست میشد شاید بعضی از خوانندگان ندانند که او یکی از شاهدین قتل عام ۵۲ نفردر اول سپتامبر ۲۰۱۳ برابر با ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ درقرارگاه اشرف بود زمانیکه کشور عراق امنیت نداشت و تمام دولتها میخواستند که فرقه ای رجوی از عراق خارج شودند .
سران فرقه رجوی تعداد ۱۰۰ را در آنجا نگاه داشت فقط به بهانهای اینکه این تعداد برای فروش اموال فرقه ای تروریستی در آنجا میمانند البته بعداً مشخص شد کسانیکه در آنجا
نگه داری میشدند تماماً قصد جدا شدن و یا افراد نارضی بودند که به آن شگل فجیع در آنجا کشته شده ند وقرارگاه اشرف برای همیشه بسته شد و اموالی که هیچ وقت بفروش نرسید
مگر مالک در آنجا شاهد چه چیزی بود که به ضرر فرقه ای تروریستی تمام میشد مشابه این نوع حذف فیزیکی در فرقه ای رجوی کم نداشتیم بعنوانه نمونه سعید کیانی یکی از افرادی بود اهل اصفهان بود سعید فعالیت خودش را با فرقه ای رجوی در سال ۱۳۵۷ آعاز کرد سعید به دلیل پتانسیل بالائی که داشت سریع شروع به رشد کرد ، وی به عنوان افسر اطلاعات و عملیات یکی از مراکز، فعالیت های خودش را ادامه می داد.
در طی این سالیان که با بالای تشکیلات کار می کرد چهره واقعی سازمان بیش از پیش برای او روشن شد . در اوائل ۱۳۷۳ از سازمان در خواست کناره گیری کرد علیرغم اینکه می دانست با این در خواست وی موافقت نخواهد شد ، ولی تصمیم نهائی خود را گرفته بود خارج شدن از سازمان به هر قیمتی . از آن موقع به بعد تمامی مسئولیت های وی گرفته شده بود و تحت شدیدترین برخورد ها قرار گرفته بود.
مسئولین بالای تشکیلات دائم برای وی نشست یا همان دادگاه های انقلابی با سس انقلاب ایدئولوژی مریم رجوی برگزار می کردند. اول با تهدید و شانتاژ شروع کردند. بعد تغییر رویه دادند با وعده و وعید های کاذب سعی کردند سعید را به داخل تشکیلات برگردانند ، اما از آنجائی که وی به فاسد بودن ریشه پی برده بود به هیچ وجه از درخواست خود کوتاه نیامد .
نقل قول های از چگونگی برخورد ها ، و آخرین ماموریتی که وی رفت و دیگر برنگشت هست اکیپی که برای شناسیایی مرز تشکیل شده بود عباراتند از اسماعیل مرتضائی ( جواد خراسان ) ، مشهود دیانتی ( سیامک )، سعید کیانی، حمید رضا حکیمی (عسگر)، سید …… یکی به نام آواکس ( اواکس لقب خبر چین های داخل سازمان بود ) و اکیپ اسکورت. منطقه شناسائی جنوب بصره بود وقتی به منطقه شناسائی رسیدیم در محل استقرار مستقر شدیم هر قسمتی کار خودش را می کرد . تیم شناسائی که شامل اسماعیل مرتضائی – مشهود دیانتی – عسگر و سعید کیانی آماده شدند که برای شناسائی بروند. بعد از ظهر که با مقداری تاخیر برای نهار آمدند غذا را آماده کرده بودند .
مسئول صنفی سوال کرد پس سعید کو نیستش ؟ که جواد خراسان، مشهود و عسگر به هم نگاه کردند . جواد خراسان گفت داشت پشت سر می آمد الان می رسد ، چند دقیقه بعد جواد خراسان و مشهود پا شدند یک گشت کوتاهی زنند گفتند ندیدمش ما نهار را می خوریم او هم هر کجا باشد الان می آید . بعد از نهار به اصطلاح گشتند که سعید را پیدا کنند نزدیک ساعت پنج که شد برگشتند . مطرح شد شب در منطقه نمی شود ماند باید به بصره برگردیم.
در حین حرکت جواد خراسان با مرکز فرماندهی تماس گرفت و به سپیده ابراهیمی گزارش داد که سعید گم شده ما گشتیم و اورا پیدا نکردیم . الان به خاطر شرایط منطقه که نمی شد بمانیم به سمت بصره حرکت کردیم تا فردا برگردیم دو باره منطقه را چک کنیم . سپیده ابراهیمی می گوید نمی خواهد ! شما سریع بیاید اشرف کار مهمی با تو دارند.
ما الان به عارفی ( ارتش عراق ) در منطقه اطلاع می دهیم تا اگر به مقر های آنها مراجعه کرد یا دیدنش به ما خبر بدهن. به این شکل اکیپ ما بدون سعید به اشرف برگشت . دو روز بعد محبوبه لشگری ( سادات ) اکیپ اسکورت را از مرکز صدا کرد که این بار فقط بچه های اسکورت بودند. گفت به یک ماموریت ویژه می خواهید بروید.
هیچ کسی نباید از این ماموریت خبردار شود حتی فرمانده یگان شما موضوع این است که می روید بصره جسد سعید پیدا شده آن را تحویل می گیرید می آورید . یک کمد فلزی را برداشتیم طبقات داخل آن را در آوردیم . قرار شد یخ از بصره بخریم وارد منطقه مرزی شدیم و در دهانه خلیج فارس به مقر گردان عراقی مراجعه کردیم.
سعید را به ما تحویل دادند بعضی از قسمت های صورت اورا ماهی ها خورده بودند. مقدار خیلی زیادی ورم کرده بود . پوتین نظامی در پایش بود، طاقمه و خشاب هایش در کمرش بود ، با لباس فرم ارتش که بر اثر ورم کردن با پوستش تقریبا یکی شده بود. جسد سعید را تحویل گرفته و به اشرف آوردیم که در گورستان اشرف دفن کردند. افراد اکیپ را مجدد سادات صدا می کند و می گوید این دستور رهبری است . در این رابطه مطلقا نباید حرفی زده شود از این درب که خارج شدید در رابطه با موضوع هیچی نمی دانید . سپس در اطلاعیه داخلی که بیرون دادند . اعلام شد که سعید با اکیپ که برای ماموریت به العماره رفته بوده در موزرمی از اکیپ جدا شده و بدون اطلاع می رود در کانال شنا کند ، که شنا نمی دانسته در کانال غرق می شود.
و به این شکل سعید که حاضر نشده بود سر فرود بیاورد جان خود را از دست داد البته که این مرگهای مشکوک اولی نبوده و مصلمنا آخرین آن نیست هیچ کدام از افرادیکه در فرقه ای رجوی قتل رسیدند به مرگ طبیعی این دنیا را ترک نکردند و سو استفادهای فرقه ای رجوی از خون مقتول که آنها را شهید راه آزادی مینامند فرقه ای رجوی به اسم آزادی ، برابری زن و مرد ، حقوق بشر و…..دست به جنایتهای میزند که تاریخ به خودش ندیده و هیچ کسی نمیداند بر فرزندان این مردم درمند چه گداشته برای همین سران فرقه ای رجوی از پاسخگو بودن میترسند باشد که در روزی آنها را به پای میز محاکم کشید و در آنجا پاسخ این همه جنایت ، خیانت را بدهند
زهرا معینی، آلمان
۲۶٫۰۶٫۲۰۱۸
——————