کانون شما برای تسلیم است ، ازحساب چه گوارا خرج نکنید!

0
1070

یعنی این جند هزار نفر مفلوک واسیر ومبتلا بانواع بیماری های ناشی ازاسارت، نیروی همآورد رژیم است؟ اگر اینطور باشد که این رژیم تکانی نخورده وبرای مدت مدیدی باقی خواهد ماند این چه کانون شورشی است که ارتباطی با مردم ندارد وحال آنکه کانون های مورد اشاره ی چه گوارا دارای ارتباطات وسیع مردمی درحد تامین تدارکات لجستیکی ازطریق آنها بوند؟حربه ی خانواده ها یعنی چه؟! اگر کسی خواستار حقوق ابتدائی خود برای دیدن اسیر به گروگان گرفته شده اش که این گروگان از شدت پرونده سازی واسارت قادربه اقدام وحرکت ورها سازی خود نیست ، حربه ی وزارت اطلاعات شده؟ با این حساب شما لقب ” حامیان خانواده ها و یک نهاد حقوق بشری” به وزارت اطلاعات نمیدهید؟!

کانون شما برای تسلیم است ، ازحساب چه گوارا خرج نکنید!

۲۳/۰۲/۱۳۹۴

صابر ، ایران اینترلینک ـ 16.05.2015 تقریبا روزی نیست که درتعریف وتمجید ازرهبران ومناسبات ننگین فرقه ی رجوی کسی را به میدان نیآورند تا ضمن ادای این وظیفه ی تحمیلی، به اصل موضع این روزها پرداخته و هدف اصلی رهبران فرقه را که همانا تهدید خانواده های گرفتار شده های لیبرتی عراق است، درپایان وحواشی این تعریف کردن ها بیان کرده و بدین ترتیب تلاش ناآگاهانه ای با خیال خام متنفر کردن خانواده ها ازخود وبی یاور نگهداشتن خویش انجام داده وخیال رجوی را از حمایت های خانواده ها راحت کنند!

این بار نوبت محمد مقصودآبادی بوده که برای خودزنی میبایست وارد این میدان گردد و تعهد کند که ” آزموده را دوباره نیآزماید” والبته برای بزک کردن چهره ی ضدانقلابی فرقه ی رجوی، به بیان دست چندم نقل وقولی ازچه گوارا متوسل شود تا بتواند با کسب وجهه ی انقلابی؟! برای خود، مطالب اصلی اش را که فحاشی برعلیه خانواده هاست ، بهتر حقنه کند!

او یا کسان دیگری که این مطلب را بنام او نوشته اند، چنین آورده است:

” اگر در جایی یک کانون (مقاومت) وجود داشته باشد، حتی اگر به‌لحاظ کمیت محدود باشد، به‌لحاظ جغرافیایی محدود باشد، این کانون ارزشهای دموکراتیک را ساطع می‌کند. تشعشع ارزشهای آزادی، تشعشع ارزشهای همبستگی بین‌المللی خواهد بود. این برای ستمگران غیرقابل تحمل است، حتی اگر قدرتمندترین حکومت ستمگر باشد. چرا که وجود چنین کانونی در منطقه‌یی از جهان است که مستمراً مشروعیت رژیم ستمگر را از بین می‌برد “.

نویسنده ی مطلب مورد بحث صحبت از کانون مقاومت کرده که ابدا ربطی با شرایط فرقه ی رجوی همخوان نیست!

کانونی که او جمع بندی کرده، درراستای استفاده ی نقشه ی کثیف ایجاد خاورمیانه ی بزرگ است وبنابراین این کانون را باید ” کانون تسلیم در برابر ژاندارم منطقه ای امپراطوری جهانی ” نامید یا اگر اصرار بر ” کانون مقاومت ” بودن آنست، دراینصورت باید آنرا کانون مقاومتی برعلیه منافع ملی دانست باعتبار جاسوسی ها، ترورها و… که این فرقه انجام داده است!

اعمال و ماهیت باند رجوی درست برخلاف آرمان های چه گوارا بوده ونقل قول ازاو ومنتسب نمودن خود به چه گوارا، خیانت بزرگی است که به آگاهی وشعور ” خلق قهرمان ” میشود!

درادامه ی نوشته که اتفاقا قسمت اصلی مطلب بوده وهدف از این نقل قول ها ورجز خوانی ها ، مشروع نشان دادن حرف های زیر است، آمده است:

” بنابراین وحشت دیوانه وار رژیم آخوندی از کوچکترین تحرک و فعل و انفعال در لیبرتی بخصوص در شرایط کنونی که در محاصره تنگناهای داخلی و بین المللی قرار دارد, و برای حفظ تعادل جامعه به سرکوب عریان… روی آورده است و… بخوبی می داند که نیروی هماوردش با ایستادگی در مقابل … در حکم همان کانون های شورشی است که به‌این تحولات سمت و سو می دهد, بنابراین مستأصل و درمانده دوباره به حربه کهنه و از کار افتاده خانواده وزارتی روی آورده است. و برای مجاهدینی که با تیر و تبر و گلوله و موشک حریفشان نشده است, دایه مهربان تر از مادر شده است که پس عواطف خانوادگی چی شد” ؟

یعنی این جند هزار نفر مفلوک واسیر ومبتلا بانواع بیماری های ناشی ازاسارت، نیروی همآورد رژیم است؟

اگر اینطور باشد که این رژیم تکانی نخورده وبرای مدت مدیدی باقی خواهد ماند!

این چه کانون شورشی است که ارتباطی با مردم ندارد وحال آنکه کانون های مورد اشاره ی چه گوارا دارای ارتباطات وسیع مردمی درحد تامین تدارکات لجستیکی ازطریق آنها بوند؟!

حربه ی خانواده ها یعنی چه؟! اگر کسی خواستار حقوق ابتدائی خود برای دیدن اسیر به گروگان گرفته شده اش که این گروگان از شدت پرونده سازی واسارت قادربه اقدام وحرکت ورها سازی خود نیست ، حربه ی وزارت اطلاعات شده؟

با این حساب شما لقب ” حامیان خانواده ها و یک نهاد حقوق بشری” به وزارت اطلاعات نمیدهید؟!

آقا محمد به گفتار خود چنین ادامه میدهد:

” من هم یکی از قربانیان این جنگ ضدمیهنی بودم که در سال۱۳۶۶ برای روشن نگه داشتن تنور جنگ به عنوان سرباز وظیفه به جبهه های جنگ اعزام شده بودم و در عملیات ارتش‌آزادیبخش که روی منطقه ما انجام داد, به‌اسارت مجاهدین در آمدم و از همان لحظات اول تحت تأثیر نوع رابطه‌ای قرار گرفتم که با ما به عنوان اسیر جنگی برقرار می کردند “.

صحبت درباره ی اینکه این جنگ میهنی وضد میهنی بوده، درحوصله ی این یادداشت نمیباشد. اما این ایران نبود که به خاک عراق تجاوز کرد وسازمان ملل هم طرف مقابل را به تجاوزگری متهم کرد که همگی بماند!

اما اگر حرف های فوق ازشما وازصمیم قلب واعتقاد مطرح شده باشد، دراین صورت قربانی نشدید وبرعکس بمیان کسانی بنام اعضای داوطلب یا فریب خورده یا ربوده شده ی باند رجوی آمدید ورستگار شدید!

باز نوشته شده است:

” …من نیز بدلیل همین شناختی که از مجاهدین پیداکرده بودم قبل از اینکه نوبت آزادی گروه ما بشود خودم درخواست پیوستن به‌ارتش آزادیبخش کردم که خیلی صمیمانه به من توضیح دادند که در خواست پیوستن بعداز اعلام رسمی آزادی شما پذیرفته می شود. اگر چه پذیرش این مسأله در آن شرایط برایم سخت بود ولی به هرحال پذیرفتم تا ریل اداری و قانونی آن طی شد “.

اگر شما مهمان عزیزی پیش رجوی ها بودید ، چگونه است که همراه تعداد دیگری از این قبیل اسرا ( نه اردوگاهی ها) درعملیات فروغ جاویدان شرکت کرده ودوستان هم سرنوشتانی ازشما دراین عملیات کشته شدند که بعنوان مثال میتوان از شیر محمد شیر دل، شفیع زاده و حمید کردلر نام برد که اهل تبریز بودند!

عضو ارتش کذائی آزادیبخش بودن به شاخ ودمی بیش ازاین احتیاج دارد؟ آیا ازاین دروغگویی وقیحانه عرق شرم نمی ریزید؟!

شما این واقعه را به زمانی متصل میکنید که مدال های افتخار ارتش قلابی آزادیبخش را برسینه داشتید والبته اینهم ممکن است که علاقه ای هم بدان داشته وگرفتار روند امور بودید!

باز میخوانیم:

” …برای مقابله با این توطئه‌ها این رهبری مجاهدین بود که به سنت امام حسین هربار چراغ ها را خاموش می کرد و ما را بین رفتن و ماندن مخیر می کرد و من هر بار انتخاب خودم را کرده‌ام که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم و انتخاب کرده‌ام که مبارزه با این رژیم را تا سرنگونی و جداکردن بند از بندش ادامه دهم “.

بلی شما دربهترین حالت مخیر بودید که با قبول سه سال زندان رجوی ونه سال زندان ابوغریب ازمناسبات بیرون بروید!

کدام روزنه ی خروجی با کدام امکانات وحمایت های مطمئن برسر راه شما بود که آنرا انتخاب نکرده ودر پیش رجوی ها ماندید؟ آیا عملا چاره ای جز ماندن درآنجا داشتید؟ نگهبانان چند لایه دراطراف تان این اجازه را بشما میدادند؟!

اصلا تشبیه این تعارفات رجوی به چراغ خاموش کردن امام حسین که نه نورافکنی درکار بود که جدا شدگان مقید به رعایت آن شده ونروند ونه نگهبانانی دور وبر محوطه که مانع رفتن شان گردد ، نه پلیسی مانند حالا درکاربود که دستگیر شوند ونه دولتی که اوراق هویتی از فراری طلب کند ، ممکن است؟!

ابدا ممکن نیست و بدین جهت است که من چند باری شماها را از” قرینه سازی تاریخی” برحذر داشته وگفته ام که عدم توجه به شرایط زمانی ومکانی وتکرار طوطی وار مسائل، چه ضرباتی به شخص وگروه میزند!

حالا نوبت تهدید به خانواده ها می رسد:

” … با شناختی که من از خانواده‌ام دارم اینکاره نبوده‌اند که خود را به نکبت آخوندی آلوده کنند ولی در عین حال به هردلیل تحت فشار, زور و اجبار و فریبکاری این رژیم دست به چنین کاری زده باشند, با سر برافراشته و صدای بلند اعلام می کنم که هیچ ربطی به من ندارند و هرکس, با هر عنوان دست در دست این جانیان آدم کش و دشمن ترین دشمنان مردم ایران بگذارد, آنها را در سلک مأموران وزارت اطلاعات تلقی می کنم و تکلیفم با آنها روش است “.

این حرف کلیشه ای رجوی را با نام اکثر تیره بختانی مانند شما تکرار نموده ونخ نما کرده اند که در بین خانواده ها ترتیب اثری بدین تهدیدات داده نمیشود که هیچ، بلکه آنها بیشتر متوجه بیچارگی وگرفتاری شما ها شده وانگیزه ی شان برای کمک به رهائی شما ازباتلاق مخوف عراق بیشتر میشود وبنابراین به فرماندهان وگماشتگان رجوی بگویید که ازاین تهدیدات توخالی خود دست برداشته و نخواهند که برمسیر سیل بنیان کن خانواده ها، خار وخسک بیمقداری انداخته وبخواهند قدرت این سیل را که با عملکرد وماهیت رها کننده ی بردگان میخروشد را بگیرند!

منبع : ایران اینترلینک

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید