محمد کرمی: حسین ابریشمچی چه کسی بود

0
1885

حسین ابریشمچی چه کسی بود

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، یازدهم نوامبر ۲۰۱۵:… حسین ابریشمچی در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک بجرم هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر و زندانی شد . این دستگیری در اوج تغیر ایدئولوژی سازمان و کودتای جریان مارکسیستی در سازمان در غیاب بنیانگذاران و ایدئولوگ های ان در زندان بود . .در جریان این کودتا ی ایدئولوژیک ۱۳۵۳ ،حسین ابریشمچی به سمت جریان مذهبی لطف الله میثمی و محمد محمدی گرگانی گرایش پیدا کرد . جریانی که بعداز انقلاب به نام نهضت مجاهدین خلق شروع به فعالیت کرد ( ا زهمان ابتدا بشدت توسط مسعود رجوی به عنوان جریان راست ارتجاعی مورد حمله قرار گرفت . )حسین از سال ۵۳ تا ۵۹ عضو این گروه بود . .بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ وی جز نیروهای راست مذهبی با جریان میثمی به سپاه پاسداران پیوستند. حسین در جریان غائله گند کاوس (ترکمن صحرا ) و درگیریهای چریکهای فدایی با سپاه در بهمن ۵۸ شرکت داشت . شرکت داشت .

لینک به منبع

حسین ابریشمچی چه کسی بود

در ۱۵ خرداد ۸۲ ، ۵ ژوئن ۲۰۰۳ بود . تو محل استقرا ستاد مرکز ۷ بودم . تحت کنترل و نظارت خواهروجیهه کربلائی ، حسین ابریشمچی ،محمد رضا محدثmohammad  karami 200_200

جسته گریخته شنیده بودم که قرار است *استاتو تسلیم به ارتش امریکا ،آن روز ها توسط تمامی افراد امضا شود. قراربود برویم ستاد برای امضای استاتو تسلیم به ارتش امریکا. امریکایی ها کنترل قرارگاه اشرف را در دست داشتند

حسین ابریشم چی امد گفت محمد حاضر شو بریم .

کمی این پا و ان پا کردم گفتم سری اول بچه ها را ببر . سری بعد من میام .

بعداز بیست دقیقه حسین ابریشمچی برگشت گفت برویم . گفتم تا چایی بخوری منهم اومدم .

زدم بیرون . هوا ی گرم بالای ۴۵ درجه عراق نفس ادم را به شماره می انداخت .

زمان زیادی نداشتم بین اسارت در تشکیلات رجوی و یا اینده ای نه چندان روشن در مقر امریکایی ها .

طرح فرار را که با چند تا از دوستان از جمله: آقایان محمد رزاقی ، بهزاد علیشاهی ، حامد صرافپور،حمید هادی بیگی ، هادی شعبانی ، یونس و من مخفیانه کشیده بودیم را اجراء کردیم .با کامیون سنگین در توی خیابان های قرارگاه با حمید حرکت کردیم و در محل های مختلف که با دوستان قرار داشتیم یکی یکی سوار کردیم چند دقیقه بعد به مقر امریکایی ها در شمال قرارگاه اشرف رسیدیم پشت سر ما هادی با یونیس هم با ماشین دوم رسیدند .

تو ستاد امریکایی ها نشسته بودم. چشمای م را بستم و مسیر تلخ طولانی از پیوستن به سازمان مجاهدین از سال ۱۳۵۵ تا تا زندان ساواک ، تا فراز از اعدام از زندان جمهوری اسلامی ، مبارزه با امپریالیزم امریکا تا رهایی از دست رجوی با کمک سربازان امریکایی مانند یک فیلم مستند تاریخی جنایی از جلوی چشمانم رد می شد .

انگاری همین دیروز بود

پنج شنبه ۲۹ اکتبر برابر ۷ آبان ۱۳۹۴ بود که خبر موشک باران کمپ لیبرتی را خواندم . . از جنایتی که اتفاق افتاده بود . لیست کشته و زخمی شدن دوستانی که سالهای دراز در کنار بودیم را دیدم . اسم حسین ابریشم چی در راس لیست بود .. انگاری همین دیروز بود خرداد ۸۲ که حسین ابریشم چی را قال گذاشته بودم و از دست وی به سلامت فرار کرده بودم .

دوباره روی صندلی تکیه کردم . حس اینکه دیگر شکنجه گرت زنده نیست که یک روزی رودر رویش از ش بپرسی ، چرا ؟ و دهها چراهای دیگر ؟ یک حس قابل توصیفی نیست .

حسین ابریشم چی هم رفت و مانند صدام و لاجوردی هزاران پاسخ را با خود به گور برد .

، از اعلامیه شماره ۵ سازمان ، شروع به برجسته کردن مرگ حسین ابریشم چی کرد .

سایت مجاهد نوشت . ( مجاهد خلق حسین ابریشمچی ، ا زبرجسته ترین فرماندهان ارتش آزادی بخش و مسئولان مجاهدین خلق ایران ، و عضو شورای ملی مقاومت ….)

با گذشت روز ها از میان کشته شدگان اخیر فقط حسین ابریشم چی برجسته تر می شد .

مریم رجوی وی را «کهکشان حسین » نامید.

مهدی ابریشمچی برادر حسین مرد شماره دو سازمان و مرد اول در غیاب مسعود رجوی ، با کشته برادرش کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد و گفت ایکاش من هم با شما بودم .

عده ای از هموطنان از من می پرسند حسین ابریشم چی کی بود ؟

روی همان صندلی تجارب شخصی ام و شنیده ها از حسین ابریشم چی را شروع به نوشتن کردم . نوشتن خاطراتی که بعضا با ازار روح نویسنده توام می شود.

حسین ابریشمچی در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک بجرم هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر و زندانی شد . این دستگیری در اوج تغیر ایدئولوژی سازمان و کودتای جریان مارکسیستی در سازمان در غیاب بنیانگذاران و ایدئولوگ های ان در زندان بود . .در جریان این کودتا ی ایدئولوژیک ۱۳۵۳ ،حسین ابریشمچی به سمت جریان مذهبی لطف الله میثمی و محمد محمدی گرگانی گرایش پیدا کرد . جریانی که بعداز انقلاب به نام نهضت مجاهدین خلق شروع به فعالیت کرد ( ا زهمان ابتدا بشدت توسط مسعود رجوی به عنوان جریان راست ارتجاعی مورد حمله قرار گرفت . )

حسین از سال ۵۳ تا ۵۹ عضو این گروه بود . .بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ وی جز نیروهای راست مذهبی با جریان میثمی به سپاه پاسداران پیوستند. حسین در جریان غائله گند کاوس (ترکمن صحرا ) و درگیریهای چریکهای فدایی با سپاه در بهمن ۵۸ شرکت داشت . شرکت داشت .

سال ۵۹ حسین ابریشمچی در تصادفی پایش شکست که .چندین ماه در خانه بستری بود این .فرصتی بود که مهدی برادر بزرگتر وی را قانع کرد که به سازمان مجاهدین که هر چند تحت شورای مرکزی اداره می شد ولی مسعود رجوی چهره بیرونی ان بود بپیوندد.

حسین در سال ۱۳۶۰ یکی از مسئولین بخش اطلاعات سازمان شد .

بعد از فاز نظامی که در گیری های نظامی با جمهوری اسلامی روزبروز شدت می یافت و خانه های تیمی سازمان پی در پی لو می رفت و بسیاری از اعضا و هواداران دستگیر و اعدام شده بودند خانه موسی خیابانی در زعفرانیه در بهمن ۶۰ که ضربه بزرگی به سازمان خورد و راه را برای قدرت انحصاری رجوی بازکرد .

طرح «مهندسی

حسین ابریشمچی یکی ازطراحان و فرماندهان طرح «مهندسی » در تهران بود . .

براساس این طرح در اوایل ۶۱ ، طی عملیات مسلحانه مختلفی ۳ پاسدار کمیته های ضد ترور و یک کفاش و یک معلم ( با قیافه پاسداری) را ربودند و در یکی از خانه های تیمی که ازقبل به عنوان زندان و شکنجه گاه تبدیل کرده بودند انتقال دادند ، مرداد ۶۱ این پایگاه در خیابان بهار درتهران قرار داشت . تعدادی از افراد سازمان افراد ربوده شده را بشدت مورد شکنجه خود قرار داده بودند تا اطلاعات مربوط به لو رفتن خانه های تیمی سازمان را بدست اوردند .

. بر اساس اعتراف اعضای دستیگر شده عضو سازمان، برای اعتراف گیری از روش هایی همچون شلاق زدن با کابل ، سوزاندن با آب جوش ، کشیدن دندان ها با انبردست ، سوزاندن بدن با اتو ،بریدن گوش ها و بینی ، سوزاندن الت تناسلی مردان با سیخ داغ ، کندن پوست سر و صورت ، بیرون آوردن چشم ها و شیوه های دیگر استفاده شده بود. . بعضی از قربانیان را در باغ فیض زنده به گور کرده بودند.

درون سازمان مجاهدین بامسله شکنجه پاسداران برخورد و نقد جدی نشد. در قبال سوال کسانی که درمورد شکنجه سوال کرده بودند ، گفته شده بود که در ازایش جان چند تن از اعضای مرکزیت حفظ شده است که ارزش داشته است . به همین دلیل شکنجه مخالفان رجوی در سال های بعد به صورت سازمان یافته و رسمی شد و مسئولین از گفتن نام علنی ان ابایی نداشتند .

حسین ابریشم چی یکی از فرماندهان عملیاتی در عملیات فروغ جاودان بود .

بعداز شکست نظامی سازمان در جریان فروغ جاودان و ریزش نیروها و اتش بس ایران و عراق ، مسعود رجوی که نمی توانست سوالات منتقدان را براحتی در نشست ها پاسخ بدهد ، منتقدان سیاست ها ی خود را زندانی میکرد .

حسین ابریشم چی که عضوشورای ملی مقاومت منصوب شده بود به عنوان فرمانده «کاظم » مسول لشگر ۱۰۰ نفره ای بود که قرار بود جماران را تصرف کنند از سوی مسعود رجوی تعیین شده بود .

درپروسه زندانهای سال ۱۳۷۳ در قرارگاه اشرف ،حسین ابریشم چی یکی از بازجویان و شکنجه گران آن پروسه بود.

دست وی در خون مجاهدینی که مخالف و یا منتقد سیاست های رجوی و وابستگی سازمان به صدام بودند ، اغشته بود . وی در جریان سرکوب مردم کرد و شیعه عراق در جربان قیام علیه صدام مشارکت داشت .

افراد دیگری هم همراه با حسین ابریشم چی کشته شدند بسیاری از انها قربانی بودند ولی

حسین ابریشم چی یک شکنجه گربود که اگاهانه این را ه را انتخاب کرده بود . مردی که انسان نبود.

جنس نامرد عوض نمی شود

گاه جنسی عوضی

عوضی تر می شود

پاورقی : ۱

سال ۱۳۷۲، بعد از انحلال هیئت اجرائی سازمان در نشست سالن بدیع زادگان ( منطقه ابوغریب ) ، مسعود رجوی حسین ابریشم چی را صدا کرد و گفت طلب چی داری : وقتی که حسین ابریشم چی خلاف ریل نشست حرکت کرد .شروع به گردن کشی کرد. مهری حاجی نژاد مسئول ضد اطلاعات سازمان میگرون را گرفت و کل پروسه تشکیلاتی وی را بیان کرد .خلاصه آن به شرح زیر است:

پروسه ۳ سال زندان که با جریان مذهبی های راست فعالیت می کردی ، پس از زندان و پیروزی انقلاب ، نقش در سپاه پاسدارن ، شرکت در غائله گنبد کاوس ، تا آخر سال ۱۳۵۹ عضو سپاه بوده و با جریان میثمی بوده .

پروسه تشکیلاتی وی از اول ۱۳۶۰ که وارد سازمان مجاهدین مسعود رجوی شد ، را حساب کردند و بر اساس سابقه واقعی، رده تشکیلاتی وی معاون نهاد به وی در همان نشست اعلام کردند)

* خلاصه استاتو این بود: تمامی اقدامات مسلحانه قبل را محکوم می کردند . تعهد داده می شد که هیچ گونه سلاحی به دست نگیرند . هر گونه خشونتی را محکوم می کردند .تعهد داده می شد که هیچ گونه افدام خشونت آمیز انجام ندهند .تعهد داده می شود که طبق قوانین کشور عراق عمل کنند ….

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید