به موضوع اسارت هم که میرسیم ، ادعای خانم نامبرده باین شکل رد میشود که افرادی که درکمپ لیبرتی بسر می برند، ازحق اظهار نظر خصوصی ، دسترسی به دنیای آزاد ، نداشتن حق مکاتبه ومکالمه با اعضای خلنواده ی خود ، نداشتنن شخصیت مستقل بدلیل اینکه درمریم ذوب شده .دیگر خودشان موجودیت فکری خاص خود راندارند و…، درموقعیتی مادون اسیر قرار گرفته وخانم مهری سعادت نمیتواند این مسئله را رد کند!
سیروس غضنفری: به همشهری ام خانم مهری سعادت ساکن لیبرتی
اعدام های ادعایی، توجیه گر ترورها و سرکوب های مجاهدین خلق نیست!
سیروس غضنفری ـ 06.03.2015 گویا که این همشهری من سازگاری بیشتری با روابط غیر انسانی و آب وهوای لیبرتی داشته وبیش ازبقیه به نوشتن مطالبی که درراستای محکوم کردن خانواده ها وحکومت- که البته اینجانب وکیل مدافع وسخنگوی آن نیستم- وبه مقصد کسب برائت برای جنایات شخص رجوی وپادوهای کم تعدادش پرداخته است!
نوشته ی اخیر این بانوی گرامی، ” عواطف یا سوءاستفاده رذیلانه از آن “؟ نام دارد که باطرح مقدمه ای که بارها بیش از حرف اصلی دلش هست ، خاطراتی است که ازوقایع خونین دهه ی ۶۰ آورده والبته این صداقت وجرات را هم نداشته که شخص مسعود رجوی را بعنوان یکی ازعوامل اصلی این خون های ریخته شده ی متقابل معرفی کند!
در مورد اینکه شخص مسعود ویاران نزدیک اش، خود با اعلام جنگ مسلحانه اوضاع کشور را بهم ریختندودرموارد زیادی اعضا وهواداران سازمان را به قتلگاه ، به ذکر فاکت های مشخص زیر قناعت میکنم:
۱- خانم پریوش محمودی یکی ازاعضای نفوذی سازمان در سپاه تبریز بود که زمانی متوجه شد که لو رفته است!
این دختر نگون بخت برای انتقال ازکشور ونجات جان خود به سر پل ها ی سازمان درتبریز مراجعه نموده و جریان را مطرح کرده بود که بعلت عدم دریافت کمک ازطرف سازمان ، مجبور به اقامت در خانه ی اقوام خود شد ودرمدت کوتاهی دستگیر شده واعدام گردید!
۲- یکی ازهواداران سازمان که اهل زنجان است ، اظهار میدارد که (بعلت مسائل اخلاقی و… ازذکز نامش معذورم) ، اظهار می دارد که من چندان درخطر نبودم اما دختر دانشجوی بلند قدی اززنجان درخطر جدی دستگیری قرارداشت که به تبریز آمد وخواستار انتقال خود به خارج شد که سر پل های مربوطه نتوانستند سازمان را مجاب به اقداماتی برای خروج او کنند واو ناچار به زنجان برگشته و بعد ازمدتی اقامت در خانه ی فامیلان ، دستگیر شده واعدام گردید!
با این فاکت ها دیگر نمیتوان به بی گناهی رهبری سازمان دراعدام افراد صحه گذاشت که متاسفانه خانم سعادت یکجانبه به پیش قاضی رفته واین مسائل را لااقل باوجدان خود درمیان نگذاشته تا این مطالب را نتواند باین راحتی بنویسد!
این نوشته را یکی ازرسانه های باند رجوی منتشر کرده که بدون توجه به مقدمه ای که برخورد یکجانبه ای با مسائل داشته ، مینویسد:
“حالا زمان به جلو رفته و در سال ۹۳ هستیم، این بازی کثیف در ابعادی کثیف تر و شنیع تر تکرار میشود. از سال۸۸ به شیوه دیگر شروع شد. رژیم مجدداً این حربه کثیف را آزمایش میکند، بحث «فرزندان در اسارت»! (منظور مجاهدین سرفراز اشرفی است، اغلب با سوابق مبارزاتی بالای ۳۰ سال) و عواطف خانوادگی!، اولین محصول این غلیان عواطف! نامه نگاری کثیف به مالکی و تشکر از کشتار ۶ و ۷ مرداد و به گروگان بردن ۳۶ تن از فرزندان رشید مردم قهرمان ایران است. دست جلاد آن هم از نوع بیگانه را بوسیدن و ادعای عواطف “؟! …
اینکه ابعاد جدید مسئله چرا شنیع تر وکثیف تراست ، روشن نیست و این مهری خانم هستند که باید جواب دهند که هدف استعمال لغات فقط درحد فخر فروشی بوده یانه وتوضیح دهند که دلائل شناعت چه بوده است!
به موضوع اسارت هم که میرسیم ، ادعای خانم نامبرده باین شکل رد میشود که افرادی که درکمپ لیبرتی بسر می برند، ازحق اظهار نظر خصوصی ، دسترسی به دنیای آزاد ، نداشتن حق مکاتبه ومکالمه با اعضای خلنواده ی خود ، نداشتنن شخصیت مستقل بدلیل اینکه درمریم ذوب شده .دیگر خودشان موجودیت فکری خاص خود راندارند و…، درموقعیتی مادون اسیر قرار گرفته وخانم مهری سعادت نمیتواند این مسئله را رد کند!
