از یادادشت های سیروس غضنفری ـ قسمت 19 و 20 و 21

0
1300

از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت نوزدهم

لینک به منبع

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!

شکجه شده ها و شکنجه گران :
در زمان جنگ خلیج بعضی از شکنجه گران درداخل سازمان چنانچه در بسیاری از کتابها نوشته شده مثل ابوالقاسم رضائی و غیره بودند که اگر کسی به تناقضات اعتراض می کرد نفر را به نام ماموریت بیرون برده و شکنجه می کردند طوری که ناچار می شد از ترس جانش به هر چه که سران فرقه می گویند تن بدهد و این داستان تمام شدنی نبود و نفرات به خاطر ترس از بی آبروی و سر به نیست شدن یک عمر در سازمان می ماندند و دم بر نمی آوردند و سازمان برای ماندن نفرات در ۳ مرحله با آنها برخورد می کرد .

مرحله ۱ : موقعی است که نفر وارد سازمان می شود ، این موقع یک سری مسئولین هستند که در آنجا با تازه وارد مصاحبه (بازجویی ) میکنند و اگر این شخص بگوید من می روم آن موقع مارک نفوذی می زنند مثلا سعید نقاش – هادی لاریو ،آیدین و دو نفر دیگر را به صورت انفرادی به یک خانه مخفی می بردند و او را تهدید می کنند که چون تو نفوذی هستی تحویل دولت عراق خواهیم داد و ۲ نفر عرب زبان می آمد و آنها را شکنجه می کرد و سوژه از ترس ناچار می شد که قبول کند تا در سازمان بماند .

مرحله ۲ : ضد اطلاعاتی در ارتش رجوی بود که از سال ۷۳ تشکیل شد و در مرحله اول کسانی که از ایران آمده بودند و یا در ایران زندانی بودند را بردند و حدود ۶ ماه طول کشید که دوباره برگردند.

از جمله این افراد حمزه طوماری ، نادر نادری، میرمحسن مرتضوی ، امیر رحیمی ، اکبر صمدی ، حسین بذرپور ، فرید فلاحی و حمید فلاهت بود که اینها از خاطرات خود در آن موقع چنین می گویند:

وقتی که ما را بردند با نام ماموربت بود اما تا رسیدیم آنجا ، حدود ۱۰ نفر بدون سوال و جواب یکدست ما را کتک زدند و بعداً معلوم شد برای چه بوده است و گفتند که شما باید از این کار خوشحال باشید که معلوم شد در سازمان نفوذی نیستید وگرنه حتماً اعدام می شدید . مسئولین ضد اطلاعات بتول رجائی ، حسن نظام (نادر نظام) ، جنت ، قادر سادات بندری و چند نفر دیگر بودند که اسامی آنها را فراموش کرده ام .

مرحله ۳ : خروجی سازمان است که این مرحله سخت ترین مرحله است . یک مرحله بعد از قرارگاه نفر در خروجی نگهداری می شود و در این مرحله هزاران توهین و برخورد با او صورت می گیرد ، در ابتدا نفرات رده بالای سازمان می آیند و با نفر صحبت می کنند و بعد از آن یک مدت در همان محل تنها می ماند (تقریباً انفرادی ) و اگر گزارش مثبت نداد مرحله دوم شروع فشار است آنهم توسط نریمان ، جنت ، مجید عالمیان ، قادر سادات دربندی که یک زن هم مسئول اینها بود که اسمش را نمی دانم ولی چهره اش را هرگز فراموش نمی کنم . اگر این فشار کارش را کرد که هیچ وگرنه بعد از ۶ ماه مجدداً یک سری از افراد بالای سازمان مثل فهیمه ، نسرین و مژگان می روند و با او صحبت می کنند و چون راهی هم برای خروج نیست طرف ناچار هست هم شکنجه شود و هم تحت فشارهای روحی بگوید که حق با شماست!

امروز هم همان وضعیت وجود دارد و مسئول آن بتول رجائی است که مسئول پذیرش نیز می باشد .

در سال ۸۲ نیز بچه هایی که در کمپ آمریکائی بودند و از سازمان خارج شده بودند در محل خروجی بر اثر فشار حدود ۱۸۰ نفر دست به شورش زدند که آمریکائیها مجبور شدند آنها را به محل دیگری انتقال دهند تا به موقع آنها را تعیین تکلیف کنند.

از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت بیستم

لینک به منبع

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!

داستان انتخاب مریم به عنوان رئیس جمهور

شورای رهبری ، بهانه ایی برای شروع تجاوز (بتول سلطانی: سوء استفاده جنسی رجوی از زنان صدای دبیر دوم سفارت امریکا را هم در آورد)

در سال ۷۲ سازمان برای اینکه بتواند به لحاظ سیاسی با دولت جمهوری اسلامی تضاد ایجاد کند و قانون اساسی جمهوری اسلامی را زیر علامت سوال ببرد . مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد (براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی زن نمی تواند رئیس جمهور باشد) به همین دلیل ، اگرچه در شورا مخالف هم داشت ولی بعد از ۴ روز نشست ، مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد یعنی تا تاریخ ۳۰ مهر ۷۲ در درون تشکیلات اعلام شده بود ولی بعد از این تاریخ توسط رسانه ها هم اعلام شد.

این تاکتیک برای مقابله با انتخابات ۷۶ بود و در آن زمان جمهوری اسلامی اعلام کرد هر کس از هر گروهی که باشد می تواند در انتخابات شرکت کند و سازمان اعلام کرد ما می توانیم از طریق سازمان ملل مریم رجوی را هم در انتخابات شرکت دهیم و چون در ایران عملی نمی شود سازمان در انتخابات دوم خرداد سال۷۶ از این موقعیت برای حفظ تشکیلات استفاده نماید. انتخابات ایران با شرکت گسترده و حداکثری مردم و خصوصاً قشر جوان به پایان رسید و سازمان در درون تشکیلات با مشکل سیاسی روبرو شد طوریکه در آن زمان نشست ۷ روزه توسط مسعود گذاشته شد تا بتواند نیروهای خودش را از حالت یاس واحساس بی آیندگی استراتژیکی بیرون بیاورد .

اما چون از قبل خیلی از واقعیتهای داخل کشور برای نیروها مشخص شده بود که جامعه به سوی یک سری اصلاحات می رود از اینرو بود که در دو خرداد نیروها با صحبت های مسعود قانع نشدند ، (در همان حال باقی ماندند) و این ضربه در تشکیلات سه چیز را روشن کرد:

۱- روشن شدن ماهیت تبلیغات دروغ و مسموم کننده در درون تشکیلات نسبت به جمهوری اسلامی؛ نظیر اینکه جمهوری اسلامی هیچ پشتوانه ای در ایران ندارد و رفتنی است اما یک مرتبه با رأی ۳۰ میلیونی ،آقای خاتمی انتخاب شد و نیروها دیدند که سازمان تا حالا هر چه گفته دروغ بوده است.

۲- به لحاظ ایدئولوژیکی نیروهای موجود در اشرف بعد از واقعیت انتخاب خاتمی دیگر به خواسته های سازمان تن نمی دادند و عواقب این ضربه طوری بود که در سال ۷۷به سختی با نشست های بند (ه) راه آمدند واین راه آمدن هم به خاطر حرفهای رکیک نسرین (مهوش سپهری) بود که بچه ها از او خیلی می ترسیدند وباین خاطر به پذیرفتن یکسری مسائل ایدئولوژی تن دادند و به این ترتیب از بچه ها تعهد گرفتند .

۳- سازمان دست به عملیات درداخل کشورو عملیات مرزی زد، و این عملیاتها هم نتوانستند نیروها رااز حالت سردرگمی در بیاورند ، و به عبارت دیگر بی نتیجه بود.

در تحلیل این انتخاب نیز می توان گفت: اگرچه این انتخاب برای سازمان یک شکست بود ولی رجوی در دو راهی سیاسی قرار گرفت یکی این بود که می باید تن بشکست می داد ومی گفت عمر سازمان تمام است و دوم اینکه با انتخاب مریم و با شعارهای جدید کمی عمر خود را بیشتر کنند. تا اینکه در سال ۷۷ ما شاهد ریزش نیرو یا خودسوزی شدیم و این تمام کارت های رجوی را سوزاند و ناچارشد دست به سرگرمی هایی مثل عملیات سحر یا همان ترور های کور درایران بزند.

از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت بیست و یک

لینک به منبع

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!

غسل هفتگی در فرقه رجوی:

مریم رجوی مجاهدین خلق فرقه هانشست های عملیات جاری+سند

خانم مریم رجوی همیشه ژست دمکراسی و ازادیخواهی می گیرد و حتی بعضی ها ازاو به عنوان فرشته یاد می کنند. (می گویند که شیطان هم یک فرشته بوده که در مقابل انسان سر تعظیم فرود نیاورد و شیطان شد)

خانم مریم خالق انقلاب ایدوئولوژیک است و به گفته خودش، این انقلاب همه مردم جهان را از غول جنسیت خلاص خواهد کرد.(البته هیچ بقالی نمی گوید که ماستم ترش است)

حالا اجازه دهید تا من که یکی از محصولات این کارخانه انقلاب خانم مریم بودم، بعد از ۲۰ سال زندگی در این فرقه بگویم که این کارخانه چطور کار می کند.

غسل هفتگی: در فرقه رجوی پدیده ای بسیار عجیب وجود دارد. اسم این پدیده غسل هفتگی است. یک روز در هفته اختصاص به این پدیده دارد این پدیده برای مردان ( بقول انها نرینه های وحشی) و برای زنان (مادینه های مطرود) . که بر سر اعضاء منت گذاشته شده به عنوان یک هدیه از طرف رهبری عظیم الشان ، اهدا شده است و یک هدیه اجباری است.

در این نشستها نرینه های وحشی باید ذهن خود را باز کنند و هر چه مقوله جنسیتی و سکس در ذهنشان موجود است را باید بالا آورده یعنی بیان کرده و جلوی جمع بخوانند. ما مجبور بودیم که تمام جزئیات یک تفکر جنسی خودمان را با تما م ریزه کاریهای ان بطور کتبی نوشته جلوی جمع بخوانیم . باید تمامی لحظات جنسی خود را دستگیر می کردیم و در یک دفترچه کوچک که به همین منظور به تک تک ماها داده شده بود و هدیه خواهر مریم بود یادداشت میکردیم که یادمان نرود . باید تمامی لحظات جنسی خودمان را چه در مورد زنان داخل مناسبات و چه در خارج مناسبات می نوشتیم و می خواندیم. در این نشست ها متاسفانه خیلی حقایق هم از لابلای فاکتها و گزارشات خوانده شده بیرون میزد که بدلایل فشار و سرکوبهای جنسی دردرون این فرقه طی سالیان، افراد زیادی را از مسیر عادی خلقت خارج کرده بود!

بگذریم همه چیز را نمی شود بیان کرد.

بله خانم مریم رجوی از ازادی و دمکراسی صحبت می کند. خانم مریم وقتی شما که حتی از درون اذهان ما واز مسایل جنسیتی ما هم نمی گذرید وتک تک ما مجبور به بیان لحظات جنسی خود انهم در جمع هستیم و به نیروهای خودتان لقب نرینه وحشی می دهید چطور دم از ازادی و دمکراسی می زنید ؟

مگر شرکت در همین نشستهای به اصطلاح غسل هفتگی اجباری نبود؟ اگر کسی شرکت نمی کرد او را چکار می کردید؟ چرا من و امثال من مجبور بودیم که از مسایل کاملا شخصی خود در حضور آن همه آدم دیگر پرده برداریم.

خانم مریم رجوی اگر کسی می گفت من نمی خواهم در این نشستها شرکت کنم او را چه کار می کردید؟ مطمئنا نوازشش نمی کردید. مگر عدم شرکت در این نشست و نشستهای دیگرمانند عملیات جاری و دیگ و دیگچه و……….معیار شما برای مارک زدن به افراد نبود؟ مگر هر که شرکت نمی کرد به او لقب وزارت اطلاعاتی و ضد انقلاب و……..را نمیدادید؟

مگر شما و گردانندگان فرقه شما همین گزارشات را به عنوان سند جرم اخلاقی بعدها علیه کسانی که قصد جدایی داشتند استفاده نمی کردید؟

مگر به هنگام تحویل نیروهای جداشده به کمپ امریکاییها در عراق همین گزارشات را به عنوان سند جرایم اخلاقی به همراه نفر تحویل مقامات امریکایی در کمپ نمیدادید؟

پس چه شد؟

شما که میگفتید این گزارشات و شرکت دراین نشستها برای انسان سازی است ولی معلوم شدکه تماما برای مدرک سازی انهم با دست خط خود هر فرد!

واقعا اسم این کار را چه میشود گذاشت.

غسل ما دراین زمینه روشن بود ولی غسل همسران سابق وفعلی شما در نشستها چطور بود که بعداً رقص رهای از آن درآمد مگر جنگ با غول جسیت نبود وچطور شد که همسر خالق این انقلاب نتوانست از این غول جنسیت رها یابد ؟

بس انقلاب شما کشکی بیش نبود وفقط برای مدرک سازی برای ماها بود که آن را هم دیدیم.

ادامه دارد…

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید