نهضت ادامه دارد. میراث خوار خون بها دو شخصیت حقوقی هستند مجاهدین و شورا. اما میزان طلب کلاً معلوم نیست. هرکس چقدر گرفته؟ از چه کسی گرفته؟ عنوان وجوه دریافتی چیست؟ کمک یعنی چه مگر شورا یا مجاهدین بنگاه خیریه هستند؟ بهای خون رزمندگان یعنی چه مگر اینجا دارالخلافه اسلامی است که حاکم جای «اولیاء دم» را میگیرد. حالا اگر همه این ادعا ها را پبذیریم باید دانست به چه مجوزی کمیسیون ضد امنیت و تروریسم شورا وکیل تامالاختیار مجاهدین است که برای وصول مطالبات ادعایی آنان با توسل به هیاهوی رسانهای اخطاریه میدهد.
آی دزد آی دزد. شیر نر و کلاهبرداری
خشم و خرد
در بخش دوم این یادداشت زیر عنوان گزارشی به خوانندگان نوشتم که دوستانی پیشنهاد کرده اند من به روابط خصوصی رهبر عقیدتی بپردازم. او به دروغ از جلسات خصوصی با دیگران خبر میسازد. او مترجم خود و یکی از «قدیمیترین» کادرهای خود را با «گنجینه» خصوصیاش متهم به «همجنسگرایی» میکند. این نوع عمومی کردن روابط خصوصی ننگین است. اگر آن کسی که آماج این کینه توزی ننگین قرار گرفت «گنجینه» خصوصی خودش را برای دشمنی کوک کرد و مورد استناد قرار داد و مقابله به مثل کند، برای رهبر عقیدتی چه راه دفاعی باقی میماند.
این نوع زشتکاری ها قبل از آن که موجب آزار قربانی باشد باعث سلب اعتبار و حیثیت مرتکب آن میشود. هرکس می تواند هر حرفی را به عنوان اطلاع خصوصی مورد سوءاستفاده قرار دهد. شاید در جامعه بیطبقه توحیدی، ساخته و پرداخته رهبر عقیدتی «خصوصی» سازی نفعی نداشته باشد و منافع رهبر عمومی کردن حوزههای خصوصی را با پردهدریهای رسوا تأمین کند. این نوع حرکات شنیع خود یکی از دلایل استعفای من و ما بود. بنابر این من اعتقاد و اقناع وجدانی به مقابل به مثل در این زمینهها ندارم. بگذارید او از جلسات خصوصی خود پردهبرداری کند. در نوشته پیشین با کمک از روشندل و روشنگر خراسان، استاد شاعران ، رودکی به مسئول مفقودالاثر کمیسیون ضد امنیت و تروریزم شورا توصیه کردم که خشم خویش نگهدارد. به نظر می رسد او قادر به شیندن بانگ عقل و خرد نیست. باز هم قلمکشهای خوشنام خود را به صف کرده تا «پول خون رزمندگان» را از من و ما وصول کند . به نظرم باز هم نباید در برابر این قبیل اصحاب ادب و شرف واکنشی عمل کرد. هفتصد سال پیش مصلحالدین، استاد سعدی ندای رودکی را در بیان ناب خود تکرار کرد و به ما آموخت که
نه مرد است آنکه نزدیک خردمند که با پیر دمان پیکار جوید
بلی مرد آن کس است از روی تحقیق که چون خشم آیدش بالکل نگوید
با این مقدمه به اباطیل کمیسیون مفقودالاثر میپردازم.
روش متقلبانه
در اطلاعیه کمیسیون ضد امنیت و ترور شورا لیستی وجود دارد با اسنادی که غالباً یا ناخوانا یا مخدوش است. به نظر میرسد تهیه کننده اطلاعیه تعمد دارد تا خواننده را در لابلای اسناد بیشمار گم کند. بعد هم یک حساب من در آوردی با یک رقم مجعول یک میلیون دویستهزار دلاری را قالب میکند و در میرود. اگر نویسنده این سند حداقل شعور را برای مخاطب خود قائل میشد به چنین روش متقلبانهای توسل نمیجست
محمدرضا «خارجی»
از جمله این اوراق لیستی است با عنوان «محمدرضا روحانی – درخواست کمک مالی پس از عضویت در شورا از مجاهدین و اسناد پولهایی که تا ماه قبل از خروج از شورا گرفته است.»
میدانیم که من و ما به دلیل استعفای علنی و آشکار و البته محترمانه از شورا مورد تهاجم قرار داریم. نویسنده اطلاعیه مسلمان شیعه انثی عشری است. معنای اصطلاحی «خروج» را خوب میداند. ابن ملجم بر علی (ع) «خروج» کرد و صفت او «خارجی» است. اگر این لغت را ندانسته به جای استعفا به کار برد لابد غافل و جاهل است. اگر میدانست یادش باشد که من و ما از این جاهلبازیها نمیترسیم.
«روزی که استعفا می دادیم به نیکی می دانستیم که یک هزارم قدرت مادی مخاطب خود را نداریم.»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-56203.html
با این حرفها نمیتوانید من و ما را بترسانید. قبلا به آن دو انقلابی کبیر که تنها «پاچه آدم را به دندان» نمیگیرند بلکه بند از بند هم باز میکنند نوشتم و باز هم ناچار تکرار میکنم.
در راه دفاع از حق
«روز ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ شادوران احمد کسروی، مورخ، حقوقدادن و وکیل دادگستری و همکار گرامیام و موجب افتخار وکلای ایران را در اطاق بازپرس دادسرای تهران با گلوله و ۲۸ ضربه کارد تکه تکه کردند. او شهید راه آزادی ملی شد.
روز ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹ زنده یاد دکتر کاظم رجوی حقوقدان، استاد دانشگاه و نویسنده و پایهگزار روابط خارجی شورا را که افتخار همراهی و همرزمی او را داشتهام، در حاشیه شهر ژنو، مقر اروپایی ملل متحد، به گلوله بستند. او جان خود را در راه انجام وظیفه وجدانیاش داد و شهید بزرگ حقوق بشر شد.
این دو بزرگمرد هر دو پنجاه و هفت ساله بودند. من پانزده سال بیشتر از آنها زندگی کردهام. چه اشکالی دارد که به جای مرگ در رختخواب پیرانه سر و برای دفاع از حقوق و حیثیت انسانی به استقبال خطر بروم و فضیلت جانبازی به میراث بگذارم.
مگر در این سالهای سیاه سلطه شیخ و شاه نشینده ،ندیده ، نخوانده، نگفته و ننوشتهایم که «تا آخر ایستادهایم»؟
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-56203.html
معلق زدن در ملاقات خصوصی
ادعای کمسیون آنست که کس یا کسانی درخواست کمک مالی «پس از عضویت در شورا از مجاهدین [کردهاند] و اسناد و پولهایی که تا ماه قبل از خروج از شورا» گرفتهاند. بعد هم می نویسند که بدهکار «در تابستان ۷۲ بطور جداگانه و انفرادی در دیدار خصوصی با مسئول شورا درخواست کمک مالی کرده است.» و «رهبر عقیدتی مجاهدین با سخاوتمندی بسیار پذیرفته است… که به مدت ۲۰ سال ادامه داشت…»
خوب دقت کنیم. روحانی با «مسئول شورا» ملاقات خصوصی و انفرادی میکند و از او کمک میخواهد اما نتیجه آن که این رهبر عقیدتی است که پاسخ سخاوتمندانه میدهد. مگر میشود روی یک وجب خاک خدا و در آن واحد یک آدم چندین معلق بزند و شنونده یک عنوان داشته و در همان جا، همان وقت، همان مطلب پاسخ دهنده عنوان عوض کند. یاللعجب . عجی مجی لاترجی ورا ورا پوف.
این عدم شفافیت ها معنادار است هرچندکه با خرد معمولی فهم آن مشکل باشد.
قاتی پاتی
نهضت ادامه دارد. میراث خوار خون بها دو شخصیت حقوقی هستند مجاهدین و شورا. اما میزان طلب کلاً معلوم نیست. هرکس چقدر گرفته؟ از چه کسی گرفته؟ عنوان وجوه دریافتی چیست؟ کمک یعنی چه مگر شورا یا مجاهدین بنگاه خیریه هستند؟
بهای خون رزمندگان یعنی چه مگر اینجا دارالخلافه اسلامی است که حاکم جای «اولیاء دم» را میگیرد. حالا اگر همه این ادعا ها را پبذیریم باید دانست به چه مجوزی کمیسیون ضد امنیت و تروریسم شورا وکیل تامالاختیار مجاهدین است که برای وصول مطالبات ادعایی آنان با توسل به هیاهوی رسانهای اخطاریه میدهد.
آسمان و ریسمان
این آسمان و ریسمان بافتنها بی دلیل نیست. نمیخواهند و نمیتوانند به انتقادات پاسخ گویند. بنابر این پرونده سازی میکنند. میترسانند. افشاگری به راه میاندازند. مگر نه آن که شورا کمیسیون امور مالی و تشکیلات دارد. اگر این کمیسیون از کسی طلبی دارد باید صورت دقیق (نه هوچیگری میلیونی) آنرا به بدهکار بدهد . از دو حال خارج نیست یا مدیون می پذیرد و ادای دین میکند یا نمی پذیرد. وقتی نپذیرفت آن وقت کمیسیون امور حقوقی است که به دنبال وصول مطالبات میرود. طبل خالی کمیسیون ضد امنیت و تروریسم شورا را کوبیدن برای ایجاد وحشت است. خوبست مسئول غایب و مفقودالاثر که در پاسخ استعفا حکم «خروج» ما را داد و ما «خارجی» شدیم بداند که مرحوم مغفور خلد آشیان لرد برنارد شاو جمله قصاری دارد که من فکر میکنم اگر آنرا آویزه گوش مبارک فرمایند عندالله و عندالرسول مأجور خواهند بود . القصه آن لرد خارجی میگفت «در دنیا برای کسانی که از خطر بترسند، همیشه خطری وجود دارد.» برای مسئول کمیسیونی که لاهوتی است خطرات بیشتری وجود دارد آن هم خطرات آن دنیاست. راستی او از نکیر و منکر و آتش جهنم باکی ندارد؟
اگر باک دارد از من که ناسوتی هستم بشنود که «کل ابن آدم خطا و خیرالخطائین التوابون و الله یحب التوابون» خوب است که توجه کند. آن آقا عربی میداند ولی برای خوانندگانی که عربی نمیدانند جسارت برگرداندن به فارسی را به خود میدهم که «همه فرزندان آدم خطا میکنند و بهترین خطاکاران توبه کنندگان هستند و خداوند توبه کنندگان را دوست دارد. » امید است خدای مسئول مفقودالاثر کمسیون او را نجات دهد تا بدون خشم و ترس، خردمندانه در برابر مردم پاسخگو باشد و بازهم پشت قلمکشان هتاک پنهان نشود. (ادامه دارد)
محمدرضا روحانی
۱۷ بهمن ۱۳۹