گفت و شنود همنشین بهار با اسماعیل وفا یغمائی ـ انقلاب ایدئولوژیک (۳)

0
1129

امیدوارم ثبت و ضبط اینگونه گفت‌و‌شنود ها بتواند مبارزه علیه فراموشی؛ و کاربرد زبان در گره گشایی فرهنگی و سیاسی را، که برآیندی از دوران روشنگری‏ است برجسته کند.
واقعش خیلی‌ها یادمان‌هایی این چنین را که با مرور «راه» طی شده و روزگار سپری شده؛ همراه است خوش ندارند. بگذریم که ثبت و ضبط آن نیز، طعن‌ولعن و ابتلائات جورواجور به دنبال دارد و با وقت گذاری و مرارت بسیار همراه است.

گفت و شنود همنشین بهار  با اسماعیل وفا یغمائی (۳)
انقلاب ایدئولوژیک

تأمل در تاریخ علم نشان می‌دهد که پرسش‌های دقیق همواره موجد پاسخ‌های عمیق بوده‌اند و آثار علمی برجسته نیز غالباً در پی پرسش‌های اساسی به وجود آمده‌اند.
کتاب «جمهور» افلاطون که به صورت نقل قول از سقراط تنظیم شده با گفتگو و سیاق پرسش و پاسخ به ثمر رسید.
مثنوی معنوی را مولوی، با درخواست و پرسش «حسام‌الدین چلبی» آغاز نمود.
«گلشن راز» شیخ محمود شبستری در واقع پاسخ ۱۵ سئوال بود که «امیرحسین حسینی هروی» پرسیده‌است.
کتاب ارجمند «المباحثات» حاصل سئوالات شاگردان بوعلی سینا از جمله «بهمنیار» است و مثال در این مورد کم نیست….

https://www.youtube.com/watch?v=TXsu-8jsna0


امیدوارم ثبت و ضبط اینگونه گفت‌و‌شنود ها بتواند مبارزه علیه فراموشی؛ و کاربرد زبان در گره گشایی فرهنگی و سیاسی را، که برآیندی از دوران روشنگری‏ است برجسته کند.
واقعش خیلی‌ها یادمان‌هایی این چنین را که با مرور «راه» طی شده و روزگار سپری شده؛ همراه است خوش ندارند. بگذریم که ثبت و ضبط آن نیز، طعن‌ولعن و ابتلائات جورواجور به دنبال دارد و با وقت گذاری و مرارت بسیار همراه است.

می‌دانم که گفتمان سنت‌‌گرایی به دنبال دشمن می‌گردد و در همه چیز دشمنی می‌بیند اما مقصود از ارائه این مطلب، ضدّیت و عناد با گروه و سازمانی نیست.
مرزبندی امثال من در درجه نخست با مدعّیان صاحب اختیاری جهان، با دشمنان آزادی و با قاتلین زندانیان سیاسی است که از پستان دین شیر دنیا می‌دوشند.
پس کلام پاک در دلهای کور
می‌نپاید می‌رود تا اصل نور
وآن فسون دیو در دلهای کژ
می‌رود چون کفش کژ در پای کژ
«رساله مبارکه» پرستش حیات
برای اینکه تنها به قاضی نرفته باشیم بخش دیگری از «رساله مبارکه» پرستش حیات را اضافه کرده‌ام. نوشتار مزبور گرچه امضای آقای مسعود رجوی را ندارد اما گفتمان خود ایشان است و به «انقلاب ایدئولوژیک» هم اشاره کرده‌است.

قسمتهایی از پرستش حیات(متاسفانه غیر منظم و آشفته) در سایتهای سازمانی گاه هست و گاه نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع لایزال انرژی و خلاقیت و توانمندی و معرفت
(…) مریم رجوی، نگین سازمان پیشتاز خلق قهرمان ایران با صدها هزار ستارهٴ درخشان و کهکشان نورافشان در آسمان(…) از یک مدار کیفی عبور کرد و روحش را از قید و بندهای سنگین درونی رها کرد و به منبع لایزال انرژی و خلاقیت و توانمندی و معرفت تبدیل شد، و بدینسان همهٴ جانهای تشنهٴ رهایی را جذب کرد و «همچون خودش» از قید و بندها رها ساخت(…)
جمعبندی سه سال مبارزهٴ مسلحانهٴ(…) این ضرورت را آشکار کرد که(…) زنان مجاهد می‌بایست در سطح رهبری سازمان مسئولیت بپذیرند…
مریم رجوی که خود جزو مسئولینی بود که به این جمعبندی رسیده بودند و از گلوگاه این ضرورت عبور کرده بودند، اکنون خود را دوباره در همان گلوگاه یافت، اما این بار محقق کردن آن جهش ضروری تماماً به عهدهٴ او گذاشته شده بود…
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پرچمدار رهروان مسیر کمال خلق ایران
قرارگرفتن در گلوگاه یک انتخاب و پاسخگویی به یک ضرورت می‌تواند بارها برای هر کسی در هر سطحی پیش آمده باشد. در این جایگاه انسان خود را در جهان تنها می‌یابد، زیرا در برابر سرنوشت قرار می‌گیرد و ناگزیر از انتخاب است. در اینجا همه گونه ضرورتهای فردی، انحرافی و فرعی و تردیدهای ذهنی به سویش هجوم می‌آورند و او خود را در ابتدا ناتوان از پاسخگویی به ضرورت اصلی می‌یابد. اما حقیقت این است که تنها اوست که در این نقطه تعیین کننده است و لاغیر، و اگر در این لحظات سرنوشت ساز در درون خودش محصور بماند، آنرا «سخت و طاقت فرسا» و حتی غیر ممکن می‌یابد.
مریم رجوی در چنین نقطه ای قرار گرفته بود که هجوم تردیدها به او امان نمی‌داد. اما «یک چیز» تردیدهایش را می‌زدود:
اینکه ضرورت برداشته شدن چنین قدمی در خارج از ذهن، یعنی در الزامهای جنبش مقاومت، کاملاً واقعی بود و اگر سازمان می‌خواست جلو برود «می بایست به این ضرورت پاسخ» می‌داد.
به عبارت دیگر، او انگیزهٴ پذیرش مسئولیت بسیار سنگین همردیفی را نه از نیاز خودش به پاسخگویی به یک ضرورت، بلکه از نیاز سازمانش به پاسخگویی به آن ضرورت و عبور از گلوگاه آن گرفت، و به عنوان یک عضو مسئول در سازمان مجاهدین وجدانش برانگیخته شد و احساس مسئولیتش فوران کرد و قدرت و ظرفیت پذیرش آن بار سنگین در او بارز شد. قدرتی که از نیروی بیکرانی در انسان سرچشمه می‌گیرد که خداوند در جوهرش نهاده و بواسطهٴ آن جانشین خود در زمین ساخته است.
به این ترتیب مریم رجوی اولین مجاهدی شد که به درک نقش کلیدی «انگیزش تغییر و حرکت فرد براساس ضرورت خارج از فرد» که در کانون ایدئولوژی رهائیبخش توحید قرار دارد نائل آمد، و دریافت که «اگر از خود شروع» کند «واقعیت سخت است، اما اگر از واقعیت بیرون و مسئولیتی که هست شروع» کند، «دیگر باید به رغم همهٴ سختی آن، جواب مثبت داد.»
این یک کشف تاریخی توسط مریم رجوی بود که او را قادر ساخت از گلوگاهی که تاریخ در آن مقطع مشخص از مبارزه بر علیه رژیم ضد بشری خمینی در برابر او و پیشتاز جبههٴ خلق قرار داده بود عبور کند و بار مسئولیتش را بردارد. بدینسان مبنای ضروری برای ادامهٴ حرکتش در این مسیر برای او فراهم شد تا در پس واقعیات و ماورای گلوگاه ضروریات، پرچمدار رهروان مسیر کمال خلق ایران شود و به سوی وادی «حقیقت» و پی بردن به «سِرّ ماهیات» رهنمون گردد.

https://www.youtube.com/watch?v=TXsu-8jsna0

سایت همنشین بهار

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید