وقتی از «عادتهای بد» حرف می زنیم و می گوییم «ترک آنها سخت است، امّا اگر به بدی آنها پی ببریم، ترک آنها کم کم آسان می شود»، منظورمان ترک «اعتیادهای بد»، مثل معتاد شدن به هروئین نیست. «عادت» با «اعتیاد» در فارسی اختلاف معنی دارد. مثلاً وقتی به «گل مژه» که نوعی عفونت در لبۀ پلک است، می گوییم «سنده سلام»، از یک عادت بد پیروی می کنیم، نه از یک اعتیاد بد.
«قربانت بروم، فدایت بشوم»
-
26 اوت 2016 – 05 شهریور 1395
فکر نمی کنم در هیچ جای دنیا، به هیچ زبانی، به اندازۀ ایران و به زبان فارسی، این قدر مردم «قربان» همدیگر بروند (۱). با کسی، رو در رو، یا تلفنی، یا در نامه خدا حافظی می کنیم، قربانش می رویم؛ از کسی خواهشی می کنیم، جمله مان را با «قربانت بروم» شروع می کنیم؛ می خواهیم به شخص بالا مقامی بگوییم «بله، آقا»، «نه، آقا»، به نشانۀ احترام و بندگی می گوییم «بله، قربانت گردم»، «نه، قربانت گردم» که کوتاهش کرده ایم و شده است «بله، قربان!»، «نه، قربان!» (۲)
هموطنِ در غربت یافتۀ آشنا دلِ دوست رفتاری دارم که هر وقت از وطن خبر «با مزه» یا «با معنا» یی دارد، مرا از طعم یا عطرِ آن خبر بی نصیب نمی گذارد. گوشی را که برداشتم، تا گفت: «سلام، رفیق!» گفتم: «قربان تو مهربان بروم که همیشه به یاد من هستی.»
و او خندید و گفت: «چه تصادف جالبی! الآن به ت زنگ زدم که بگویم: بیا خودمان را از شرّ این قربان رفتن خلاص کنیم!» و تعریف کرد که خواهرش، که سالهاست، اقّلاً هفته ای یکبار، تلفنی احوال پرسِ او بوده است، اخیراً از او خواهش کرده است که اگر دوستش دارد، قربانش نرود، چون آدم باید برای «دوست داشتن» و «دوست داشته شدن» زنده بماند و خیلی هم سر حال باشد.
و آنوقت این هموطن کلّی از توجّه خواهر گرامیش به این جور نکته های ریز و دور از نظر تعریف کرد، و گفت که حالا خودش چند وقت است سعی می کند در موقع سلام و علیک و خدا حافظی، به جای «قربانت بروم»، بگوید «زنده باشی»، «خوش و سر حال باشی». و هر دو قبول کردیم که ترک عادتهای بد سخت است، امّا وقتی آدم بدیش را بفهمد، کم کم آسان می شود. (۳)
از بابت این خبر «با مزۀ پر معنی» ازش تشکّر کردم و گفتم: «زنده و خوش و سر حال باشی، رفیق!» و با دلی گرم و ذهنی مشغول گوشی را گذاشتم، و حالا دیدم زیر لب دارم می گویم: «قربان خاک پای همایون مبارکت شوم». می دانید این را کیها به کیها می گفتند؟ (۴)
خدایی که روح و قانون عالم هستی است، نه کسی را مبارک آفریده است، نه نامبارک. اگر من آدمی بخواهم خودم را گوسفندوار قربان کسی بکنم، به خودم مربوط است.
از اوّل ظهور آدمیزاد تا حالا هرکس که از رحم یک مادر به دنیا آمده باشد، نه جسمش، که گندیدنی است، مبارک بوده است، نه خاک پایش که خاک پای همه است، و به هیچ دلیلی و برای هیچ خیر و خاصیتی قابلیت آن را ندارد که کسی قربانش بشود.
می شنوم که خیلیها می گویند: «این یک جور تعارف است. جدّی نیست. همه این را می دانند.
چه آنهایی که می گویند، چه آنهایی که می شنوند!» می دانم. این را مثلاً هم «ناصرالدّین شاه» جنّت مکان می دانست، هم صدر اعظمش، «میرزا تقی خان امیر کبیر» که در خِطاب به او می نوشت: «قربان خاک پای همایون مبارکت شوم».
بله، همه این را می دانند که پیش از خدای ابراهیم خداهای دیگری بودند که خوششان می آمد انسان براشان قربانی کنند.
خدای ابراهیم (۵) بود که فرشته اش برای قربانی گوسفند مهیّا کرد، و البتّه حالا شتر هم قربانی می کنند، ولی دیگر انسان نه! انسان را شکنجه می کنند، می کشند، به دار می آویزند، تیرباران می کنند، ولی قربانی نمی کنند. پس ما هم بیاییم عادت کنیم که به هیچ معنایی، قربان همدیگر نرویم.
زیرنویسها:
۱- در اوّل نامه گفتم « فکر نمی کنم در هیچ جای دنیا، به هیچ زبانی، به اندازۀ ایران و به زبان فارسی، این قدر مردم «قربان» همدیگر بروند». این حدس من بود. برای امتحان گوگل را باز کنید و ترجمۀ انگلیسی «قربانت گردم» را که می شود «May I be sacrificed for you» به جست و جو گرش بدهید و ببینید از تقریباً ۹۰۰۰ مورد کاربرد این جمله، چند در صدش در متنها و موضوعهای ایرانی و فارسی و اسلامی آمده است.
۲- در لغتنامه های مختلف، «قربان» در عبارتهای «بله، قربان»، «نه، قربان» را مترادف «آقا = Sir» معنی کرده اند و نگفته اند که کوتاه شدۀ «بله، قربانت گردم»، «نه، قربانت گردم» است.
۳- وقتی از «عادتهای بد» حرف می زنیم و می گوییم «ترک آنها سخت است، امّا اگر به بدی آنها پی ببریم، ترک آنها کم کم آسان می شود»، منظورمان ترک «اعتیادهای بد»، مثل معتاد شدن به هروئین نیست. «عادت» با «اعتیاد» در فارسی اختلاف معنی دارد. مثلاً وقتی به «گل مژه» که نوعی عفونت در لبۀ پلک است، می گوییم «سنده سلام»، از یک عادت بد پیروی می کنیم، نه از یک اعتیاد بد.
۴- «قربان خاک پای همایون مبارکت شوم» و خیلی اظهارات چاپلوسانۀ دیگر را فقط صدر اعظمها به سلطانها نمی گفتند. وزیرها و حاکمهای ولایتی به صدر اعظمها می گفتند، و کارگزارهای وزیرها و حاکمهای ولایتی به آنها. چاپلوسی و دروغ و بی شخصیتی و بی اعتقادی آیین نامۀ سلسلّۀ مراتب اداری و حکومتی بوده است.
۵- داستان حضرت ابراهیم و امر قربانی کردن پسرش «اسحاق» در امتحان کردن ابراهیم، در باب بیست و دوّم «سفر پیدایش» از «کتاب عهد عتیق» در «کتاب مقدس» به این صورت آمده است: «* ﻭ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺎﻳﻊ، ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ کرده بدو ﮔﻔﺖ ای ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ، عرض کرﺩ لبیک ﮔﻔﺖ* ﺍﻛﻨﻮﻥ ﭘﺴﺮﺧﻮﺩ ﺭﺍ، ﻛﻪ ﻳﮕﺎنۀ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ می ﺩﺍﺭی، یعنی ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻮﺭﻳﺎ ﺑﺮﻭ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ، ﺑﺮ یکی ﺍﺯ ﻛﻮﻫﻬﺎیی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ می دهم ﺑﺮﺍی ﻗﺮﺑﺎنی ﺳﻮختنی بگذران* ﺑﺎﻣﺪﺍﺩﺍﻥ، ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ، ﺍﻻﻍ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺭﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﻛﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺤﺎﻕ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻫﻴﺰﻡ ﺑﺮﺍی ﻗﺮﺑﺎنی ﺳﻮختنی ﺷﻜﺴﺘﻪ، ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺁﻥ ﻣﻜﺎنی ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻓﺖ* ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ، ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ چشمان خود را ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩﻩ، ﺁﻥ ﻣﻜﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ دید * آنگاه ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﺩﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻻﻍ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ، ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺑﺪﺍﻧﺠﺎ ﺭﻭﻳﻢ، ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ کرده نزد شما ﺑﺎﺯﺁﻳﻴﻢ * ﭘﺲ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ، ﻫﻴﺰﻡ ﻗﺮﺑﺎنی ﺳﻮختنی ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺑﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻧﻬﺎﺩ، ﻭ ﺁﺗﺶ ﻭ ﻛﺎﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ دست خود گرفت، ﻭ ﻫﺮﺩﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ می رفتند * ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﭘﺪﺭ خود ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺭﺍ ﺧﻄﺎﺏ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ : ﺍی ﭘﺪﺭ من! ﮔﻔﺖ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﻟﺒﻴﻚ؟ گفت اینک ﺁﺗﺶ ﻭ ﻫﻴﺰﻡ، ﻟﻜﻦ برّه قربانی ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ * ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ گفت ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ برۀ ﻗﺮﺑﺎنی ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﺧﻮﺩ ﻣﻬﻴﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ساخت و ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ رفتند * ﭼﻮﻥ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﻜﺎنی ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺪﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ بود ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ، ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺬﺑﺢ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﻫﻴﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻢ ﻧﻬﺎﺩ، ﻭ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ، ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ، ﺑﺎﻻﻱ ﻫﻴﺰﻡ، ﺑﺮﻣﺬﺑﺢ ﮔﺬﺍﺷﺖ * ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩﻩ، ﻛﺎﺭﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺫﺑﺢ نماید * ﺩﺭﺣﺎﻝ، ﻓﺮشتۀ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ آسمان ﻭی ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ گفت :ای ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ، ای ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ! ﻋﺮﺽ کرد ﻟﺒﻴﻚ * ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺴﺮ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﻜﻦ، ﻭ ﺑﺪﻭ ﻫﻴﭻ ﻣﻜﻦ، ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ الآن ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ می ﺗﺮﺳﻲ، ﭼﻮﻧﻜﻪ ﭘﺴﺮ یگانۀ خود را ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻳﻎ نداشتی* ﺁﻧﮕﺎﻩ، اﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ کرده دید ﻛﻪ اینک ﻗﻮچی، ﺩﺭ ﻋﻘﺐ ﻭی، ﺩﺭ ﺑﻴﺸﻪ ﺍی، ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻬﺎﻳﺶ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ شده . ﭘﺲ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻮﭺ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ، ﺑﺮﺍی ﻗﺮﺑﺎنی ﺳﻮختنی ﮔﺬﺭﺍﻧﻴﺪ * … ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮشتۀ خدﺍﻭﻧﺪ، ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺩ * و ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻲ گوید: ﺑﻪ ﺫﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﻗﺴﻢ می ﺧﻮﺭﻡ، ﭼﻮﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩی ﻭ ﭘﺴﺮ ﻳﮕﺎنۀ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﻎ نداشتی* ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﻛﺖ دهم ﻭ ﺫﺭﻳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻛﺜﻴﺮ ﺳﺎﺯﻡ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ، ﻭ ﻣﺜﻞ ﺭﻳﮕﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭۀ دریاست و ذریت ﺗﻮ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎی ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ …» در قرآن (سورۀ الصافات، آیه های ۱۰۱ تا ۱۰۷) و نزد مسلمانان، خدا در خواب از ابراهیم می خواهد که پسر اوّلش، اسماعیل را که مادر او هاجر است، قربانی کند، نه پسر دوّمش، اسحاق را که مادرش ساره است. اسحاق جدّ یهودیان و اسماعیل جدّ اعراب است، یعنی که اسرائیلیها و عربها عمو زادگان همدیگر هستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محبوب ترین مطالب برای موضوع ادبیات ایران
- روزهای تاریک بغداد – 1,368 views
- ده کتاب، ده فیلم؛ اقتباسهای مشهور سینمای ایران – 1,365 views
- ابوالفضل جورابچی: از دفتر خاطرات یک پزشک – 1,243 views
- محمدعلی سپانلو، “شاعر تهران” درگذشت – 1,071 views
- سووشون: تصویرگر «سرنوشت مکرر محتوم» ایرانی – 1,049 views
- ایران قلم فرارسیدن نوروز و سال ۱۳۹۴ خورشیدی را تبریک می گوید – 789 views
آرشیو موضوع : ادبیات ایران
اعتراض شجریان به حضورمجاهدین درکنسرتش
اعتراض شجریان به حضورمجاهدین درکنسرتش آنهایی که اهداف سیاسی دارند دنبال یک جمعیتی مفت و مجانی میگردند که آنجا اعمال سلیقه کنند.من گفتم حق این کار را ندارید چون مردم به خاطر من و گروهم آمده بودند که موسیقی گوش کنند، آنها نیامدهاند که شعار سیاسی گوش کنند.یک بار مجاهدین این کار را کردند. هر بار یکی از اینها …
- 145 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۲۱:۵۹
- ادامه مطلب
بهآذین و جدال در کانون نویسندگان
ترجمه های او علاوه بر آشنا کردن جامعه ایران با ادبیات غرب سبب شد که بسیاری به کتابخوانی روی بیاورند. محمود اعتمادزاده (به آذین) از اولین مترجمان ایرانی نبود ولی یکی از تاثیرگذارترین آنان بود.خودش احساس غبن میکرد که فرصت نویسندگی نداشته. اما چند کتاب قصهای را هم که در فرصتهائی به دست مخاطبان خود رساند، نتوانست جای …
- 342 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۷:۲۴
- ادامه مطلب
دهمین سالگرد خاموشی خالق «شازده احتجاب»
نخستین آثار گلشیری به صورت کتاب در اواخر دههی چهل منتشر شد: مجموعه داستان «مثل همیشه» (۱۳۴۶) و رمان «شازده احتجاب» (۱۳۴۸) از نخستین آثار او بودند که به ویژه دومی جایگاه او را به عنوان یکی از مطرحترین نویسندگان پیشرو ایران تثبیت کرد. پس از انقلاب سال ۵۷ گلشیری نوشتههای داستانی و مقالههای ماندگاری در نقد ادبی …
- 148 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۵:۰۰
- ادامه مطلب
فستیوال فیلمهای ایرانی در شهر کلن ـ آلمان با همکاری “خانه سینما”
امین فرزانهفر، مدیر این فستیوال در گفتوگو با دویچه وله فارسی درباره چندوچون مخاطبان جشنواره فیلم ایرانی میگوید: «اگر نیمی از بازدیدکنندگان ایرانی و نیمی دیگر آلمانی باشند، ما بسیار خشنود خواهیم شد و آمدن علاقهمندان به فیلم که تبار غیرآلمانی دارند نیز ما را خرسندتر خواهد کرد.» به گفتهی او طیف رنگارنگ و گستردهای از محصولات سینمایی ایران …
- 222 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۴:۳۴
- ادامه مطلب
هفتادمین سالگرد درگذشت حبیب سماعی ‘اسطوره’ سنتور ایران
روحالله خالقی که در جوانی یک بار پای هنر نمائی سماعی ها نشسته در توصیف شیوه کار آن ها می گوید: “سماع حضور مثل کسی که حالت جذبه یافته باشد حوله ای روی سنتور کشید و شروع به نواختن کرد. هنوز چند مضرابی بیشتر نزده بود که به پسر خردسالش اشاره کرد ضرب را بردارد و با …
- 377 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲ خرداد ۱۳۹۵ , ساعت ۱۰:۲۶
- ادامه مطلب
برخورد آلمانیها با شاهنامه: از دلبستگی تا واکاوی
ادبدوستان آلمانی از راه برگردان فرانسوی شاهنامه با شاهکار فردوسی آشنا بودند، تا اینکه برخی از گویندگان نامور و برجسته به ترجمه این اثر بزرگ به زبان آلمانی همت بستند. یوزف فون گورس، از مهمترین نویسندگان پیشرو آلمان در سال ۱۸۲۰ ترجمهای آزاد از شاهنامه را در دو مجلد منتشر کرد. پس از این اثر ترجمههای دیگری از شاهنامه …
- 129 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ , ساعت ۱۲:۲۵
- ادامه مطلب
فراز و فرود زرتشت؛ از هند تا ایرانیکا
محققین کتاب اوستا را به چند بخش – ترانه ها (گاتها)، سرودها (جاشتها)، قوانین (اوید واتها)، و صداها تقسیم کرده اند. ادعا میشود که در دین زردشت هرکس بدون مغ ها و روحانیون میتواند مستقیم با اهورامزدا رابطه برقرار کند. واژه آخوند عنوانی است از زبان چینی و آسیای میانه و به معنی واسطه و مبلغ مذهبی …
- 210 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ , ساعت ۱۱:۴۷
- ادامه مطلب
سراینده «سلطان قلبها» در بستر بیماری
محمدعلی حافظ الکتب که به محمدعلی شیرازی معروف است، در سال ۱۳۱۹ در شهر شیراز متولد شده و هم پیش از انقلاب و هم پس از آن، برای خوانندگان مطرحی ترانه سروده است. ترانههای «روزی تو خواهی آمد» با صدای محمد اصفهانی، «زیر آسمان شهر» با صدای امیر تاجیک، «وقف پرندهها» با صدای قاسم افشار، «گمشده» با صدای مسعود …
- 223 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ , ساعت ۱۳:۵۱
- ادامه مطلب
داستانخوانی در کلن: معرفی رمان “سهم من”
نویسنده در پاسخ به این پرسش که چرا او که سالها به عنوان پژوهشگر مسائل روانشناختی و تربیتی کار کرده، به جای ارائه گزارشهای تحقیقی به نوشتن رمان روی آورده، گفت: «گزارشهای زیاد تهیه و منتشر کرده بودم. ولی مگر چند نفر آن گزارشها را میخوانند و چه نتیجهای داشت؟ طبیعی است که برای نوشتن رمان “سهم من” …
- 243 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ , ساعت ۱۲:۲۷
- ادامه مطلب
نیما یوشیج، افسانهسرای شعر امروز ایران
افسانهی نیما منظومهای است که در فرم با شعر کلاسیک فارسی اختلاف زیادی ندارد. بدعت نیما در افسانه اضافه کردن یک مصرع آزاد پس از هر چهار مصرع است تا به گفتهی او مشکل قافیهپردازی از بین برود. اختلاف مهمی که افسانه را به مانیفست شعر نوی ایران تبدیل کرده به تازگی نگاه شاعر به جهان، زمینی کردن …
- 195 views
- ثبت یک دیدگاه
-
منتشر شده در : ۹ فروردین ۱۳۹۵ , ساعت ۱۸:۵۴
- ادامه