بازگشت محمود رحمانی از آلبانی به وطن بعد از ۲۷ سال

0
1414

اما روی صحبت از پدری است که بیش از ربع قرن در چنگال اهریمنی رجوی و صدام ملعون اسیر بوده در این شب رویایی و باورنکردنی خود را در آغوش مادر، همسر، پسرو برادر و خواهران و دیگر اقوام و دوستان می بیند. همسری که بیش از ۲۵سال را در انتظار بازگشت همسرش در حالیکه خانواده شوهرش به بازگشت فرزندشان امیدی ندارند از او می خواهند که به دنبال زندگی وآینده خودش برود ولی او با انتظاری جانکاه و طاقت فرسا نه تنها به بازگشت شوهرش امید وار است که تنها فرزند او را که هنگام رفتن کمتر از ۳سال داشته با کار، و تحمل انواع سختی ها و فشارها بزرگ می کند که حالا در حالی که ازدواج کرده در آغوش پدر قرار می گیرد.

بازگشت محمود رحمانی از آلبانی به وطن بعد از ۲۷ سال

در یک شب رویایی و باور نکردنی

– نگاهِ خستگی ناپذیر و بی پایانِ مادری به فرزندش بعداز ۲۷ سال فراق

– پایان انتظاری جانکاه و طاقت فرسای همسری دلسوز و مهربان

– دیدار فرزند۳۰ ساله با پدر۵۱ ساله (در حالی که پسر ۳ سال بیشتر نداشته که پدر بعنوان سرباز در جبهه های دفاع از وطن به اسارت صدامیان، دوستان وحامیان رجوی خائن و مزدور در می آید)

شاهد دیداری بودیم که در آن اشک ها و لبخندها در هم آمیخته بود و نگاه های همه به نقطه ای دوخته شده بود که عزیزی بیش از ربع قرن در حلقه مهر و محبت اعضای خانواده اش گم شده بود. در میان این حلقه زیبا یک چیز تکان دهنده و شوکه کننده بود بطوریکه اشک همه را در آورده بود آن هم لحظه در آغوش کشیدن پدر و فرزند. اینجا بود که صدای هق هق گریه همه فضا انجمن را پر کرده بود. من در حال گریه به این موضوع فکر می کردم که آیا رجوی می تواند فقط پاسخگوی همین یکی از عملکردهای به غایت ضدانسانی خود باشد؟!! هرگز.

10

راستی چرا رجوی این قدر ضد ارزش های خانواده است؟

مگر رجوی در ۱۱ آبان ۹۳ تعهد برگشت ناپذیر از همه اعضایش در لیبرتی نگرفته بود و در تلویزیونش اعلام نکرده بود که ما فقط ۶ نفر داریم که خواستار جدایی آن هم از طریق سازمان هستند! پس این همه جدایی افراد در آلبانی از کجاست؟ چرا تا پای افراد به دنیای آزاد می رسد دیگر پروسه جدایی شان شروع می شود؟ از این عدم پاسخگویی رجوی ذلیل و پست بگذریم چرا که واقعیت های بیرون از ذهن کودن رجوی در آینده ای نه چندان دور خودشان را بر او تحمیل خواهند کرد هر چند که او خود را به نفهمی زده باشد.

اما روی صحبت از پدری است که بیش از ربع قرن در چنگال اهریمنی رجوی و صدام ملعون اسیر بوده در این شب رویایی و باورنکردنی خود را در آغوش مادر، همسر، پسرو برادر و خواهران و دیگر اقوام و دوستان می بیند. همسری که بیش از ۲۵سال را در انتظار بازگشت همسرش در حالیکه خانواده شوهرش به بازگشت فرزندشان امیدی ندارند از او می خواهند که به دنبال زندگی وآینده خودش برود ولی او با انتظاری جانکاه و طاقت فرسا نه تنها به بازگشت شوهرش امید وار است که تنها فرزند او را که هنگام رفتن کمتر از ۳سال داشته با کار، و تحمل انواع سختی ها و فشارها بزرگ می کند که حالا در حالی که ازدواج کرده در آغوش پدر قرار می گیرد.

این هجران و این دیدار سر درازی دارد که باید بگذاریم برای بعد که انشالله بطور مفصل با محمود به آن خواهیم پرداخت.

رضا بهروزی

Rahmani Matn

12

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید