مسعود تقی پوریان عضو نجات یافته سازمان مجاهدین خلق: سخنی با خانم مهری سعادت از ساکنین کمپ لیبرتی
مسعود تقی پوریان ــ 07.03.2015 متن نوشته شما را درقالب تیزرهای بزک شده و با عنوان “عواطف و یا سوءاستفاده رذیلانه از آن ” که از سوی سازمان منتشر شده بود را ملاحظه و خواندم . مثال خوبی از بچه محمد معزی و بعبارتی دویدن بچه زهرا همسر محمد معزی را در بند نسوان زندان تبریز بسوی پنجره و…. را آورده بودید ولی بعد حواسم جمع شد به اینکه محمد معزی از معلمین هوادار در منزلش بیش از ۳۰ قبضه ژ۳ نگهداری می کرد تا نگون بختان فریب خورده با سن و سال کم که هیچ تجربه انقلابی و اجتماعی نداشتند با آنها کوچه و خیابان را در حالیکه هنوز صدام حسین گوشه هایی از سرزمین مان را در اشغال داشت به اغتشاش و خون بکشند . بنده با همان محمد معزی محاکمه شدم با او صحبت هم کردم همه اینها را اون گفت . او بشدت از مرگ می ترسید و فقط می گفت اینها را در منزلم نگهداری کرده ام و دیگر هیچ …. خانم مهری سعادت واقعا چرا حماسه سازی می کنید ؟! خودتان چه تیپی در بند بودید چندبار اظهار کتبی نفرت از سازمان برای این و آن نوشته بودید !!! موقع ترخیص یادتان هست در مسجد زندان تبریز با احساسی بی وصف جلوی مردان و زنان حاضر توبه نامه چهارصفحه ای خودتان را قرائت کردید و بماند ………… دلتان به احساس های سبک ولی شاید مهم عاطفه یک بچه می چرخد یا به اتفاقات دلخراش های خونینی که همان اقدامات نظامی و کور سازمان با رشیدترین فرزندان این سرزمین انجام داده است .
مگر همان احساس های انسانی و موضوع خانواده در پادگان اشرف و حالا در لیبرتی جرم و خیانت بشمار نمی آمدند و نمی آیند مگر سنگین ترین مجازات ها را در پی نداشت . آیا می دانید مادرمهربان و بسیار ارزشمند مان خانم سعادت بیش از دو سال است با بیماری سرطان سینه دست و پنجه نرم می کند و حتی در این خصوص جراحی هم شده است مگر این مادر غیرتمند بیش از ۴۵ روز در جلوی درب اشرف با متانت پنجاه بار به دو نفر مرد و زن مسئول روابط سازمان روزانه التماس نمی نمود که برایش ملاقات حتی با فاصله بیست متری جور کنند تا شما و ناهید و برادرتان را ببیند ! چی شد آیا مریم و مسعود رجوی نگاهی به این عواطف داشتند . آیا از فیلم های ملاقات مسعود رجوی با سپهبد حبوش و سایر مسئولین دولتی صدام باخبرید همان هایی که تاکنون برادر مسعود !! از اظهار نظر در خصوص آنها خفه خون گرفته و شاید منتظر وقتهای اضافی برای فکر کردن هست تا آسمان را به ریسمان ببافد که مهدی ابریشمچی و عباس داوری چطوری تحرکات فلان تیپ ابوالفضل سپاه را به ازای پولهای کثیف چیده شده روی میز ودر حضور مسئولین استخبارات اظهار می کنند . این خیانت هست یا دادزدن حق طلبانه مادرشما بعد از ۴۵ روز در جلوی قلعه اشرف و برای ملاقات شما که به پیوست این نامه برایتان نشان میدهم . آیا می دانید این مادر فهیم و بسیار اندیشمند در جمعبندی و ماخصل این سفرش در تبریز برای خانواده ها از بی عرضگی رهبران سنگدل ساعتها حرف زد و اینکه فرزندانش در دست چنین دیو صفتانی به کج راهه مسیر پیدا کرده اند . راستی مگر عواطف در بهترین وجه اش علائق میهنی است . شما بعد از ۳۳ سال انتخاب راه زندگی خویش را در این یافته اید زمانی ترک اشرف را یا مرگ و یا زندگی بنامید ولی به همان سادگی به لیبرتی منتقل شوید ! دستاوردهای عزیمت به عراق در ۲۷ سال اخیر برای مردم ایران چه بوده است . می دانید حتی جوانان این مرزو بوم علیرغم دسترسی به شبکه مجازی با فهم و شعور ملی و علیرغم هر نگرش سیاسی حرف سازمان را با بی توجهی رد شده و اراده مردود کننده ای در قبال آن نشان می دهند . حداقل خودتان از مواضع اعضای خانواده تان در تبریز بهتر می توانید برد استراتژیک !! سازمان را گنج یابی کنید . مطمئن باشید سرنوشت ملی میهنی با هر ساز ناجور و ضدانقلابی عوض نمی شود به عرضه خاک خورده درون تان برگردید . بدانید سازمانی که زمان غذا خوری ، هواخوری، خواب ، بیداری، لحظه های فکری (جیم) ، و عاطفی و اوقات انسانی شما را مدیریت می کند با همان تیپای تاریخی مردم با شعور ایران در سالهای ۶۰ اکنون هم روبروست .