چگونه فرمانده فتح الله سوابق «برادر شریف» ناشریف را برملا کرد؟

0
490

در این نشست بچه های قدیمی طرف صحبت رجوی مرحوم بودند و نشست طبق برنامه ریزیهای از قبل طراحی شده پیش می رفت تا اینکه مهدی ابریشمچی یا همان برادر شریف! پشت میکرفون رفت و گفت: «برادر! وقتی از زندان مشهد به تهران منتقل شدم چون آنجا به دنبال جریان اپورتونیستی به راست افتاده بودم بعد از مدتی در زندان توسط زندانیان بایکوت شدم چون بین بچه ها صحبت بود که من و بچه های زندان مشهد همه مان به راست غلطیده ایم و من هم که از مشهد آمده بودم به همین دلیل بایکوت شدم و البته برادر! اگر شما نبودید تمامی سازمان بطرف راست یعنی طرف آخوندها رفته بود و ما همه مان همه چیزمان را از شما و رهبری شما داریم

خاطراتی از عراق (11)

چگونه فرمانده فتح الله سوابق «برادر شریف» ناشریف را برملا کرد؟

نوشتۀ رضا صادقی جبلی از اعضا و مسئولین قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)

منبع : پیوند رهایی

در سال 60 و درزندان اوین اکثرا بچه ها از شاخۀ دانش آموزی و بعضا دانشجویی سازمان بودند ولی از رفقای مارکسیست رده های بالا هم تعداد زیادی بودند.

در آنزمان در اتاق ما یکی از بچه ها یا بهتر بگویم رفقا که از زندانیان مارکسیست زمان شاه بود وجود داشت که به دلیل اینکه نمی دانم کجاست از بردن نامش معذورم ولی مهندس کشاورزی و اهل شمال بود.

در مدت کوتاهی با هم خیلی چفت شدیم و تقریبا همیشه در حال صحبت کردن با هم بودیم البته با توجه به رعایت اصول امنیتی

رفیق مهندس از همبندان بنیان گذاران سازمان و رجوی و و نیز لاجوردی هم بود و هر زمانی لاجوردی به بند ما می آمد با وی سلام علیکی هم میکرد.

من که علاقۀ زیادی به خاطرات زندان در زمان شاه داشتم مرتب از رفیقمان خواهش میکردم که تا جایی که میشود برایم تعریف کند.

یک روز که صحبت از بایکوت کردن یکی از بچه ها بود مهندس گفت در زمان شاه هم مواردی بوده است  و موضوع را به این شکل تعریف کرد: «یکی از بچه های  مذهبی که از زندان مشهد منتقل شده بود همان یکی دو روز اول از وی خوشم نیامد و بعد از مدتی هم توسط تمامی زندانیان بایکوت شد… این برادر هر روز تقریبا اکثر اوقات را با تنها زندانی صغری (زندانی کم سن و نوجوان) می گذراند و مرتب با وی کشتی میگرفت که اوایل خوب به نظرمهم نمی آمد ولی بعدا باعث انتقادات جدی از طرف تعدادی از زندانیان شد و سرانجام بعد از چند بار تذکر که باز هم ادامه داده بود بایکوت شد».

برگردیم به اشرف و یکی از نشستهایی که مرحوم (مسعود رجوی) گذاشته بود تحت عنوان «بررسی جریان اپورتونیستی سال 54 در سازمان».

در این نشست بچه های قدیمی طرف صحبت رجوی مرحوم بودند و نشست طبق برنامه ریزیهای از قبل طراحی شده پیش می رفت تا اینکه مهدی ابریشمچی یا همان برادر شریف! پشت میکرفون رفت و گفت: «برادر! وقتی از زندان مشهد به تهران منتقل شدم چون آنجا به دنبال جریان اپورتونیستی به راست افتاده بودم بعد از مدتی در زندان توسط زندانیان بایکوت شدم چون بین بچه ها صحبت بود که من و بچه های زندان مشهد همه مان به راست غلطیده ایم و من هم که از مشهد آمده بودم به همین دلیل بایکوت شدم و البته برادر! اگر شما نبودید تمامی سازمان بطرف راست یعنی طرف آخوندها رفته بود و ما همه مان همه چیزمان را از شما و رهبری شما داریم وو….».

Résultats de recherche d'images pour « ‫مهدی ابریشمچی‬‎ »

مهدی ابریشمچی (شریف) در عراق و فرانسه

اینجا یک باره سالن در سکوت محض فرو رفت بطوریکه خود رجوی هم یک لحظه جا خورد و گفت: «چی شد که با دیدن مهدی افتخاری (فتح الله) پشت سر ابریشمچی مثل اینکه همه تان متعجب شده اید؟!!». بعد رجوی گفت: «به به برادر فتح الله چه عجب!». چون کسی از سال 68 به بعد هیچوقت فرمانده فتح الله را پشت بلندگو برای صحبت کردن داوطلبانه ندیده بود و تمامی اعضای قدیمی از جمله رجوی مانده بودند که وی چه خواهد گفت؟!

شادروان فتح الله (مهدی افتخاری) بدون سلام کردن به رجوی و مریم قجر گفت: «این مهدی در زندان به دلیل خصلتهای راست روانه و گرایشش به راست و اینجور حرفها نبود که بایکوت شد به دلیل عدم رعایت مسائل زندان و اینکه 24 ساعت با سعید متحدین* در حال کشتی گرفتن بود و به تذکرات بچه ها گوش نمی کرد ما خودمان بایکوتش کردیم چون شورش را در آورده بود و اصلا شما را هم قبول نداشت و مثل سیاوش (محمد حیاتی) می گفت شما را نمی شناسد و خودش ارشدتر است وو…»!!

Résultats de recherche d'images pour « ‫فرمانده فتح الله مهدی افتخاری‬‎ »

 در این موقع سیاوش (محمد حیاتی) پشت بلندگو رفت وبرای تحت الشعاع قرار دادن و پوشاندن مسألۀ اخلاقی «برادر شریف» (مهدی ابریشمچی) گفت: «برادر! خوب آن موقع ما شما را هنوز نمی شناختیم و اشتباه میکردیم»!.

اینجا بود که من یکباره تمام حرفهای رفیق مهندس در سال 60 در زندان اوین را به یاد آوردم و با خود گفتم: پس آن برادر مذهبی که رفیق مهندس می گفت همین برادر شریف! خودمان است! عجبا عجبا! از این برادر شریف!!! نا شریف. البته تمامی اعضای سازمان در لمپن بودن ابریشمچی اتفاق نظر دارند.

*سعید متحدین برادر شهید محبوبه متحدین بود که در سال 59 دستگیر و بعد از 30 خرداد 60 توسط رژیم اعدام شد و خواهرش قبل از پیروزی انقلاب به شهادت رسیده بود.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید