جامعه باز و جامعه بسته
علی شیرزاد ، فریاد آزادی، سیزدهم مارس ۲۰۱۸:… رجوی حل همه تضادها رادرانقلاب ایدئولوژیک دید هم خواسته ها راسرکوب میکرد وهم جامعه رابسته نگه میداشت چرا انقلاب ایدئولوژیک چون توسط مردها نمیتونست سرکوب کنه که انقلاب ودادن رهبری به زنها ابزارسرکوب رابدستش میداد یعنی زنها شدند ابزارسرکوب …
جامعه باز و جامعه بسته
علی شیرزاد، فریاد آزادی
لینک به منبع
گفتیم که مجاهدین براساس همان اصول وفروعی که خمینی به اسلام اعتقاددارد معتقد است با همان قران وپیامبروامام وبراساس قران وسنت وعترت که حاکمیت دینی عمل میکند روش کاراوهم هست پرچم هردوایه قران وسلاح است وفقط یک فرق باهم دارند انهم درظاهرمجاهدین یک کلمه دمکراتیک به ان اضافه کرده اند وشده جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران براساس انها جامعه کوچکی درعراق واشرف درست کرده بود درکلیت جامعه به دودسته تقسیم میشود جامعه بازوجامعه بسته درجامعه بسته روابط دردرون خودش گره خورده ومسائلش دردرون خودش حل میشودولی درجامعه بازروابط پیچیده تروگسترده ترونیازمند قوانین جدید وارتباط با بیرون است درجامعه بسته مجاهدین همه چیزحول عملیاتها وجنگ درجبهه ها تعریف میشد وتمامی تضادها ومشکلات درشرایط جنگی حل ویا جنگ باعث میشد روی انها سرپوش گذاشته شده ویا نفرات مطرح نمیکردند وهیچ ارزو وامیالی غیرازجنگ وسرنگونی درسرنداشتند واگرهم داشتند انرا شخصا سرکوب میکردند وقتی اتش بس اعلام شد . رجوی درتهاجم به ایران شکست خورد وبه اشرف برگشت دیگه ان سازمان ورجوی قبل از اتش بس نبود چه درروابط درونی وچه سیاسی باعراق برای اینکه بتونه جایگاه قبلی را پیش صاحب خونه پیدا کنه وقتی جنگ نیست ونیرویی که پایه وبنیادش برجنگ ساخته شده وا میرود ومیمیرد برای جلوگیری ازان دوراه وجود دارد بازکردن جامعه وتن دادن به قانونمندیهای جدید مثلا بیرون امدن ازعراق ویا اگرمیخواهی درعراق بمانی جذب نیرو وگسترش ووارد کردن سلاح تا باانها خلا ونبود جنگ را جبران کنی ولی اشکالی که وجود دارد این است که ایا نیرویی که میخواهد بیاید مثل قبلی ها هستند یعنی نیروهای برامده اززمان شاه وانقلاب کرده وشرایط فازسیاسی ونظامی وزندان وشکنجه را گذرانده ودوباره به مجاهدین پیوسته است خیر چنین امکانی نیست پس نیرویی که میاید تازه وارد به مسایل سیاسی وبا کمبود انگیزه وبرای خلاصی از شرایط اردوگاههای عراق وشکنجه است برای مبارزه نیامده است ویا نیروی خارج ازکشوری که انهم تمام عیارنیست این جاست که عده ای مخالف جذب این نیرو بودندکه قبلا گفتم ونوشتم درعراق سازمانی که درداخل سیاج وسیم خاردارمحاصره است میخواهد جامعه راکمی بازکند البته باهمان قوانین جامعه بسته این نیرووقتی وارد میشود وبا جامعه بسته روبرو میشود با تضاد وتناقض روبروشده ؛ خواسته هایی دارد انها راعلنی میکند مثلا حقوق میخواهد چون انرا پادگان نظامی میبیند وارتش ؛ خودش راهم ارتشی وسرباز بعد مرخصی هفتگی وسالیانه وتفریح وزن وبچه ؛ اینجا بازرجوی با دوراه حل روبروست بازکردن جامعه اولا درعراق امکان ندارد پس راه حل بیرون ازعراق است اگرمیخواست برود اول میرفت واین همه نیروی شاقا قلوس وبال گردن خودش نمیکرد حالا که مونده ودردسری برای خودش درست کرده راه حل چیست ؟ راه حل دربسته کردن جامعه کوچک است ولی اگرازبنده سوال کنید خواهم گفت رجوی درتوهم زندگی میکرد وفکرمیکرد که قدرت سیاسی وانسان سازی بالا وعجیب غریبی دارد واین عامل اصلی بود که اورابه سمت بسته کردن جامعه سوق داد ( که درهمین رابطه مقاله ای دارم که فرصت نکردم ان رابنویسم که شاید درهمین اثنا بنویسم که این بحث هم بهترقابل فهم بشود) سوالی که مطرح است چطوری ایا مثل خمینی سرکوب عریان خیردرعراق جوابگو نیست پس راه حل درسرکوب مخفی وشکنجه های روانیست وبعضی مواقع هم سرکوب نیمه عریان که رجوی حل همه تضادها رادرانقلاب ایدئولوژیک دید هم خواسته ها راسرکوب میکرد وهم جامعه رابسته نگه میداشت چرا انقلاب ایدئولوژیک چون توسط مردها نمیتونست سرکوب کنه که انقلاب ودادن رهبری به زنها ابزارسرکوب رابدستش میداد یعنی زنها شدند ابزارسرکوب (به همین دلیل گفتم اسم واقعی شورای رهبری شورای ابداع شکنجه است که درمقاله ای که اینها را نام گذاری کردم نوشتم )چطوری میتوانست اینکارها رابکنه زیرپوش اسلام انقلابی ودمکراتیک ولی اگرنظربنده را بخواهید اسلام نه انقلابیست ونه دمکراتیک این راکسی میگوید که بارها نفرات مختلف بهم مراجعه کردندو گفتند اعتقادات خودت راداشته باش ولی درپرونده بنویس مسلمان نیستم تا بهت پناهندگی داده شود قبول نکردم ودیپورت شدم وهرگزهم نمازم ترک نشده است ولی اسلام رابعنوان عرفان ورابطه بابیرون ازخود وارضاء روحی وروانی میدانم ونه اسلام سیاسی وقتی سیاسی میشود به جاهای باریک میکشد که ازهمه نوع انرادیده ایم درطول تاریخ واکنون ازاسلام خمینی تا سعودی تا ترکیه ای تا داعش وطالبان والنصره تا مجاهدینش درهیچ کدام نه انقلابی وجود دارد نه دمکراتیک هرچه هست بگیروببند وکشتاروشکنجه روحی وروانیست اسلام وسیله ای میشود برای مطامع سیاسی وقدرت نه وسیله نجات ملت از بلایا وگرفتاریهای اجتماعی براین اساس نگاه مختصری میاندازیم به کارکرد ان دردرون مجاهدین تا ببینیم چه بلاهایی سرملت اوردن وازچه شیوه هایی استفاده شد قبل ازورود به این بحثها بگذارید یه سوالی بکنم اینها میگویند جامعه امام زمان ولی خدا درقران میگوید ای پیغمبرتو اشرف مخلوقاتی ومستقیم بتو وحی میشود وتو فقط بشارت دهنده ای وهرچه میگویم عمل میکنی جامعه ای که پیغمبربوسیله ودستور مستقیم خدا بوجود اورد رادیده ایم که گردن میزد درداستان بنی قریضه وسایرین مخالفین راترورمیکرد ومیگفت حتی اگربه پرده کعبه هم اویزان شده بودند انها رابکشید پرده ای که بت پرستها هیچ وقت حرمتش رانمیشکستندیا روسری یا توسری پیاده میکند زنها رادرجه دو وازهمه حقوق اجتماعی وسیاسی محروم کرد اقلیت های دینی رافقط درصورتی که جزیه یا باج بدهند را پذیرفت دران جامعه زندگی کنند انهم با محرومیت ازهمه حقوق حالا چطوری جامعه ای که امام زمان میخواهد پیاده کند مترقی تراست اگرمترقی ست پس خدا این وسط با جامعه ای که درست کرده چی میشود دیگه پیغمبری که اینه خداست ومستقیم اشعه خدا رامنعکس میکند چه صیغه ایست اگرجامعه امام زمان بهتره پس باید بپذیریم که او مترقی تروکاری که پیغمبرمتصل به وحی نتونست انجام بده را میخواهد به نمایش بگذارد این تناقض را دارودسته خمینی ورجوی چگونه جواب میدهند ولی اگربه قران مراجعه کنیم اینها حرف مفت میزنند ودروغ ودغل بخورد ملت میدهند کدام جامعه مترقی امام زمان ووووفریب است فریب وعده های رجوی فریب است وقتی میگوییم جامعه امام زمان یا بی طبقه توحیدی که میخواهیم برای ملت به ارمغان ببریم نباید الگو داشته باشد ؟ وبگوید این الگوی من ؛ نباید خودش قسمتی ازان واعتقادات را منطبق با ایدئولوژی پیاده کند؟ تا همه گان ببینند اگرپیاده کرده کدام است ؟ میخواهیم به همین جامعه بی طبقه بپردازیم نه فقط اقتصادی بلکه سیاسی وروابط حاکم ومحکوم ؛ روابط رهبرعقیدتی با نیرو ؛ با جامعه کوچک خودش که درست کرده ؛ تا بفهمیم وقتی این روابط بردرون حاکم است دربیرون چه میشود .چگونه خواهد بود مشت نمونه خروارچیه ….ادامه دارد
علی شیرزاد ۲۰۱۸ / ۰۳ /۱۲
—————————–