زرهی های مجاهدین، از جمله تانک و زره پوش و سایر ادوات جنگی آن بسیار کهنه و فرسوده بود. برای همین، سازمان اقدام به نو سازی تمامی زرهی ها و خودرو ها کرد. این نوسازی، شامل رنگ زدن همه زرهی ها و خودروها بود و همچنین تعمیرات، تا حدی که زرهی ها و خودرو ها بتوانند حرکت بکنند. زرهی های مجاهدین شامل تانک T55 روسی فرسوده ای که صدام به مجاهدین داده بود و چیفتن های انگلیسی که تعداد محدودی توسط مجاهدین در عملیات چلچراغ به غنیمت گرفته شده بود. و همچنین زرهی هایی مثل BMP1 و زرهی های آمریکایی به غنیمت گرفته شده…
از اردوگاه اشرف تا اردوگاه پناهندگی (قسمت پانزدهم)
کریم غلامی ـ اییران فانوس ـ 25.07.2015 در ایدئولوژی بر روی کاغذ نوشته شده مجاهدین اولویت با محتوی است تا شکل، ولی برعکس، در ایدئولوژی مجاهدین پایه و اساس شکل است و محتوی در آن هیچ رنگ و بویی ندارد. یکی از دوستان میگفت، آموزش در مجاهدین سطح آن به وسعت دریا است، ولی عمق آن حتی به یک سانتیمتر هم نمی رسد. سطحی نگری و اولویت قرارگرفتن شکل بر محتوی، بخصوص بعد از انقلاب ایدئولوژیک و بعد از سال ۱۳۶۸ رنگ بیشتری گرفت. به عنوان مثال، مریم رجوی زن مسعود رجوی، در ۲۶ مهر سال ۱۳۶۸ یکباره عنوان رهبر بخود گرفت و تبدیل به مسئول اول سازمان مجاهدین شد. یکی دیگر از این رنگ کردن های مسعود رجوی، رژه ای بود که در مهر ماه سال ۱۳۷۰ به راه انداخت. حدود دو ماه قبل تر، مسعود رجوی طی یک ابلاغیه، برگزاری این رژه را اعلام کرد و مناسبت آن را هم بخاطر سالگرد ۲۶ مهر سال ۱۳۶۸ که زن خود را به عنوان مسئول اول سازمان معرفی کرد. همانطور که قبلا هم گفته بودم، در این روز، مسعود رجوی زن خود یعنی مریم رجوی را به عنوان مسئول اول سازمان معرفی کرد، پشت بند آن هم طلاق های اجباری صورت گرفت و هر کسی که با انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی، مخالفت کرد، یا ناپدید شد یا در تشکیلات مجاهدین تبدیل به یک فرد منفور شد(بطور مثال مهدی افتخاری که تبدیل به یک فرد جذامی شد). قبل از اینکه وارد جزئیات رژه بشوم، از اوایل سال ۱۳۷۰ در فیلم های ویدئویی که برای عموم پخش می شد، چهره جدیدی بطور مداوم در این ویدئوها برجسته بود، این چهره زنی بود به نام فهمیه اروانی. فهیمه اروانی، جزو کادرهای جدید سازمان بود که بعد از سال ۱۳۵۷ به سازمان پیوسته بود و او جزو هواداران خارج کشور مجاهدین بود و تا سال ۱۳۷۰ تقریبا کسی او را نمی شناخت. ولی یکباره با این برجسته سازی تبدیل به شاخص انقلاب ایدئولوژیک شد. مدت کوتاهی، قبل از رژه مسعود رجوی، او را به عنوان جانشین مریم رجوی و همردیف ایدئولوژیکی مریم رجوی معرفی کرد، چیزی که برای همه قابل فهم و قبول نبود که چرا او می توانست هم ردیف مریم رجوی زن مسعود رجوی، بشود. (البته سالهای بعد با افشاگری هایی که شد فهمیدیم که چطور فهیمه اروانی یک شبه مثل مریم رجوی در سطح رهبری ایدئولوژیکی قرار گرفت).
فهیمه اروانی، کسی بود که در سال ۱۳۶۸ در جریان بحث های طلاق های اجباری، بحث “کسر رهایی” را مطرح کرد، این کسر رهایی، یک فرموم بسیار مسخره ای بود که صورت مسلئه، رهبری عقیدتی بود و مخرج آن، عدم حمل تناقض که نتیجه آن هم رهایی بود. این کسر رهایی، بلای جان اعضای مجاهدین شد. هر چه این انقلاب ایدئولوژیک، جلوتر رفت، شرایط عدم حمل تناقض سخت تر شد. در سال ۱۳۷۴ عدم حمل تناقض تبدیل به “عملیات جاری” شد که هر فرد روزانه باید از خودش گزارش می نوشت. و در سال ۱۳۸۰ تبدیل به غسل هفتگی که اعضا باید بطور هفتگی مواردی که مربوط به مسائل جنسی می شد، می نوشتند و می دادند. فهیمه اروانی، از آن سال به بعد، به عنوان چهره شاخص انقلاب کردن شناخته می شد. برای همین مورد توجه خاص بود. در جریان رژه هم او در کنار مریم رجوی قرار داشت. در اصل، فهیمه اروانی، اولین قربانی ستمگری مسعود رجوی بود. شاید روزی او از چنگال مسعود و مریم رجوی، آزاد شود و خودش به زبان خودش جنایت های آن دو را برای بقیه فاش سازد.
زرهی های مجاهدین، از جمله تانک و زره پوش و سایر ادوات جنگی آن بسیار کهنه و فرسوده بود. برای همین، سازمان اقدام به نو سازی تمامی زرهی ها و خودرو ها کرد. این نوسازی، شامل رنگ زدن همه زرهی ها و خودروها بود و همچنین تعمیرات، تا حدی که زرهی ها و خودرو ها بتوانند حرکت بکنند. زرهی های مجاهدین شامل تانک T55 روسی فرسوده ای که صدام به مجاهدین داده بود و چیفتن های انگلیسی که تعداد محدودی توسط مجاهدین در عملیات چلچراغ به غنیمت گرفته شده بود. و همچنین زرهی هایی مثل BMP1 و زرهی های آمریکایی به غنیمت گرفته شده. مجاهدین همه خودروها و زرهی ها را رنگ کردند و حتی تعدادی از زرهی ها را با خاک رنگ کردند. بجز رنگ کردن خودروها و زرهی ها مجاهدین افراد را هم رنگ کردند. این رنگ کردن افراد با تغییر لباس و استفاده آنها بعضا دو و یا سه بار وارد رژه شدند. گروه های اولیه که پیاده بودند، بعد از رژه رفتن با خودرو دوباره به پشت صحنه منتقل می شدند تا سوار خودروها بشوند. یکی از دوستانم بعد از رژه برای من تعریف می کرد که سه بار در رژه شرکت کرد. ابتدا در رژه پیاده و در لباس نیروهای تکاور بود و در سری بعد در موضع فرمانده یک BMP1 بود و در سری سوم، در پشت یک خودروی پشتیبانی نشسته بود.
مسعود رجوی سالیان از این نمایش استفاده تبلیغاتی کرد. چنانکه حتی خودش باور کرده بود که دارای قدرتی است. همه کارهای مجاهدین دقیقا مثل همان رژه رفتن آنها است. همه کارهای آنها ظاهر سازی و شکل و رنگ کردن است، نه محتوایی دارد و نه عمقی. به همین دلیل، مجاهدین به رهبری مسعود رجوی، هیچ وقت پیروزی و موفقیت نداشته اند و همیشه در یک سراشیبی تندی رو به زوال و نابودی بودند و هستند.
ادامه دارد