اینکه کسی اطلاعیه ای داده وازمالکی بخاطر کشته شدن افراد اشرفی تشکر کرده ، اطلاعی ندارم ولی اقلا این را میدانم که چنین فردی جزو خانواده های آذربایجانی متعلق به گروگان های رجوی نبوده است!
خانم مهری سعادت می نویسد:
” اما این کافی نیست و عواطف! عمق دیگری میخواهد، نیرنگی جدید و تاکتیکی کثیف تر: آمدن گروهی به اسم خانواده جلوی درب شیر و به حراج گذاشتن عاطفه از طریق ۳۲۰ بلندگو، البته با پشتیبانی کامل نظامیان مالکی، منظور همان گردان به اصطلاح حفاظت اشرف است که کشتار ۶ و ۷ مرداد را کرده و الان هم برای تکمیل مأموریت حفاظت، وحوش وزارت اطلاعاتی را در اضلاع اشرف پشتیبانی میدهد که در ۲۴ ساعت شبانه روز، با ۳۲۰ بلندگوی گوشخراش، لالایی عاطفه! بر گوش فرزندان اسیر دلبند بخوانند! تفوا بر تو ای وزارت ننگ و نفرت اطلاعات …”
مسئولین شما هم بلند گویی هایی بکارانداخته بودند که مانع شنیدن صدای این خانواده های متحصن در سه گوشه ی اشرف میشد واعضای خانواده ها بطور مستمر ازاین شعارها وسرودهای انقلابی؟! سازمان مستفیض میشدند!
چرا با اعلام قسمتی ازحقایق وآنهم بصورت مبالغه آمیز، حقایق دیگر را کتمان کرده اید؟!
یادم میآید که یکی ازرهبران غیر حماسی غزه میگفت که موشک های ما جنبه یکشتار و تخریباتی چندانی ندارد وما با پرتاب اینها بسوی اسرائیل، در ا صل ادعای موجودیت میکنیم تا جهانیان بدانند که ملتی چنین اسیر درقلب خاورمیانه وجود دارد!
اقدام خانواده های متحصن دراستفاده ازبلند گوها، به قصد اعلام حضورشان در مقابل دربی بود که اجازه ی ورود وملاقات بافرزندانشان ازاین در را نداشتند وحال آنکه خودتان اشرف را شهر اعلام میداشتید که درخاک عراق است و این خانواده ها با کسب مجوز قانونی ازصاحب خانه، قصد ورود به این شهر را داشتند که شما به کمک هلیکوپترهای آمریکائی و ممانعت پلیس عرق!! ، مانع تحقق این حقوق شدید!
ما بواسطه ی نجات یافتگان از اشرف ولیبرتی میدانیم که اتفاقا فقط نگهبانان درب شمالی از حضور ونام خانواده های به ملاقات آمده وسپس متحصن شده ، باخبر میشدند وموضوع را با دوستان خود مطرح میکردند وسرانجام اعتراضات افراد ذینفع ساکن اشرف سبب گردید که مسئولین موظف گردند تا اسامی درخواست کنندگان ملاقات را اعلام کنند !
آیا شما فکر میکردید که این اخبار حفظ شده وماها از این امر بی اطلاعیم که اینگونه به دروغ پراکنی می پردازید؟
نوشته ی خانم مهری چنین ادامه پیدا میکند:
“… ما اشرفیان به مثابه آنتی تز و درمان بلای خانمانسوز آخوندها, در هر جا که باشیم، چه اشرف و چه لیبرتی، عواطف خودمان را بسا عمیق تر از روز اول انتخاب مبارزه، نثار خلق قهرمان خودمان میکنیم. آری با فهمی عمیق تر از شرایط خودمان و دشمن وامانده از بحرانهای بیرونی و درمانده از فشار جبهه داخلی، از همه چیز خودمان میگذریم تا لبخند پیروزی و آزادی را بر لبان خلق به انتظار نشسته مان بیاوریم، آری، لذت حس برابری و مقام انسانی را برای زن، احساس غرور برای پدری که دست پر به خانه و نزد فرزندانش میرود، شادی پسرک ایرانی در لحظه نشستن روی نیمکت مدرسه به جای کار سخت در کوره های آجر پزی یا زباله گردی, به ارمغان آوردن صورتی شاد و معصوم برای دختر و مادری که پاسداران تیرگی و شقاوت، آن را با اسید به یغما برده اند. آری فرزندان رشید خلق یعنی من و دیگر خواهران و برادرانم در لیبرتی، خود را به هر آب و آتشی میزنیم تا چنین روزی و لحظهای را خلق کنیم و در یک کلام از لیبرتی پلی میسازیم تا تهران “.
فهم عمیق ترتان از قضایا را از تبدیل شدن سازمانی که سی واند سال لاقل یک سازمان ضدامپریلیست شمرده میشد واینک درشکل فرقه ای اش به دست بوسی هارترین جناح همان امپریالیزم مشغول است ، درک میکنیم!
شما اگر ازهر چیزتان گذشته اید، بنفع رجوی بوده ونفعی برای مردم ندارد واین از جان گذشتگی شما را سفیهانه و درجهت منافع پلید یکی ازدشمنان این کشور میدانند وبنابراین ازاین مقوله ی ازجان گذشتگی ذکری بمیان نیآورید که سخت تهوع آور ومایه ی شرم است!
خانواده ها ی شما ازاین موضع اطلاع دارند وتلاش شان برای نجات تان و تعیین سرنوشت شخصی وسیاسی خودتان بدست خودتان است ومیدانند که این بی ادبی ها را یک اسیری درحق آنها میکند که صاحب اختیار خود نیست.
بقیه ی مطالب خانم مهری همشهری، ماهیت شعار صرف راداشته و ارزش نقد ندارد!