کریم قصیم و رضا روحانی به این دلیل مغضوبند که تن به بی شرافتی و ماندن به هر قیمت در شورایی که دیگر کارش فقط مشروعیت دادن به حکم قتل ساکنان لیبرتی بود! ندادند. آری ایندو مرد شریف به این جهت مغضوبند که در سالهای سیاه یکیشان با حکم وکالت از زندانیان سیاسی دفاع میکرد و دیگری بدنهای زخمی را درمان می بخشید.
روزگار غریبی است نازنین
عاطفه اقبال ـ 05.02.2015
امروز نامه دکتر کریم قصیم را خواندم و به سالهای درد و رنج و خون در ایران بازگشتم. سالهای دربدری و مبارزه ای سخت و بی امان که با تمام وجودمان به آن قیام کرده بودیم. اعضای خانواده من که هر کدام نقشی در آن روزها بازی میکردند و خود من بعد از آزادی ام از زندان گواهی بر آنچه کریم قصیم می گوید، هستیم. پزشکانی که با خصوصیات انسانی خود با خریدن خطرات فراوان به نجات جان مبارزان و مجاهدان آن زمان برخاسته بودند و از این خانه به آن خانه میرفتند تا مجروحی را درمان کنند یا در مطبشان بصورت پنهانی مبارزی را بپذیرند و به آنها، هر گونه که از دستشان برمی آید کمک کنند.
پزشکانی شریف که از میانشان بسیاری در تله سیستم اطلاعاتی رژیم افتادند و بر سر دار رفتند. آنها که امروز نامشان لیست های شهدا را پر کرده است و با این لیست در نزد راست ترین و هارترین جناح ها، تجارت سیاسی می کنند. همانها که با تکیه بر خونشان پیام تسلیت برای مرتجعترین و زن ستیزترین و جلادترین شیوخ می فرستند تا منافع خود را تضمین کرده باشند! ای لعنت به این منافع سیاسی و اقتصادی که بر پایش خون اینهمه عزیز اقیانوس شد و چه بسیار خانواده ها که به عزای همیشگی نشستند.
کریم قصیم از تبار همان پزشکان میباشد. پزشکانی که برخلاف انتظار فرصت طلبان زنده ماندند و نامشان به این لیست خون آلود افزوده نشد تا عکسشان در قاب عکسی، تزئین بخش دیوار های نوفل لوشاتوی جدید شود. کریم قصیم و رضا روحانی به این دلیل مغضوبند که تن به بی شرافتی و ماندن به هر قیمت در شورایی که دیگر کارش فقط مشروعیت دادن به حکم قتل ساکنان لیبرتی بود! ندادند. آری ایندو مرد شریف به این جهت مغضوبند که در سالهای سیاه یکیشان با حکم وکالت از زندانیان سیاسی دفاع میکرد و دیگری بدنهای زخمی را درمان می بخشید. قدرناشناسی و هرزه گویی تا به کجا!؟ براستی از آنها که هنوز مانده اند و دستمزدهای ماهانه را در قبال امضای چنین اطلاعیه های شرم آوری دریافت میکنند، باید پرسید که هر کدام به چه قیمتی خون ساکنان لیبرتی را با خط قرمز خواندن خروج از عراق مباح شمرده اند!؟
شاملو چه زیبا سروده بود : روزگار غریبی ست نازنین! باور کنید این روزها اگر شاملو مانده بود می سرود : روزگار نه غریب که روزگار کثیفی است نازنین!
عاطفه اقبال – ۲ فوریه ۲۰۱۵
لینک نوشته کریم قصیم http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-67262.html
لینک نوشته رضا روحانی http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-67209.html